دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

رهیافت عاشقانه به متنی مقدس


رهیافت عاشقانه به متنی مقدس

رشیدالدین میبدی قرآن را همچون نامه ای عاشقانه از معبود به مخلوق تفسیر می کند

در اینجا علاقه‌مندم نشان بدهم چگونه رشیدالدین میبدی قرآن را نامه‌ای عاشقانه می‌داند. برای این کار به تفسیر چند آیه قرآنی وی می‌نگریم. نخستین نمونه تفسیر آیه دوم سوره بقره است. در قسمت سوم تفسیر بر این آیه، او کلمه «کتاب» را که معمولا به همان معنای کتاب گرفته می‌شود به معنای «نوشته» می‌انگارد. او آیه را چنین می‌فهمد: این نوشته‌ای است که در آن شکی نیست. سپس با استمداد از دو آیه دیگر قرآن که در آن کلمه نوشته ذکر شده، به تبیین آیه می‌پردازد. سپس تأملی کوتاه بر آیه دارد:

«ذلِکَ الْکِتابُ ـ گفته‏اند این کتاب اشارت است بانک اللَّه تعالی بر خود نبشت از بهر امّت محمد(ع) که انّ رحمتی سبقت غضبی و ذلک فی قوله عزّ و جلّ ـ کتب ربکم علی نفسه‌الرحمه و گفته‏اند اشارت به آن است که اللَّه بر دل مؤمنان نبشت از ایمان و معرفت و ذلک قوله «کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ» ـ چنانستی که اللَّه گفت ـ بنده من؟ نقش ایمان در دلت من نبشتم، عطر دوستی من سرشتم، فردوس از بهر تو من نگاشتم، دلت به نور معرفت من آراستم، شمع وصل من افروختم، مهر مهر بر آن دل من نهادم، رقم عشق در ضمیرت من زدم، کتب فی قلوبهم الایمان ـ لوح۱ نبشتم لکن همه وصف تو نبشتم، دلت نبشتم همه وصف خود نبشتم، وصف تو که در لوح نبشتم به جبرئیل ننمودم، وصف خود که در دلت نبشتم به دشمن کی نمایم، در لوح نبشتم جفا و وفای تو، در دلت نبشتم ثنا و معرفت. نبشته تو از آنچه نبشتم بنگشت، نبشته خود از آنچه نبشتم کی بگردد؟

موسی تخته از کوه کند، چون بر وی توریه نبشتم زبرجد گشت، دل عارف از سنگ جفوت بود چون بر وی نام خود نبشتم دفتر عزّت گشت». ۲

آیه دوم در نیمه نخست قرآن است. آیه ۱۴۸ سوره بقره می‌گوید: هر کس را جانبی است که بدان روی می‌آورد. این آیه معمولا به تنوع خلقت تفسیر شده است. میبدی در قسمت دوم تفسیر خود، معنی این آیه را بازگشت مردم به قبله‌های خود یا جهاتشان در عبادت می‌داند. هر یک از انسان‌ها خدایانی دارند که آرمانشان بر او متمرکز است و آن خدا توسط ماهیت مخلوقی ما معین شده است که آن هم از سوی خالقمان به ما داده شده است. این نظریه‌ای پیش پا افتاده در تفکر اسلامی است و در آیات قرآنی مانند آیا آن کس که هوای نفس را به خدایی گرفته بود، دیدی؟ (۲۵:۴۳) به آن اشاره شده است. میبدی در بخش دوم تفسیر خود درباره این آیه می‌نویسد: «می‌گوید هر کس را قبله‌ای است که روی وی فرا آن داده‏اند. روی اهل باطل فرا قبله کژ داده‏اند بقضاء و خذلان، و روی اهل حق فرا قبله راست داده‏اند بقضا و توفیق، و الامر کلّه بید اللَّه». ۳

در این تفسیر مستقیم، از نظر میبدی، آیه بیانی است از وضعیت واقعی و نمایی از روابط خالق و مخلوق. اما روابط ما در واقع حالت تعیین‌شده‌ای ندارد، بنابراین هماره می‌توانیم آن را تغییر دهیم. این که امروز درها بر ما گشاده باشد به​آن معنا نیست که فردا هم چنین است.

اگر با چشم عشق بنگریم می‌بینیم آیه ما را به شناخت محبوبمان برمی‌انگیزاند و از خدایان دروغین که ما را به خود می‌خوانند دورمان می‌کند. میبدی در بخش سوم، به همین روش آیه را تفسیر می‌کند:

شما که جوانمردان طریقت‏اید و دعوی دوستی ما کرده‏اید، دیده خود فرو گیرید از هر چه دون ماست، ور همه فردوس برین باشد تا در متابعت سنت و سیرت مصطفی راست باشید و حق اقتدا به آن مهتر عالم به تمامی بگذارید، که سیرت وی مهتر انبیا آن بود که چشم عزیز خود از همه کائنات فرو گرفت، و جز کنف احدیت خود را پناهی ندید و تکیه گاهی نپسندید.

مردی که بر راه عشق جان فرساید ‌/‌ آن به که بدون یار خود نگراید

عاشق به​ره عشق چنان می‏باید‌/‌ کز دوزخ و از بهشت یادش ناید

هر که درین متابعت درست آید شمع دوستی حق در راه وی بر افروزند تا هرگز از جاده دوستی نیفتد و الیه الاشارة بقوله ـ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ ـ و هر روشی که بر جاده دوستی مستقیم گشت از آن سوی​ها که قبله مترسّمان است ایمن شد، یکی شوریده از سر حال خویش گوید:

گر نباشد قبله عالم مرا ‌/‌ قبله من کوی معشوق است و بس‏

این جهان با آن جهان و هر چه هست‌/‌ عاشقان را روی معشوق است و بس‏

نکته: رشید​الدین میبدی برای تبیین تفاوت میان دانسته​های حاصل از معرفت نقلی با مشاهده مستقیم و تجربی، به ذکر مباحثی درباره پیامبر [اعظم] (ص)، برخی از صحابی و بعضی از عرفای نخستین می​پردازد

حسین منصور قدس اللَّه روحه اشارتی کرد به آن قبله‏های مترسمان و گفت ـ سلّم المریدون الی کلّ ما یریدونه ـ مریدان را به مرادهای ایشان در رسانیدند و هر کس را با معشوق خود بنشاندند و حقیقت این کار آن است که همه خلایق دعوی دوستی حق کردند و هیچ کس نبود که نخواست که به​درگاه او کسی باشد:

هر که او نام کسی یافت از این درگه یافت‌/‌ ای برادر کس او باش و میندیش از کس‏

پس چون همه دعوی دوستی حق کردند ایشان را بر محک ابتلا زد تا ایشان را با ایشان نماید، بدون خود، چیزی در ایشان انداخت و آن را قبله ایشان کرد تا روی به آن آوردند، در یکی مالی، در یکی جاهی، در یکی جفتی، در یکی شاهدی، در یکی تفاخری، در یکی علمی، در یکی زهدی، در یکی عبادتی و در یکی پنداری. این همه در ایشان انداخت تا خلق به‌ آن مشغول شدند و هنوز کس حدیث او نکرد و راه طلب او از خلق خالی بماند.

با ذکر یک عبارت دیگر به نتیجه گیری می‌پردازم. این بار از تفسیر آیه پنجم سوره بقره. بعد از این که می‌گوید قرآن کتاب یا نوشته‌ای است که در آن شکی نیست متن با بیان این نکته که هدایتی برای متقین است، ادامه می‌یابد و در آیه پنجم می‌فرماید: آنان از سوی پروردگارشان قرین هدایتند و خود رستگارانند. آیه بعدی در شرح گمراهان است. میبدی در بخش سوم تفسیرش کیفیت سعادت را با دقت شرح می‌دهد:

«اینت پیروزی بزرگوار و مدح بسزا، اینت دولت بی‏نهایت و کرامت بی‏غایت، در فراست برایشان گشاده و نظر عنایت به دل ایشان روان داشته و چراغ هدی در دل ایشان افروخته تا آنچه دیگران را غیب است ایشان را آشکارا و آنچه دیگران را خبر است ایشان را عیان». ۴

میبدی در ادامه به ذکر مباحثی درباره پیامبر [اعظم] (ص) برخی از اصحاب و برخی از عرفای نخستین بازمی‌گردد تا تفاوت میان دانسته‌های محصول معرفت نقلی و مشاهده مستقیم و تجربه را بیان کند. سپس بیانی از خواجه عبدالله انصاری را ذکر می‌کند و گفت‌وگویی شاعرانه میان دل و جان بیان می‌کند. پایان داستان منتج به تذکر آن می‌شود که تمام گفتار عشق و تبدل در عمل نمایشگر توحید است و راه به وحدتی می‌برد که خداوند در آن گوش و چشم انسان عاشق می‌شود.

پی‌نوشت‌ها:

۱ـ این همان لوح محفوظ است که خداوند با قلم اعلی در آن می­نگارد. لوح و قلم معروف به عقل اول و نفس کلیه هستند.

۲ ـ میبدی، کشف، ج۱، صص ۵۵ ـ ۵۴.

۳ ـ همان، ص۴۰۷.

۴ ـ همان، صص ۴۱۳ ـ ۴۱۲.

ویلیام چیتیک / مترجم امیرحسین اصغری