امام و قفس شیرها

سال ها پیش در زمان امام هادی(ع) زنی به قصر خلیفه رفت و گفت که او حضرت زینب (س) دختر امام علی (ع) است. خلیفه و اطرافیان او تعجب کردند و گفتند: چنین چیزی امکان ندارد. حضرت زینب (س) سال ها پیش …

سال ها پیش در زمان امام هادی(ع) زنی به قصر خلیفه رفت و گفت که او حضرت زینب (س) دختر امام علی (ع) است. خلیفه و اطرافیان او تعجب کردند و گفتند: چنین چیزی امکان ندارد. حضرت زینب (س) سال ها پیش از دنیا رفته است. اما زن دروغ گو اصرار کرد و گفت: این معجزه است و من حضرت زینبم. خلیفه که نمی دانست چه کار کند، دستور داد امام هادی(ع) را به قصر بیاورند تا ببیند این زن راست می گوید یا نه. خلیفه فکر می کرد امام نمی تواند این موضوع را ثابت کند و به این ترتیب مردم دیگر حرف های او را باور نمی کنند و خوش حال بود. امام هادی(ع) وقتی به قصر آمد و حرف های زن را شنید، گفت: تو اگر راست می گویی به داخل قفس شیرها برو. حیوان های وحشی با امامان معصوم کاری ندارند .

اما زن ترسید و گفت: خودتان اول این کار را بکنید شما هم امام هستید. امام با خونسردی قبول کرد و داخل قفس شیرهای وحشی رفت. خلیفه خوش حال بود چون فکر می کرد شیر ها به امام حمله می کنند، اما وقتی امام هادی(ع) داخل قفس شیر ها رفت ، همه با تعجب دیدند که شیر ها جلوی پای او زانو زدند . زن دروغ گو با دیدن این منظره پشیمان شد و گفت دروغ گفته است و معذرت خواهی کرد. به این ترتیب امام هادی(ع) هم توانست زن دروغ گو را رسوا کند و هم علاقه مردم به او بیشترو بیشتر شد .

لیلا خیامی