سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

جنگ ششم از نگاه اسرائیلی ها


جنگ ششم از نگاه اسرائیلی ها

در نظر داشتم درباره علت های اصلی جنگی بنویسم كه اكنون در لبنان در جریان است و به جنگ ششم معروف شده است اما منتظر ماندم تا اینكه تحولات مربوط به آن كامل شود و در مقابل اكنون می خواهم بخش هایی از نگرش هایی را كه در اسرائیل درباره این جنگ وجود دارد برای خوانندگان عزیز بنگارم

در نظر داشتم درباره علت های اصلی جنگی بنویسم كه اكنون در لبنان در جریان است و به جنگ ششم معروف شده است. اما منتظر ماندم تا اینكه تحولات مربوط به آن كامل شود و در مقابل اكنون می خواهم بخش هایی از نگرش هایی را كه در "اسرائیل" درباره این جنگ وجود دارد برای خوانندگان عزیز بنگارم.

عكیفا الدار از نویسندگان روزنامه صهیونیستی هاآرتص در تاریخ ۱۸/۷/۲۰۰۶ میلادی مصاحبه ای با سرلشكر "ادری ساگی" رئیس سابق بخش اطلاعات نظامی ارتش اشغالگر در سال های ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۵ انجام داده است. ساگی مدتی نیز فرمانده ارتش اشغالگر در منطقه جنوب و مدتی نیز فرمانده نیروی زمینی رژیم صهیونیستی بوده است. بنابراین او را می توان یكی از برجسته ترین نظامیان رژیم صهیونیستی نامید. "ساگی" در این مصاحبه بر موضوع ناتوانی قدرت (یعنی قدرت نظامی از تحقق اهداف و برنامه های سیاسی) تمركز كرد و گفت كه رژیم صهیونیستی تصور می كند كه همه چیزهای لازم برای نابودی حزب الله لبنان را در اختیار دارد و ملت اسرائیل توان تحمل این جنگ را دارد. ساگی با رد همه این ادعاها می گوید: كسی كه می گوید ما وقت بسیاری داریم، هم به خودش و هم به شهروندان اسرائیلی دروغ می گوید. این چندمین باری است كه ما می توانیم چنین وضعی را ادامه دهیم؟ ما باید در اسرع وقت مذاكرات را آغاز كنیم، زیرا دیر یا زود مجبور خواهیم شد این كار را انجام دهیم. عملیات نیروی هوایی مهم است، اما برای نابودی زیرساخت های حزب الله كافی نیست و برای این كار به عملیات زمینی نیاز است كه من به شدت با انجام آن مخالفم.

حزب الله شكیبایی بسیاری دارد. آنها موفقیت های زیادی كسب كرده اند كه از آن جمله هدف قرار دادن حیفا و فلج كردن فعالیت یك پنجم ساكنان اسرائیل است. ساگی تاكید می كند كه عملیات "محاسبه ومجازات" (هنگامی كه اسرائیل در دهه هشتاد لبنان را مورد حمله قرار داد) وضعیت راهبردی این جبهه را تغییر نداد، اما در مقابل مسأله تعامل با حزب الله را در طول سال های گذشته ریشه دارتر كرد. امروز هم تصمیم گیران "اسرائیل" فكر می كنند كه همه چیز را می دانند، آنها در خیالات و اوهام زندگی و گمان می كنند كه "اسرائیل" توان ادامه حملات را هر گونه كه بخواهد دارد و هیچ حادثه ای هم در جهان رخ نمی دهد."

سیور بلوتزكر هم با انتشار مقاله ای با نام "چقدر برای خروج از آنجا لحظه شماری كردیم" بر بیهوده و بی تاثیر بودن عملیات نظامی "اسرائیل" تاكید دارد. در این مقاله كه در پایگاه اینترنتی روزنامه صهیونیستی یدیوت آهارانوت منتشر شده، آمده است كه" ما فراموش كرده ایم در كجا زندگی می كنیم، جنگ اخیر جنگی موقتی است، پایانی نیست و پس از آن هم جنگی خواهد بود. این جنگ بار دیگر در انتظار ماست. خیالات دیگر تمام شده است، گذشته بار دیگر باز گشته است وما زمانی كه از خواب بیدار می شویم خود را در یك فیلم جنگی قدیمی خواهیم دید. این فیلم باز هم پخش می شود. همه ما پایان فیلم را دیده است و می داند چه خواهد شد. اما این فیلم نیست، واقعیت است. كشته ها و زخمی ها و جنگی كه تمام نشده، بار دیگر اینجا آغاز شده است.

"در طول حیات دولت اسرائیل چند بار فرودگاه بیروت و فرودگاه الدهینیه را بمباران كردیم؟ زیرساخت های لبنان و غزه را هدف قرار دادیم؟ صدها و بلكه هزاران بار. بارها و بارها هواپیماهای ما از زمین برخاستند تا به حكومت لبنان درسی بدهند تا این حكومت به مسئولیت خود عمل كند و بر جنوب لبنان مسلط شود و جنبش فتح را در دهه هفتاد و جنبش حزب الله را در دهه نود خلع سلاح كند. اما هیچ وقت این كار را نكرد، نه در گذشته چنین كاری كرد و نه اكنون چنین كاری می كند. بارها و بارها تانك های ما وارد نوار غزه شدند و به شیوه های مختلف آن را تكه تكه كردند تا ساكنان این منطقه به خشم آیند و تروریست ها را از میان خودشان برانند و مخفی گاه آنان را به آتش بكشند، اما آنها نه در گذشته و نه اكنون چنین كاری نكردند. بارها فرماندهان ما دستور انتقام های بزرگ و كوبنده را دادند، اقداماتی بی نظیر انجام شد و زمین زیر پای آنها به لرزه درآمد و دشمن چهار دست و پا راه رفت و از ما خواست كه صلح مشروط ما و طبق خواست ما را بپذیرد. اما این دشمن آن زمان هم چنین نكرد و الان هم چنین نمی كند، صلحی هم برقرار نشد. به رغم آنكه ما بارها به آن بسیار نزدیك شده بودیم. دشمن دوباره دور شد و ویرانی های بسیار به جا گذاشت و امیدها بر باد رفت و ناامیدی آغاز شد. اما ناامیدی این بار بسیار بیشتر است.

ایتان هابر نیز در روزنامه صهیوونیستی یدیویت آهارانوت (شماره روز ۱۶/۷/۲۰۰۶م) می پرسد، سر آخر چه خواهد شد؟ مردم اسرائیل به خودشان و دیگران می گویند، ما نوار غزه را چهل سال اشغال كردیم و در این مدت در آنجا ماندیم و زندگی كردیم. اما یك ذره از تنفر ساكنان آنجا نسبت به "اسرائیل" كم نشد و ما اصلا به صلح نزدیك نشدیم. پس از چهل سال تصمیم گرفتیم از غزه خارج شویم. از آن خارج شدیم. از خیابان ها و موشك ها و اردوگاه های آن. پشت سر آنها شهرهای ساخت اسرائیل را ویران كردیم و به اعتماد هزاران شهروند خود به خودمان خیانت كردیم، ما به عنوان دولت چنین كاری كردیم. هیچ چیز تغییر نكرد و اندكی از تنفر فلسطینی ها نسبت به "اسرائیل" كاسته نشد، همچنان كه هیچ مقدار به صلح مورد نظر نزدیك نشدیم.

همین حرف ها درباره لبنان زده می شود. ما آنجا بودیم، آنجا برای ما بسیار بد بود. پس از آن از آن خارج شدیم و آن هم برای ما بسیار بد بود. اكنون و پس از شلیك موشك های ویرانگر كاتیوشا، "اسرائیلی ها" از خود و اطرافیان خود می پرسند: از ما چه می خواهند و ما غیر از آن چیزی كه الان انجام می دهیم باید چه كار كنیم؟"

مقاله "اسحاق لینور" در روزنامه هاآرتص (۱۸/۷/۲۰۰۶م) از همه تلخ تر است. این مقاله با نام "فرماندهان ارتش ما را به سوی جنگی بیهوده می برند و جز به فكر انتقام نیستند" منتشر شده است. در این مقاله عنوان دیگری وجود دارد كه شاید مهم تر باشد. " آمریكا عراق را نابود كرد ولی در آن زندگی نمی كند، اما ما لبنان را نابود می كنیم و خود نیز در آن خواهیم بود". در این مقاله آمده است، " جنگ فعلی نمی تواند مشكلات اسرائیل را حل كند. این جنگ به دست یك عده افسر سرخورده در لبنان سر گرفته است. آنها با لبنان تصفیه حساب نكرده اند. كتاب ها نوشته شد و اعتراض های زیادی صورت گرفت و كمیته تحقیقی درباره یك كشتار تشكیل شد و وزیر جنگ آن زمان در آن محكوم شد، اما بعدها به نخست وزیری رسید. هنوز سایه مات او بر سر شخصیت ایهود اولمرت و حاییم رامون و شركای آنها و یك نسل دیگر از جوانان پر شوری كه در اطراف ما پرورش یافته اند و شعارهای " بكشیدشان" آنها را تكرار می كنند، سایه افكنده است. پس از آن، هنگامی كه در خودروهای سوخته ـ شاید در سوریه ـ می نشینند و فریاد می زنند كه خواهان بازگشت هستیم، حكومت و قدرت در دست آنها نیست تا ترس از جنگ را به نسل های بعدی انتقال دهند، زیرا همان ژنرال ها با همان بینش در مقابل تلویزیون ها نشسته اند و از همان حمایت كنندگانی كه جز شعار "آنها را می كشیم" را كه به آنها یاد داده اند، چیز دیگری نمی دانند، برخوردارند.

عیران لیرمن سرپرست بخش خاورمیانه سازمان "ایپاك" (لابی یهودی آمریكا) از هم اكنون پیشنهاد جنگ علیه سوریه را مطرح می كند. كسی كه حرف ها درباره لزوم حمله به سوریه (به نام راهبرد) را می شنود می داند كه راهبرد آنها به معنای توسعه دایره جنگ و حتی حمله به ساكنان است. آنچه در راهبرد "اسرائیل" مطرح است، نابودی كشورهای دیگر است. ما باید از ظهور نسلی دزد كه به دست ژنرال های تلویزیونی تربیت شده اند، اجتناب كنیم و از جنایت هایی كه به نام همه ما شكل می گیرد، دور شویم. دیدن ویرانی های عراق و عواقب آن برای ما بس است. آمریكایی ها قصد ندارند در عراق زندگی كنند، اما ما می خواهیم اینجا زندگی كنیم. آیا كسانی كه دستشان در شمال و جنوب بر ماشه قرار گرفته است، در فكر قربانیان این جنگ هم هستند؟ نه. این دست فقط در فكر انتقام است و بس. بنابراین چه كسی می تواند افسار ارتش را مهار كند؟ فقط مخالفان داخلی اسرائیل. به همین سبب فرماندهان ارتش نسبت به فعالیت چنین مخالفانی هشدار می دهند".

نویسنده:عبدالوهاب المسیری

منبع: مركز اطلاع رسانی فلسطین