دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

مفهوم و اصل آزادی از دیدگاه قرآن سوره بقره


مفهوم و اصل آزادی از دیدگاه قرآن سوره بقره

«و به یاد آر آنگاه که پروردگار به فرشتگان فرمود من در زمین خلیفه ای از بشر خواهم گماشت, گفتند پروردگارا آیا کسانی خواهی گماشت که در زمین فساد کنند و خون ها ریزند و حال آنکه ما خود ترا تسبیح و تقدیس می کنیم,

«و به یاد آر آنگاه که پروردگار به فرشتگان فرمود من در زمین خلیفه‌‌ای (از بشر) خواهم گماشت، گفتند پروردگارا آیا کسانی خواهی گماشت که در زمین فساد کنند و خون‌‌ها ریزند و حال آنکه ما خود ترا تسبیح و تقدیس می‌‌کنیم، خداوند فرمود من چیزی می‌‌دانم که شما نمی‌‌دانید»،

«و خدای عالم همه اسماء را به آدم تعلیم داد آنگاه حقایق آن اسماء را در نظر فرشتگان پدید آورد و فرمود اگر شما در دعوی خود صادقید اسماء ایشان را بیان کنید»، «فرشتگان عرضه داشتند ای خدای پاک و منزه ما نمی‌‌دانیم جز آنچه تو خود به ما تعلیم فرمودی تویی دانا و حکیم»، «خداوند فرمود ای آدم ملائکه را به حقایق این اسماء آگاه ساز چون آنان را آگاه ساخت خدا فرمود ای فرشتگان اکنون دانستید که من بر غیب آسمان‌‌ها و زمین دانا و بر آنچه آشکار و پنهان دارید آگاهم؟»، «و چون فرشتگان را فرمان دادیم که بر آدم سجده کنند همه سجده کردند مگر شیطان که ابا و تکبر ورزید و از فرقه کافران گردید»، «و گفتیم ای آدم تو با جفت خود در بهشت جای گزین و در آنجا از هر نعمت که بخواهید بی‌‌هیچ زحمت برخوردار شوید ولی به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید بود»، «پس شیطان آدم و حوا را به لغزش افکند تا از آن درخت خوردند و بدین عصیان آنان را از آن مقام بیرون آورد پس گفتیم که از بهشت فرود آیید که برخی از شما برخی را دشمنید و شما را در زمین تا روز مرگ قرار و آرامگاه خواهد بود»، «پس آدم از خدای خود کلماتی آموخت که موجب پذیرفتن توبه او گردید زیرا خدا مهربان و توبه‌‌پذیر است»، «گفتیم همه از بهشت فرود آیید تا آنگاه که از جانب من راهنمایی برای شما آید پس هر کس پیروی او کند هرگز بیمناک و اندوهگین نخواهد گشت»، «و آنانکه کافر شدند و تکذیب آیات ما کردند آنها البته اهل دوزخند و در آتش آن همیشه معذب خواهند بود». (سوره بقره آیات ۳۰ تا ۳۹)

آزادی مشخصاً در آیات فوق مطرح نگریده است اما در همه آنها به طور ضمنی مستتر است. این آیات قرآنی به نحوی روشن و جزیی داستان خلقت آدم، گفتگوی خداوند با فرشتگان درباره ماهیت انسان، فرمان خداوند به سجده کردن فرشتگان بر آدم، سجده نکردن شیطان بر انسان، گناه آدم و حوا و هبوط آنها به زمین را بازگو می‌‌کنند. ایده‌‌های زیر دیدگاه قرآن ـ محور ما را نشان می‌‌دهند:

▪ نخست، مساله خلفا: این تقدیر خداوند بود که انسان مسئولیت نه تنها خود بلکه کره خاکی را نیز بر دوش بکشد. این مشیت الهی بود که انسان‌‌ها خلیفه گردند، انسان‌‌هایی که حاکم زمینند و نباید از هیچ مخلوق دیگری تبعیت نمایند. به دنبال خلقت آدم و حوا، پدر و مادر و سمبل‌‌های خلقت انسان، خداوند بلافاصله آنها را در زمین مستقر نساخت تا خلیفه گردند. آدم به روایت خداوند ابتدا در بهشت مسکن داشت، فرمان او را نقض کرد و پس از آن به زمین هبوط کرد. در آنجا انسان داشت برای ایفای نقش خلافت مهیا می‌‌گردید. به همین دلیل اعطای نقش خلافت از سوی خداوند به انسان مستقیماً با نخستین ادعای اسلام مرتبط است: گواه باشید، اذعان کنید، بپذیرید، بگویید که خدایی جز الله نیست.

▪ دوم، کاستی‌‌ها: پاسخ فرشتگان حاکی از این است که پیامد آزادی و حاکمیت انسان خونریزی و فساد است. اما این انتخاب خداوند بود که انسان‌‌ها بار مسئولیت را با وجود داشتن استعداد انجام اشتباهات، خونریزی و فساد بر دوش بگیرند. چیزی که در کلمات فرشتگان و علم قطعی آنها در باب ماهیت انسان مشاهده می‌‌شود. خداوند به فرشتگان فرمود که این از حکمت و مشیت اوست که انسان‌‌ها علی‌‌رغم ضعف‌‌های بشری و گزینش رفتارهای بد و ناشایست بر زمین خلیفه گردند. این اعتراضات کافی نبودند تا خداوند انسان را خلیفه خود در زمین نگرداند.

▪ سوم، آگاهی: خداوند سپس می‌‌فرماید که او چگونه انسان‌‌ها را خلق کرد و به آنها استعداد آموختن، درک و علم به همه اسماء اعطاء نمود، توانایی‌‌ای که فرشتگان از آن برخوردار نیستند. خداوند در این آیات به ما می‌‌گوید که چگونه او نشان داد که این توانایی‌‌های فطری، انسان‌‌ها را به درک و آنچه که فرشتگان از انجام آن ناتوانند قادر می‌‌سازند. این توانایی‌‌های درونی همچنین انسان‌‌ها را قادر می‌‌سازند تا به مقام خلافت در زمین برسند.

▪ چهارم، کرامت: خداوند به فرشتگان امر کرد که در برابر آدم، پدر و سمبل انسان، سر تعظیم فرود آورده و بر او سجده کنند. این عالی‌‌ترین سطح شناخت و کرامت که خداوند به آن دستور داد و فرشتگان به آن عمل کردند، به آدم و فرزندان او ارزشی الهی اعطاء نمود. هیچ راه دیگری برای تاکید بر شناخت و احترام الهی نسبت به موجود انسانی متصور نیست.

▪ پنجم، مسئولیت‌‌پذیری: خداوند آدم و حوا را به عنوان مخلوقات برتر و والا با توانایی‌‌های درونی اندیشیدن و قدرت انتخاب در بهشت جای داد. آدم و حوا، علی‌‌رغم زندگی کامیاب‌‌شان در بهشت پیمان خود را شکستند و مرتکب گناه شدند. با این حال خداوند آنها را تنبیه نکرد و از عالی‌‌ترین درجه شناخت که از خدا داشتند محروم نساخت. آنها و فرزندان‌‌شان به مکانی با ارزش بسیار نازل‌‌تر از مکان نخستین خود در بهشت هبوط کردند و به زندگی در زمین مجبور گردیدند، جایی که شیطان اجازه یافته بر آنها وارد شود. شانس ارتکاب گناه آنها اکنون در این مکان جدید بیشتر از قبل است.

▪ ششم، راهنمایی: خداوند انسان‌‌ها را آزاد آفرید و به آنها آگاهی اعطاء نمود تا آنها نقشی را ایفا نمایند، نقشی که تنها در صورت آزادی و خودمختاری انسان قابل تحقق است. اما آزاد بودن و آگاهی داشتن کافی نیست. این آیات به ما از الزام دیگری سخن می‌‌گویند و آن عبارت است از نیاز به راهنمایی که خداوند از طریق وحی آن را اجابت نمود. خداوند پیامبران را فرستاد، بر آنها وحی کرد تا انسان‌‌ها را به سوی یک زندگی بهتر در روی زمین و بازگشت به بهشت رهنمون سازند. این آیات روشن می‌‌سازند که پیامدهای کاملاً مشخصی در پیروی یا رد رهنمودهای خداوند چه در این جهان و چه در جهان آخرت وجود دارد. آنهایی که از فرامین خداوند پیروی نمایند در امن و امان خواهند بود و آنهایی که از پیروی او سر باز زنند در زندگی این دنیا در رنج خواهند بود و در آخرت مجازات خواهند شد.

▪ هفتم، محدودیت‌‌ها: مسلمانان، با توجه به آیات فوق، باید بدانند که در بحث راجع به حد و مرزهای آزادی محدودیت‌‌هایی وجود دارد. مسلمانان به طور کامل می‌‌پذیرند که این اراده و مشیت الهی است که به انسان توانایی و آزادی انتخاب اعطاء گردیده با اینکه این امر ارتکاب اشتباهات را به دنبال دارد. مومنان نه تنها نباید هیچ گاه اراده مستقل الهی خود را تسلیم نمایند، بلکه همچنین نباید مدعی شوند که حق انکار آزادی دیگران را دارند. مستبدان این کار را می‌‌کنند اما مسلمانان بر مبنای فرامین الهی این کار را مردود می‌‌شمارند. آنهایی که به نام خداوند محدودیت و مداخله مذهبی را به هم می‌‌آمیزند، به مستبدان دینی بدل می‌‌شوند. برخی مانند فرعون مدعی‌‌اند که آنها از جانب خداوند حق حکمرانی بر مردم دارند.

مسلمانان باید ملاحظات دیگری را نیز مورد توجه و عنایت قرار دهند. آزادی یک مفهوم است، یک اصل و ارزش انتزاعی، اما کنش آن از طریق جهان واقعی شکل می‌‌گیرد و تعیین می‌‌شود. آزادی فحوایی است که متضمن مسئولیت‌‌پذیری، محدودیت‌‌ها و قواعدی است. مسلماً پیامدهایی در اعمال آزادی وجود دارد. برخی مربوط به امور این جهانی و برخی مربوط به روز بازپسین هستند. نیاز به میثاق‌‌های اجتماعی، نهادها، قراردادهای اجتماعی، نظام حقوقی و کیفری مستلزم اعمال آزادی است.

اسلام این ارزش‌‌ها را در آیات الهی ارج نهاده است. بر اساس این آیات آزادی ارمغان خداوند به انسان دانسته شده و هیچ کس حق و اختیار پایمال کردن آزادی انسان و اصول آن را ندارد. این آیات بیشتر از تراویدن الوهیت برای آزادی انتخاب انجام می‌‌دهند. آنها آزادی و حق اندیشه‌‌ورزی و انتخاب را به بالاترین سطح ممکن ارتقا می‌‌دهند. در نتیجه تمام تفسیرهای ما، کنش و تعالیم اسلام حتماً باید با ارزش‌‌های الهی نهفته در این آیات مطابقت داشته باشد. نه تنها مردم این ارزش‌‌ها را که به روشنی در قرآن تعیین گردیده‌‌اند خواهند یافت، بلکه آنها به ایمان به خداوند نیاز دارند برای اطمینان از اینکه این ارزش‌‌های الهی عمیقاً در قلوب و اذهان خود آنها ریشه دارند. چه اینکه اگر این ارزش‌‌ها در ایمان الهی ریشه نداشته باشند، در ذهن انسان در حاشیه می‌‌مانند و ممکن نیست موجب وسوسه‌‌ها و ضعف‌‌ها گردند. نظیر آنچه آدم را به گناه اولیه مجبور ساخت. به همین دلیل مسلمانان باید این ارزش‌‌ها را در ایمان و باور خود مورد تایید قرار دهند.

مؤلف: لیث کوبا

مترجم: مهدی حجت