جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا

معمار جان ها


معمار جان ها

به آذین از بزرگ ترین مترجمان معاصر ایران, از پیش آهنگانِ داستان نویسی, نویسنده ی خوش قریحه, روزنامه نگار و شخصیت برجسته ی اجتماعی و سیاسی ایران پس از سال ها مبارزه در عرصه ی قلم و اجتماع و سیاست, با تفویض شعله ی درون خویش به مترجمان, نویسندگان و مبارزان جوان, میدان قلم, اندیشه و پیکار را به یاران خود سپرد

●«درباره‌ی م. ا. به‌آذین»

«وسوسه نه، دغدغه بزرگ من در چند سال اخیر سرنوشت کره خاکی ماست که دو اسبه به سوی نابودی رانده می‌شود. اکنون در تقریباً سراسر جهان آب آلوده است، خاک آلوده، هوا آلوده و این آلودگی دارد به جایی می‌رسد که چاره ناپذیر گردد. آن‌چه به این روند مرگ‌بار شدت می‌بخشد فزونی بیرون از حد جمعیت زمین و در نتیجه افزایش تصاعدی نیاز جهانی به آب و نفت و چوب و آهن و دیگر فلزات و همه نوع خوار بار و پوشاک است و پابه‌پای این همه باز بی‌کاری اجباری ده‌ها و به‌زودی صدها میلیونی ناشی از کاربرد همه‌گونه روبوت در صنعت است و نیز بیماری‌های واگیردار ناشناخته یا دوباره سربرآورده، پیش‌روی بیابان‌ها، کاهش سطح جنگل‌ها و سرانجام، جنگ و کشتار به بهانه‌ی دعواهای مرزی و دشمنی‌های قومی که می‌باید بازار فروش سلاح‌های از رده بیرون شده‌ی کشورهای پیشرفته را گرم بدارد. زمین دیگر رمق از دست می‌دهد، نفسش به شماره می‌افتد. باید، پیش از آن‌که دیر شود، به دادش رسید. از جنبش‌های سبز که می‌خواهند درد را از راه پارلمان و شرکت در دولت تسکین دهند کاری ساخته نیست. خیزش عمومی جهان لازم است، هرجا و همه جا در راستای مهار کردن تولید انبوه و ناممکن ساختن اسرافِ دیوانه‌وار کنونی در مصرف».

در میهن ما ایران، در درازنای تاریخ، انسان‌های بزرگی زیسته‌اند که هر یک در کالبد مادی و معنوی عصر خود، با شراره‌ای ناب به‌خاطر آن‌چه آنان عدالت، آزادی و فرهیختگی می‌شمرده‌اند، با جان، اندیشه و قلم خود رزمیده و سوخته‌اند. برای تمام کسانی که در این سرزمین زیسته‌اند و سود و مقام و غرق شدن در هستی حیوانی، خرد و آگاهی آن‌ها را کدر نساخته، آشنایی با کارنامه‌ی درخشان و سوزان آنان یک بیداری، یک غرور و یک وظیفهِ ژرف است.

محمود اعتمادزاده (به آذین) بدون تردید یکی از این شراره‌های ناب بود که تمام هستی خود را در پای قلم خود که جهانی پر از عدالت، آزادی، صلح و دوستی میان انسان‌ها و ملت‌ها را خواستار بود، سوزاند و گنجینه‌ی فرهنگی عظیمی را برای مردم ایران، فارسی زبانان و ادبیات فارسی به‌جای گذاشت.

به آذین از بزرگ‌ترین مترجمان معاصر ایران، از پیش‌آهنگانِ داستان نویسی، نویسنده‌ی خوش قریحه، روزنامه‌نگار و شخصیت برجسته‌ی اجتماعی و سیاسی ایران پس از سال‌ها مبارزه در عرصه‌ی قلم و اجتماع و سیاست، با تفویض شعله‌ی درون خویش به مترجمان، نویسندگان و مبارزان جوان، میدان قلم، اندیشه و پیکار را به یاران خود سپرد تا کارزار نبرد به خاطر منافع مردم ستم‌دیده هم‌چنان گرم بماند و شعله‌ی دانش و فرهیختگی و پایداری شعله‌ورتر و فروزان‌تر شود.

به آذین اثری ژرف در ادب و هنر معاصر کشور ما، بر شخصیت‌های ادبی و هنری و چندین نسل از پویندگان عدالت، آزادی و حقوق انسان‌ها، داشته است. اثری ماندگار، در نوع سخن و در نوع نگاه به جهان.

محمود اعتمادزاده در ۲۳ دی ماه ۱۲۹۳ در رشت متولد شد. در سال ۱۳۰۵ هم‌راه خانواده به مشهد رفت و در سال ۱۳۱۱ برای ادامه‌ی تحصیل راهی فرانسه شد و در سال ۱۳۱۷ پس از دریافت مدرک مهندسی دریایی از دانشکده‌ی مهندسی دریایی برست (Brest) به ایران بازگشت و در نیروی دریایی ایران در خرمشهر و انزلی خدمت کرد با ورود نیروهای متفقین به ایران (۱۳۲۰) در بندر انزلی در معرض تیراندازی قرار گرفت، به شدت مجروح شد و دست چپش از ناحیه‌ی سر شانه قطع گردید. در سال ۱۳۲۱ با خانم روبابه‌ی لنکرانیان ازدواج کرد و در سال ۱۳۲۳ با عنوان دبیر ریاضی و فیزیک به وزارت فرهنگ منتقل شد. سال بعد به کتاب‌خانه‌ی ملی پیوست.

به آذین داستان نویسی را از دهه‌ی بیست آغاز و نخستین داستان کوتاه خود را با عنوان «علی گابی» در روزنامه‌ی «واریا» در سال ۱۳۲۲ منتشر کرد.

مهم‌ترین فعالیت‌های به آذین عبارتند از:

شرکت در نخستین کنگره‌ی نویسندگان (۱۳۲۵)، همکاری در نشر مجله‌ی «صدف» (۳۷- ۱۳۳۶)و سردبیری نشریاتی چون «کتاب هفته» (۱۳۴۲) و «پیام نوین» (۱۳۴۷).

در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ به ترجمه‌ی آثار نویسندگان بزرگ از جمله برتولت برشت، بالزاک، ویلیام‌شکسپیر، میخائیل شولوخف، رومن رولان و... ) از زبان‌های فرانسه، انگلیسی و روسی روی آورد. در سال ۱۳۴۷ با همکاری جلال‌آل احمد کانون نویسندگان ایران را بنیاد نهاد و در سال‌های انقلاب به عنوان دبیر کانون به فعالیت‌های گسترده‌ی ادبی دست زد و در برپایی شب‌های شاعران و نویسندگان در «انیستیتوگوته» نقش بسزایی داشت. در سال ۱۳۵۸ با همکاری سیاوش کسرایی، هوشنگ ابتهاج (ه.ا.سایه)، فریدون تنکابنی شورای نویسندگان و هنرمندان را ایجاد کرد. در آستانه‌ی انقلاب ۱۳۵۷ جمعیت سیاسی «اتحاد دموکراتیک مردم ایران» را تشکیل داد و پس از آن هفته‌نامه‌های «اتحاد مردم» و «سوگند» را منتشر کرد.

به آذین در سال‌های ۱۳۲۸، ۱۳۳۳، ۱۳۴۹، ۱۳۵۶، ۱۳۵۷ و ۱۳۶۱ به زندان افتاد و سال‌های بسیاری را حتا در سال‌های کهولت در زندان گذراند. «مهمان این آقایان» (۱۳۵۷) و دو جلد از کتاب «از هر دری» (۱۳۷۱) که جلدهای بعدی آن هنوز اجازه‌ی انتشار نگرفته‌اند، به خاطرات زندان و فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی و ادبی او می‌پردازند.

آثار «به آذین» به چند زبان دیگر از جمله روسی تحت عنوان «Uzoring sbolku» با مقدمه «ل. پیسیکوف» (L. Peysikov) (۱۹۶۱) منتشر شده است.

گرچه «به آذین» شخصیتی چند‌جانبه و بسیار تأثیرگذار در تاریخ معاصر ما است؛ اما به‌نظر نگارنده اثرگذارترین بخش فعالیت «به آذین» به ترجمه‌های او باز می‌گردد. آثار ترجمه‌ای به آذین به‌ویژه چهار رمان بسیار بزرگی که او ترجمه کرده، یعنی ژان کریستف، جانِ شیفته، دنِ آرام و زمین نوآباد از تاریخ نخستین چاپ همواره در جامعه‌ی ما حضور داشته‌اند و مستقیم و غیر مستقیم در تربیت چندین نسل از مبارزان و متفکرانِ تحول‌طلبِ ایران نقش داشته‌اند.

بنابراین شایسته است که به جایگاه و نقش او در تاریخ ترجمه‌ی ایران به‌ویژه در تاریخ معاصر ترجمه‌ی کشورمان بپردازیم.

پیشینه‌ی ترجمه‌ی نوشتاری در کشور ما حداقل ۲۵۰۰ سال است که می‌توان آن را در سنگ‌نبشته‌های کورش بزرگ (۵۵۹ تا ۵۳۰ ق.م) در پاسارگارد به سه زبان فارسی باستان، بابلی و عیلامی و دیگر سنگ‌نبشته‌های این دوران نشان داد.

اما به‌نظر می‌رسد که جدای از این پیشینه، می‌توان از چهار جریان یا جنبش عمده‌ی ترجمه در ایران سخن گفت:

جریان اول: مرکز علمی جندی شاپور در دوران شا‌پور اول و به‌ویژه در عصر خسروانوشیروان در این مرکز است که برای نخستین بار آثار یونانی و هندی و دیگر زبان‌های خانواده‌ی زبان‌های ایرانی به فارسی میانه (پهلوی) ترجمه می‌شود. از شاخص‌ترین مترجمان این دوره «جورجیس بن‌بختیشوع» است که به زبان‌های یونانی، سریانی، پهلوی و تازی تسلط داشت.

جریان دوم: مرکز علمی دارالحکمه در بغداد. این مرکز در دوران هارون‌الرشید و مأمون عباسی تشکیل می‌شود. ایرانیان در این مرکز در دو جهت می‌کوشند. الف: ترجمه‌ی آثار یونانی و هندی که در فارسی میانه وجود داشت به عربی به منظور ارتقای مدنیت جامعه‌ی اسلامی- عربی. ب: ترجمه‌ی آثار فارسی میانه (پهلوی) به عربی برای پاسداری از آثار ایران باستان. شاخص‌ترین مترجم ایرانی این دوران عبدالله‌ بن مقفع (روزبه پسر دادویه پارسی) است.

خسرو باقری


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.