شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

مخاطب عام سینما آدمی است رویایی و خیال پرور


برای جواب دادن به این سوال كه » جذابیت سینما در كجاست « از یك سو باید در مخاطب عام سینما به جستجو پرداخت و از سوی دیگر باید به ماهیت سینما و تكنیك آن توجه كرد و این دومی مهمتر است

برای جواب دادن به این سوال كه » جذابیت سینما در كجاست ؟ « از یك سو باید در مخاطب عام سینما به جستجو پرداخت و از سوی دیگر باید به ماهیت سینما و تكنیك آن توجه كرد و این دومی مهمتر است . اما قبل از گذشتن از موضوع مخاطب سینما باید یك بار دیگر بر این حقیقت تاكید كرد كه به هر تقدیر مخاطب سینما انسان كامل نیست . انسان كامل به بی نیازی و استقناء رسیده است و جز ذات حقیقت چیزی برای او جاذبه ندارد . انسان كامل » بیخودی « را در » فناء فی الله جستجو می كند و اهل تفنن هم نیست . او از لذایذ خدا داده استفاده می كند ؛ می خندد و حتی مزاح می كند اما دل به تفنن نمی بازد و اختیار خود را به كارگردان كه هیچ ، جز به اولیاء مقرب خدا تفویض نمی كند . او هرگز ترك عقل نمی گوید ، مگر در راه عشق و راه عشق به سینما منتهی نمی شود . در كتاب العلم » بحار الانوار « حدیثی از ابی جعفر الثانی علیه السلام نقل شده است » من اصغی الی ناطق فقد عبده ، فان كان الناطق عن الله فقد عبد الله و ان كان الناطق ینطق عن لسان ابلیس فقد عبد ابلیس. كسی كه به ناطقی گوش سپرده است یقینا" او را عبادت می كند ، و اگر ناطق از جانب خدا باشد ، خدا را عبادت كرده است و اكر ناطق از لسان ابلیس سخن گوید ، ابلیس راتسلیم « عبادت است و اگر این سخن در » گوش سپاردن به نطق صدق دارد ، در باره سینما كه به طریق اولی صادق است . تماشاگر سینما نه فقط با گوش كه با تمام وجود خود را به واقعیت رویایی درون صحنه تسلیم می كند و به طور معمول ، تنها بخشهای متعالی نفس او از خوض در فیلم رهایی دارد و آن هم نه به طور كامل . چرا در چنین بحثی سخن از » انسان كامل به میان آورده ایم ؟ در آیات مباركه قرآن بسیار است آیاتی كه در آن انسان ذاتا" ضعیف ، ظلوم كفور ، جهول ، عجول ، جزوع ، هلوع و كنود … معرفی شده است ، اما گذشته از آن كه بعضا" این صفات در مقام تحسین انسان آمده – همچون صفات ظلوم و جهول در آیه مباركه امانت ] سوره احزاب آیه ۷۲ [ هرگز این تعهد و ترك مسئولیت در انسان قرار بگیرند . خداوند این صفات را در وجود انسان نهاده است تا در مبارزه با آنها به كمال رسد و نور وجود حقیقی اش در كنار این تیرگی ها جلوه پیدا كند چنان كه در قرآن مجید آمده است : خلق الانسان من عجل ساوریكم آیاتی فلاتستعجلون . ] آیه ۳۷ سوره انبیاء [ در بخش اول آیه شریفه می فرماید : انسان از شتاب خلقت یافته است ، اما در بخش دوم : » زود است كه آیت های خویش را به شما بنمایانم ، پس تعجیل مورزید . اگر ما بخواهیم فی المثل شتابزدگی انسان را اصالتا" مورد توجه قرار دهیم و به بر آورده ساختن نیازهای متعلق این صفت بپردازیم ، سخت به اشتباه رفته ایم . كمال انسان در كرامت و تنزه از ضعف ونقص است ، بنابراین ، درست این است طرفی اتخاذ كنیم كه او را از تسلیم شدن به این ضعف – و صفات مذموم دیگر – باز دارد . بخشی از نیازهای ذاتی انسان متعلق وجود حیوانی اوست و بخشی دیگر متعلق فطرت الهی اش . برآوردن نیازهای وجود حیوانی بشر باید با عنایت به خلقت استكمالی او انجام گیرد و گرنه ، وجود حیوانی ، حجاب فطرت الهی اش خواهد و از راه حق باز خواهد ماند . بشر امروز همه عالم را از دریچه نیازهای خویش می بیند و نیازهای خویش را نیز همه » در عرض یكدیگر « قرار می دهد و در ارضای آنها نیز حد یقفی نمی شناسد . تنها حدی كه آنها را محدود می كند » واقعیت حیات اجتماعی بشر « است و لاغیر . و در این میان ، لاجرم ، نیازهای وجود مادی بشر نیز اصالت خواهد یافت ، چرا كه باطن ، در پس ظاهر پنهان است و تا كسی اهل باطن نشود به حقیقت نیازهای باطنی و فطریات خویش دست نخواهد یافت . خدا بی نیاز است و شما نیازمند ید . سوره محمد (ص) آیه ۳۸

الله الغنی و انتم الفقراء … انسان اهل فقر و نیاز است اما فقری كه عین بی نیازی است . انسان ، فقیر و حاجتمند است چرا كه از مقام قرب دور افتاده است ؛ پس بی نیازی در » وصول « است و وصول نیز جز با توبه میسر نمی شود . نیازهای حقیقی بشر ، نیازهای باطنی اوست ، اگر چه حاجات ظاهری اش ، بیشتر ظهور و بروز دارد . محك تمیز نیازهای حقیقی از كاذب ، » غایت كمالیه « انسان است . خداوند انسان را برای رسیدن به كمال قرب و زندگی جاودان در جنت رضوان خویش آفریده است . آن بهشت كه گفته اند بهشت اعتدال است و این اعتدال نیز برای انسان تنها در صورتی حاصل می آید كه خود را به نظام تشریعی اسلام تسلیم كند و در دنیا آنسان زندگی كند كه انبیاء گفته اند . انسان ذاتا" هلوع و ولوع است و این هلع و ولع را شدت اشتیاق اوست برای وصول به مقام قرب … اما چه كند كه این شدت اشتیاق در بستر حاجات مادی او نیز ظهور و بروز دارد ؟ آیا باید به این هلع و ولع تسلیم شد و فی المثل در ارضاء حوایج جنسی و یا شهوات دیگر ، تا آنجا راه را باز گذاشت كه اكنون در مغرب زمین باز گذاشته اند ؟ روشن است كه اگر چنین كنیم و اجازه دهیم كه آدمیزاد در ارضاء شهوات حیوانی خویش از » طریق اعتدال « بیرون شود ، فطرت الهی اش مغفول عنه ، محجوب و مدفون خواهد ماند و حقیقت ذات بشر هرگز ظاهر نخواهد شد . همه مظاهر تمدن غرب – از جمله سینما و تلویزیون – نیز در تبعیت از این اشتباه عام ، بی آنكه نیازهای حقیقی بشر را از دریچه نیازهایش می نگرد . آیا نیاز به سیگار یا خمر حتی برای سیگاری ها و دایم الخمرها یك نیاز حقیقی است ؟ بخش عظیمی از نیازهای كاذب بشر امروز ، مربوط به عادات و ملكاتی است كه خود بر خلاف ذات خویش ، برای خود ساخته است . وظیفه ما آزاد ساختن مرغ باغ ملكوت فطرت آدمی از قفس عادات و تعلقات است . نه گردن نهادن به حاجات كاذب او . با گردن نهادن به این حاجات ، دیگر هرگز طایر قدس وجود آدمی راهی به سوی آسمان رهایی نخواهد یافت .

بشر امروز سخت می انگارد كه او را برای چریدن در مرتع سبز نمای دنیا آفریده اند و آنچنان از حاجات دنیایی خویش سخن می گوید كه گویی حتی خاطره بهشت رضوان را نیز از یاد برده است . سینما و تلویزیون ، همچون سایر مظاهر تمدن غرب از انسان تصوری دارند كه نه تنها مبتنی بر حقیقت نیست ، بلكه نافی آن است . سینما و تلویزیون ، چه از لحاظ تكنیك و چه از لحاظ محتوا ، توجه خویش را معطوف نیازهای كاذب عادات زاید و ضعف های روانی بشر كرده اند . انسان ذاتا" » عجول « است ؛ سینما نیز اصالتا" به این شتابزدگی وقع می نهد و فیلم را از جنبه های كارگردانی ، هنرپیشگی و مونتاژ به صورتی تولید می كند كه حوصله مخاطب عجول سرنرود و این چنین ، از لحاظ محتوا به ابتذال و سطحی نگری گرایش یافته و از لحاظ تكنیك نیز اصالت كار را بر نفی عقل و اختیار تماشاگر و ایجاد حالت تعلیق روانی برای او نهاده است . مخاطب عام سینما آدمی بی حوصله است كه از واقعیت حیات اجتماعی بشر به تنگ آمده و در جستجوی وسایلی است كه او را همواره در حالت تخدیر و تحریك و تفنن محض نگهدارند . سینما نیز برای ارضای تماشاگری چنین ، چه در تكنیك و چه در محتوا ، بر موضوعات و شیوه هایی اتكاء یافته است كه اصالتا" به تخدیر روانی ، تحریك و هیجانات ناشی از ضعف و جهل ایجاد شگفتی و تفنن توجه دارند . چرا موضوع غالب فیلم هایی كه در مشرق زمین تولید می شود » عشق های مجازی و مناسبات عاطفی آدم های فلك زده « است ؟ موضوع قریب به اتفاق فیلم هایی كه در ایران نیز ساخته شده ، به جز استثنائاتی معدود ، همین مناسبات است … كه اگر از بیرون این غفلت زدگی رایج بر آن نظر كنیم ، تماما" ناشی از دور ماندن از حیات طیبه ایمانی و پذیرش مناسبات خانوادگی و اجتماعی غرب در جامعه است كه ماهیتا" با این مناسبات بیگانگی دارد و در جستجوی هویت دیگری است . منظور این نیست كه سینما نباید به این مناسبات بپردازد بلكه قصد ما باید رها ساختن آدم ها از فلك زدگی باشد و رساندن آنها به آزادی و استقلال و استغناء ، نه آنكه آنان را در ضعف ها و نقص هایشان تایید كنیم .


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.