سه شنبه, ۲۶ تیر, ۱۴۰۳ / 16 July, 2024
مجله ویستا

دنیایی متفاوت


دنیایی متفاوت را در برابر داریم در جغرافیایی كه عرفی گرایی, بهره مند از منزلت روشنفكرانه و برخوردار از پذیرش عوامانه است بیش از چهار میلیون نفر به پاس احترام به رهبر معنوی كاتولیك های جهان از برابر تابوت او گذشتند

در قاره ای كه تاثیرگذارترین انقلاب اجتماعی در اواخر نیمه دوم قرن هجدهم در جهت نابودسازی كلیسابه عنوان یك نیروی سیاسی _ اجتماعی شكل گرفت، بیش از یك میلیون نفر در میدان سنت پیترو و اطراف آن گرد آمدند تا رهبر متوفای كلیسای جهانی كاتولیك را برای آخرین سفر بدرقه كنند. با توجه به این مهم كه نزدیك به پنجاه درصد كاتولیك های جهان در قاره آمریكا و بالاخص آمریكای جنوبی، بیش از پانزده درصد در قاره آفریقا و بیش از ۱۰ درصد در قاره آسیا سكونت دارند در آینده قابل پیش بینی شاهد این خواهیم بود كه كاردینالی از جهان سوم و دنیای تحت سلطه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی غرب در قلب سرزمین تحت كنترل امپراتوری باستانی رم، رهبری بیش از یك میلیارد و یكصد میلیون كاتولیك را در سرتاسر جهان از جمله نزدیك به سیصد میلیون كاتولیك اروپایی را برعهده بگیرد. دنیایی متفاوت را در برابر داریم. در جغرافیایی كه در بیش از دو هزار سال تاریخ مدون آن میزان برندگی شمشیر و وسعت شقاوت و بی رحمی جست و جوگران قدرت تعیین كننده درجه منزلت سیاسی بوده اند، فضایی به شدت متمایز از نقطه نظر كیفی را شاهد هستیم. جلال طالبانی مائوئیستی كه اعتبار را در لوله تفنگ می جست با تكیه بر بده و بستان، مصالحه و تسامح كه قواعد بنیانی دموكراسی در ساده ترین شكل آن هستند كسوت ریاست جمهوری عراق را بر تن خود برازنده یافته است. گروه هایی كه در فضای خفقان سیاسی و سبعیت ددمنشانه سردمداران حاكم امكان ابراز اعتقادات مذهبی را نداشتند، امروزه به مناسبت های گوناگون سمبل های مذهبی را با آزادی خیال و فراغ بال در خیابان های شهرهای مختلف به نمایش می گذارند راهی دشوار در برابر مردم این سرزمین است اما با توجه به این كه درخت اقتدارگرایی فردی و سیاسی قدمتی تاریخی و نونهال دموكراسی بسی شكننده است این ضرورت است كه رویت حیات دموكراتیك در عراق را كه در برگیرنده گروه های قومی و مذهبی تحقیر شده و به دور از قدرت است به شدت تاثیرگذار در نظر گرفت چرا كه برای اولین بار مردم این كشور بهره مند از حافظه تاریخی دموكراتیك شده اند. دنیایی متفاوت را در برابر داریم. در جغرافیایی كه جهان عرب نامیده می شود و احترام به حقوق طبیعی انسان ها برای بیان خواست ها و امیال همیشه از دید نخبگان حاكم مذموم و نكوهیده و ارتداد به تصویر درآمده است مشروعیت و عقلانیت دموكراسی در بین حاكمان اعتبار یافته است، حسنی مبارك رهبر مصر بعد از پیروزی در چهار دوره انتخابات نمایشی، اصلاح قانون اساسی و برقراری انتخابات رقابتی را كه ابتدایی ترین اصل دموكراسی باید در نظر گرفت مطلوب و ضروری یافته است. در عربستان سعودی كه همچنان خون وابستگی قبیله ای و جنسیت تعیین كننده كیفیت انسانیت فرد هستند برای اولین بار انتخابات برای تعیین اعضای شوراهای محلی هر چند با منع زنان برای رای دادن برگزار شد. در لبنان مردمی كه بیش از دو دهه حضور نیروهای نظامی بیگانه را طبیعی یافته بودند نیاز انسانی به آزاد بودن را به صحنه آوردند و خروج بیگانگان را خواهان شدند و استقلال عملی را ممكن ساختند. دنیایی متفاوت را در برابر داریم. در جغرافیایی كه مردم به ندرت حضور غیردولتی و آزادانه را در جهت حیات دادن به دگرگونی سیاسی در خاطره تاریخی خود می یابند فضای سیاسی و بینش نخبگان حاكم به شدت متحول شده است. نیازاف رهبر تركمنستان كه «كیش شخصیت» را هویت فرا استالینی اعطا كرده است و خود را رئیس جمهور مادام العمر نامیده بود، نوید این را داد كه در چهار سال آینده انتخابات برای انتخاب بالاترین مقام اجرایی كشور برگزار خواهد شد. آنچه واضح است این واقعیت است كه سرنوشت عسگر آقایف در قرقیزستان عقلانیت تكیه بر راه حل ها و روش های دموكراتیك را به شكلی فزاینده برجستگی داده است. كمتر از بیست هزار نفر در خیابان های بیشكك در مخالفت با آقایف كه از طریق انتخابات خدشه دار طرفداران خود را وارد قوه مقننه كرده بود، به تظاهرات دست زدند و او را مجبور به ترك كشور كردند. عقب نشینی سریع آقایف برای تمامی رهبران آسیای مركزی مشخص كرد كه تا چه اندازه در فضای بین المللی و منطقه ای كنونی، دیكتاتوری های فردی شكننده و آسیب پذیر هستند. انقلاب صورتی در قرقیزستان كه به دنبال انقلاب های قرمز در گرجستان و نارنجی در اوكراین صورت گرفت، بیانگر اجتناب ناپذیری حضور توده ها در صحنه سیاست برای فراگیری دموكراسی و مشق دموكراسی است. فرایندهای اجتماعی، كیفیت روح زمانه و ضرورت های بین المللی كه تا حدود زیادی از الزامات برخاسته از منافع نافذترین بازیگر جهانی هستند با یكدیگر تلاقی كرده اند. به لحاظ همسویی كیفی ماهوی این سه نیرو، گریزی جز حركت به سوی محوریت دادن به انسان در جهت دادن به سرنوشت خود نیست. هر چند كه این انسان ممكن است فاقد آگاهی مطلوب اسیر احساسات و تابع غرایز باشد. اما باید به این فهم تاریخی باور داشت كه انسان ها از این ظرفیت برخوردار هستند تا تعالی یابند و این نیز تنها از طریق تجربه آزادی و دموكراسی در كنار رفاه اقتصادی امكان پذیر است.