پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

در اندیشه دیدار


امام حسین ع آیا نمی نگرید كه به حق عمل نمی شود و از باطل نهی نمی شود پس در چنین شرایطی شایسته است كه مؤمن در اندیشه دیدار خداوند باشد من نیز مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمكاران را جز خواری نمی یابم

سخن از حسین(ع) و قیام او نامكرر است، هر چند تشنه از ره رسیده را سیراب كند. غبار زمان را كنار می زنیم تا ببینیم حسین كه بود و چه كرد.حادثه عاشورا مختص به زمانی خاص نیست بلكه همواره تا ظالم و مظلوم هست، در سپهر زمان پابرجاست. از این رو بر مسلمانان و شیعیان راستین فرض است كه ذكر امام خود را با خویشتن و عالمیان مدام كنند زیرا كه «ثبت است بر جریده عالم دوام ما» . محبت نتیجه دانش است .از این رو هر چند آموزه های عاشورا را بیشتر بشناسیم و در تحقق آن بیشتر بكوشیم دوستار واقعی تری برای حسین(ع) خواهیم بود. این مقاله در پی معرفی و هدف قیام حسین(ع) و نهضت اوست تا مبادا در كسوت مسلمانی با امام حسین به جنگ برخیزیم و افسوس بس گران دامانمان را فراگیرد.یكی از مسائلی كه در تبیین حركت امام حسین(ع) لازم است، توجه به فلسفه و معنای قیام عاشوراست.معنای قیام عاشورا را، شایسته است در كلام خود امام(ع) جست وجو كنیم: «من نه برای سركشی و طغیان و نه بر بنیاد هوی و هوس، نه به اندیشه فساد و ستمكاری خروج كرده ام؛ قیام من منحصراً برای اصلاح امت جدم محمد(ص) است. من برآنم تا امر به معروف كنم و از منكر اجتناب دهم و راه و روش جدم و پدرم علی بن ابیطالب را پی بگیرم.» چنین عباراتی صریحاً مفهوم اصلاح را با نظام اجتماعی پیوند می دهد و تأكید دارد كه آن حضرت با ملاحظه تفاوت ماهیت نظام اموی موجود با نظام عصر نبوی، بر آن است تا به مسلمانان خاطر نشان سازد كه وضع موجود با واقعیات عصر نبوی متفاوت است و سخت نیازمند اصلاح. اصلاحی نه در عرصه انجام فرایض، بلكه اصلاحی در عرصه نظام اجتماعی و بازگرداندن مناسبات اجتماعی و حیات جامعه اسلامی به مناسبات عصر نبوی و سیره مرتضوی. از نظر امام(ع)، فساد اجتماعی موجود چنان عمیق و تلخ است كه بر مومن است در صورت تداوم این مناسبات در درون نظام موجود، مرگ سرخ را بر حیات نكبت بار رجحان دهد: «آیا نمی نگرید كه به حق عمل نمی شود و از باطل نهی نمی شود. پس در چنین شرایطی شایسته است كه مؤمن در اندیشه دیدار خداوند باشد. من نیز مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمكاران را جز خواری نمی یابم.» بی گمان مفهوم اصلاح، قلمرویی فراتر از شخصیت و رفتار یزید دارد و آن را جز بر ضرورت اصلاح نظام اموی نمی توان تفسیر كرد. پس فرض متوقف شدن نهضت حسینی با فرض اصلاح شخص یزید و باقی ماندن نظام اموی، فرضی نامعقول است، چرا كه یزید محصول آن نظام بود نه عنصری فاسد از نظامی سالم و بهنجار و مشروع. بر همین اساس می توانیم باز هم برای حصول به معرفتی دقیق تر از قیام عاشورا، به طرح این پرسش بپردازیم كه بالاخره مراد امام از معروف متروك مانده و منكر مسلط در امت محمدی، به كدام عرصه ها مربوط بود؟ هدف امام اصلاح امت محمدی و بازگرداندن حاكمیت و حكومت و مردم به قالب و محتوای عصر نبوی و سیره علوی است. به بیان دیگر كل ساختار اجتماع دچار عدم تعادل شده بود. مورخان همه تأكید كرده اند كه با استقرار معاویه به مسند قدرت وتكوین سلطنت اموی، راه و رسم حكومت نبوی در عرصه های سیاست و اقتصاد و اجتماع تفاوتی بارز یافت و عصر كاملاً متفاوت در تاریخ حكومتهای اسلامی آغاز گشت. عصری كه به نام دوره سلطنت اشتهار داشت. بارزترین جلوه این سلطنت مطلقه، تبدیل مردم به متابعان بی چون و چرا و عبد و عبید سلطان و دستگاه سلطنت است در حالی كه پیامبر اسلام(ص) برای رهانیدن مردم از قید هرگونه عبودیت غیرخدا مبعوث شده بود و همواره جایگاه اجتماعی خویش را بنده خدا می شمرد اما حسین نمی توانست موجودیت چنین نظامی را تحمل كند نظامی كه در آن، حاكم با بوزینگان و سگان شكاری به بازی می پردازد.(۱)پس منزلت امام را می توان در اصلاح فرهنگی، سیاسی و اجتماعی آن عصر نشان داد. از منظر جامعه شناسی هنجارهای اجتماعی جوامع بشری در واقع، تجلی ارزشهای آن جوامع است و آنچه همواره حیات اجتماعی جوامع انسانی را تهدید می كند، آسیبها و انحرافهای اجتماعی است كه ممكن است موجب بیگانگی فرد از جامعه و یا از خود بیگانگی جامعه با ارزشهای بنیادین آن گردد و زمینه های بروز رفتارهای نابهنجار فردی و اجتماعی را نیز فراهم كند. براین اساس می توان گفت كه ارزشها و هنجارهای اجتماعی عصر پیامبر (ص) تا دوران امام حسین (ع) به دلایل متعددی و خاصه عوامل فرهنگی، دچار آفت و انحراف شده بود. لذا تحریف باورهای دینی و بازگشت به ارزشهای جاهلی و برتری روحیه قومی بر هنجارهای اسلامی عصر پیامبر (ص)، ثروت اندوزی و گرایش به رفاه و تجمل ،تبدیل اشرافیت معنوی به اشرافیت مادی، برتری حربه ارعاب و تزویر بر عامل حق طلبی و ظلم ستیزی در روحیه جامعه اسلامی و بی عدالتی و فساد رهبران سیاسی و... آسیبهای اجتماعی عمده ای بود كه امام حسین (ع) از شروع امامتش برای نجات امت اسلامی از اینگونه آسیبها، تلاش گسترده ای را در سطوح مختلفی آغاز كرده بود و در نهایت با شهادتش موجبات تثبیت هنجارها و ارزشهای اسلامی را فراهم كرد. جامعه اسلامی در آستانه قیام حضرت و به دنبال حوادثی كه پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام به وقوع پیوست با مشكلات جدی روبه رو گردیده بود كه از آن جمله می توان به مسائل زیر اشاره كرد: راندن انصار از صحنه سیاست، بهادان به امویها و قریشیان در امر حكومتداری، تاراج بیت المال مسلمین ، گسترش تفاخر قبیله ای و تبدیل اشرافیت معنوی به اشرافیت مادی كه موجب شد مساوات اسلامی فراموش شود.بنابراین برخی عملكردها موجب شدت یافتن واكنشهای سیاسی اجتماعی گردید به ویژه اینكه در این واكنشها قبایل عرب یمنی و موالی ایرانی كه بیش از نیمی از مردم كوفه را تشكیل می دادند، نقش موثری داشتند.(۲)امام حسین(ع) حركت احیاگری خودرا از زمان معاویه آغاز كرد. در سال ۵۸ هجری دو سال قبل از هلاكت معاویه در منی خطبه ای خواند و در آن با ذكر شمه ای از فضایل امیرمؤمنان علی (ع) و خاندان عصمت و طهارت و با بیان اهمیت امر به معروف و نهی از منكر، مردم را به آن فراخواند. با مورد خطاب قراردادن علما، وظیفه آنان را در مقابل ظلم و ستم بیان كرد. توجه به معنای خطبه و فقرات شریف آن و نیز جو اختناق و وحشت و خفقان حاكم بر جامعه اسلامی آن روز، چه بر علما و چه برعوام، اهتمام امام (ع) را به بازگرداندن مكتب اصیل به راه صحیح و جلوگیری از انحرافها، نشان می دهد. امام (ع) در پاسخ به پیشنهاد مروان بن حكم مبنی بر بیعت با یزید كه به زعم او به خیر و صلاح امام(ع) و به نفع دین و دنیای ایشان است، با خواندن آیه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) فرمود: حال كه امت به فرمانروایی مثل یزید گرفتار شده باید فاتحه اسلام را خواند. قیام امام حسین(ع) علیه ارزشهای منحط حاكم بر آن روزگار، موجب آفرینش ارزشهای نوینی شد كه بر دستورهای الهی قرآن كریم و سیره امیرالمؤمنین (ع) و سنت پیامبر(ص) متكی بود و موجب شد فضای مناسبی پدید آید تا بار دیگر ارزشهای اصیل اسلامی احیا شود. اما حسین(ع) چگونه تداوم بخش راه و شیوه انبیاء در متن جامعه اسلامی و وارث انبیاء و برگزیدگان خداوند است؟در حدیث است كه «العلماء ورثه الانبیا» یعنی دانشمندان میراث بران انبیاء هستند، به راستی پیامبران چه ارثی جز علم و حكمت و احیاناً كتابی، اگر داشته اند، از خود باقی گذاشته اند. در قرآن از دعا و درخواست زكریا به درگاه پروردگارش به هنگام پیری و با همسر نازا، برای دارا شدن فرزندی كه میراث بر او و آل یعقوب باشد یاد شده است. آیا می توان انگیزه ای جز تداوم رسالتی كه آل یعقوب حامل آن بودند، برای زكریا در دعایش تصور كرد؟ آیا یحیی امانتی جز ارزشهای حقیقی كه زكریا و اجداد طاهرینش به ارث گذاشته بودند، به دست آورد؟ قرآن بارها «ارث» پیامبران را هدایت و كتایی كه از آنها باقی مانده، شمرده است؛ پیامبر خاتم نیز میراثی جز كتاب و عترتی كه تبیین كننده كتاب و الگوهای عمل به آن باشد باقی نگذاشت؛ این كتاب از آنجا كه جامع كتب پیشین است، جامع میراث پیامبران سلف نیز می باشد. حسین(ع) با خلق و خوی پیامبرانه خود نشان داد به راستی وارث الگوهای عملی ارزشهای متعالی قرآن است، در عصری كه نه تنها قرآن به طاق نسیان افتاده است بلكه ظلم و بدی بر اریكه سلطنت تكیه داده است.(۳)از سوی دیگر اساسا اسلام، هدف كلی ادیان آسمانی را برقرار كردن «عدالت می داند:» لقدارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الكتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط... «حدید ۲۵» بی گمان پیامبران خویش را با دلایل روشن فرستادیم و با ایشان كتاب و مقیاس حق نازل كردیم برای اینكه مردم به عدالت قیام كنند «از نظر اسلام» رمز حیات جامعه اسلامی و راز بقای آن، این است كه بر محور عدالت بچرخد و اگر یك جامعه، متعادل و بر مبنای عدل نباشد قابل دوام نیست و اگر ظلم و اجحاف در جامعه ای پیدا شد آن جامعه باقی نمی ماند؛ هر چند مردمش به حسب عقیده مسلمان باشند. دو نشانه مهم برای شناخت جامعه اسلامی وجود دارد كه با آن دو نشانه می توان «جامعه اسلامی» را شناخت و آن را از جامعه غیر اسلامی جدا ساخت. این دو نشانه، نماز است و عدالت. اگر جامعه ای در آن نماز خوانده نشود و مردم، اهل نماز نباشند، آن جامعه اسلامی نیست، همچنین است عدالت. اگر در جامعه ای عدالت نیز حضور نداشته باشد، و آثار عدالت در جامعه و شئون حیاتی و اقتصادی و معیشتی افراد و خانواده ها _ در همه قشرها- دیده نشود، و در سیاست و مدیریت و قانونگذاری و قضاوت و برنامه ریزی و اجرا و در برخوردها و برخورداریها، عدالت ملاك نباشد، و در مسكن و بهداشت، و تحصیل و كار و... به یقین چنین جامعه ای اسلامی نیست. امام باقر(ع) می فرماید: «پیامبر، سنتهای جاهلیت را از میان برد، و از آغاز، جامعه اسلامی را با عدالت بنیاد گذارد» و حضرت امیر(ع) می فرمایند «العدل رأس الایمان» سر ایمان اجرای عدالت است «پس اگر ایمان (دین داشتن، عمل به دین) را به پیكری همانند كنیم، سر آن پیكر عدالت است. و آیا پیكر بی سر چه خواهد بود؟ میته، مردار... و اگر جامعه ای میته و مردار شد، یعنی به حیات عدل زنده نبود، و با روح عدالت جان نیافت، دیگر از چه ارزشی سخن می توان گفت؟ پس بفهمیم» ان الله یأمر بالعدل «را، و بفهمیم» العدل رأس الایمان «را و بفهمیم» العدل حیاه الاحكام «را. (۴)

پانوشت ها

۱- زرگری نژاد غلامحسین، نهضت امام حسین و قیام كربلا، انتشارات سمت ،۱۳۸۳ ص ۲۴۸- ۲۶۵

۲-خورشید شهادت( امام حسین (ع) و احیای دین): مجموعه مقالات برگزیده دومین سمینار بررسی ابعاد زندگانی امام حسین (ع)- تهران: دانشگاه امام حسین (ع)، ۱۳۷۴. ص ۱۷

۳- مجموعه مقالات كنگره بین المللی امام خمینی و فرهنگ عاشورا، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، ۱۳۷۵

۴ حكیمی، محمدرضا، قیام جاودانه، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ،۱۳۷۳ ص ۱۹۶-،۱۹۸ ۱۸ ، ۱۹