پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
رویکردهای فرا زمانی شعر حرکت در شاعران نسل ششم
اهمیت جریانهای شعری فقط آن نیست که در دوره خود اشاعه یابند و عدهیی از شاعران به آن روش و به همان هنجار شعر بگویند بلکه یکی از عوامل بررسی اهمیتهای جریانهای شعری، نحوه تاثیرگذاری هر کدام از آن جریانها در شاعران نسلهای آینده است تا بتوان به این نتیجه رسید که وقتی اوضاع و شرایط زیستی- محیطی تغییر میکند آیا باز هم شاعران نسلهای جدید از جریان خاصی تاثیر میپذیرند یا نه؟ به عبارت دیگر با عوض شدن اوضاع و شرایط زیستی- محیطی آیا جریان مورد نظر آن مایه از اهمیت را داراست که بتواند شاعران نسلهای بعدی را تحت تاثیر قرار بدهد یا آنکه شاعران نسلهای بعد به آن جریان شعری بیاعتنا خواهند بود؟
به راستی در بازشناخت جریانهای شعری این نکته مهم باید به طور اساسی بررسی شود که قدرت تاثیرگذاری هر کدام از جریانهای شعری تا چه حدی است تا بتواند شاعران و مخاطبان نسلهای بعد را فرابخواند و البته یادمان باشد که بسیاری از جریانهای شعری در دورههای مختلف، از محدوده نسل خود فراتر نرفتهاند و حتی نتوانستهاند شاعران نسل خود را نیز تحت تاثیر قرار بدهند! از طرف دیگر عمق فاجعه وقتی قابل تصور است که بدانیم چنین جریانهایی به گونهیی رواج یافتهاند که شاعران وفادار یا شبه وفادار به آن جریان، شعرهای موفقی در آن حوزه ارائه نکردهاند و فقط نامشان به طور بالقوه با آن جریان شعری گره خورده است و نه به طور بالفعل!
با این دریچه نگرش، اگر به شعر حرکت دقت کنیم درمییابیم که اهمیت و اصالت این جریان شعری به حدی است که توانست در دهه ۷۰ شاعران بسیاری را فرابخواند و نمونههای موفقی را به جامعه شعری ما پیشنهاد کند. همه اینها رویکردهای زمانی شعر حرکت است اما اگر بخواهیم رویکرد فرازمانی این جریان را نیز بررسی کنیم باید بگوییم که شاعران نسل ششم از این روند، به خوبی تاثیر گرفتند و شعرهایی در همین حوزه سرودند که در این مجال و برای مثال به شعر «ساعت سه» از محمد آشور استناد میکنم:
اینجا هنوز ترس
راس ساعت سه ایستاده است
در چارراه ـ چارهیی نبود ـ
ساعت سه بود... ایستادم
پلیس قرمز بود... عقربهها سبقت... اعداد له شده
کسی برای رفتن نمانده بود
راه، افتاده بود... همهجا سایه...
تمام ساعتها یک حرف را دروغ میگفتند
وقتی پلیس
درست مثل ساعت سه
ایستاده بود
آشور در این شعر، از واحد کاراکتری «ساعت سه» به خوبی بهره برده و به شکلهای گوناگون و از زوایای مختلف آن را به رخ کشیده است، به طوری که در روند پیشرفت شعر، کمکم از این واحد کاراکتری کنشهای دیگری غیر از کنشهای معمول و متعارف به منصه ظهور رسیده و در انتهای شعر، این واحد کاراکتری به یک واحد کاراکتری جدید- پلیس- استحاله پیدا کرده است.
نکته مهم در استمرار روند یک جریان شعری همانا نفس تاثیرگذاری و نیز نفس تاثیرپذیری است که اگر غیر از این باشد، به جای مفهوم «تاثیر» با مصادیق دیگری مثل «تقلید» روبهرو میشویم، یعنی اگر شاعری به طور مستقیم با شعر شاعران نسلهای گذشته مواجه شود، ممکن است کلمات، نحو، لحن، تصویرپردازی، استراکچر و سایر عوامل شعر آن شاعران، او را جذب کند و شاعر نسل جدید خواسته یا ناخواسته همان موقعیتها و ظرفیتها را به کار بگیرد و تمام یا قسمتی از شعر خود را به همان هنجار «بازنویسی» کند نه آنکه «بسراید». اما در حوزه شعر حرکت ما با چیزی فراتر از این گرایشها روبهروییم زیرا این ژانر شعری به هیچوجه قابل تقلید نیست. شاعر نسل جدید باید ویژگیهای آن را بشناسد، لزوم به کارگیری این ویژگیها را حس کند، درباره نوع به کارگیری چنین ویژگیهایی تمرین ذهنی و عملی داشته باشد تا شاید در فرصتی مقتضی و به هنگام سرایش شعر، چنین سرودهیی را در بین آثار او ببینیم و البته سرودن شعر حرکت بنا به میل شخصی یا تصمیم قبلی نیست و چه بسا شاعری همه مقدمات را طی کرده باشد و باز هم نتوانیم در بین سرودههای او نمونه یی از شعر حرکت ببینیم و باید بیفزایم که نکته مهم همانا آشنایی با لزوم تغییر و دگردیسی است که شاعران از جریانهای زنده و زمانمند مثل جریان شعر حرکت تاثیر بگیرند، چنانکه سعید آرمات یکی دیگر از شاعران نسل ششم از این جریان تاثیر گرفت و شعر «سکه» را سرود که یکی از شعرهای موفق دوره ما است:
ما از چهره هم نمیگذریم
میایستیم تا سوت قطار از ما بگذرد
بعد من صورت چسبیده به شیشهام را
میگردانم تا صورت «تو»ی بیرون از قطار
با قطاری که من ایستاده در آنم
در یک خط قرار بگیرید
از همین جاست که من از هر چه خط بدم آمد
هر بار نقطه را که آخر رسیدم
نقطه دیگری را شروع کردم
باز هم که خط شد!
این بازی رفتم و از قطار جا ماندم هم
اینبار سکه را از آن رو بینداز
اگر باز هم خط شد
سکه دیگری به هوا بینداز
آرمات در این شعر، واحد تصویری «خط» را از دیدگاههای مختلف مورد بازبینی قرار داده و با ارتقای آن در محور عمودی شعر، در نهایت آن را به واحد تصویری جدیدتری تبدیل کرده است، به عبارتی نوع ارتباط تصاویر در این شعر به گونهیی است که واحد تصویری «خط» در انتهای شعر استحاله مییابد و واحد تصویری دیگری را به رخ میکشد که البته این واحد تصویری از لحاظ لفظ با واحد تصویری پیشین مشترک است.
به عنوان ختم کلام بار دیگر روی این نکته تاکید میکنم که همه این دستاوردها از رویکردهای فرازمانی شعر حرکت است که شاعران نسل ششم را به خوبی تحت تاثیر قرار داد و ما توانستیم شاهد ادامه این ژانر شعری در آثار شاعران نسلهای بعد باشیم.
ابوالفضل پاشا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست