یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

قوی سیاه


قوی سیاه

تلاش برای ترغیب مخاطبان با استفاده از ژانر وحشت و دلهره در دنیای باله به سختی توانسته کمکی به دارن آرنوفسکی کند

ابتدا شبح اپرا و حالا قوی سیاه دارن آرونوفسکی است که شما را با ترس دنیای باله آشنا می کند. فیلم حاصل تلفیق فیلم های ژانر وحشت و فیلم هایی چون "کفش های قرمز"، "همه چیز درباره ی ایو" و هر آن فیلمی است که درباره ی کارهای اجرایی ساخته شده که اصرار دارند شما لازم نیست بی پروا باشید تا بتوانید به ستاره تبدیل شوید اما به امتحانش می ارزد. موضوع فیلم چنان دست به نقد است که باید بیهوده کاری بیش از حد آرنوفسکی را ستود.

"قو" همواره یک گناه فرح بخش است، تصاویر بغرنج با فیلم برداری زیبا است که نقاط ضعفش را به نقاط قوت فیلم تبدیل می کند. ممکن است از جسارت محض درآمیختن معضلات روحی با حرکات شاق و انضباط کرخت کننده ی باله متعجب شوید، اما صحنه های تکان دهنده ی کشمکش عفریت مآبانه دو همتای رقص غیر قابل اجتناب است. مطمئناً "قو" اثری جنجالی است که مخاطبان را به بحث وا می دارد. اما آیا می تواند مخاطبان را به خود جلب کند؟ در آن شک نکنید.

"قو"بسیار شبیه به فیلم اخیر آرونوفسکی "کشتی گیر" است. شخصیت اصلی داستان یک کشتی گیر از پا افتاده و تنهاست که شب های متمادی تن خسته اش را داخل رینگ می کشاند، زیرا این همان چیزی است که هست — یک کشتی گیر. همانند او نینای ناتالی پورتمن بالیرینی با هیکلی عضلانی، لاغر و باریک است که در واقع بدنش خشک شده است. اما هر روز به استودیوی رقص می رود و تمام تمرین های طاقت فرسا را با پاهایی خونین و عضلات دردناک انجام می دهد. چراکه این همان چیزی است که هست. یک بالرین.

آرونوسکی در یک سکانس رویای آغازین نشان می دهد که نینا در هم شکسته شده است. دوربین را نزدیک قهرمانش نگه می دارد نه فقط به این دلیل که اشخاص و اشیا به روال فیلم های ترسناک ناگهانی ظاهر شوند، بلکه برای نشان دادن بدگمانی ها و ترس او از فضای بسته.

نینا با مادری که احساسات خود را سرکوب کرده، زندگی می کند. نقش او را باربارا هِرشی با آرایش، مدل مو و نورپردازی ناجوری که ممکن بوده است، بازی می کند. او به طور وسواس گونه ایی به دنبال دختر خود سرگردان است، همه چیزش را کنترل می کند از نوع رژیم غذایی تا عادات عصبی دختر، مثل ناخن جویدن تا مرز خون انداختن انگشتانش. اما مانند اکثر صحنه های تکان دهنده ی فیلم- ناخن های خونین، استخوان های شکسته، زخم های باز، بخیه های هولناک- شما هیچ وقت از صحت دیده هایتان اطمینان ندارید. ممکن است همه زاده ی خیال پردازی های ذهن پرشور نینا باشد.

کارگردان هنری یک کمپانی باله در نیویورک، توماس ( با بازی وینسنت کَسل، تنها شخصیت صریح فیلم) نینا را برای بازی در دو نقش قوی سفید و قوی سیاه در برداشت برانگیزاننده ی جدیدش از اجرای محبوب "قوی آبگیر" (۱) انتخاب کرده است. او مطمئن است که نینا می تواند از پس نقش قوی سفید بر آید اما از کشش بدن او برای اجرای پلیدی های ملکه ی قوها، مطمئن نیست. پس از سواحل غربی بالرین دیگری را به کار می گیرد؛ لی لی، (با بازی میلا کانیس) که فریب کاری، زیرکی و جَذَبه اش، او را جاگزین مناسبی برای قوی سیاه می کند. لی لی مکمل نقش ملکه ی قوهای نینا می شود- و همچنین رقیب او.

بعد از این که توماس ستاره ی باله ی کمپانی، بث (با بازی وینونا رایدر) را کنار گذاشت، نینا اولین انتخابش برای اجرا بود. بث از تمرین ها جیم می زد، جملات رکیک می گفت و اتهام می زد تا این که بعد از انداختن خودش جلوی یک اتومبیل کنار گذاشته شد. همانند کاراکتر مادر، بث برای افزایش بی رحمانه ی بد گمانی و عصبیت ها و آشوب های روانی نینا گنجانده شده است.

نینا در راه دستیابی به کمال، سلامت خود و همچنین دوستانش را نادیده می گیرد. هیچ چیز دیگرشایان توجه نیست. توماس سعی داشت با تهدید وآزارهای جنسی او را ترغیب به "گم کردن خودش" در پلیدی کند. اما کاش می دانست که نینا چقدر در تاریکی غرق است. آنچه نینا واقعاً از دست داد میزان درکش از واقعیت بود.

این درام مشوش یک داستان مهیج را روایت می کند که از شور شاعرانه ی موسیقی چایکوفسکی، طراحی رقص ستاره ی باله ی نیویورک بنجامین میلی پید و دوربین مواج و تیز متیو لیباتیک تغذیه می شود. شب اکران "قوی آبگیر" که در بدن نینا پرها رشد می کنند و درست سر بزنگاه جنجال های پشت صحنه محو می شود، فیلم را وهم انگیز می کند.

آرونوفسکی، که ابتدا روی فیلم نامه ی اصلی آندرس هاینس کار می کرد، بعد از مدتی فیلمنامه را توسط مارک هایمَن و جان مک لافلین بازنویسی کرد، به هیج وجه نتوانسته در ساخت فیلم های ژانر عروسی در دنیای باله موفق شود. فیلم از "قوی آبگیر" در هیئت عفریت ها، بَدَل ها و رقص مرگ در ذهن نینا جان می گیرد. نینا تنها زمانی به کمال می رسد که به شخصیت دوگانه ای که بازی می کند برسد- معصوم و پلید.

پورتمن با این که تجربه هایی در رقص دارد ولی در باله تازه کار است، توانسته کاری بسیار درخور توجه و قابل قبول را در رقص های دسته جمعی و تمرین های طاقت فرسا که از ارکان اصلی فیلم است، ارائه دهد. حتی در بازی اش هم می بینیم که او با جسارت شیوه ی بازی اش را ریسک می کند تا بتواند نقش دختری را بازی کند که خودش را گم می کند. مجموعاً اجرای بسیار درخشانی است.

کانیس مکمل مناسبی برای پورتمن است، همانند او چالاک و پلید است اما لبخندی از اعتماد به نفس در مقابل چشمان گشاد از نگرانی پورتمن دارد. در اصل پویش قوی سفید/ قوی سیاه موثر افتاده، اما تبدیلش به فیلم وحشت بی دلیل از آن فیلمی مهمل می ساخته است.

▪ اجرا: جشنوره بین المللی فیلم ونیز، جشنواره بین المللی فیلم تورنتو (فاکس سرچ لایت (Fox Searchlight

▪ تولید: Cross Creek Pictures in association with Protozoa Pictures and Phoenix Pictures

▪ بازیگران: ناتالی پورتمن، وینسنت کَسِل، میلا کانیس، وینونا رایدر، باربارا هِرشی

▪ کارگردان: دارن آرونوفسکی

▪ فیلم نامه: مارک هایمَن، آندرس هاینس، جان مک لافین

▪ تهیه کنندگان: مایک کِداوُی، آمولد مِسِر، برایان اولیور، سکات فرانکلین

▪ کارگردان هنری: متیو لیباتیک

▪ موسیقی: کلینت مَن سِل

▪ طراح باله: بنجامین میلی پید

▪ طراح لباس: اِمی وست کات

▪ تدوین: اَندرو ویزبلوم

▪ زمان: ۱۰۸ دقیقه

(۱) باله ی قوی آبگیر در سالهای ۱۸۷۵-۱۸۷۶ توسط پیتر چایکوفسکی در روسیه طراحی شده است. موضوع آن از داستان های عامیانه ی روسی و اساطیر آلمانی شکل گرفته است. که در آن اودِت توسط جادوی جادوگر پلید به یک قو بدل می شود.

مترجم: مونا قنبریان

منبع: هالیوود ریپورتر