شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

تفكر , مهرورزی , دینداری


تفكر , مهرورزی , دینداری

پیامبر اكرم از سوی خدا با بهترین منزلت های اخلاقی انك لعلی خلق عظیم معرفی شده است پیامبر اكرم خود را به عنوان رسول و سفیر الهی مامور به تعلیم انسان انما بعث معلما می داند

تعلیم و تربیت‌ بر دو پایه اساسی بنا نهاده شده است:

۱) یكی تفكر

۲) و دیگری محبت.

تفكر، ساختار و چارچوب تعلیم و تربیت را تشكیل می‌دهد. تفكر و خردورزی اساس و پایه علم‌آموزی و تعلیم می‌باشد. كسب علم، آگاهی یافتن بر معلومات در مرحله‌های مختلف دانش‌، پژوهشگری؛ حل مسئله و مشاركت فعال در جریان یاددهی و یادگیری بر مبنای تفكر استوار است. تفكر زیرساخت حكمت نظری را تشكیل می‌دهد.

پایه و مبنای دوم تعلیم و تربیت كه زیرساخت حكمت عملی را به وجود می‌آورد و فرآیند عمومی تعلیم و تربیت را شكل می‌دهد، محبت و مهرورزی است. به طور خاص تربیت بر مبنای محبت جریان پیدا می‌كند و شكل می‌گیرد.

همان‌طور كه امام صادق(ع) می‌فرماید، تربیت و ادب الهی پیامبر برمبنای محبت خدا به پیامبر اكرم(ص) استوار بوده است. امام صادق(ع) می‌فرماید (كافی جلد۱، ص ۲۶۵): «ان‌الله عزوجل ادب نبیه علی محبته فقال و انك لعلی خلق عظیم» «خدای بزرگ با محبتش پیامبر را تربیت كرد.» این امر نشان می‌دهد كه تربیت و ادب بر پایه محبت شكل می‌گیرد و ثمره این اثرگذاری حكمت عملی اخلاق است.

خداوند در قرآن كریم ( آل عمران/۱۵۹) می‌فرماید: «فبما رحمه من‌الله لنت لهم و لو كنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولك» «به واسطه رحمت خدا تو نرمخو شدی و اگر تندخو و سخت دل بودی مردم از پیرامون تو پراكنده می‌شدند.»

در این آیه خداوند اشاره می‌كند كه اساس پیامبر، نرم دلی و مهربانی و رأفت درونی او می‌باشد. انسان‌ها بیش از منطق و استحكام استدلال آدم‌ها، به محبت و مهرورزی آنان واكنش نشان می‌دهند و چنانچه جذب و مجذوب كسی شدند، به سخنان او گوش می‌دهند و استدلال و منطق او را نیز می‌پذیرند. از این‌رو مهرورزی و محبت و نرم‌دل بودن، اساس و پایه حكمت عملی تعلیم و تربیت را به وجود می‌آورد.

نظام آموزش و پرورش انسجام و وحدت خود را از اهداف خود به دست می‌آورد. اهداف از نظام ارزشی جامعه بر می‌خیزد. ساختار نهادهای اجتماعی از جمله آموزش و پرورش به نوبه خود زمینه رشد بعضی ارزش‌ها را فراهم می‌كند و بازداری خاصی را در ارتباط با برخی ارزش‌ها به وجود می‌آورد.

از این‌رو باید اهمیت آموزش و پرورش را در انتقال ارزش‌ها مدنظر قرار داد. سازمان مدرسه شامل مدیریت، مقررات، روابط انسانی، نسبت فرد و گروه‌ها با عناصر فیزیكی فضاهای كالبد مدرسه، می‌تواند به شاگردان نگرش‌هایی درباره قدرت، علم، ارتباطات، شانس، ارزش‌های اخلاقی و... منتقل كند (علم‌الهدی صص۲۶۲-۲۶۱).

این بخش از برنامه درسی موسوم به برنامه درسی پنهان است. مهمترین كاركرد برنامه درسی پنهان انتقال ارزش‌هاست (اسكندری، ۱۳۸۳). مهرورزی و محبت عامل اساسی در برنامه پنهان در راه انتقال ارزش‌ها محسوب می‌شود. انسان‌ها چیزهایی را می‌پذیرند و عقلانی می‌شمارند كه پیش از آن، آن را پذیرفته باشند.

محبت و مهرورزی عاملی اساسی است كه مطابق آن نظامی از ارزش‌ها و باورها به عنوان مرجع داوری و قضاوت انتخاب می‌شود و همانطور كه در قرآن در وصف پیامبر آمده، بیش از آن كه به جنبه عقلانی و استدلالی پیامبر در گردآوری مردم توجه دهد، به جنبه نرمخویی و مهرورزی پیامبر اشاره می‌كند. این همان اشاره مهم ایشان است كه مگر دین چیزی به جز محبت است.

دین به منزله منبعی مهم در ارائه دانش‌ها و راه‌های درست زیستن (هذا بیان للناس و هدی و موعظه‌ للمتقین) معرفی شده است. راهنمایی انسان به گفتار طیب و صراط حمید (و هدوا الی طیب من القول و هدوا الی صراط الحمید) گویای آن است كه انسان برای دست‌یابی به زندگی سالم نیازمند دانایی و راه درست می‌باشد.

راه درست به منزله شیوه و سبك زندگی سالم نیازمند الگو و مدل مناسب می‌باشد. این الگو در قرآن كریم رسول خدا می‌باشد. رسول خدا انسانی مثل سایر انسان‌هاست (قل انما انا بشر مثلكم) با این تفاوت كه محل وحی الهی است (یوحی الی) و به همین سبب ارتباطی با منبع وحی می‌تواند الگوی عمل گفتار وحیانی (ولكم فی‌رسول‌الله اسوه حسنه) قرار گیرد. انسان از طریق شنیدن سخنان وحی و پیروی از رسول اكرم می‌تواند راه نجات را بپیماید و به سعادت (لو استقاموا علی الطریقه لاسقیناهم ماء غدقا) دست یابد.

پیامبر اكرم از سوی خدا با بهترین منزلت‌های اخلاقی (انك لعلی خلق عظیم) معرفی شده است. پیامبر اكرم خود را به عنوان رسول و سفیر الهی مامور به تعلیم انسان (انما بعث معلما) می‌داند.

ایشان علاوه بر ماموریت تعلیم، وظیفه مهم تحول بخشیدن و تغییر رفتار و اخلاق مردم به سمت بهترین و والاترین اعمال و اخلاقیات (انما بعثت لاتمم مكارم‌الاخلاق)را بر عهده دارد. از این‌رو سیره رسول اكرم (قول، فعل و تقریرات) منبع اصیلی برای معنا كردن، معرفی و عینیت بخشیدن به راه راست (انا لله ربی و ربكم هذا صراط مستقیم) است.

تربیت انسان مهمترین مسئله دین است؛ ساختن و پرداختن انسانی كه عبد خدا باشد. تربیت از كودكی شكل می‌گیرد؛ همان‌طور كه در فرمایش پیامبر اكرم(ص) آمده است، تعلیم و تربیت در كودكی مانند نقش زدن بر سنگ سخت است (العلم فی‌الصغر كالنقش فی‌الحجر) دوره طفولیت و كودكی دوره نقش‌پذیری زندگی است. طبیعت كودك بكر و دست نخورده است.

آنان برای ورود به دین خدا و انجام و پذیرش هر خیری از بزرگترها شتاب بیشتری دارند. محبت مسئله‌ای انسانی است و در هم تنیده است با بدن و زبان انسان. محبت و مهرورزی در دامن بدن متولد می‌شود و با زبان ساخت پیدا می‌كند و جریان می‌یابد.

پیامبر اكرم می‌فرماید: من معلم مبعوث شدم (انما بعث معلما) مهمترین كار و كانونی‌ترین كار رسالت، آموزش و تربیت است. پیامبر می‌آید تا رفتار و اعمال بشر را تغییر دهد و وجود انسان را به سمت خدا تنظیم كند.

همان‌گونه كه ایشان می‌فرمایند كار پیامبری برطرف كردن نقص و كاستی وجود بشر و تمامیت بخشیدن به كرامت‌های اخلاقی آدمی است (انی بعثت لاتمم مكارم‌الاخلاق). گستره اخلاق در این جا همه وجود آدمی و همه عمل (باورها، انگیزه‌ها، نیات، حركات و ارزش‌ها) را پوشش می‌دهد. اعتقادات، اعمال و ارزش‌های اخلاقی همه در چارچوب اخلاق قرار می‌گیرند. جوهره تربیت را انتقال همین اعتقادات و اخلاقیات تشكیل می‌دهد.

از این منظر، تربیت به شكل‌گیری اخلاق و درونی شدن ارزش‌ها و شكل‌گیری نوعی الزام درونی دلالت می‌كند. تن دادن به الزام درونی كه در فرد تعهد ویژه‌ای را به انجام امور به شكل خاصی و به طریق معینی ایجاد می‌كند، چیزی بیش از كارآموزی، بیش از شناخت صرف امور واقع و چیزی بیش از یك مشغولیت است.

در اسلام حكمت نظری در پرتو حكمت عملی معنا می‌شود. اندیشه و اندیشیدن، پرسش و پرسشگری، علم و شناخت به خودی خود نه ممدوح است و نه مذموم. تفكری كه در جهت شناخت نشانه‌های خدا باشد پسندیده است و علمی كه به كار عبودیت بیاید نافع است و پرسشی كه تحیر انسان را نسبت به خدا زیاد كند و كمك كند تا آدمی به دامن خدا بیش از پیش چنگ زند، ارزشمند است.

كار تربیت و حكمت عملی تربیت و تدبیر و دلالت كردن است. حكمتی كه چگونه زیستن و چگونگی مواجهه با هستی و مبدأ هستی را معین می‌كند. دین هم آمده است كه آرایش ویژه‌ای به داشته‌ها و برداشته‌های آدمی بدهد و او را به عبودیت الهی راهنمایی كند.

دین آمده است تا با عنایت به دارایی و طبیعت انسان به او مدد رساند تا در زندگی او نوعی جهت‌گیری موحدانه و الزام دیندارانه شكل گیرد. این الزام كه شاید نتوان به سادگی آن را نشان داد، نوعی مواجهه با زندگی، جهان و مسائل و موضوعات آن است. گویی این امر به طنین و پژواك ویژه‌ای اشاره دارد كه افراد را به طرق مختلف به انجام امور وامی‌دارد.

و به تبع آن در آنان احساس ویژه‌ای به وجود می‌آورد و افراد برحسب آن به نوعی احساس یگانگی پیدا می‌كنند و براساس آن افراد خود را به انجام اعمال معینی متعهد و مكلف می‌دانند. فرایند درونی شدن ارزش‌ها به آدمی توان آن را می‌دهد كه زندگی را به نحوه خاصی ادامه دهد و در همان جهت آن را معنا بخشد.

اساس پیامبری و تربیت پیامبر را رحمت خداوند تشكیل می‌دهد. اگر خداوند مهربانی نمی‌كرد و بر انسان مهر نمی‌ورزید، برای تربیت او پیامبری نمی‌فرستاد. امام علی(ع) می‌گوید از پیامبر اكرم(ص) درباره روش زندگی و سنت او پرسش كردم او فرمود (همان، ص ۱۸۷): «والحب اساسی» «محبت بنیاد و اساس [روش زندگی و سنت عملی] من است.»

انس‌بن مالك می‌گوید (دلایل النبوه، ج۱، ص۱۸۲): «كان رسول الله(ص) من اشدالناس لطفا بالناس» «رسول خدا(ص) مهربان‌ترین مردم نسبت به مردم بود.» در ارشاد قلوب (ج۱، ص۱۱۵) در باره سیره پیامبر اكرم(ص) آورده است: «كان‌النبی(ص) رقیق القلب رحیما بكل مسلم» «پیامبر قلبی رقیق داشت و به همه مسلمانان مهربان بود.» این امر نشان می‌دهد كه مبنا و اساس تعلیم و تربیت پیامبر(ص) را محبت و مهرورزی تشكیل می‌داد.

مهرورزی به منزله یك فرآیند عمومی تعلیم و تربیت، زمینه بینا شدن چشم‌ها و شنوا شدن گوش‌ها را فراهم می‌كند و حجاب از روی قوه فهم انسان برمی‌دارد و امكان عقل‌ورزی و تفكر را فراهم می‌كند. وقتی انسان به دیگران محبت می‌كند و به آنان مهر می‌ورزد، آنان را گرد خود فراهم می‌آورد و موجبات الفت و دوستی را فراهم می‌سازد و زمینه و شرایطی را ایجاد می‌كند تا ما به دیگران الفت و انس پیدا كنیم و دیگران نسبت به ما مودت و دوستی داشته باشند.

پیامبر(ص) (البیان و التبیین، ج۲؛ ص۱۶) می‌فرماید:«ان احبكم الی و اقربكم منی مجلسا یوم القیامه احسنكم اخلاقا الذین یالفون و یولفون» «محبوب‌ترین و نزدیك‌ترین شما به من روز قیامت، خوش‌اخلاق‌ترین شماست. همان‌ها كه با مردم انس و الفت پیدا می‌كنند و مردم آنان را دوست دارند.» وقتی رابطه انس و الفت بین آدم‌ها برقرار شد، امكان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری نیز فراهم می‌شود.