سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

عاشورایی ها


عاشورایی ها

عمویی پراز عشق و شور

غم و غربت و خستگی یک عمو
تب و دلهره، تشنگی یک عمو
قسم، عهد، کوفه دروغی بزرگ
و هفتاد و دو زندگی یک عمو
همه تشنه لب بچه ها بی قرار
و خیمه پراز آتش و استوار
مگر اشک …

عمویی پراز عشق و شور

غم و غربت و خستگی یک عمو

تب و دلهره، تشنگی یک عمو

قسم، عهد، کوفه دروغی بزرگ

و هفتاد و دو زندگی یک عمو

همه تشنه لب بچه ها بی قرار

و خیمه پراز آتش و استوار

مگر اشک شیرین و نوشیدنی است

که مشکش پر از اشک بود آن سوار

دو چشمش پراز خون و یک تیر بود

خودش آسمانی، دلش گیر بود

دو دستش بریده به لب مشک داشت

لبش خشک و ذهنش چه درگیر بود

ندیدم مثالش کسی در جهان

عمویی پراز عشق و شور و جوان

- عمو تشنه ام، آب می آوری؟

به گوشش طنین بود در هرزمان

- عمو جان کجایی بیاجان من

نرو هیچ جایی بیا جان من

دگر تشنه ام نیست دیگر بیا

تو که با وفایی بیا جان من

همه روح و ریحان و احساس من

تویی عطر خوش بوتر از یاس من

رقیه به قربان دستان تو

عموی وفادار، عباس من