جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

یک عمر زندگی تکراری


یک عمر زندگی تکراری

زندگی اش فقط در یک برنامه خلاصه می شود برنامه ای تکراری که هر روز از صبح تا شب بدون هیچ تغییری باید اجرا شود این برنامه روزها, هفته ها, ماه ها و سال های عمرش را پر می کند, بدون این که خودش متوجه باشد چه اتفاقی در حال رخ دادن است

زندگی‌اش فقط در یک برنامه خلاصه می‌شود؛ برنامه‌ای تکراری که هر روز از صبح تا شب بدون هیچ تغییری باید اجرا شود. این برنامه روزها، هفته‌ها، ماه‌ها و سال‌های عمرش را پر می‌کند، بدون این‌که خودش متوجه باشد چه اتفاقی در حال رخ دادن است.

صبح سر ساعت بیدار می شود و به محل کارش می رود، بعدازظهر در یک ساعت مشخص برمی گردد و کارهای خانه را انجام می دهد و شب هم خسته و بی حوصله می خوابد تا دوباره فردا صبح به وظایفش عمل کند؛ وظایفی که هر روز بدون کوچک ترین تغییری باقی می ماند و باید اجرا شود.

● اینها مسئولیت است یا روزمرگی؟

همه انسان ها باید زندگی کنند، اما نحوه زندگی کردن و گذران روزهای عمر میان افراد مختلف بسیار متفاوت است. خیلی ها ترجیح می دهند در طول زندگی خود، برنامه معینی داشته باشند و دقیقا مطابق آن پیش بروند. در حالی که عده ای هم هستند خودشان را با کارهای مختلف و متنوع سرگرم می کنند و دوست دارند هر روز موضوع جدیدی را تجربه کنند.

آقای شاهرخی که سال هاست همین شیوه را در پیش گرفته و برنامه های مختلفی را در زندگی اش امتحان کرده است، می گوید: زمانی که برای مدتی یک کار معین را تکرار می کنم و زندگی ام نظم و روال خاصی پیدا می کند، احساس خوبی ندارم و برای همین دائم به فکر تغییر کارم هستم.

او همه این کارها را می کند تا از زندگی اش بیشتر لذت ببرد، ولی اطرافیانش چنین شیوه ای را نمی پسندند و این کارها را مانع موفقیت او می دانند. این مرد سی و هشت ساله هم متوجه این موضوع شده است، اما نمی تواند کارهای منظم و همیشگی را بپذیرد و آنها را موجب یکنواخت شدن زندگی اش می داند.

البته کسانی که مانند آقای شاهرخی فکر می کنند، کم نیستند. همان افرادی که کار کردن یا رفتن به محل کار و برگشتن به خانه را اتفاقی تکراری و خسته کننده می دانند و به همین بهانه چنین وظایفی را نادیده می گیرند.

دکتر بهروز بیرشک نیز ضمن بیان این که افراد زیادی از این مساله شکایت دارند و احساس یکنواختی در زندگی اذیت شان می کند، در گفت وگو با جام جم توضیح می دهد: یکنواخت شدن زندگی و احساس ملالت و کسالت در نتیجه آن، یکی از مشکلات شایعی است که انسان های زیادی با آن مواجه هستند. در حقیقت، برنامه یکنواخت زندگی عامل مهمی است که می تواند جذابیت مورد نیاز در زندگی را از بین ببرد.

با این حال، تمام انسان ها برنامه مشخصی دارند که هر روز باید براساس نظم و قانون خاصی اجرا شود و به طور روزمره ادامه یابد. به عنوان نمونه، فردی که کارمند است، هر روز باید به محل کارش برود و وظایفش را انجام دهد. بنابراین برنامه های معمول زندگی را نمی توان و نباید نادیده گرفت.

این روان شناس می افزاید: از طرفی هم داشتن برنامه ای یکنواخت در زندگی که به احساس کسالت منجر می شود با افسردگی و کسل بودن در طول یک روز تفاوت دارد.

● تغییرات کوچک برای تغییری بزرگ

«به این زندگی ها زندگی نمی گویند»؛ این نظر خانم آشتیانی است که فکر می کند زندگی او و افرادی مانند او با مفهوم واقعی زندگی تفاوت دارد. این خانم بیست و نه ساله که از برنامه های یکنواخت و خسته کننده زندگی اش خسته شده است، می گوید: تقریبا تمام روزهای سال مانند یکدیگر می گذرد؛ بدون هیچ هیجان و اشتیاقی برای ادامه دادن. انگار چون مجبوریم، زندگی می کنیم؛ نه این که از زندگی کردن و زنده بودن لذت ببریم.

به عقیده او، کارهای متعدد و وظایف سنگینی که انسان در این دوران با آن روبه روست چنین شرایطی را فراهم کرده و البته از نظر خانم آشتیانی چنین وضعی هم اجتناب ناپذیر و غیرقابل تغییر است.

در مقابل، خانم علمی چنین نگرشی را صحیح نمی داند و می گوید: در سخت ترین شرایط هم می توان زندگی را طوری ساخت که جذاب و دوست داشتنی باشد.

این مادر چهل و سه ساله که پذیرفتن وظایف مختلف و کارهای متفاوت را دلیل بی حوصلگی و یکنواختی در زندگی نمی داند، بر این باور است اگر انسان خودش بخواهد، میان همه این کارها هم تنوع و جذابیتی ایجاد می کند.

دکتر بهروز بیرشک نیز با این موضوع موافق است و می گوید: در این زمینه رفتارها و برنامه های ویژه ای هم وجود دارد که می تواند کمک کند هرچه زودتر و بهتر از این احساس روزمرگی رها شویم و زندگی متفاوتی داشته باشیم. به عبارت دیگر، این موضوع بسیار مهم است که با ایجاد تغییراتی ـ هر چند کوچک و مختصر ـ سعی کنیم حالت یکنواختی و کسل بودن در زندگی را برطرف کنیم.

توجه به علایق و موضوعات جالب توجه به گفته این عضو هیات علمی دانشگاه، یکی از شیوه هایی است که می تواند در این راه به فرد کمک کند. البته دکتر بیرشک تاکید می کند در این زمینه نباید خیلی آرمانی فکر کرد. به این معنی که باید علایق و موضوعاتی را در نظر داشته باشیم که از نظر مالی، زمانی، توانایی و... قابل دسترسی است و براحتی هم عملی می شود. آنها که به این موضوع توجهی ندارند و فقط می خواهند براساس علایق شان پیش بروند، آن طور که این روان شناس می گوید ممکن است پس از مدتی دلسرد شوند و تصور کنند در طول زندگی به هیچ یک از خواسته هایشان نخواهند رسید. در صورتی که اگر به اهداف و آرزوهایی بیندیشیم که قابل دستیابی است، شرایط و موقعیت بهتری را تجربه خواهیم کرد.

علاوه بر این، به گفته دکتر بیرشک تغییراتی که در برنامه عادی زندگی ایجاد می کنیم هم می تواند در بهبود روحیه تاثیرگذار باشد. به عنوان نمونه، تغییر مسیری که هر روز از خانه تا محل کار طی می شود، تغییر در رفتار یا حتی تغییراتی در ظاهر و نحوه لباس پوشیدن و... با این که بسیار جزئی و ناچیز است اما می تواند کمک کننده باشد.

وی ادامه می دهد: سپری کردن ساعاتی از روز همراه با دوستان یا اعضای خانواده و پرداختن به چنین کارهایی در طول هفته می تواند روحیه فرد را تا حد زیادی بهبود بخشد و این احساس کسالت و یکنواختی را برطرف کند.

این روان شناس تاکید می کند تمام خواسته ها و اهداف باید قابل اجرا باشد و اهدافی که فقط در خیال و رویای فرد باقی می ماند، تاثیری در بهبود شرایط نخواهد داشت.

● کدامیک موثر است؛ شرایط اجتماعی یا ویژگی های فردی؟

خیلی ها تصور می کنند کار و حرفه هر یک از افراد است که می تواند موجب احساس کسالت و یکنواختی در زندگی شود. از نظر چنین گروهی فقط کسانی می توانند از زندگی لذت ببرند و جذابیت های آن را ببینند که زندگی اجتماعی متفاوت و خاصی دارند. در حالی که دکتر بیرشک می گوید: آنچه بیش از هر موضوع دیگری می تواند زمینه ساز بروز این مساله باشد، ویژگی های شخصیتی افراد است.

به گفته این روان شناس، کسانی که اعتماد به نفس کمتری دارند یا افرادی که خیلی منفی نگر هستند و در مورد موضوعات مختلف تفکرشان منفی است، می توانند بیشتر از دیگران در معرض این مشکل قرار بگیرند. علاوه بر اینها، افرادی که خیلی ایراد می گیرند، کسانی که توقع و انتظارات خاصی دارند و انسان هایی که در دنیای خارج به دنبال عامل اتفاقات زندگی شان هستند، به جای این که خودشان را عامل آن بدانند بیشتر با این مساله روبه رو خواهند شد.

در صورتی که احساس یکنواختی در زندگی برطرف نشود و آن را موضوعی مهم به حساب نیاورید نیز به گفته این عضو هیات علمی دانشگاه ممکن است کسل تر و منزوی تر شوید. علاوه بر این، در این شرایط احساس نا رضایتی از زندگی نیز نمایان می شود و می تواند به بروز افسردگی منجر شود. بنابراین می توان گفت چنین احساسی از نظر خلق و خو تاثیراتی منفی بر فرد خواهد گذاشت و زندگی اجتماعی او را هم تحت تاثیر قرار خواهد داد.

● یکنواختی بهتر است یا تنوع طلبی؟

افراد زیادی از ترس یکنواخت شدن زندگی، برنامه های مختلفی را اجرا می کنند و هر روز به دنبال موضوعی جدید هستند. آنها تصور می کنند این بهترین روش برای ایجاد جذابیت در زندگی و مقابله با افسردگی و کسالت است. دکتر بیرشک اما می گوید همه چیز در حد تعادل خوب است و همانقدر که یکنواخت بودن برنامه های زندگی می تواند کسل کننده و خسته کننده باشد، تنوع طلبی بیش از حد هم می تواند موجب نارضایتی فرد و بی ثباتی در زندگی اش شود.

به گفته وی، این حس تنوع طلبی افراطی هم آزاردهنده است و بخصوص زمانی که افراد دیگری هم در زندگی حضور داشته باشند، می تواند موجب ناراحتی اطرافیان شود.

نیلوفر اسعدی بیگی