سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

مدیریت و رهبری تحول


مدیریت و رهبری تحول

مدیریت مقاومت در برابر تغییر همانند مدیریت تعارض سازمانی است در این حالت مدیران به جای اینكه درصدد حذف و یا غلبه بر مقاومت برآیند,باید آن را به عنوان وسیله ای برای بررسی مجدد قابلیت تغییرات پیشنهادی تلقی كنند

تغییر اجتناب ناپذیر است و باید به منظور ایجاد تحولات سازنده و مؤثر در سازمانها، طراحی و مدیریت شود. جهان امروز نیاز فزاینده به آن نوع از رهبری دارد كه به ایجاد سازمانهایی كه به سمت فعال كردن پتانسیل های خود می پردازند بها دهد و در عین حال به حل بحرانها و شرایط اضطراری محیط كار بیندیشد. در چنین شرایطی سازمانها باید بدانند كه برای رسیدن به اقتدار آتی ناچارند اهداف «شدن» را به اهداف «ماندن» ترجیح دهند.به بیان دیگردر عصر حاضر، تحول، بازسازی و نوسازی یكی از ابعاد مهم سلامت سازمانی بوده و بنابراین، مدیریتِ تغییر در سازمانها یكی از مشكل‌ترین وظائف مدیــــران پیشرو است. در همین راستا مقاله حاضر بر آن است كه ضمن بیان اهمیت و ضرورت مدیریت تحول در روزگار كنونی‌، به بیان مختصر عوامل تسهیل كننده تغییر و بهــسازی در سازمانها و راهكارهای غلـــبه بر مقاومتها و موانع موجود بر سر راه ایجاد تحولات و نوآوریهای سازمانی بپردازد.

در عصر حاضر سازمانها به صورت فزاینده ای با محیطهای پویا و در حال تغییر مواجهند و بنابراین، به منظور بقا و پویایی خود مجبورند كه خود را با تغییرات محیطی سازگار سازند. به بیان دیگر با توجه به سرعت شتابنده تغییرات و تحولات علمی،تكنولوژیك، اجتماعی،فرهنگی و ... در عصر حاضر ،سازمانهایی موفق و كارآمد محسوب می شوند كه علاوه بر هماهنگی با تحولات جامعه امروزی ،بتوانند مسیر تغییرات ودگرگونیها را نیز در آینده پیش‌بینی كرده و قادر باشند كه این تغییرات را در جهت ایجاد تحولات مطلوب برای ساختن آینده‌ای بهتر هدایت كنند(۱) چرا كه به گفته تافلر «تنها با بهره گیری خلاقانه از تغییر برای هدایت كردن خود تغییرات است كه می‌توانیم از آسیب شوك آینده در امان بمانیم وبه آینده ای بهتر و انسانی تر دست یابیم» (تافلر،۱۳۷۳, ۵۰۰).

با وجود این مشاهدات و مطالعات نشان می دهد كه بسیاری از سازمانها نه تنها نوآور و خلاق نیستند بلكه حتی در هماهنگی با تحولات و پیشرفتها و تغییرات عصر حاضر نیز ناتوان مانده و اغلب با شیوه‌های ناكارآمد سنتی اداره می شوند.به عنوان نمونه «اندرو پتیگرو» پژوهشگر انگلیسی كه در زمینه تصمیم‌گیریهای استراتژیك مطالعه كرده است ،از خصوصیات ایستای سازمانها حیرت زده شده است و به این نتیجه رسیده است كه به رغم تغییر پیوسته شرایط دنیا ، اغلب سازمانها و شركتها در ۱۰سال گذشته زندگی می‌كنند و حدوداً ۱۰ سال از شرایط دنیا عقب هستند(پیترز و واترمن،۱۳۷۲، ۲۷).

● مفاهیم تغییر و نوآوری

در تعریف پدیده تغییر گفته شده است تغییر، ایجاد هر چیزی است كه با گذشته تفاوت داشته باشد اما نوآوری اتخاذ ایده‌هایی است كه برای سازمان جدید است. بنابراین، تمام نوآوریها منعكس‌كننده یك تغییرند اما تمام تغییرها نوآوری نیستند (آقایی فیشانی،۱۳۷۷،۲۶). «مورت» كه اولین تحقیقات گسترده درمورد فرایند تغییر را انجام داده است واژه تطبیق را به نوآوری ترجیح می دهد و از این رو نوآوری را قابلیت سازمان در جوابگویی به نقشش در جامعه تعریف می كند (شیرازی، ۱۳۷۳، ۲۹۲). مطابق با تعریف «هنسن» نیز تغییر در سازمان فرایند تحول و دگرگونی است كه در رفتارها، ساختارها، خط مشی‌ها، منظورها یا بروندادهای پاره‌ای از واحدهای سازمان رخ می‌دهد (هنسن، ۱۳۷۰، ص ۳۳۰). با این حال، با توجه به نزدیكی و مشابهت مفاهیم نوآوری و تغییر در بسیاری از منابع و متون علمی، این دو واژه اغلب مترادف درنظرگرفته شده اند.

● دیدگاه صاحبنظران

به طوركلی سازمانهای نوآور سازمانهایی هستند كه نسبت به تغییر نیازهای مشتریان، تغییر مهارتهای رقبا، تغییر روحیه افراد جامعه، تغییر شرایط تجارت بین الملل و مقررات دولتی واكنش نشان داده، در شكل و نحوه تولیدات خود تجدیدنظر كرده و خود را متحول می سازند. درهمین رابطه «پیتر دراكر» نوآوری را یكی از اهداف هشتگانه در سازمان می داند (سرمد، ۱۳۸۰، ۵۱)، «فایول» تغییر و نوآوری را یكی از اصول ۱۴ گانه مدیریت معرفی می كند و «الوین تافلر» معتقد است محور موج سوم را خلاقیت و نوآوری تشكیل می دهد (آقایی فیشانی، ۱۳۷۷، ص پیشگفتار).«گاروین» نیز با دیدگاهی كاربردی سازمان همواره یادگیرنده را سازمانی معرفی می‌كند كه در خلق ،اكتساب و انتقال دانش و تعدیل و جایگزینی رفتارش با دانش و بینش جدید مهارت دارد(سلطانی تیرانی،۱۳۷۸،صص۱۱۷-۱۱۶). در همین راستا می توان چنین نتیجه گیری كرد كه سازمانهای خلاق و نوآور سازمانهایی همواره یادگیرنده هستند و یادگیری مهمترین فرصت برای ایجاد تغییر و تحول و همگام شدن با تغییرات محیطی است (نژاد ایرانی به نقل از كونر، ۱۹۹۲، ۹۰).

از سوی دیگر، امروزه برای توجیه اجتناب ناپذیر بودن پدیده تغییر در سازمانها و ضرورت چاره اندیشی در جهت تطبیق سازنده و صحیح با تغییرات از دیدگاه «آبهای ناآرام» استفاده می شود . این دیدگاه سازمان را قابل تشبیه به قایقی می داند كه باید از یك رودخانه پرتلاطم بگذرد كه جریان آب آن همواره طوفانی است .در این حالت آنچه وضع را بدتر می كند این است كه كسانی بر این قایق سوارند كه پیش از این با هم همكاری نداشته اند و هیچ كدام پیش از این از این رودخانه عبور نكرده است.در مسیر رودخانه پیچ و خمها و سنگهای درشتی قرار دارد كه قایق به طور غیرمنتظره با آنها برخورد می كند،مقصد قایق نیز به درستی مشخص نیست. هر چند وقت یكبار هم تعدادی افراد جدید بر این قایق سوار می شوند و عده‌ای هم قایق را ترك می‌كنند(رابینز،۴۰۳،۱۳۷۶). «لاكت» نیز درباره ضرورت نوآوری و همگامی و هماهنگی با تحولات جدید می‌گوید «موج دریا تجربه ترسناكی است، اگر در مقابل آن ایستادگی كنید شما را به گوشه ای پرتاب می كند، مع ذالك اگر بر آن سوار شوید می تواند در زمان كوتاهی شما را به جای دوری ببرد .به طور قطع بسیار ساده تر است كه منتظر امواج تغییر باشید و بر آنها سوار شوید تا اینكه اصرار ورزید كه بی‌حركت بمانید و به سویی رانده شوید. مدیریت ساكن و بی تحرك نمی‌تواند مدت زیادی به طول انجامد(۲)، موج یا آن را غرق می كند و یا كشتی این مدیریت در گل فرو رفته باقی می‌ماند(لاكت،۱۳۷۴،ص۲۳۶).»

و بالاخره دیدگاههای بسیاری از نظریه پردازان دیگر مانند تافلر، شون(۱۹۷۱) و برگ كویست (۱۹۹۳) نیز حاكی از آن است كه سازمانهای امروزی نمی توانند روند و سرعت تغییرات را متوقف سازند بلكه تنها می‌توانند تردیدها، نوسانات و بی ثباتی‌ها را به فرصتهایی برای آموختن ،تطابق و همخوانی مطلوب تبدیل كنند(سنجری،۱۳۷۹, ۴۲).

● سطوح ایجاد تغییر در انسانها

به طور كلی تغییرات در رفتار انسان در چهار سطح زیر طبقه بندی می‌شوند:

۱-تغییرات در معرفت،۲- تغییرات در نگرش یا گرایش، ۳ - تغییرات در رفتار و۴-تغییرات در رفتار گروهی. رابطه زمانی و دشواری هر یك از این چهار مورد در شكل شماره یك نشان داده شده است:

آسانترین نوع تغییر ،ایجاد تغییر دردانش و معرفت است.تغییر در نگرش بعد از آن قرارمی گیرد.نگرش از اینكه جهات عاطفی مثبت یا منفی پیدا می كند، ساختی متفاوت با ساخت دانش و معرفت دارد. تغییر در رفتار فردی به طور قابل ملاحظه ای دشوارتر و زمان گیرتر از دو تغییر پیشین است، لكن ایجاد تغییر در عملكرد گروهی یا سازمانی ازآنجایی كه به تغییر در عادات،آداب و سنتها مربوط است، دشوارترین وزمانگیرترین تغییرات است. با وجود این، هر چند در سازمانها از بین سطوح تغییر،سطوح آخر یعنی تغییرات در رفتار فردی و گروهی اهمیت بیشتری دارند اما لازمه تغییرات اساسی در رفتار فردی و گروهی ایجاد تغییرات در دانشها و به ویژه نگرشهای افراد است.

از سوی دیگر، در نوشته ها و تحقیقات مدیریت برای ایجاد تحول و نوآوری و نهادی كردن آن در سازمانها نیز به سه دیدگاه اشاره شده است .اول دیدگاهی كه نوآوری را بیشتر یك امر روان شناختی و مربوط به میزان هوش و استعدادهای فردی تلقی كرده و بنابراین، در سازمان استفاده از امكانات آموزشی و سیستم پاداش و تقویت كننده های مثبت را برای پرورش استعدادها و خلاقیتهای افراد باهوش و با استعداد توصیه می كند.دوم دیدگاه اجتماعی كه خلاقیت و نوآوری سازمانی را بیشتر امری جامعه شناختی و مربوط به فراهم آمدن محیط و زمینه مناسب برای بروز استعدادها می داند.این نگرش غنی سازی امكانات و زمینه های لازم در سازمان را برای ایجاد و استمرار خلاقیتها و نوآوریها توصیه می كند و اما دیدگاه سوم دیدگاه سیستمی است كه ایجاد نوآوریها و استمرار و فراگیری آنها در سازمان را یك امر سازمانی یعنی فراتر از عوامل فردی و فراهم آوردن صرف امكانات و زمینه های لازم تلقی می كند به این معنی كه فراهم آمدن مجموعه و سیستمی از عوامل در سطح فردی و گروهی همراه با ساختارها،كاركردها و نقشهای مرتبط با آنها و نیز ارزشها و باورهای خاص سازمانی را لازم می داند تا به‌وسیله آنها بتوان خلاقیتها‌، نوآوریها و تحولات پویا و سازنده را در سازمان به صورت مستمر و فراگیر در آورده و آنها را به عنوان پیش فرضی اساسی برای بقا و رشد سازمانی نهادینه كرد(سلطانی تیرانی،۱۳۷۸، ۱۱) .

● عوامل تسهیل كننده فرایند نوآوری

با اینكه نتیجه نوآوری وتغییر موفقیت‌آمیز، تكامل است اما علی رغم اهمیت آن در فرایند رشد وتوسعه تمدن بشری ،تغییر در فعالیتهای انسانی به سادگی صورت نمی‌گیرد.از آنجایی كه شناسایی عوامل تسهیل كننده تحولات سازمانی و همچنین موانع و عوامل مقاومت كننده در برابر آن ، می تواند در هدایت و مدیریت صحیح و اصولی فرایند نوآوریها و تحولات سازمانی توسط مدیریت سازمان موثر باشد،در این بخش به عوامل تسهیل و تقویت كننده نوآوریها و تغییرات سازمانی، از دیدگاههای صاحبنظران مختلف پرداخته می شود.

یكی از مهمترین عوامل تسهیل كننده و تقویت توان نوآوری و خلاقیت در سازمانها‌، ساختار مناسب و تشكیلات متناسب با اهداف مورد نظر است به طوری كه از دیدگاه صاحبنظران مختلف ، ساختار سازمانی مناسب پیش فرضی برای موفقیت ونوآوری وتغییر در سازمان است (نژاد ایرانی،۱۳۷۶ ،۷). در همین راستا «تامپسون» معتقد است سازمان سلسله مراتبی بوروكراسی ها در مدل وبر، نوآوری یا تغییر را كند می‌كند.فرضیه او به این گونه بیان می شود كه هر چه سازمان كمتر بوروكراتیزه باشد و بیشتر با درگیری مواجه باشد نوآوری (تغییر) در آن بیشتر است.براساس این فرضیه وی پیشنهاد می كند كه اگر سازمانهای سلسله مراتبی تمایل به تغییر و نوآوری داشته باشند بایستی از انعطاف ناپذیری خود بكاهند (شیرازی،۱۳۷۳،۲۹۷). تافلر نیز درباره بوروكراسی‌های اداری می نویسد «امروزه تغییرات بسیار سریع به تصمیمهایی همانقدر سریع نیاز دارد اما منازعات قدرت، نظامهای اداری را به طریق رسواكننده‌ای كند می سازد .رقابت به نوآوری مداوم نیاز دارد درحالی كه قدرت اداری خلاقیت را نابود می سازد (تافلر،۱۳۷۰, ۳۰۶).»در همین رابطه «دفت» نیز یكی از سه ویژگی مهم ساختار سازمانهای موفق را عدم تمركز ساختاری به منظور تشویق افراد به خلاقیت می‌داند(دفت،۱۳۷۴, ۹۶۱) همچنین معتقد است كاركنانی كه از تخصصهای ویژه برخوردارند و حرفه ای هستند، نباید درگیر ودار دیوانسالاری گرفتار ومحدود گردند (دفت،۱۳۷۸، ۱۹۴).

منابع

-۱ آقایی فیشانی، تیمور(۱۳۷۷)، خلاقیت و نوآوری در انسانها وسازمانها، چاپ اول، تهران، نشر ترمه

-۲ پاركینسون /رستوم جی (۱۳۷۶)،مهارتهای مدیریت،چاپ اول، ترجمه مهدی ایران نژاد پاریزی، ناشر انتشارات آزاده

-۳ پیترز، توماس جی و واترمن، رابرت اچ. (۱۳۷۲)، به سوی بهترین ها ، ترجمه و تلخیص مهدی قراچه داغی، چاپ اول ،ناشر مترجم

-۴ تافلر،الوین(۱۳۷۰)، جابجایی در قدرت، ترجمه شهیندخت خوارزمی، ناشر مترجم

-۵ تافلر،الوین(۱۳۷۳)،شوك آینده ،ترجمه حشمت الله كامرانی،تهران،چاپخانه گلشن

-۶ تافلر ، الوین(۱۳۷۱)،موج سوم ، ترجمه شهیندخت خوارزمی،چاپ هفتم، تهران، ،ناشر مترجم

-۷ دفت، ریچارد ال(۱۳۷۴)،تئوری سازمان و طراحی ساختار،ترجمه علی پارساییان و سید محمد اعرابی،جلد دوم، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی

-۸ دفت،ریچارد ال(۱۳۷۸)، مبانی تئوری و طراحی سازمان، ترجمه پارساییان و اعرابی، تهران ،دفتر پژوهشهای فرهنگی

-۹ سادلر، فیلیپ(۱۳۸۰)،مدیریت تغییر،ترجمه غلامرضا اسماعیلی،تهران

-۱۰ سرمد،غلامعلی(۱۳۸۰)،روابط انسانی در سازمانهای آموزشی،چاپ دوم

-۱۱ سلطانی تیرانی،فلورا(۱۳۷۸)، نهادی كردن نوآوری در سازمان، چاپ اول ، تهران، خدمات فرهنگی رسا

-۱۲ سنجری،احمدرضا (۱۳۷۹) ،آموزش عاملان تغییر : دو مدل تركیبی از تئوری و عمل،ماهنامه تدبیر،شماره ۱۰۴

-۱۳ شیرازی،علی (۱۳۷۳) ، مدیریت آموزشی ، مشهد، انتشارات جهاد دانشگاهی

-۱۴ قائمی،علی(۱۳۸۰)،روزآمد كردن تربیت، ماهنامه پیوند،بهمن ۱۳۸۰

-۱۵ كورمن،ابراهام.ك(۱۳۷۰)،روانشناسی صنعتی و سازمانی،ترجمه حسین شكركن،تهران،انتشارات رشد

-۱۶ لاكت،جان(۱۳۷۴)،مدیریت اثربخش،ترجمه سید امین الله علوی،مركز آموزش مدیریت دولتی

-۱۷ محمدزاده،عباس(۱۳۷۴)، مدیریت توسعه، چاپ اول ،تهران،انتشارات سمت

-۱۸ مورهد/گریفین(۱۳۸۰)،رفتار سازمانی، سید مهدی الوانی و غلامرضا معمارزاده ، چاپ ششم ، تهران،انتشارات مروارید

-۱۹ نژادایرانی،فرهاد (۱۳۸۱)،مدیریت خلاقیت و نوآوری در سازمانها،ارومیه،پیك سبحان

-۲۰ هرسی،پال و بلانچارد،كنت (۱۳۶۵)،مدیریت رفتار سازمانی، ترجمه علی علاقه بند ، تهران

-۲۱ هنسن،مارك(۱۳۷۰)، مدیریت آموزشی و رفتار سازمانی، ترجمه محمدعلی نائلی،اهواز ،دانشگاه شهید چمران

۲۲ -Floyd Shoemaker & Everett M. Rogers, Communication Of Innovations Cultural Approach ,۱۹۷۱

پی نوشتها

۱ – نوآوری و لزوم تطبیق یافتن با شرایط زمان و ضرورتهای روز از مسائلی است كه در فقه اسلامی ما نیز ریشه دار است. بویژه اینكه در احادیث دینی ما آمده است كسی كه دو روزش مانند هم باشد مغبون می باشد (قائمی، ۱۳۸۰، ۲۶).

۲ – كریستوفر رایت درهمین زمینه گفته است «سازمانها از تغییر نمی توانند بگریزند همانگونه كه ذرات آب در اقیانوس از موج نمی‌توانند بگریزند. (سادلر، ۱۳۸۰، ص ت مقدمه)

فریبا مویدنیا: كارشناس ارشد مدیریت آموزشی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.