دوشنبه, ۱۴ خرداد, ۱۴۰۳ / 3 June, 2024
مجله ویستا

گرامشی چه منظوری از هژمونی دارد؟


گرامشی چه منظوری از هژمونی دارد؟

آنتونیو گرامشی‌ بر این‌ باور است‌ که‌ اجتماع‌ امروزین‌، طبقه‌ کارگر را بدون‌ آنکه‌ آشکارا آنان‌ را در هم‌ شکند از راه‌ استیلای‌ بخشی‌ از اجتماع‌ بر بخش‌های‌ دیگر یا به تعبیر …

آنتونیو گرامشی‌ بر این‌ باور است‌ که‌ اجتماع‌ امروزین‌، طبقه‌ کارگر را بدون‌ آنکه‌ آشکارا آنان‌ را در هم‌ شکند از راه‌ استیلای‌ بخشی‌ از اجتماع‌ بر بخش‌های‌ دیگر یا به تعبیر او هژمونی کاملا در هم‌ ادغام‌ کرده‌ و به‌ صورت‌ یک‌ توده‌ واحد درآورده‌ است‌. هژمونی بدین ترتیب مفهومی است برای توصیف و توضیح نفوذ و تسلط یک گروه اجتماعی بر گروهی دیگر، چنانکه گروه مسلط (هژمون) درجه‌ای از رضایت گروه تحت سلطه را به‌دست می‌آورد و با «تسلط داشتن به دلیل زور صرف» فرق دارد. این واژه به مفهوم مورد نظر «آنتونیو گرامشی»متفکر مارکسیست و نویسنده ایتالیایی، دلالت بر تسلط و استیلای یک طبقه نه فقط از جنبه اقتصادی بلکه از تمام جنبه‌های اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیک دارد. به نظر «گرامشی»، سلطه سرمایه‌داران فقط به وسیله عوامل اقتصادی تامین نمی‌شود بلکه نیازمند قدرت سیاسی و نیز یک سیستم یا دستگاه عقیدتی یا ایدئولوژیک است که کارش فراهم کردن موجبات رضایت طبقه تحت سلطه است. این دستگاه در جوامع سرمایه‌داری عبارتند از نهادهای جامعه مدنی مثل دولت، احزاب، کلیسا خانواده و حتی اتحادیه‌های کارگری. ثبات جوامع سرمایه‌داری نیز ناشی از سلطه ایدئولوژیکی دستگاه حاکم بر طبقه کارگر است. گرامشی اعتقاد دارد که این سلطه نمی‌تواند کامل باشد، زیرا عقل سلیم که ناشی از تجربه نزدیک است، به طبقه کارگر یک نوع آگاهی می‌بخشد که نقطه مقابل آن، نوع آگاهی است که طبقه سرمایه‌دار بر آن تحمیل می‌کند. به نظر «گرامشی»اگر این آگاهی انقلابی توسط روشنفکران تقویت شود به صورت یک نیروی کارآمد درمی‌آید. از نظر وی مبارزه طبقاتی تا حدود زیادی، کشمکش بین گروه‌های روشنفکری است که یکی در خدمت طبقه سرمایه‌دار و دیگری در خدمت طبقه کارگر است. بدین ترتیب هژمونی اصطلاحی است که «گرامشی»آن را باب کرده تا چگونگی سلطه یک طبقه بر طبقه دیگر را به وسیله آمیزه‌ای از وسایل سیاسی و ایدئولوژیکی وصف کند چراکه اگرچه نیروی سیاسی و جبر همواره دارای اهمیت است امّا نقش ایدئولوژی در تحصیل رضایت طبقات تحت سلطه حتی ممکن است از آن هم مهم‌تر باشد. از نظر «گرامشی»دولت ابزار اصلی نیروی جبر است ولی تحصیل رضایت از راه سلطه ایدئولوژیک به وسیله سایر نهادهاست که محقق می‌شود. بنابراین هر چه قدرت جامعه مدنی بیشتر باشد احتمال حصول سلطه با وسایل ایدئولوژیکی بیشتر است و از طرفی نیز نامحتمل است که سلطه هرگز بتواند کامل باشد. به عنوان مثال در جامعه سرمایه‌داری معاصر، طبقه کارگر آگاهی دوگانه‌ای دارد که قسمتی از آن را ایدئولوژی طبقه سرمایه‌دار تعیین می‌کند ولی قسمت دیگر آن انقلابی است و به وسیله تجاربی تعیین می‌شود که کارگران از جامعه سرمایه‌داری دارند و برای سرنگون کردن جامعه سرمایه‌داری، کارگران باید نخست ایدئولوژی خود را که از آگاهی انقلابی‌شان سرچشمه می‌گیرد به حداکثر رسانند. بنابراین به طور کلی واژه «هژمونی»به مفهوم تسلط و برتری است در منازعه‌ای که البته صحنه آن، جامعه مدنی است. برای دانستن مفهوم هژمونی باید به نکات زیر توجه کرد:

طبقه‌ای موفق شده سایر طبقات جامعه را وادارد که اخلاق و ارزش‌های سیاسی _ فرهنگی او را بپذیرند.

فرض مقدماتی مفهوم هژمونی، رضایت (موافقت) ساده‌ای است که اکثریت جمعیت آن را از خود بروز می‌دهند و جهت‌گیری‌اش را قدرت تعیین می‌کند.

البته این رضایت یا توافق همواره صلح‌آمیز نیست و شاید زور و اجبار فیزیکی را با انگیزه فکری، اخلاقی و فرهنگی درهم آمیزد.

هژمونی را می‌توان همان «فهم مشترک» دانست که عبارت است از جهانی فرهنگی که در آن جهان ایدئولوژی غالب گسترش یافته است.

هژمونی تقریبا همان چیزهایی است که از نزاع‌های اجتماعی و طبقاتی سربرآورده و اذهان مردم را تحت تاثیر خودش شکل بخشیده است.

هژمونی مجموعه‌ای از ایده‌هاست که به وسیله آن ایده‌ها گروه‌های غالب می‌کوشند موافقت گروه‌های پایین را نسبت به رهبری خود تامین کنند.

اما هژمونی استراتژی منحصر به طبقه بورژوازی نیست چراکه طبقه کارگر هم می‌تواند هژمونی خود را به عنوان استراتژی‌ای برای کنترل دولت توسعه بخشد. با این وجود گرامشی معتقد بود تنها راهی که طبقه کارگر برای دست یافتن به این کنترل دارد، توجه به منافع سایر گروه‌ها و نیروهای اجتماعی و یافتن راه‌های تلفیق آنها با منافع خویش است.طبقه کارگر اگر می‌خواهد برتر باشد و به هژمونی دست یابد، باید که صبورانه شبکه‌ای حاصل از اتحاد با اقلیت‌های اجتماعی فراهم آورد.