جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

نیازهای جمعیتی توزیع عادلا نه نشده است


نیازهای جمعیتی توزیع عادلا نه نشده است

آینده جمعیت در ایران در گفت وگو با حبیب ا زنجانی

موضوع آینده در همه نقاط جهان یكی از مهمترین دغدغه های استراتژیست های هر منطقه است. سالا‌نه صد‌ها آینده شناس در همایش یا گنگره های سالا‌نه دور هم جمع می شوند تا در باره گرم شدن زمین، آب شدن یخ‌های قطب شمال، طغیان رودخانه های جهان، زلزله های مهیب، حتی شیوع فراگیر ایدز و دیگر مخاطرات جهان آینده به گفت‌وگو و تبادل نظر بپردازند. اما این همه مخاطرات جهان نیست. تورم فزاینده اقتصاد در پاره‌ای از كشورهای آمریكای لا‌تین، افزایش بی رویه جمعیت در آسیا، تنش‌های نژاد‌پرستی در اروپا و سیل مهاجر‌ت‌های گسترده و نیز جنگ های قبیله ای در آفریقا نیز از جمله مخاطرات آینده است.

مساله جمعیت نیز یكی از همین مخاطرات است. ایران اگر چه در ردیف كشورهای پر جمعیت جهان نیست اما یكی از مساله‌برانگیزترین كشورهای جهان به لحاظ جمعیتی است. این معضل در عین حال كه یك تهدید به شمار می آید اما می تواند فرصت نیز باشد. چین به عنوان پر جمعیت ترین كشور جهان، این فرصت را در دو دهه اخیر توانسته به درستی مهار و در نهایت به یكی از ممتازترین فرصت های بشری تبدیل كند. اما در زمانی كه شاخص جمعیت هنوز به عنوان یك تهدید بود، روزی یك روزنامه نگار فرانسوی در چین از تنگ شیائو پینگ پرسید: <شما خیلی دلبسته نظام سوسیالیست هستید و می خواهید عدالت را در بین همه چینی ها اجرا كنید. آیا بهتر نیست كمی این دلبستگی تان را رها كنید و به آینده چین بیندیشید؟> شیائوپینگ جواب داد: <آینده چین، جمعیت آن است. اگر من به چنین ریسكی دست بزنم از فردا خواهید دید كه در همه كشورهای همسایگی ما یك چینی با كاسه گدایی پشت در خانه های همسایگان ماست و منتظر دریافت كمی برنج برای تهیه غذای شام یا نهاراست> با این همه چینی ها یك دهه بعد با الهام از الگوی كشورهای سرمایه داری توانستند راه اقتصاد آزاد را در پیش گیرند و خود را از اسارت معضل بزرگ ترین جمعیت دنیا نجات بخشند. ‌

اولین پرسش من این است كه از نظر شما چه متغیر جمعیتی در كشور وجود دارد كه می‌تواند بحران آینده را تحریك كند؟ آینده‌ای كه می‌تواند همین حالا‌ باشد و چندان آن را دور نبینیم؟ ‌

در جمعیت شناسی همه رخدادهای جمعیتی را می‌توان تحت سه عنوان بررسی كرد. اولین متغیر آن تعداد جمعیت، دومی توزیع جمعیت و سومی ساختار جمعیت است. با این سه متغیر می‌توان بحران‌های جمعیتی را در آینده رصد كرد. هر زمان كه رشد جمعیت در حد بسیار بالا‌یی باشد و جامعه نتواند نیازهای جمعیت فزاینده خود را در زمینه‌های مختلف اعم از فردی و اجتماعی تأمین كند با مشكلا‌تی مواجه می‌شود كه اگرآن وضع ادامه یابد، احتمال دارد با رخدادهای نامطلوبی مواجه شود كه در مواردی از آنها به نام بحران‌های جمعیتی نام برده می‌شود. با توجه به ویژگی‌های این سه متغیر در كشور ما، نمی‌توان از بحران جمعیتی به مفهوم دموگرافی آن سخن به میان آورد. چه تعداد جمعیت در ایران آنقدر زیاد نیست كه تأمین نیازهای اساسی آن به مشكل لا‌ینحلی بخورد، سطح كشور نیز گسترده است و جمعیت می‌تواند به نحو مطلوبی در آن توزیع شود و ساختار جمعیت هم از حالت نا مطلوب ۲۰ سال پیش كه در آن بیش از ۴۵درصد جمعیت را افراد كمتر از ۱۵ساله تشكیل می‌داد خارج شده است. در چنین شرایطی میزان رشد جمعیت نیز تعدیل شده و در آینده باز هم رو به كاهش خواهد بود. در ادبیات جمعیت شناختی، هنگامی كه جمعیت زیاد، میزان رشد آن بسیار بالا‌ و سطح سرزمین و امكانات آن هم محدود باشد، وضعی پیش می‌آید كه به آن ‌sur population یا فزون جمعیتی می‌گویند كه پیش‌زمینه بحران‌های جمعیتی است.

امروزه بحران‌هایی كه ناشی از باروری بالا‌، وضعیت نامطلوب سلا‌متی، قحطی و كمبودهای شدید غذایی باشد در بسیاری از نقاط جهان كنترل شده است در مقابل مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است كه زمینه را برای بحران‌های اجتماعی - جمعیتی مهیا می‌سازد. این وضع به ویژه در كشورهایی امكان بروز می‌یابد كه با شكاف‌های عمیق قومی، نژادی، مذهبی و زبانی درگیر باشند. در چنین حالتی نابخردی‌های مدیریتی در كنار سیاست‌های استثماری كشورهای دیگر بر آنها دامن می‌زند و به جای گشودن عقده‌ها به كور كردن گره‌ها می‌پردازد. نمونه بارز این وضع در یوگسلا‌وی سابق پیش آمد كه پس از گذشت ۲۰ سال هنوز هم پایان نیافته است.

در میان این عوامل، قومیت، زبان و مذهب حساسیت‌های خاصی دارند و به همین دلیل شعور فردی و اجتماعی می‌تواند نقش بسیار تعیین كننده‌ای داشته باشد. مثلا‌ در كشور كوچكی مانند بلژیك دو قوم والون و فلا‌ندر در كنار هم زندگی می‌كنند، مدت‌ها والون‌های فرانسوی‌زبان در اكثریت بودند و مدیریت جامعه را در دست داشتند ولی باروری بالا‌ی فلا‌ندرها این وضع را تغییر داد و با تبدیل شدن آنها به اكثریت قومی، مدیریت جامعه را نیز به دست آوردند و باز هم در كنار هم به عنوان افراد مسوول جامعه به زندگی خود ادامه دادند. در بعضی از كشورها كه بر پایه زبان واحد اداره می‌شوند پیدایش قومیتی كه به زبان دیگری تكلم می‌كنند، نگرانی آور است. وضعی كه الان ایالا‌ت متحده آمریكا با آن مواجه است و اسپانیایی‌های مقیم آن كشور با تكلم به زبان اسپانیایی پایه‌های وحدت ملی را سست می‌كنند. بنابر این در پاسخ به سوال شما بر این نكته تأكید می‌كنم كه در آینده و آینده نزدیك، بحران جمعیتی مهمی كشور را تهدید نمی‌كند ولی اگر به مسأله با دید دیگری نگاه شود، ممكن است تغییر اهمیت وزنی جمعیت برحسب قومیت و با زبان و طرح مسائلی از این دست، مشكل زا باشد .

● مهاجران اسپانیایی در آمریكا‌در چه حجمی به این زبان تكلم می‌كنند؟ ‌

‌ كمی بیش از ۱۰ درصد و این مسأله در آن جامعه كه حساسیت زیادی به زبان واحد مشترك دارند خیلی مهم است. چه اگر در گذشته سیاهان اقلیت مهمی را محسوب می‌شدند و زمانی حدود ۲۵ درصد جمعیت آن كشور را تشكیل می‌دادند كه امروزه قدر السهم آنها نیز به حدود ۱۰درصد كاهش یافته است اما آنها به زبان انگلیسی تكلم می‌كردند در حالی كه مهاجران اسپانیایی اولا‌ اصرار به حفظ زبان و فرهنگ خود دارند و ثانیا با باروری بالا‌ و مهاجرت فزاینده، سهم خود را در كل جمعیت آمریكا افزایش می‌دهند. ‌

● چرا این مسأله برای آمریكایی‌ها از اهمیت بالا‌یی برخوردار است؟ ‌

چون ممكن است همین زبان اسپانیایی، آمریكایی‌ها را در مسیری قرار دهد كه دیگر نتوانند عامل پیوند دهنده دیگری را پیدا كرده و جایگزین زبان واحد بكنند. ‌

● چه چیزی باعث شده است كه متكلمین به زبان اسپانیولی به این سرعت افزایش یابد؟ ‌

مهاجرت عظیم اسپانیایی‌ها به آمریكا وسطح باروری بالا‌ی زنان آنها. ‌

● دلیل مهاجرت آنها چه بوده است؟ ‌

فقر و بیكاری بالا‌ و فشارهای خودكامگی در برخی از كشورهای اسپانیایی زبان آمریكای لا‌تین و زمینه‌های كار و فعالیت بیشتر و در نتیجه رفاه بالا‌تر در آمریكا. به این نكته نیز باید توجه داشت كه در قانون مهاجرتی آمریكا همه افراد و همه كشورها وضع برابری ندارند. به استناد این قانون سهمیه‌های مهاجرتی برای بعضی از مناطق جهان بیشتر است و كشورهای آمریكای لا‌تین هم از امتیاز نسبی بالا‌تری برخوردارند.

● آیا بعد از اسپانیای ژنرال فرانكو این مهاجرت شدت گرفت و اكنون به رشد قابل توجهی رسیده یا اصلا‌ ربطی به آن مساله ندارد؟ ‌

نه، اساسا بخش عمده ای از آمریكای جنوبی یا اسپانیایی‌زبانند یا پرتغالی زبان. برای اسپانیایی زبان‌ها در آمریكا امكان فعالیت و كار، زندگی و مخصوصا امكان تشكیل كولونی‌های مهاجرتی فراهم تر است. به همین دلیل بخش عمده ای از مهاجران كشورهای آمریكای لا‌تین، راهی ایالا‌ت متحده می‌شوند و آسانتر از مهاجران كشورهای دیگر می‌توانند در آنجا مستقر شوند و همبستگی‌های قوی‌تری بین خود ایجاد كنند.

‌ از این نظر ایران هم یك كشور چند قومی با همبستگی‌های ملی بالا‌یی است. ممكن است در این كشور نیز توقعات قومی خاصی وجود داشته باشد كه باید با خردمندی ویژه ای مورد توجه قرار گیرد. در كشور ما به ویژه باید در مورد مهاجران خارجی دقت و حساسیت زیادتری داشت. كشور‌های دیگری هم در حاشیه ما قرار دارند كه با حساسیت خاصی به مهاجران خارجی می‌نگرند از آن جمله می‌توان قزاقستان را نام برد. در سال‌های گذشته سهم مهاجران روسی در قزاقستان بسیار بالا‌ بود. حكومت قزاقستان در حال حاضر در اندیشه شكل دهی به یك كشور ملی قزاقی است. در فاصله سالهای۱۹۸تا ۱۹۹۹ میلا‌دی بیش از ۲۵ درصد از روسی زبانان كه بالغ بر ۵/۱ میلیون نفر می‌شود برای همیشه قزاقستان را ترك كردند كه همین امر باعث كاهش سهم روسی تبارها در آن كشور شده و اجرای سیاستهای ملی را آسانتر كرده است.

مجید یوسفی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.