سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

افسانه حسرت


افسانه حسرت

انسان از وقتی در این دنیا پا گرفت, در پی بقای خود و نسل خویش برآمد این خصیصه فقط متعلق به او نبود, بلکه تمامی موجودات برای بقای نسل خود می کوشیدند و این خصلت در تمامی موجودات و حتی انسان نیز وجود داشت

انسان از وقتی در این دنیا پا گرفت، در پی بقای خود و نسل خویش برآمد. این خصیصه فقط متعلق به او نبود، بلکه تمامی موجودات برای بقای نسل خود می‌کوشیدند و این خصلت در تمامی موجودات و حتی انسان نیز وجود داشت.

در این راه آدمی گاه به رذائلی متوسل می شد که دون از شأن او بود و صرفا در حیوانات وجود داشت. از این رو بود که انبیا مبعوث شدند تا راه درست و حقیقی را به او بنمایانند و به او تذکر دهند به چه منظوری به این دنیا آمده است. آنها به او خاطر نشان کردند به دنیا آمدن او صرفا به منظور جستجوی خداوند است که آن نیز راه و روشی دارد که رعایت شئون اخلاقی و پایبندی به آنها یکی از همین روش هاست و تمایز بین انسان و حیوان محسوب می شود.

انسان ها با سرشت های متفاوتی آفریده شده اند که صفات خوب و بد در آنها شدت و ضعف دارد. جامعه ای در صدد بهبود روابط اجتماعی و خانوادگی است که سعی دارد گفتار بزرگان دین را که همگی دربردارنده صفات اخلاقی حسنه است، با عمل به آن رواج دهد. این کار می تواند با تذکر و ارزش گذاشتن به نعمات و استعدادهایی که خداوند به انسان عطا کرده است نیز کسب شود. به طور یقین ملکه شدن فضایل اخلاقی در رفتار و کردار انسان امری است که زمان زیادی می طلبد، اما اندیشیدن و تمرین آنها در زندگی روزمره بیهوده نیست و آرامشی در زندگی به همراه خواهد داشت که شخص پیش از این آن را تجربه نکرده است. این آرامش باعث می شود آدمی به چیزهای بی ارزش فکر نکند و در حسرت آرزوهای ناکام خویش نباشد.

او فقط به لحظه می اندیشد و حتی نگران فردا نیست. این امر به آن معنا نیست که او کاهلی را پیشه خود کند؛ بلکه بدان معناست که نگران آینده نباشد تا بلکه به این وسیله فشارهای زندگی نتوانند او را خرد کنند. این یکی از خصایصی است که در انسان های بدوی دیده می شود. انسان های بدوی نیز از آنچه دارند خشنودند و چیزی بیش از آن نمی خواهند. از این رو می توان گفت آنها از انسان های متمدن که هر دقیقه و هر لحظه در حسرت آرزویی جدید هستند، خوشبخت ترند.

در حسرت بودن و غبطه خوردن به دیگران یکی از رذایلی است که آدمی را نه تنها از خود که از همنوع خود دور می کند. افرادی که چنین خصیصه ای دارند، هیچ گاه در زندگی آرامش ندارند. زیرا همواره تصور می کنند دیگران از آنها خوشبخت ترند. البته این خصیصه به طبقه خاصی تعلق ندارد و همه اقشار جامعه به آن گرفتار هستند. چنین افرادی در هر طبقه ای که باشند، در حسرت طبقه دیگر هستند و آنها را خوشحال تر و خوشبخت تر از خود می دانند. اما در همین جامعه گاه انسان هایی هستند که ساده زندگی می کنند و به آنچه دارند خشنود و قانع هستند. رهایی این افراد نیز گاه موجب حسرت چنین افرادی می شود؛ هر چند سادگی و قانع بودن انسان های آزاد اندیش آنچنان نزد دیگران حقیر جلوه می کند که حتی به چشم نمی آید. این انسان ها دریافته اند خوشبختی منوط به داشتن و نداشتن چیزی نیست، بلکه خوشبختی امری است کاملا درونی که می توان آن را به رضایت از آنچه هست و آنچه داشت، تعبیر کرد. این همان خصلتی است که پیامبران و امامان از آن بهره مند بودند. از این روست که در اغلب روایات آمده پیامبر(ص) و امامان همواره از دسترنج خود نان می خورده اند و به آن افتخار می کرده اند. پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) هیچ گاه بیت المال را برای خود نخواستند و همان زندگی ای را که در قبل داشتند، پیش گرفتند. از این روست که مذمت غبطه خوردن به حال دیگران در احادیث نیز بارها یاد شده است.

شاعران نیز که وارث آب و خرد و روشنایی اند و نسبت به مردم عادی دیدی تیزبین تر به زندگی دارند، به این موضوع پی و آن را در اشعار خود به کار برده اند. آنچنان که سهراب سپهری بسیار زیبا درباره حسرت چنین سروده است:

چرخ یک گاری در حسرت واماندن اسب

اسب در حسرت خوابیدن گاریچی

مرد گاریچی در حسرت مرگ. (سپهری، ۱۳۷۸،۲۸۱)

ادوین آرلینگتون رابینسون، شاعر آمریکایی قرن نوزدهم و بیستم نیز در یکی از اشعار خود به نام ریچارد کوری به حسرت اشاره می کند؛ حسرتی که مردم فقیر شهری به مردی ثروتمند و خوش پوش داشتند:

وقتی ریچارد کوری هر روز به سر کار خود می رفت، همه با حسرت به او می نگریستند و دوست داشتند جای او باشند. وقتی او غذای خوب می خورد، این فقرا بودند که با نان خشک خود می ساختند و به زندگی خود لعنت می فرستادند و غافل بودند از این که ریچارد کوری، خود نیز از زندگی خویش راضی نیست و همواره در حسرت مرگ است.

این همان دردی است که اکثریت مردم، بی آن که بدانند، به آن گرفتارند.

اشعار، داستان ها و حتی آثار سینمایی بسیاری در این باره تولید شده تا شاید اندکی مردم را به آنچه دارند و از داشتن آنها غافلند آگاه کند. اما انسان ها همواره در حسرت چیزی هستند که ندارند و همواره طالب آن هستند. شاید این حسرت، حسرت دوری از خداوند است. حسرتی که در آدمی نهاده شده تا بلکه به این وسیله در جستجوی خداوند برآید و با رسیدن به او آرام و قرار گیرد.

هما شهرام بخت