چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
نگاهی به سینمای سیاسی در سه دهه گذشته
● انقلاب سینمایی،فضای باز و گفتمانهای رایج
با پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر همهجانبه معیارهای اجتماع ایران، گروههای مختلف و اقشار گوناگون جامعه مجال آن را یافتند که به بیان دیدگاهها و نقطه نظرات خود در باب چگونگی خروج کشور از چنبره مناسبات استکباری و استعماری رایج و مسلط در چند هزار سال نظام منحط سیاسی بپردازند. در این میان سینما به دلیل سوءتفاهمات فراوان ناشی از جلوههای غیرارزشی فیلمهای داخلی و وارداتی که در تقابل مطلق با نظام عقیدتی جدید بودند، مدتی را در حال تعلیق گذراند تا به تدریج و براساس سیاستهای گام به گام فرهنگی، به عنوان رسانهای جدید برای ترویج ارزشها و اهداف انقلابی و دینی شناخته شد و مورد استفاده قرار گرفت.
در این میان مهمترین چالش پیش روی مدیران انقلابی، میزان اعتمادی بود که میتوانستند به بدنه موجود سینما داشته باشند؛ به عبارت دیگر سابقه نامطلوب عوامل تولید سینمای تجاری قبل از انقلاب به اضافه ناآشنایی تصمیمگیران جدید با معدود سینماگران روشنفکر و متفاوت موجب شده بود هرج و مرجی در تأیید سینماگران، صدور پروانه ساخت از طرف نهادهای مختلف انقلابی و در نهایت تأیید نهایی محصول (صدور پروانه نمایش) پدید آید. البته بدیهی است که ماهیت فضای انقلابی و دغدغههای مذهبی مدیران جامعه امکان حصول اقتضائات دیگر را کمرنگ میکرد، علیالخصوص که سوءاستفاده نیروهای لائیک و مارکسیست از فضای باز اجتماع و تحرکاتشان در مسیر خلاف مسیر انقلاب و امنیت ملی موجب میشد مسئولان ردههای گوناگون تصمیمگیری فرهنگ بیش از پیش در تأیید محتوای آثار فرهنگی تولید شده احتیاط کنند تا از شائبه تبلیغات مارکسیستی به دور بمانند.
اما در این میان، ناآشنایی و بعضاً بیگانگی دستاندرکاران سینمای فارسی با مباحث سیاسی و راهبردهای انقلاب اسلامی نیز مسئلهساز میشد. با آرامتر شدن وضع جامعه انقلابی و تثبیت نسبی امور در میانه سال۵۸، گروههایی از سینماگران که عمدتاً شامل کادر فنی فیلمها میشدند و به لحاظ نام، کمتر آشنا بودند دست به کار تدارک فیلمهایی متناسب با حال و هوای انقلابی و شعارهای مطرح گروههای مختلف شدند. تم غالب اکثر این فیلمها، شرح مبارزه نیروهای انقلابی با مأموران ساواک و پلیس زمان شاه بود و داستانی بیمایه را با رنگ و لعاب سخنرانیهای سیاسی و شعارهای گزنده عرضه میکردند. ولی سرعت وقایع سیاسی روز جامعه چنان بالا بود که اغلب این آثار پس از آماده شدن، همرنگ گروههای التقاطی و منافقی از آب درمیآمدند که خط خود را از انقلاب و مردم جدا کرده بودند و لاجرم، مجالی برای عرضه و نمایش عمومی نمییافتند. برخی از این فیلمها با سماجت سازندگانشان برای جبران زیانهای مالی وارده، به چرخه جرح و تعدیل و تغییر دیالوگها در دوبله و گاه حتی فیلمبرداری مجدد برای سکانسها میپیوستند و گاه مجال نمایش چند هفتهای هم پیدا میکردند تا با چرخشی تازه در سیاست، بار دیگر از پرده به زیر کشیده شوند.
البته بدون شک یکی از مهمترین دلایل وقفه این مدل سینمای سیاسی نما و سیاستزده را باید در بیتوجهی اقشار سینمارو به محصولات سینمای فارسی جستوجو کرد، چرا که به واسطه باز شدن فضای سیاسی و رفع سانسور، از همان اولین ماه پیروزی انقلاب دهها فیلم مشهور و مطرح سیاسی دنیا مجال عرضه به تماشاگران ایرانی را یافتند که در میانشان از آثار معروفی مثل زد، حکومت نظامی و نبرد الجزیره گرفته تا نمونههای مهجوری مثل خرمگس و چهگوارا و شب روی شیلی یافت میشدند. این فیلمها به واسطه شهرت فرامتنی و تولید حرفهای بخوبی نیاز تماشاچیان به فیلمهای سیاسی را برآورده ساخته و نمونههای بدل داخلی را از سکه میانداختند. جالب اینجاست که برخی از سودجویان در آشفته بازار نظارت طی آن سالها، بسیاری از فیلمهای درجه۲ و ۳ خارجی را با تغییر در دوبله و داستانسازی جدید به عنوان آثار سیاسی عرضه میکردند و مسئولان فرهنگی برخی سفارتخانههای خارجی بلوک شرق نیز فیلمهای سیاسی موجود در آرشیو سفارتخانه را چوب حراج زدند.
در هر حال تعیین تدریجی ضوابط جدید تولید و نمایش آثار سینمایی و خوابیدن تدریجی هیجانات جامعه باعث شد که سینماگران فهیم و ارزشمند کشور که تعدادی از نیروهای تازهنفس هم در میانشان یافت میشد فرصت یابند که آثاری با الهام از فضای عمومی جامعه بسازند که به جای هیجانسازی کاذب و شعار و افشاگری دانستههای قبلی تماشاگران، سیاسیسازی را از طریق واکاوی ریشههای پدیدآمدن ظلم و نابرابری اجتماعی و دیکتاتوری نمود بخشند. آثاری مثل خطقرمز، هیولای درون، قرنطینه و نقطه ضعف به واکاوی روند استحاله مأموران امنیتی پرداختند؛ ریشه در خون، تاتوره، گردباد و کاپیتولاسیون تبعات حضور بیگانگان (امریکاییها) در اجتماع ایران را به نمایش کشیدند و آثاری مثل فرمان، تفنگدار و میرزاکوچکخان به ریشههای تاریخی انقلاب اسلامی پرداختند.
همگی این آثار و دیگر آثار مشابه، سیاست را نه در دل درام بلکه در پس زمینه و بهعنوان محمل وقوع داستان میجستند. در واقع تجربیات سالهای نخست انقلاب موجب شده بود که بدنه سینمای جدیدالولاده پس از انقلاب بکوشد از تب و تابهای زودگذر و هیجانزده بپرهیزد و ضمن تلاش برای طرح حرفهای جدی و عمیق، الزامات صنعتی- تجاری سینما را نیز از یاد نبرد.
در این میان وقوع دو اتفاق، تأثیری مهم بر نگاه سیاسی سینماگران ایرانی گذاشت: اول وقوع جنگ تحمیلی در انتهای دهه پنجاه، فصل تازهای در وضع عمومی جامعه گشود. از طرفی طرح مسئله دفاع از میهن و آرمانهای انقلاب اسلامی موجب شد تا بخش مهمی از پتانسیل، بحثها و افکار سیاسی جامعه خواسته یا ناخواسته متوجه این واقعه مهم شود و در خدمت آن قرار گیرد؛ و طبعاً سینما نیز از این مهم برکنار نبود. سینماگران ایرانی در لایههای مختلف، از نیروهای تازهنفس انقلابی گرفته تا تابلوداران جریانهای فرهنگی رژیم سابق، همگی متوجه ظرفیتهای نمایشی و ایدئولوژیک جنگ بودند و بسیاری حتی برای استمرار بقا در دل آن موضع گرفتند. مورد خاص فیلم برزخیها که با حضور تعدادی از اصلیترین شمایلهای سینمای فارسی در پشت و مقابل دوربین ساخته شد نمونه بارزی از گرایشات این چنین بود که آشکارا از توجه به مقوله جنگ به دنبال عافیتجویی میگشت. توفیق تجاری این فیلم موجب واکنش متعدد و متنوعی در عرصههای گوناگون فرهنگی و مدیریتهای سیاسی کشور گردید و در نهایت مسئولان را به این نتیجه رساند که باید فکری به حال بازماندگان سینمای گذشته و سلایق جامعه کرد.
اما اتفاق دوم، تأسیس بنیاد سینمایی فارابی در ابتدای دهه شصت بود که به عنوان بازوی اجرایی معاونت سینمایی وظیفه راهاندازی، ارتقا و هدایت سینمای جدید را به عهده گرفت. این بنیاد که نقش کلیدیاش در حمایت و جهتدهی به سینمای ایران تا به امروز نیز باقی است علیرغم سوابق و سلایق سیاسی مدیرانش اتفاقاً در بدو امر بیشتر ناظر بر وجه صنعتی و تجاری سینما بود و تلاش کرد با احیای ژانرهای گوناگون و استفاده از ظرفیتهای گوناگون فیلمسازان از یکدستی و مسخ شدن محتوای فیلمها جلوگیری کند. حمایت و تلاش برای شکلگیری ژانرهای خانوادگی و کودک و نوجوان در کنار سرمایهگذاری مستقیم برای تولید سینمایی متفاوت، آبرومند و تأثیرگذار از خدمات شایسته این بنیاد بود. فیلمهایی نظیر تنوره دیو و آن سوی مه به عنوان آثاری خوشساخت که در عین حال دغدغههای جدی فکری را نیز عرضه میکردند به عنوان آغازی برای فعالیت گروههای جدید از سینماگران متفکر قابل ذکرند.
با پایان سالهای دفاع مقدس برخی از سینماگران معتمد مجال آن را یافتند که دوربینها را به سمت شهر چرخانده و دشواریهای جامعه را در قالب دوربین بگیرند. بسیاری از این دشواریها در تلقی عامه انگ سیاست داشت و طبعاً رویکرد فیلمساز به سمت آنها نیز سیاسی تلقی میشد و به همین دید قضاوت میگردید. به هر حال این دوران نیز مقطعی بود تا جامعه با فیلمهایی چون عروسی خوبان، فرماندار، دندان مار، بایسیکلران، آقای بخشدار، پناهنده و امثال آنها گفتمانهای سیاسی را تمرین کند و گاه شاهد جنجالهای فرامتنی و جناحی بر سر مضامین طرح شده در آثار سینمایی باشد.
شکی نیست که اقبال مجامع و جشنوارههای مطرح جهان به تعدادی از تولیدات سینمای ایران در دهه هفتاد، نزد دشمنان جهانی کشور کاربردی سیاسی یافت و از بزرگنمایی برخی مضامین این آثار خصوصاً آسیبهای اجتماعی اغراض سیاسی حاصل شد؛ ولی فقدان سعهصدر در تعامل با این بخش از تولیدات سینمای ایران، در زمانهای که بدنه سینمای کشور هم از حمایت مالی دولت نیز بیبهره بود عملاً موجب شد تا بخش خصوصی سری را که درد نمیکند دستمال نبندد و به دنبال موضوعاتی برود که انگ و محرومیت حاصل نکند. چنین شد که از میانه دهه هفتاد به این سو شاهد کاهش چشمگیر فیلمهایی هستیم که تفکری سیاسی را ولو در لانگ شات اجتماع محور کنند و یا در بیان حرفهای خود صراحتی نشان دهند. نمونه های شاخص سینمای سیاسی در دهههای اخیر سینمای ایران آثاری هستند که عمدتاً قدرت خود را از بیان صریح و اتخاذ موضع مشخص در قبال مضمون خود میگیرند. به هر حال صراحت با ذات سینمای ممزوج است و تماشاگر اثری را که حقایق داستانی خود را به شکل چند پهلو و با گوشه و کنایه بیان کند نخواهد پذیرفت.به هر حال اگر کارکردی سازنده برای سینما در هر اجتماع و کشوری قائل باشیم، قطعاً فیلمهای جسور که مضامین تند و ملتهب را موضوع خود قرار دهند و بیننده را به ابراز واکنش و تفکر بکشانند جایگاه رفیعی خواهند یافت. سینمای ایران هماکنون فرصتی در برابر خود میبیند که بار دیگر صداقت و شهامت را چاشنی نگاه به سوژههای فراموش شده و طرح مباحث بحثانگیز سیاسی کند. بر سینماگران و تماشاگران حامی سینمای ایران است که این فرصت را دریابند.
● سینمای سیاسی نداریم
به اعتقاد من در سینمای ایران فیلمهای سیاسی به معنای واقعی نداریم، البته فیلمهایی بوده که در این مسیر ادعاهایی داشتهاند اما هیچ کدام آنها را نمیتوانیم در شاکله سینمای سیاسی ایران تعریف کنیم. به تعبیر دیگر اگر بخواهیم به سینمای سیاسی به عنوان ژانر نگاه کنیم باید بگوییم که این ژانر هم مثل بسیاری از ژانرهای دیگر توسط انگارهها و القاءهای هالیوود و غرب و تئوریهای غربی (همانگونه که موارد دیگر سینما را به ما تحمیل کردند) این ژانر هم به ذهن ما تحمیل شده است.
باید بگویم که در غرب سینمای سیاسی آنها یک پوشش برای سینمای ایدئولوژیک آنهاست. به دلیل اینکه بنیانگذاران این سینما بنیانگذاران امریکا بودند و به طبع آن هالیوود را بهوجود آوردند. این افراد برای آنکه نگویند سینمای ما سینمای ایدئولوژیک است آن را در ژانرهای مختلف تعریف کردند، چون آنها میگویند سینمای ما سرگرمی است و ایدئولوژیک نیست. حال آنکه ما میدانیم تمام ژانرهای آنها در همان سیستم تفکر امریکایی معنی پیدا میکند و تمام پارامترهای ایدئولوژیک آنها را پوشش میدهد. در ایران هم از آنجایی که بهطور کل سینمایش وارداتی است، پس میتوانیم بگوییم کلیه الهمانهای آن و عناصر آن هم براساس یک گفتمان وارداتی است و این برگرفته از هویت و ریشههای اعتقادی اصلی ما نیست و میتوانیم بگوییم تمام تعاریف سینمای ما از سینمای غرب نشأت میگیرد.
ما در ایدئولوژی خودمان در اندیشهها و ارزشهای خودمان سیاست را از دین جدا نمیدانیم. این تفکر در کلیت دین ما و در تمام صحبتهای پیشوایان دینی ما، علما، فقها، بخصوص حضرت امام راحل و مقام معظم رهبری ما وجود داشته است. ما سیاست را از دین جدا نمیدانیم و اگر براساس این تفکر و ارزش و این ایدئولوژی بخواهیم ارزشها و اندیشههای دینی را عرضه کنیم این سینما یعنی سینمای سیاسی. حال آنچه امروز سینمای سیاسی در ایران میخوانند به اعتقاد من از این باورها نشأت نمیگیرد و نه نگاه دینی دارد و نه هیچ قرابتی با ارزشهای اسلامی. پس نمیتوان سینمای سیاسی به این ساختهها اطلاق کرد و به نظر من بیشتر این ساختههای اخیر دارای یک شاکله خنثی و بیخاصیتی هستند که تنها براساس القاهای غربی فقط میخواهند در همان اشل ارائه شوند که متأسفانه نه میتوانند ایدئولوژی ما را به تصویر بکشند و نه میتوانند به ایدئولوژی آنها برسند...
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست