یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

احیای امر ولایت


احیای امر ولایت

وظایف شیعه در قبال معصومان ع در سخن امام رضا ع

شناخت حقوق و تکالیف به انسان کمک می کند تا موقعیت خود را بشناسد و براساس آن زندگی خود را سامان دهد. از این رو خداوند یکی از مهم ترین وظایف انسان را شناخت و معرفت خود و خدا به عنوان دو طرف اصلی معادله دانسته و بر معرفت نفس و معرفت الله تأکید کرده است. پیامبران نیز مأموریت اصلی خود را تعلیم و تزکیه انسان دانسته اند و بر همین اساس آموزه های وحیانی جهت روشنگری و آگاهی بخشی از سوی خداوند فرو فرستاده شده است. از جمله وظایف و تکالیف بشر در راستای همان شناخت خود و خدا، شناخت نسبت به پیامبران و امامان(ع) به عنوان راهنمایان بشر به سوی هدایت کمالی است. همه پیامبران(ع) و نیز معصومان به این مسأله توجه داده اند. از جمله امام رضا(ع) به تبیین مسئولیت ها و تکالیف مؤمنان امت نسبت به امام(ع) پرداخته است که نویسنده در این مطلب به چرایی و چگونگی آن براساس آموزه های اسلامی پرداخته است.

● ولایت، عهد خدا با انسان

انسان موجودی دارای اراده و اختیار است. همین مسأله موجب می شود تا افزون بر هدایت تکوینی نیازمند هدایت تشریعی باشد؛ چرا که هدایت تکوینی و فطری از طریق عقل و قلب هر چند که در ذات انسان ها سرشته شده و هر انسانی حقیقت کمالی مطلق یعنی خداوند را می شناسد و بطور طبیعی بدان گرایش دارد (اعراف، آیه ۱۷۲) اما به سبب هواهای نفسانی (اعراف، آیه ۱۷۶؛ کهف، آیه ۲۸؛ فرقان، آیه ۴۳) و وسوسه شیطانی (اعراف، آیه ۲۰؛ ناس، آیات ۵ و ۶) از مسیر درست هدایت خارج می شود (قصص، آیه ۵۰؛ جاثیه، آیه ۲۳) و برخلاف فطرات و هدایت تکوینی رفتار می کند. از این رو نیازمند هدایت تشریعی و بیرونی است تا به کمک عقل آمده و دستگیر او باشد (بقره، آیه ۳۸).

با آنکه خداوند در روز الست از انسان ها عهد و پیمان گرفته است که تحت ولایت الهی باقی بمانند و به ولایت شیطانی در نیایند و ربوبیت خداوندی را منکر نشوند (اعراف، آیه ۱۷۲) ولی انسان ها این عهد را به غفلت فروگذارده و بسیاری از ایشان عهدشکنی نموده اند و تحت ولایت شیطان در آمده اند (آل عمران، آیه ۱۷۵؛ نساء، آیه ۷۶؛ اعراف، آیه ۳ و آیات دیگر).

خداوند از انسان ها خواسته تا در ولایت الهی باقی مانده و از آن بیرون نرود (همان و نیز نساء، آیه ۱۴۴؛ مائده، آیات ۵۱ و ۵۷) اما انسان ها به همان دلایل پیشین یعنی هواهای نفسانی درونی و وسوسه شیطانی بیرونی، تحت ولایت دیگرانی رفتند که تحت سلطه شیطانی ابلیس قرار داشتند. بسیاری از انسان ها ولایت الهی را که به خلافت الهی انسان بر هستی ختم می شد، نادیده گرفتند و از مسیر راست و صراط الهی خارج شدند و هبوط و سقوط کردند. (بقره، آیات ۳۶ و ۳۸؛ اعراف، آیات۲۴و۱۷۶).

● امامت، استمرار ولایت الهی

ولایت الهی ظهورات و مظاهر چندی دارد که یکی از مهمترین آنها ولایت پیامبران(ع) و ولایت اولیای الهی از معصومان(ع) و اوصیاء است. از این رو در بیان چرایی ولایت پدر تا ولایت فقیه تا ولایت معصوم(ع) و پیامبران(ع) به ولایت الهی مستند می کنند و آن را مظاهر ولایت الهی دانسته و گفته اند که هیچ کسی را بر کسی ولایت نیست مگر آنکه در امتداد ولایت الهی به نصب عام یا خاص باشد.

کسی که دارای ولایت الهی باشد می بایست مطاع باشد؛ به این معنا که دیگران در محدوده ولایتی که برای شخص به شکل عام یا خاص تعیین شده باید از او اطاعت کنند. در آیات قرآنی ولایت پیامبر(ص) ولایت مطلق و کامل دانسته شده و در همه چیز اطاعت از او عین اطاعت از خداوند و ولایت الهی دانسته و معرفی شده است؛ چرا که پیامبر(ص) در مقام عصمت کلی است و هرگز جز مشیت و اراده الهی رانمی گوید، نمی خواهد و انجام نمی دهد (نجم، آیه ۳) پس اطاعت از او عین اطاعت خداوند است. بر همین اساس در آیاتی از جمله ۳۲ و ۱۳۲ سوره آل عمران و ۹۲ سوره مائده و آیات ۱ و ۲۰ و ۴۶ سوره انفال واژه اطاعت یک بار آمده است تا عینیت را اثبات کند.

ولایت پیامبر(ص) ولایت کاملی است؛ از این رو بر ولایت انسان بر خودش مقدم دانسته شده (احزاب، آیه ۶) و هر انسانی مکلف و موظف است که در همه امور زندگی، پیامبر(ص) را بر خود مقدم دارد؛ چه رسد که سخن ایشان را عین سخن الهی دانسته (نجم، آیه ۳) و از امر و نهی او اطاعت کرده و سنت پیامبر(ص) را سنت الهی بداند (حشر، آیه ۷).

براساس آموزه های قرآنی، ولایت امامان معصوم(ع) امتداد ولایت الهی پیامبر(ص) است و همان احکام بر آن بار می شود. خداوند در آیاتی این معنا را به اشکال گوناگون تبیین کرده تا بهانه ای باقی نماند و حجت بر مردم تمام شود. گاه امیر مؤمنان علی(ع) را جان و نفس پیامبر(ص) معرفی می کند (آل عمران، آیه ۶۱)؛ گاه از طهارت و عصمت الهی ایشان سخن به میان می آورد (احزاب، آیه ۳۳)؛ گاه دیگر از بهشتی بودن و مقام ابرار و مقربان بودن آنان خبر می دهد (سوره انسان)؛ گاه دیگر به صراحت از نصب ولایت برای آن بزرگواران به کنایه (مائده، آیه ۵۵) و یا صراحت سخن می گوید (مائده، آیه ۶۷) و تمامیت نعمت هدایت و کمال دین را در ابلاغ این حکم و نصب ولایت امامان معصوم(ع) می داند؛ (مائده، آیه ۳) و مخالفت با حکم اولوا الامر از معصومان(ع) را همانند مخالفت با حکم پیامبر(ص) و خود معرفی می کند (نساء، آیه ۵۹).

بنابراین ولایت امامان معصوم(ع) امتداد طبیعی ولایت خداوند و پیامبر (ص) است. از همین رو در روایات بسیاری از پیامبر(ص)، ولایت علوی، معیار حق و باطل است و ایشان قسیم النار و الجنه شناخته می شود؛ چرا که انکار ولایت هر یک از معصومان(ع) همانند انکار یکی از پیامبران، کفر شمرده می شود و اگر کسی ولایت الهی را پذیرفته است می بایست ولایت جمع الجمعی را بپذیرد و تفاوتی میان آنان نگذارد (بقره، آیات ۱۳۶ و ۲۸۵؛ آل عمران، آیه ۸۴).

براساس آموزه های قرآنی، امامت که همان امتداد ولایت و منصبی الهی است تمام شئون والا و فضایل را جز نبوت و لوازم آن دربردارد. (بقره، آیه ۱۲۴؛ نساء، آیه ۵۴؛ انبیاء، آیه۷۳، قصص، آیه ۵ سجده، آیه ۲۴؛ احقاق الحق ج۲، ص۳۰۰)

● چگونگی احیای ولایت امام(ع)

چنانکه دانسته شد امامت، امتداد طبیعی ولایت الهی است که هر انسانی موظف به شناخت و اطاعت از آن است. از آنجایی که مراتب و مراحل کفر، متعدد و متنوع است باید توجه داشت که نادیده گرفتن هر مرتبه ای به معنای کفر مطلق است هرچند که در برخی از مراتب احکام ظاهری بر آن بار نمی شود. به عنوان نمونه برخی خداوند را به خداوندگاری می پذیرند ولی او را به پروردگاری نمی شناسند یا نبوت را منکر می شوند یا نبوت خاص یکی از پیامبران را انکار می کنند یا در مرتبه دیگر منکر امامت یا منکر امامت یکی از امامان(ع) هستند. در هر مرتبه ای کفر، صادق است هرچند که در احکام ظاهری مثلا اسلام بر ایشان صدق می کند و خون و مال و عرض آنها در امان است. ولایت امامان(ع) امری الهی است که انکار آن نوعی کفر است که البته موجب هدر رفتن جان و مال و عرض نیست ولی تبعات آن بر شخص در دنیا و آخرت به اشکال دیگر نمودار خواهدشد.

از وظایف اهل ایمان این است که حقیقت ولایت و امتداد آن را بشناسند و در احیای آن بکوشند.

امام رضا(ع) فرمود: رحم الله عبدا احیی امرنا، قیل: کیف یحیی امرکم؟ قال: یتعلم علومنا و یعلمها الناس؛ رحمت خدا بر کسی باد که امر ما را زنده نماید، سؤال شد: چگونه؟ حضرت پاسخ داد: علوم ما را فراگیرد و به دیگران بیاموزد. (بحارالانوار، ج۲، ص۳۰، ج۱۳)

این امری که در روایت مورد تأکید است همان امر ولایت امامان(ع) است که شناخت آن به ما کمک می کند تا وظیفه خود را در قبال معصوم(ع) بدانیم و به درستی به جا آوریم. اگر ما بدانیم که ولایت امام از ولایت نبی بالاتر است (بقره، آیه ۱۲۴؛ انبیاء آیات۶۹ تا۷۳)، و این منصب الهی در نزد خداوند مهم ( نساء آیه ۵۴) و عهد و پیمانی الهی است (بقره، آیه۱۲۴) تلاش خواهیم کرد تا در تعظیم آن بکوشیم و همه ملاحظات را به نحو کامل مراعات کنیم.

شناخت جایگاه امامت به ما کمک می کند تا در مسیر درست گام برداریم و مخالفت با آن را عین مخالفت با پیامبر(ص) و خداوند دانسته و از هرگونه تمرد و عصیان نسبت به امام(ع) خودداری کنیم.

اینکه امام رضا(ع) در بیان احیای امر و چگونگی آن به تعلیم علوم و معارف اهل بیت(ع) توجه می دهد؛ از آن روست که اگر این حقایق دانسته و آموخته شود، معلوم می گردد که چرا جایگاه بلند ایشان از مقام نبوت نیز برتر است و اینکه چرا پیامبرانی بزرگ و اولوالعزم از جمله حضرت ابراهیم(ع) پس از نبوت و سالها آزمون سخت الهی، امامت نصیب وی می شود و دوست می دارد که آن را در ذریه و فرزندان خویش استمرار بخشد. (بقره، آیه ۱۲۴)

حضرت موسی(ع) نیز براساس آیه ۱۲۴سوره اعراف خواهان مقام امامت برای برادرش هارون است و می فرماید: «اخلفنی فی قومی؛ در میان قوم برای من خلیفه قرار ده؛ از این خواسته آن حضرت(ع) فهمیده می شود که موسی(ع) هارون(ع) را به امامت و رهبری بنی اسراییل منصوب کرد. اگر پیامبری با امامت و رهبری تفاوتی نداشت، نیازی نبود موسی (ع) هارون (ع) را که از پیامبران بود، به امامت منصوب کند. از این عبارت دانسته می شود که مقام امامت مقامی بزرگ و برتر از مقام نبوت و رسالت است.

با نگاهی به علوم اهل بیت(ع) مقام امامت ایشان به خوبی معلوم و جایگاه برتر ایشان از رسولان و پیامبرانی که دارای امامت نبوده اند دانسته می شود.

از وظایف هر انسانی و به طریق اولی شیعه مؤمن، آن است که این علوم را به دیگران منتقل کند و ابلاغ نماید تا دیگران حقیقت استمرار و امتداد ولایت الهی را در ولایت امامان(ع) بشناسند و درپی هدایتی باشند که از طریق ولایت ایشان به مردم می رسد.

بسیاری از مردم در شناخت اهل بیت(ع) کوتاهی و بلکه تقصیر می ورزند و به سبب عدم شناخت از مقام و جایگاه ایشان در تعامل و برخورد با آن حضرات کوتاهی می کنند و به وظایف دینی و الهی خویش نسبت به امامان(ع) به درستی نمی پردازند. ایشان را همانند انسانهای معمولی یا کمی برتر می دانند و حق اولویتی برای آنان قائل نیستند. اینگونه است که در برخورد با کلام آن بزرگواران چنان رفتار می کنند که گویی با کلام یک نابغه مواجه شده اند و کلام ایشان را همتراز کلام فلان نابغه و یا دانشمند قرار می دهند و گاه حتی برای اثبات کلام معصوم(ع) کلام فلان دانشمند و اندیشمند را بیان می کنند؛ در حالی که امر برعکس باشد؛ چرا که کلام معصوم(ع) در صورتی که در صدور و دلالت آن شک و تردیدی نباشد، می بایست کبرای قضایا قرار گیرد و براساس آن حکم شود. در حقیقت کلام ایشان خود سند معتبری از حقایق هستی است و نیازی نیست که با کلام دیگر تقویت یا تأیید یا حتی اثبات شود.

مؤمنان باید بدانند که امامان معصوم حجت الهی بر زمین هستند. به گونه ای که اگر ایشان در زمین نبودند زمین اهل خودش را می بلعید. امام رضا(ع) در بیان این حقیقت وجودی حضرت معصومان(ع) می فرماید: لو خلت الارض طرفه عین من حجه لساخت باهلها؛ چنانچه زمین لحظه ای خالی از حجت خداوند باشد، اهل خود را در خود فرو می برد. (علل الشرایع، شیخ صدوق، ص ۸۹۱، ح۱۲)

جایگاه امامت در اسلام جایگاهی بس بزرگ است؛ آنان همانگونه که حجت الهی هستند، درمقام نبوت و رسالت نیز عمل می کنند و می کوشند تا فلسفه بعثت را نیز تأمین کنند، چرا که امتداد ولایت الهی هستند که پس از پیامبران(ع) به ایشان رسیده است. از این رو درمقام هدایت و راهنمایی مردم به سوی قسط و عدالت هستند و می کوشند تا به آن فلسفه بعثت نیز پاسخی درخور دهند. (حدید، آیه۵۲). امام رضا(ع) در بیان این مقام امام می فرماید: انما یراد من الامام قسطه و عدله؛ اذا قال صدق و اذا حکم عدل و اذا وعد، انجز؛ همانا از امام و راهنمای جامعه، مساوات و عدالت خواسته شده است که در سخنان خود، صادق، در قضاوت ها، عادل و نسبت به وعده هایش وفا نماید (وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۱۶۵، ح ۲۷۸۷۳)

پس هر مأمومی لازم است به این نکته توجه کند که وظیفه او در قبال امام(ع) رفتاری است که به تحقق فلسفه بعثت کمک کند و عدالت را در جامعه تحقق بخشد.

تلاش برای احیای امر امامت باید در دستور کار همگی باشد و هرگز در این امر کوتاهی نورزند و به هر شکلی شده خود و جامعه را متوجه امر ولایت و امامت نمایند. گاه این کار با عزاداری و گاه با برگزاری مراسم میلاد و شهادت انجام می گیرد و گاه به شکل دیگری انجام می شود. امام رضا(ع) در این باره می فرماید: من تذکر مصابنا، فبکی و ابکی لم تبک عینه یوم تبکی العیون، و من جلس مجلسا یحیی فیه امرنا لم یمت قلبه یوم تموت القلوب؛ هر که مصائب ما اهل بیت عصمت و طهارت را یادآور شود و گریه کند یا دیگری را بگریاند، روزی که همه گریان باشند او نخواهد گریست و هر که در مجلسی بنشیند که علوم و فضائل ما گفته شود همیشه زنده دل خواهد بود (وسائل الشیعه: ج ۴۱، ص ۲۰۵، ح ۱۹۶۹۳)

● برکات شناخت امام

از نظر آن حضرت(ع) شناخت معصوم(ع) و مقام امامت به شخص کمک می کند که راه درست را بیابد و در گمراهی پس از نبوت تحت ولایت امامت قرار گیرد و مسیر خود را به درستی بپیماید و از دست رهزنان عقیده در امان ماند. از این رو حتی زیارت قبور ائمه را افزون بر دیدار امام زنده امری مهم معرفی می کند تا همواره بیوت و خانه های الهی را بشناسد و به نور آن تمسک جوید (نور، آیه ۶۳) و از حقایق معرفتی و نوری ایشان بهره مند گردد. آن حضرت(ع) به یکی از محبانش نوشت: به دیگر دوستان و علاقه مندان ما بگو: ثواب زیارت قبر من معادل است با یک هزار حج. راوی گوید: به امام جواد(ع) عرض کردم: هزار حج برای ثواب زیارت پدرت می باشد؟! فرمود: بلی، هر که پدرم را با معرفت در حقش زیارت کند، هزار هزار یعنی یک میلیون حج ثواب زیارتش می باشد (مستدرک الوسائل: ج ۰۱، ص ۹۵۳، ح۲)

امام رضا(ع) می فرماید: من زار قبر الحسین(ع) بشط الفرات، کان کمن زارالله فوق عرشه؛ هر مؤمنی که قبر امام حسین(ع) را کنار شط فرات در کربلا زیارت کند همانند کسی است که خداوند متعال را بر فراز عرش زیارت کرده باشد (مستدرک الوسائل: ج ۰۱، ص ۰۵۲، ح ۸۳).

در حقیقت زیارت قبور امامان(ع) به شخص کمک می کند تا جایگاه امامت و امام(ع) را بشناسد و بکوشد تا با شناخت علوم و معارف ایشان خود را به آنان نزدیک کرده و نوعی همسانی یعنی همان تشیع را در خود ایجاد کرده و شیعه اهل بیت(ع) گردد. انسان وقتی به دیدار قبور امامان می رود می خواهد از شخصیت و کلام آن صاحب قبر آگاه شود و اطلاعاتی را به دست آورد. همین امر توجه به علوم ایشان نیز موجب می شود. البته این تنها بخشی از فواید زیارت قبور است که مرتبط با احیای امر ولایت امام(ع) است.

شیعه می بایست امر امامت را به عنوان مهمترین وظیفه و تکلیف خویش بشناسد و ضمن یادگیری علوم اهل بیت(ع) به دیگران نیز بیاموزد و آن را در رفتار و کردار خویش به نمایش گذارد. امام رضا(ع) شیعه واقعی را کسی می داند که مسئولیت خود را در قبال امامت بشناسد و توجه داشته باشد. آن حضرت می فرماید: شیعیان ما کسانی هستند که تسلیم امر و نهی مان باشند، گفتار ما را سرلوحه زندگی در عمل و گفتار خود قرار دهند، مخالف دشمنان ما باشند و هر که چنین نباشد از ما نیست (جامع احادیث الشیعه؛ ج ۱، ص ۱۷۱، ح ۴۳۲، بحارالانوار، ج ۵۶، ص ۷۶۱، ح ۴۲).

آنچه بیان شد تنها گوشه ای از وظایف اصلی شیعیان در قبال معصوم (ع) است. البته اگر به همین مسأله توجه وافی مبذول شود بسیاری از مشکلات شخصی و اجتماعی جوامع بشری حل و فصل شده و دنیا و آخرت انسان تضمین می شود.

علی جواهردهی



همچنین مشاهده کنید