جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

«مثل ماه شب چهارده»


«مثل ماه شب چهارده»

کلاس تابستانی در فرهنگسرای محله ای در جنوب شهر معلم در حال توضیح دادن به دانش آموزانی است که به کلاس کاریکاتورآمده اند توصیه معلم به دانش آموزان, که باید برای شروع کاریکاتورابتدا از چهره آدم های پیر شروع کرد,همه حوادث را رقم می زند و مخاطب را با یک طنز دل نشین به خواندن ادامه داستان دعوت می کند

● نگاهی به كتاب «مثل ماه شب چهارده» نوشته "هوشنگ مرادی کرمانی"

« ساده است ساده . اول باید از پیر مردها شروع کنید….» داستان به همین سادگی شروع می شود . یک کلاس تابستانی در فرهنگسرای محله ای در جنوب شهر.معلم در حال توضیح دادن به دانش آموزانی است که به کلاس کاریکاتورآمده اند. توصیه معلم به دانش آموزان ، که باید برای شروع کاریکاتورابتدا از چهره آدم های پیر شروع کرد،همه حوادث را رقم می زند و مخاطب را با یک طنز دل نشین به خواندن ادامه داستان دعوت می کند.

«اول باید از پیرمردها شروع کنید؛چون پیرها کاریکاتور جوانی شان هستند . پیر زن ها و پیر مردها هی دماغشان بزرگ و بزرگ ترمی شود.می افتد پایین؛روی لب بالا. نوکش تیز می شود. خم می شود؛عین نوک عقاب، یا نوک جغد. معمولا" چند تار موی کلفت سیاه و سفید از پوست چروکیده ی سر دماغ می زند بیرون.موها سیخ می ایستند. اگردر جوانی خال یا خال ها یی کوچک و ناپیدا روی دماغ یا دور و بر آن داشته، وقتی پیر شد خال ها بزرگ تر می شوند.

بیش تر به چشم می آیند.همین جور فک ها می افتند پایین ، چانه جمع می شود.چاله چوله ها به گودی می روند،استخوانها ی پیشانی، خصوصا" بالای ابروها ، از زیر پوست بیرون می زنند.ازاین چیزها غافل نباشید. به موهای بلند و سیاه و سفید ابروها ، مژه ها ، سوراخ های بینی ،کله های طاس ، سبیل ها و ریش های جورا جور نگاه کنید .

این ها و خیلی چیزهای دیگر ، که بعدها برای تان می گویم ، وسیله ی کار ماست ....» بچه ها به توصیه معلم با سماجتی خاص به جان پیرمردهاو پیرزنهای محله می افتند و شروع به کشیدن کاریکاتورآنها می کنند. محله،از محله های قدیمی تهران است.

مردم با کاریکا تورآشنایی ندارند و تنها نقاشی را می شناسند . نقاشی هم برای آنها چیزی جز کشیدن گل و بلبل نیست. پیرمردهاو پیرزن ها ابتدا از اینکه بچه ها به آنها خیره می شدند شکایت کردند. درادامه با دیدن کاریکاتورهای خود با معلم و شاگردا نش درگیر می شوند، که این درگیری باعث تعطیلی کلاس درس کاریکاتور در فرهنگسرا می شود. یکی از بچه ها معلم و دانش آموزان را به خانه خود می برد.اماحضورآنها درآنجا هم چندان طول نمی کشد . بر اثر دعوا بین پدر ومادر خانواده ، بخاطر کاریکاتور رانده می شوند.

بچه ها همراه استاد خود به پارک می روند و کلاس درس را با کشیدن کاریکاتور «نه نه اناری » پیر زنی که داوطلب شده است کاریکاتورش را بکشند ادامه می دهند. آخرین دوشنبه تابستان بچه ها مهمان نه نه اناری هستند. وقتی به خانه او می روند دیوارها پراست از کاریکاتور بچه ها،معلم وپیرزن . کاریکاتور معلم و پیر زن تمرین کلاسی بچه ها است که روزهای قبل کشیده اند و پیر زن آنها را نگه داشته بود. اما کاریکاتور بچه ها را معلم کشیده است «روی صفحه کاغذ نوشته شده بود. تا تابستان آینده ، خدا حافظ بچه های کلاس کاریکاتور! معلم شما . و زده بود به دیوار. زیرش کاریکاتورمعلم بود. خودش کشیده بود.»

طرح جلد کتاب «مثل ماه شب چهارده» و کاریکاتورهای متن آثاری از "سید بزرگمهر حسین پور" است که بخوبی با داستان و موضوع آن هماهنگ شده اند. طرح روی جلد کودکانی را نشان می دهد که به روی بام رفته اند تا کاریکاتور ماه را بکشند.کودکان در حد توان خود را به ماه نزدیک کرده اند و همانطور که دیده می شود با توجه به اینکه حواسشان به کشیدن کاریکاتور ماه است هر لحظه احتمال دارد از بالای بام به پایین بیفتند و این همان خطر هنر کاریکاتور است که مانند راه رفتن برلبه پرتگاه می ماند. از طرفی ماه اگر چه زیبا و در نگاه اول برای همه یک شکل دارد، ولی با کمی دقت می بینیم افراد نگاه های مختلفی نسبت به آن دارند و هنرمند کاریکاتوریست می تواند با بزرگ نمایی بخشهایی از تصویر آن را دقیق تر نشان دهد.

مرادی کرمانی دراین اثرنیزهمانند آثار قبلی خود داستان را با استفاده از فضایی که در آن ساکن است به گونه ای واقع گرا خلق می کند. ازهمان ابتدای داستان شگردهای نویسندگی خود را که در داستانهای قبلی بکار برده و نتایج خوبی هم ازآنها گرفته بکار می برد. یکی از ویژگیهای آثار کرمانی استفاده از اصطلاحات و ضرب المثل است که اینبار برای نام کتاب نیز از اصطلاح و ضرب المثل سوده می برد(مثل ماه شب چهارده). کرمانی بدون شک ،اکنون پس از سالها نگارش دارای زبان خاص خود و صاحب سبکی متفاوت با دیگر نویسندگا ن است.

او با استفاده از واژ ه های خاص که بار معنایی جمله را بالامی برند و دیالوگ های مناسب فضایی را ایجاد می کند که خواننده ناخواسته به درون داستان کشیده می شود و خود را در قالب یکی از شخصیت های آن می بیند. در داستان مثل ماه شب چهارده فضای یک کلاس تابستانی و تا حدودی غیر رسمی نسبت به کلاسهای درس مدرسه با نوع رفتار و گفت وگوهای بین استاد و بچه ها به خوبی به نمایش گذاشته می شود. بیان سطح فرهنگ و نوع زندگی آنها بدون توضیح ، و به وسیله رفتار شخصیت های داخل داستان از هنرهای بارز نویسنده است که در این اثر نیز مانند دیگر آثار او به چشم می خورد.

استفاده به جا از تصاویر در کنار متن به گونه ای است که باید گفت در صورت نبودن آنها شاید متن تا حدود زیادی لطمه می خورد. البته ایجاد فضا برای اینکه تصاویر که بتوانند سخن بگویند ، از طرف نویسنده صورت می گیرد و باید هماهنگی متن و تصاویر در این اثر را از نقاط مثبت کتاب برای ارتباط با مخاطبان دانست. نوع تصاویر که به شکلی ناشیانه و متناسب با سن کودکان حاضر در کلاس درس کشیده شده است حضور نویسنده بزرگ سال اثر را از متن داستان خارج می کند و خواننده در مقابل کودکانی قرار می دهد که اکنون می تواند آثار کشیده شده توسط آنهارا مشاهده کند. البته این کار به گونه ای دیگر در نوع خطوط بکار رفته در متن داستان نیز دیده می شود. آثاری را که توسط کودکان نوشته شده است با خطی کودکانه در کتاب منتشر می کند.

تاثیر نمایشنامه نویسی و استفاده ازشگردهای آن در داستانهای کرمانی از دیگر ویژگیهای آثار اوست که به خوبی نشان می دهد، نویسنده در نمایشنامه نویسی نیز دست دارد. در بعضی ازصحنه ها ابتدا حرکتهای شخصیت می نویسد و در ادامه سخنانی(دیالوگ) را که باید بگوید مطرح می کند.

«پای بغل دستی عقب رفت و نوک کفشش خورد به قلم پای کسی که گفته بود ؛ دماغ بغل دستی ما جان می دهد برا ی کشیدن کاریکاتور.

- آخ ، چرا می زنی ؟ مگه مرض داری ؟ آقا این ما رو زد».(مثل ماه شب چهارده ، ص۹).

زبان اثر درعین سادگی و خاص بودن که بیان کننده فرهنگ و زبان مردم ناحیه است در هنگام سخن گفتن شخصیت های مختلف داستان دچار تغییر می شود. زبان کودکان ،کودکانه ؛بزرگترها ،بزرگسالانه ، زبان افراد بیسواد، عامیانه و زبان افراد تحصیل کرده ادبی و پخته است.

اما آنچه این اثر را از دیگر آثار مرادی متمایزمی کند این است که اینبار بچه ها مانند داستانهای «تنور»،«بچه های قالیبافخانه» یا «کوزه» با فقر مادی دست پنجه نرم نمی کنند ، بلکه اینبار فقر فرهنگی است که آنها به جنگ آن می روند. هنر کاریکاتور تنها نشانه ای از هنر های غریب در مناطق متوسط نشین است که هنوز مردم با آن آشنایی چندانی ندارند و برای معرفی آن نیاز به گذر زمان است. این فقر با فقر مادی كه بچه های دیگر داستان ها ی مرادی با آن درگیر هستند فرق دارد. اینبار مشكل تهیه خوراك برای جسم نیست، بلكه تهیه و تغذیه روح كودكان مطرح می شود. البته نه اینكه فقر مادی نباشد ،‌ هست ،‌اما تاكید بر فقر فرهنگی موجود در منطقه است و شاید جنگ سنت و مدرن . یعنی نقاشی نماینده سنت و كاریكاتور نماینده مدرن.

در پایان باید گفت مرادی در این اثر نیز همانند دیگر آثار خود شگردهای چون آوردن "ضرب المثل "، "شعر" ، " طنز"، "واژگان عام با بار معنایی بیشتر "، "آوردن فعل اول جمله، برای تاکید "،"بکار بردن جملات کوتاه ، برای ایجاد هیجان"،"اشاره به آداب و رسوم محلی (البته اینبار آداب مردم جنوب شهر به تصویر کشیده می شود) " و استفاده از اصطلاحات خاص را تکرار می کند و اثری خلق می کند که اگر چه در سطح آثاری جون قصه های مجید یا بچه های قالیبافخانه قرار نمی گیرد اما در اندازه خود موفق و هرمندانه است.

سپنتا مهربان

*«مثل ماه شب چهارده» نوشته هوشنگ مرادی کرمانی ، انتشارات معین ،چاپ اول ۱۳۸۱.

* علاقه مندان به آشنایی بیشتر با شگردهای نویسندگی "هوشنگ مرادی کرمانی "را به خواندن کتاب « صدای خط خوردن مشق، بررسی ساختار و تاویل متن آثار هوشنگ مرادی کرمانی » اثر دکتر" پروین سلاجقه" ، انتشارات معین ، دعوت می کنم .