پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
مجله ویستا

گفتن فایده ندارد, باید رفت و دید


گفتن فایده ندارد, باید رفت و دید

سیامک اطلسی, بازیگر, بهترین غذاها و آب و هوا را در زادگاه پدری اش, در ارومیه, تجربه کرده است

من متولد ارومیه هستم. این شهر از جهات گوناگونی زیباست و ارزش دارد که هر کسی دست‌کم یک بار به این شهر زیبا سفر کند. آب و هوا، زیبایی‌ها، ارتفاعات شهر، دریاچه، نزدیکی به مرز، کوه‌های باشکوه، همه و همه نه‌تنها تفریحگاه‌های مناسبی را برای مردم ایجاد کرده‌؛ بلکه این شهر را به موقعیت مناسبی برای زندگی تبدیل کرده‌ است. باور کنید که بهترین غذاها و بهترین آب و هوا را در ارومیه می‌توان تجربه کرد.

نمی‌شود از ارومیه گفت و یادی از دریاچه زیبای آن نکرد؛ البته مدت‌هاست که آب دریاچه کم شده، ولی مسئولان برای اصلاح وضع آن در حال تلاش هستند. شنیدم که این تلاش‌ها کم‌کم در حال به ثمر رسیدن است، البته من دو یا سه سالی است که به ارومیه نرفته‌ام و دلتنگ این شهر زیبا هستم و منتظرم هرچه سریع‌تر فرصت یک هفته‌ای برایم پیش آید و به دیدن زادگاه دوست‌داشتنی‌ام بروم؛ هرچند از این شهر دورم، ولی همیشه دعا می‌کنم که آن منطقه و مردمانش همیشه پایدار و شاد باشند.

اگر شما تاکنون به ارومیه سفر نکرده‌اید، پیشنهاد می‌کنم که حتما به دیدن جایی به نام «بند» در ارومیه بروید. در «بند» بهترین رستوران‌ها و بهترین غذاها را می‌توانید تجربه کنید؛ زیرا مسئولان این رستوران‌ها بهترین گوشت (آن هم گوشت حیوانی که علف خورده باشد نه نایلون) و بهترین لبنیات و بهترین شیر را تهیه می‌کنند. این محصولات تازه و مقوی به غذاهای گوناگونی تبدیل می‌شود که نه‌تنها برای مسافران ارومیه بلکه برای ساکنان شهر هم جذابیت دارد. افراد به بند می‌روند و در هوایی پاک بهترین مواد غذایی را می‌خورند و بعد پیاده‌روی می‌کنند و شب به خانه‌هایشان می‌روند. آنقدر وضع غذایی و آب و هوایی بند عالی است که افراد شب هنگام سرشان را که روی بالشت بگذارند، به خواب می‌روند و از مشکلاتی مثل سنگینی غذا رنج نمی‌برند. اگر صبح روز سفرتان را بخواهید به مانند مردمان ارومیه سپری کنید، باید بدانید که در ارومیه از ساعت ۵ صبح سرشیر سالم و قوی آماده است به همراه پنیر و بهترین عسل درجه یک با نان تازه. هیچ جای ایران چنین غذاهایی را نمی‌توان یافت؛ البته مناطقی هست که آنها هم به لحاظ غذایی بسیار غنی هستند، ولی ارومیه چیز دیگری است. من این صحبت را از روی تعصب نمی‌گویم؛ بلکه به دلیل شغلم قسمت‌های مختلفی از ایران را دیده‌ام و حتی روزهای طولانی در آن زندگی کرده‌ام و از روی تجربه می‌گویم که ارومیه و آب و هوا و غذای آن چیز دیگری است. باید رفت و دید. گفتن و شنیدن راهی از پیش نمی‌برد.

همان‌طور که اشاره کردم، من به دلیل موقعیت شغلی‌ام به قسمت‌های مختلفی از ایران رفته‌ام، مثلا مدت‌ها برای سریال مختارنامه در شاهرود بودم. طی یک سال همه نقاط شاهرود را دیدم و از بین تمام آن زیبایی‌ها، جنگل زیبای ابر هرگز از ذهنم پاک نمی‌شود.

اگر قرار باشد که خودم به سفر بروم، معمولا ترجیح می‌دهم که به مناطق بکر بروم. مثلا در شمال ایران جایی به نام شیرگاه پیدا کرده‌ام که همه را به دیدن زیبایی‌های این منطقه، جنگل‌هایش، خانه‌ها و راه‌آهنی که از آنجا عبور می‌کند و حتی مردمان خوبش دعوت می‌کنم. در کل هم کویر را دوست دارم و هم جنگل و دریا را، ولی یادتان باشد که ارومیه هم دیدنی است و جاهای عجیب و غریب و بکر زیادی دارد. مثلا در ارومیه حتی خریدهای مناسبی می‌توانید داشته باشید؛ زیرا ارومیه به مرز نزدیک است به همین دلیل اجناس مختلف را با قیمت‌های به نسبت ارزان‌تری برای فروش می‌آورند. این اجناس را می‌توانید از مغازه‌ها یا آنان که در دشت بساط‌های فروش پهن کرده‌اند، بخرید. سفر به ارومیه هم گردش است و هم تفریح و هم خرید و لذت بردن و هم بسیاری چیزهای دیگر.

دیدن اردبیل را نیز به مردم سفارش می‌کنم. همه باید اردبیل را ببینند و از زیبایی‌های آن لذت ببرند، بویژه این سال‌ها که ساخت‌وسازها در شهر بیشتر شده، هم باید بافت جدید شهر را دید و هم زیبایی‌های طبیعی آن مثل آبگرم. باید به اردبیل رفت و نفس تازه‌ای کشید و برگشت، بویژه برای تهرانی‌ها یا کسانی که در شهرهایی با هوای آلوده زندگی می‌کنند. ما واقعا نمی‌دانیم با آلودگی تهران چه باید بکنیم.

در سفرهای شخصی‌ام معمولا ترجیح می‌دهم با خودروی شخصی بروم و گاهی هم با قطار، ولی سفرهایم به مشهد همیشه با قطار است. از سفر با هواپیما فاصله می‌گیرم، مگر این‌که خیلی فوری باشد، مثل سفرهای کاری؛ زیرا همان‌طور که می‌دانید در سفرهای کاری ما، اگر کار در محلی غیر از محل زندگی بازیگر باشد، او را می‌آورند و می‌برند و مسئولیت و اختیارش دست گروه است، مگر این‌که به او خیلی اطمینان داشته باشند؛ زیرا اگر آن بازیگر نقش مهمی داشته باشد و مثلا در طول مسیر برایش اتفاقی بیفتد، کل طرح می‌خوابد. به همین علت در سفرهای کاری دستمان برای گردش‌ها و بازدیدها و عبور و مرورهایمان تا حدی بسته است. با وجود این، تجربه‌های زیادی از این سفرهای کاری به‌دست می‌آوریم.