سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مداد را زود رها نکنیم
هفته گذشته بود که در خبر شامگاهی یکی از شبکه های سراسری، از مدرسه ای گزارش می دادند که دانش آموزان آنجا، به میمنت کنار گذاشتن مداد و آغاز نوشتن شان با خودکار، جشن گرفته بودند و چه هلهله ها که نمی کردند. تصاویر گزارش را که دیدم، به یاد بچه گی های خودم افتادم که توی مدرسه، با دیدن محصل های ششم ابتدایی قدیم، آرزو می کردم؛ هرچه زودتر بزرگ بشوم و مثل آنها با خودکار بنویسم. چرخ روزگار چرخید و چرخید تا این که ما هم بزرگ شدیم و یک روز مدادمان را کنار گذاشتیم و به آرزوی خودمان رسیدیم. حالا دیگر به برکت خودکار لغزنده احساس می کردیم که هم بزرگ شده ایم و هم صاحب سواد.
یکی دو سال بعد از این ماجرا، هر وقت که چشم پدر خدابیامرزم به درس و مشقم می افتاد و خطم را می دید، با حسرت می گفت: «پسرجان! برای نوشتن با خودکار، خیلی عجله کرده ای. کاش چند سال دیگر هم با همان مداد سوسمار نشان می نوشتی، تا خطت مثل خرچنگ و قورباغه، روی کاغذ راه نمی رفت» خدا بیامرز این ها را می گفت ولی کی بود که گوش به حرفش بدهد؟! خودش شش کلاس قدیم سواد داشت و هر وقت نامه ای یا چیزی می نوشت، آدم از تماشای خطش حظ می کرد. بعضی وقت ها از دوره محصلی اش برایمان تعریف می کرد و می گفت: «هیچ کس حق نداشت با خودکار بنویسد. اولا آن زمان خبری از خودکارهای امروزی نبود و اگر قلم نویسی هم بود، مخصوص کاتبان و میرزا بنویس های مجرب بود.» راستش حق با پدرمان بود.
آخر ولعی که ما برای برداشتن خودکار داشتیم، مثل چیدن میوه خام از درخت بود. هنوز دست خطمان روان و زیبا نشده، مداد نازنین را دور انداختیم و خودکار فریبنده را برداشتیم که بگوییم؛ بله... ما دیگر بزرگ و باسواد شده ایم. و این خودکار کذایی هم هر جا که خودش می خواست، دستمان را روی کاغذ می لغزاند و می برد، نه آن جوری که معلم خطمان می گفت. کاش آن سال ها معلم عزیزمان با توپ و تشر هم که بود، جلوی هوس بچه گانه ما را می گرفت و نمی گذاشت به این زودی، دست به طرف خودکار دراز کنیم.
اما نه معلم نه ناظم و نه هیچ کس دیگر، چیزی از آفت کنار گذاشتن زودهنگام مداد به ما نگفت و ما به قول شاعر: غوره نشده، مویز گشتیم! و نتیجه این شد که بعدها برای هر کس که نامه می نوشتیم، مجبور بودیم خودمان هم همراه نامه برویم و دست خط مبارکمان را برای طرف بخوانیم. یا موقع امتحان چه نمره هایی که آقای معلم، به خاطر بدخطی از ما کم نمی کرد و تا مدت ها مورد ملامت مان قرارنمی داد؟ یادم نیست، ولی به احتمال قریب به یقین بچه هایی که در آن گزارش تلویزیونی جشن خودکار گرفته بودند، دانش آموز ابتدایی بودند و تازه رفته بودند به دوره راهنمایی. کاش یکی بود و عاقبت خط کسانی را که با عجله مدادشان را زمین گذاشته و با خودکار نوشته اند، می گفت و بعد هم می گفت: «کسی با خودکار مخالف نیست بچه ها! اما مداد به شما کمک می کند تا خط و ربطتان را روی کاغذ کنترل کنید و، واژه های قشنگ فارسی را، کج و کوله ننویسید.»
از ما گفتن بود، خود دانید!
منصور ایمانی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
سیدابراهیم رئیسی سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور رئیسی سقوط بالگرد رئیسی ایران بالگرد تبریز حسین امیرعبداللهیان دولت سیزدهم شهادت رئیسی شهادت سید ابراهیم رئیسی
کنکور تهران آیت الله رئیسی هواشناسی شورای شهر تهران تعطیلی مدارس هلال احمر قوه قضاییه پلیس سیل بارش باران آموزش و پرورش
قیمت خودرو قیمت طلا قیمت دلار یارانه بورس یارانه نقدی خودرو دلار بازار خودرو حقوق بازنشستگان ایران خودرو بازنشستگان
شهادت رئیس جمهور سریال پایتخت داریوش ارجمند تلویزیون سینمای ایران لیلا حاتمی آیت الله سید ابراهیم رئیسی سینما شعر زری خوشکام رسانه ملی نمایشگاه کتاب
کنکور ۱۴۰۳ دانشگاه پیام نور تلسکوپ فضایی هابل
رژیم صهیونیستی اسرائیل ترکیه امیرعبداللهیان روسیه فلسطین غزه آمریکا جنگ غزه چین حماس اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ برتر باشگاه پرسپولیس لیورپول لیگ برتر انگلیس لیگ برتر ایران فدراسیون فوتبال بازی منچسترسیتی تراکتور
هوش مصنوعی تبلیغات مایکروسافت سامسونگ اپل موبایل ناسا نمایشگاه ایران هلث اینترنت فناوری
رژیم غذایی بارندگی آلزایمر طول عمر افسردگی استرس کاهش وزن مغز انسان