چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
شهر سوق و امنیت بر باد رفته
« حقیقت که کتمان شود، یا در محکمه ی آن سستی رخ دهد، فساد جرأت می گیرد. »
وقتی پای صحبت پیرمردها و پیرزن ها می نشینیم، همه افسوس زمان های گذشته را می خوردند و با آه و حسرت گذشته ی سوق را در گوش هایمان به طنین می اندازند و در ذهن و حافظمان به نمایش درمی آورند. حسرت زده به روزهایی اشاره می کنند که مردم سوق به هم اعتماد خاصی داشتند، صمیمیت خاصی داشتند، احساس خواهر و برادری عمیقی بین همه از پیر و جوان و کوچک وجود داشت، به طوری که مردها، خواهر شخص غریبه را و زن ها، برادر شخص غریبه را مانند خواهر و برادر خود می پنداشتند و هرگز کوچکترین چشم بدی یا ظن بدی یا گمان بدی از او در ذهن نداشتند و همانگونه که با خواهر و برادر خود رفتار می کردند، با او نیز آن گونه رفتار داشتند. جو آن زمان چنان مملو از اعتماد و دارای صمیمیت بود که بدون هر گونه ذهنیت بد، تفکر بد، سوء نیت در کنار هم زندگی می کردند و حتی در کارهای خانه کمک یار هم بودند. اوج اعتماد و صمیمیت و اوج خودداری و پاکی و طهارت این قوم، در زمانی نمایان می شد، که زن و مرد، پیر و جوان بر سر رودخانه ها می رفتند و بدون هیچ نیت بد، چشم بد، تفکر و ذهنیت بد، استحمام می کردند.
امروزه در شهر سوق خبرهای گوناگونی شنیده می شود، که می توان به حقیقت گفته های حسرت زده پیرمردها و پیر زن های شهرمان، یقین داشته باشیم. حقیقتی که وقتی کسی بشنود، بدون شک گذشته زیبای سوق در ذهنش متجسم می شود و در پی آن حسرتی دلش را می سوزاند.
مدت هاست که امنیت در شهر سوق افت پیدا کرده است و خبرهای فراوانی ازضرب و جرح، دعواهای فیزیکی، دزدی ها، آتش سوزی ها، فسادهای جنسی شنیده می شود. دزدی از مغازه ها، خانه ها، اداره ها، مدارس و ...، آتش زدن مغازه ها، باغ ها و ... ، دعواهای فیزیکی که منجر به چاقوکشی و ... می شوند، اختلافاتی که در خانواده ها و قومیت های مختلف ایجاد می شوند، فسادهای اخلاقی مانند : تجاوز در مغازه ها، نانوایی ها، خانه ها، حتی تجاوز به نامزدهایی که برای گردش و تفریح به صحرا می روند.
حال علت این همه نا امنی از چیست؟!!
چرا روز به روز این نا امنی ها بیشتر می شوند؟!!
من نمی خواهم قشر خاصی را محکوم کنم و یا به زیر سؤال ببرم. این حقیقتی است که بر شهر سوق حاکم شده است و اگر بخواهد این گونه ادامه پیدا کند، دیگر سوقی نخواهد نماند و بر اثر این بی اعتمادی ها و نا امنی های ایجاد شده، تبدیل به شهر خاموش، شهر ارواح خواهد شد.
دلایل ناامنی و بی اعتمادی در شهر سوق :
وقتی تمام جنبه های دلایل افت امنیت و اعتماد را در شهر سوق بررسی کنیم، به مقوله هایی چون اختلافات خانوادگی، قومی، حسادت، کینه و نفرت، انتقام جویی، عدم بخشش، خشم سرکش و ... می رسیم. بدین جهت می توان گفت که عامل اصلی ایجاد ناامنی و بی اعتمادی در شهر سوق، همین مقوله ها می باشند.
وقتی بین خانواده یک طایفه با طایفه ی دیگر دعوایی رخ می دهد، این دعوا در بزرگ و کوچک رسوخ می کند و همه را جو زده می کند به طوری که فامیل ها و دوستان هر خانواده هم در این دعوا شریک می شوند و زد و خورد بزرگی ایجاد می کنند. زد و خوردی که سبب ایجاد کینه و نفرت و خشم و انتقام در تک تک خانواده و فامیل و دوستانشان می شود.
هر چند که این دعواها به واسطه ی ریش سفیدان حل می شود، اما کینه و نفرتی که در دل آن ها وجود دارد، انتقام را در آن ها زنده می کند و منتظر یک اختلاف بسیار جزیی می مانند تا آتش زیر خاکستر را شعله ور کنند. آتشی که منجر به فسادهای بزرگ می شود. فسادهایی مانند آتش زدن مغازه ی طرف دعوا، زورگیری از فرزندان طرف دعوا، دزدی از خانواده ی طرف دعوا و مهم تر از همه سلب آرامش و امنیت طرف دعوا در شب و روز و ایجاد اختلال در کار و شغل طرف و ... .
اما این نکته را نباید فراموش کرد که یکی از دلابل مهم ایجاد این ناامنی ها و بی اعتمادی ها، عدم برآورده شدن نیازها و عدم اشتغال زایی در شهر سوق می باشد. اگر بخواهیم متفکرانه به این بحث بپردازیم، پی خواهیم برد که دامنه ی ایجاد تمام این ناامنی ها و بی اعتمادی ها، ناشی از برآورده نشدن نیازهای نوجوانان و جوانان در شهر می باشد. فشارهای ناشی از برآورده نشدن نیاز نوجوانان و جوانان سبب می شود که کنترل خود را از دست بدهند و برای برآورده شدن نیازهای خود دست به دزدی و فساد اخلاقی و ... بزنند.
شاید سخنان نامربوطی مانند : « تا شخص دزدی نکند، دعوا نکند، فساد نکند، مرد نمی شود »، « دزد نگرفته پادشاه است »، « سوق بزرگ و شهر شده است » و ... که از زبان برخی شنیده می شود، هم در این مسائل بی ربط نباشد.
اما اوج فسادی که مشاهده می شود، این است که عده ای که نیازهایشان برآورده شده است و ازدواج کرده اند و شغل و درآمد دارند، در اوج ناباوری و نامردی، دست به چشم چرانی و اشاره پرانی برای دخترهای جوانی می کنند که در خیابان ها می بینند و حتی درصدد تعقیب آن ها می باشند. شواهدی هم هستند که با چشمهای خود دیده اند و با گوش های خود شنیده اند که چنین افرادی به دختر بچه های ۱۰، ۱۱، ۱۲ ساله که از زیبایی معصومانه ای برخوردارند، حرف های رکیک و شنیعی می زنند.
با این صحبت ها، حسرت هایی که از اعماق دل پیرمردها و پیرزن ها بیرون می آید، دروغ و مصنوعی نیست و حقیقتی است که دامنگیر شهر سوق شده است.
سید احسان راستگو سوق
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست