شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا

ریشه های روانی بچه دار نشدن


ریشه های روانی بچه دار نشدن

پای حرف های دکتر بدری سادات بهرامی روان شناس و مشاور خانواده

«بچه نمک زندگی است»؛ «بچه پایه‌های زندگی‌تان را محکم می‌کند»؛ «وقتی بچه‌ای به زندگی شما اضافه شود همه مشکلات‌تان حل خواهد شد»؛ شما هم حتما این جملات و جملات مشابه آن را شنیده‌اید. برخی از این صحبت‌ها چنان ریشه‌دار است که به باوری قوی در بین خانواده‌ها تبدیل شده و گاهی بزرگ‌ترهای فامیل، این توصیه‌ها را به زوجینی که زیاد با هم مشاجره دارند و عدم تفاهم‌ از سر و روی زندگی‌شان بالا می‌رود، ارائه می‌کنند. به همین دلیل است که بعضی زوجین بدون در نظر گرفتن شرایط زندگی خود و بررسی صلاحیت‌های لازم اقدام به بچه‌دار شدن می‌کنند و با این کار، گره‌ای جدید بر گره‌های کور قبلی می‌زنند. اگر خاطرتان باشد چندی پیش در گفتگو با کارشناسان به این نتیجه رسیدیم که باید قبل از بچه‌دار شدن مجوزهای لازم را کسب کنیم و سپس این تصمیم مهم زندگی‌مان را بگیریم. اولین و مهم‌ترین شرط لازم آن است که زوجین به شناخت کامل یکدیگر دست یافته باشند تا بتوانند نقش جدید والد بودن را بپذیرند. بعد از چاپ این مطلب و توصیه‌های کارشناس «سلامت»، عده‌ای از خوانندگان با «سلامت» تماس گرفتند و گفتند به‌رغم دارا بودن شرایط لازم و تفاهم با همسر، همسرشان بنا به دلایلی تمایل به بچه‌دار شدن ندارد و آنها همواره در کشمکش و بحث در مورد این موضوع هستند. به همین دلیل به بررسی علل عدم توافق زوجین در مورد بچه‌دار شدن پرداختیم که شاید مشکل بسیاری از خانواده‌های دیگر نیز باشد. نظرات کارشناسانه دکتر بدری سادات بهرامی را جویا شدیم و در مقابل هر علت امتناع از بچه‌دار شدن، یک راه‌حل عنوان شد.

● نظر کارشناس

با اینکه سن ازدواج در بین جوانان بالا رفته است، امروزه شاهدیم که برخی جوانان پس از ازدواج (حتی در سنین بالا) تمایلی به بچه‌دار شدن ندارند. البته هر یک از این افراد دلایلی را برای خود دارند و اگر در خصوص این تصمیم با همسر خود، توافق داشته باشند، به نظر مشکلی هم پیش نمی‌آید. اما داستان وقتی شروع می‌شود که یکی از زوجین تمایل داشته باشد حس مادر یا پدر شدن را تجربه کند ولی دیگری از این موضوع امتناع کند. از آنجا که بچه‌دار شدن، عبارت است از تصمیم‌گیری در مورد زندگی یک انسان دیگر و اینکه او را دعوت کنیم و بگوییم ما از همه نظر مهیا و آماده پذیرش تو هستیم، باید تمهیداتی اندیشیده شود که زن و شوهر حس مهمان ناخوانده به فرزندشان نداشته باشند.

به نظر می‌رسد همسرانی که در خصوص زمان بچه‌دار شدن با یکدیگر تفاهم ندارند، باید در مورد رابطه‌شان و میزان شناختی که از زندگی مشترک دارند تجدیدنظر کنند. اگر زوجی هستید که زندگی آرام و بدون تنشی ندارید، به شما توصیه می‌کنیم لطفا تا زمانی که مشکل‌تان را توسط یک مشاور ریشه‌یابی و حل نکرده‌اید، بچه‌دار نشوید. بچه به هیچ‌وجه حلال مشکلات شما نخواهد بود و باید این باور غلط را به دور بیندازید. به‌علاوه باید بدانید بچه مشکلات خاص خودش را دارد. او با آمدن‌اش حتی روابط زناشویی شما را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. تولد او حتی تامین نیازهای بیولوژیکی و زمان غذا خوردن و خواب و بیداری شما را متاثر خواهد کرد. به خاطر حضور نوزاد و مراقبت‌های خاصی که نیاز دارد، کار شما تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد و همه اینها حداقل مسایلی هستند که حتما به وجود خواهند آمد.

توصیه ما در درجه اول رسیدن به درک متقابل و شناخت ویژگی‌های شخصیتی یکدیگر است زیرا آسیبی که کودک شما از تعارض بین والدین‌اش می‌بیند به مراتب، بسیار شدید و جدی خواهد بود. اگر این نکته مهم و شناخت لازم را جدی نگیرید، در ساده‌ترین نکات تربیتی او با مشکل مواجه می‌شوید و مشاجراتی با همسرتان در خصوص این موضوع نیز خواهید داشت. در ذهن‌تان با حروف درشت حک کنید که یک همسر خوب بودن، پیش نیاز یک والد خوب بودن است. اگر شما تمام مسوولیت‌ها و وظایف همسر بودن را به خوبی اجرا می‌کنید، در نقش دوم یعنی پدر و مادر شدن هم موفق خواهید بود.

اگر زن و مرد می‌دانند و باور دارند که همسران خوبی هستند پس آنها واحد پیش‌نیاز والد بودن را با نمره خوب پشت سر گذاشته‌اند اما گاهی با این وجود پاسخ مناسبی برای دلیل تراشی‌های امتناع همسر خود ندارند. قبل از ارایه توضیحات تکمیلی از این خوانندگان گرامی (که تماس گرفتند) می‌خواهم جهت بررسی نوع رابطه و وضعیت زندگی‌شان از مشاور کمک بگیرند. چه بسا نیاز باشد ذکر دلایلی که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد و پاسخ آنها توسط یک مشاور اثر بیشتری بر شیوه تصمیم‌گیری همسرشان داشته باشد.

● چرا بعضی‌ها دوست ندارند بچه‌دار شوند؟

▪ فرار از تجارب کودکی: یکی از دلایلی که می‌تواند وجود داشته باشد، آسیب‌هایی است که فرد در کودکی دیده است و حالا حاضر نیست یک نفر دیگر را به تحمل آن رنج‌ها دعوت کند. این افراد آسیب‌دیده همیشه پدر و مادران‌شان را متهم کرده‌اند که چرا مرا به دنیا آورده‌اید؟ چرا من قربانی نابه‌سامانی در زندگی شما شده‌ام؟ اگر دقت کنید تعریف این افراد از بچه‌دار شدن عبارت است از بدبخت کردن یک فرد دیگر. اگر شما دلیل مخالفت‌تان با بچه‌دار شدن همین است بهتر است برای غلبه بر این مشکل درونی خود به روان‌پزشک مراجعه کنید و تحت درمان قرار بگیرید. ترس شما از اینکه سرنوشت فرزندتان نیز مانند خودتان شود، قابل درمان است. با کمک گرفتن از یک روان‌پزشک قادر خواهید بود مشکل‌تان را حل کرده و از لذت والد بودن برخوردار شوید.

▪ نوع خاصی از نگاه و جهان‌بینی: بعضی‌ها می‌گویند وقتی منابع طبیعی در دنیا با این سرعت رو به نابودی است، قطعا نسل آینده با بدبختی‌ها و مشکلات فراوانی دست به گریبان خواهند بود و من نمی‌خواهم فرزند من هم یکی از آنها باشد!

در پاسخ به دلیلی که این افراد برای عدم تمایل‌شان به بچه‌دار شدن می‌آورند باید گفت بشر همیشه به علت قدرت تفکر و اندیشه‌اش توانسته بر مشکلاتی که بر سر راه‌اش بوده فایق بیاید، چه زمانی که فقط غارنشین بوده و از رعد و برق هراس داشته است و چه در دوره کنونی و چه در آینده با استفاده از همین قدرت فکر، نه تنها مشکلات را رفع می‌کند بلکه اسباب و وسایل زندگی آسان‌تر را برای خود مهیا می‌سازد. خداوند به انسان وعده داده است که ما عقل را به شما داده‌ایم تا طبیعت را به تسخیر خود درآورید و همواره خداوند در مراحل مختلف زندگی، کمک‌هایی را برای رفع مشکلات ما به صورت آشکار و نهان می‌فرستد و شاید بهتر باشد ما در مورد نوع نگرش‌مان به دنیا کمی تجدیدنظر کنیم.

▪ بچه یعنی محدودیت: بچه یعنی از بین رفتن آزادی. برخی از زوجین واقعا به این موضوع اعتقاد دارند که آزادی آنها و لذت بردن‌شان از زنگی با تولد یک بچه به پایان می‌رسد. آنها می‌گویند با وجود او در زندگی نمی‌توان به اهداف و آرزوهای خود دست یافت. برخی از آنها گمان می‌کنند ابتدا باید به همه اهدافی که در زندگی آرزویش را داشته‌اند، دست یابند و سپس به بچه‌دار شدن فکر کنند. آنها باید این موضوع را مدنظر قرار دهند که بچه‌ها به علت شیرینی وجودشان نه تنها مانع لذت بردن شما از زندگی نمی‌شوند بلکه خودشان هدفی نو را به زندگی شما می‌آورند. گاهی اوقات وجود بچه‌ها هدف‌های شما را طبقه‌بندی شده و قابل دست یافتن کرده و راه و انگیزه رسیدن را تقویت می‌کند. به دنیا آمدن یک بچه نوعی لذت را وارد زندگی ما می‌کند و شاید به همین علت است که قدیمی‌ها فکر می‌کردند اگر زن و شوهر با هم مشکل دارند، باید یک لذت جدید وارد زندگی آنان شود تا مشکل‌های قبلی را تحت‌الشعاع قرار دهد. البته این تفکر غلط، مشکلات بسیاری را برای خانواده‌ها به وجود می‌آورد و حالا همه می‌دانند که تا مشکلات بین زوجین حل نشده نباید به بچه‌دار شدن فکر کنند.

▪ ما هنوز خودمان بچه‌ایم: بعضی‌ می‌گویند خودمان به آن حد از تفاهم هم نرسیده‌ایم که در مورد بچه‌دار شدن فکر کنیم. ما از کجا بدانیم که چند سال دیگر هم همین احساس را به هم داریم و زندگی خوب و آکنده از عشق ما ادامه‌دار خواهد بود؟ چرا باید بچه‌هایی بیایند که مسوولیت نگهداری از آنها همانند زنجیری در پای ما شود و به خاطر آنها مجبور به زندگی در هر شرایطی بشویم؟ اگر بچه نباشد به‌راحتی می‌توانیم از هم جدا بشویم؟!

این هم دلیل دیگری است که بعضی‌ها آن را موجه می‌نامند! که البته در جواب باید به نکاتی اشاره کرد. افراد بهتر است در مورد سن باروری و اینکه بهترین تفاوت سنی بین آنها و فرزندشان چه‌قدر باید باشد، توجه کنند. فاصله زیاد سنی بین والدین و بچه‌ها مشکل بزرگی است که در مورد ترکیب کودکان خود را نشان می‌دهد. وقتی یک نفر در ۴۰ سالگی بچه‌دار شود، زمانی که فرزندش ۲۰ ساله است او به سالمندی رسیده و باید بداند این تفاوت دونسلی که بین او و فرزندش به وجود آمده کار او را در امر تربیت و برقراری ارتباط مناسب سخت‌تر کرده است، به خصوص خانم‌هایی که از بچه‌دار شدن امتناع می‌کنند. باید در مورد بهترین سن بارداری و عوارض بارداری در سنین بالا آگاهی‌هایی کسب کنند. نکته بعدی اینکه بسیاری از اوقات در زندگی ما مشکلاتی رخ می‌دهد که روابط ما را آسیب می‌رساند. البته تنها کمی تلاش می‌تواند رابطه آسیب‌دیده را ترمیم کند و علایق بین همسران را زنده کند. آیا قرار است وجود بچه‌ها، انگیزه این تحریک علایق شود، چراکه نه! بسیارند زوجینی که به خاطر بچه‌هایشان مهارت‌های خوب زندگی کردن را می‌آموزند و با به کار بردن آن در زندگی مشترک به این نتیجه می‌رسند که ای کاش زودتر با فراگیری چنین مهارت‌هایی لذت خوب زندگی کردن را تجربه می‌کردند.

▪ مشکلات مالی: آنهایی که می‌گویند به دلیل محدودیت‌های مالی توان بچه‌دار شدن را ندارند و از پس هزینه‌های آن برنمی‌آیند، باید یک نکته مهم را به خود یادآور شوند که آیا لزوما خوشبختی فرزند شما به امکانات مالی آن‌چنانی بستگی دارد؟ تجربه ثابت کرده اتفاقا امکانات مالی بی‌حساب و کتاب فرزندان را در بسیاری از زمینه‌ها به سوی بدبختی و افتادن در دام انواع فسادها می‌کشاند. گاهی این امکانات بسیار باعث می‌شود توانایی‌های بالقوه کودک بالفعل نشود و این بچه‌ها آن‌قدر، سرویس‌های مختلف را بدون هیچ‌گونه تلاشی در اختیار دارند که در مرحله ورودشان به اجتماع فردی فاقد مهارت و در اصطلاح عامیانه بی‌عرضه خواهند بود. برای بچه‌دار شدن حداقل امکانات و توانایی مالی والدین برای اداره کردن یک کودک کفایت می‌کند. اتفاقا داشتن امکانات مالی تعریف شده و مشخص می‌تواند به شما امکان برنامه‌ریزی‌های مختلف را بدهد. فرزند شما برای رسیدن به آنچه دوست دارد انگیزه پیدا می‌کند و تلاش کردن را می‌آموزد.

الهه رضائیان