جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
مجله ویستا

نمایش فاصله طبقاتی در فضایی بلا تکلیف


نمایش فاصله طبقاتی در فضایی بلا تکلیف

نقدی بر مجموعه دارا و ندار

۱) دارا و ندار از همان ابتدا داستان تازه ای نبود، همان روایت نخ نما و کهنهای بود که به فاصله طبقاتی موجود در اجتماع می پرداخت و باز هم مثل سایر مجموعهها هیچ علتی را برای این فقر ارائه نمی کرد، نه ذهن کارگردان درپی یافتن دلیلی برای این فقر بود و نه ذهن مخاطب را به علت جویی درباره این پدیده اجتماعی هدایت می کرد. همه می دانیم که این فقر وجود دارد اما راهکار چیست؟آیا قرار نیست رسانه ملی مجموعههایی را به مخاطب ارائه دهد که او را به چرایی امور کشانده وموجب افزایش آگاهی اجتماع شود؟ و اگر چنین است چرا رسانه ملی به رسالت خود عمل نمی کند؟ و جدای از همه این موارد از ده نمکی که داعیه نگرشهای ژرف را دارد متوقع بودیم به مساله مهمی چون فقرعمیق تر بپردازد(!)

۲) در ایران سریالهایی مناسبتی که به طنز می پردازند به سه دسته تقسیم می شوند: دسته اول مجموعههایی هستند با فضایی سوررئال مانند " شبهای برره" و سایر آثار "مهران مدیری" که مخاطب از همان ابتدا به خوبی می داند شهری با نام برره وجود نخواهد داشت، پس مناسبات ذهنی خود را از همان ابتدا با فضای فوق تنظیم می کند.

دسته دیگر مجموعههایی هستند با فضایی کاملا رئال که می توان کارهای "رضا عطاران" را در این دسته قرار داد. این کارگردان مخاطب را در فضایی کاملا واقعی قرار داده و روایت خود را بیان می کند.

دسته سوم نیز که شامل بسیاری از مجموعههای مناسبتی می شود متعلق به سریالهایی است که بلاتکلیفند و در فضایی بین رئال و سوررئال درگیرند. "دارا و ندار" نیز جزو همین مجموعههاست و اگر مخاطب با موشکافی به تماشای این اثر بنشیند قطعا به تعارضات زیادی می رسد، چرا که "ده نمکی" بین بیان موضوع اصلی فیلمش - فقر- و اندیشههای دولتی و گرایشات سیاسی خویش درگیر بوده و نمی تواند اثرش را به خوبی پردازش کند.

۳) "دارا و ندار" محیط خانهای را به تصویر می کشد که مردمانی از اقوام مختلف ایران در آن زندگی می کنند و همه فقیرند! پس ده نمکی در اینجا فارغ از نگاه دولتی اش فقر همه اقوام ایرانی را معترف است اما این نکته نیز جای بسی تامل دارد. در این مجموعه هرکدام از این افراد نماینده یکی از اقوام کشور ما به حساب می آیند اما آیا سهم اقوام ایرانی از صدا و سیما فقط بیان لهجههاست؟ آیا این دسته از مخاطبان این سهم کوچک را به تمسخر یا در شکل خوشبینانه تر آن به نوعی گول زدن برداشت نمی کنند؟ و آیا جای خالی اقوام ایرانی را در صداوسیما فقط باید لهجهها پرکنند یا سهم بیشتری دارند؟

۴) یکی از اساسی ترین معضلات "دارا و ندار" استفاده از دیالوگهای سخیف است. به کار گیری اصطلاحاتی چون "پاچه ور مالیده" و یا "حالی به حالی"(!) آن هم در مسجد را با طنز اشتباه گرفته و از این رو در موارد بسیاری با عرف اجتماعی و ساختارهای خانوادگی ما در تعارض قرار دارد که اگر این مسیر ادامه پیدا کند به طور حتم ضربات جبران ناپذیری را بر جامعه وارد خواهد کرد، ضرباتی که اگر مهلک تر از تهاجمات فرهنگی بیگانه نباشند کمتر از آن نیز نیست..

۵) قرار نیست مجموعههای طنز حاوی دیالوگهایی باشند که اعضای یک خانواده در کنار هم نتوانند به تماشای آن بنشینند و کارگردانان چنین مجموعههایی حق ندارند برای خنداندن مخاطب دست به هر کاری بزنند، وقتی اعضای خانواده با شنیدن برخی دیالوگها در کنار هم خجالت بکشند چه تفاوتی میان برنامههای تلویزیون و برخی برنامههای شبکهها و سایتهای فیلتر شده خواهد بود؟ آیا جامعه ما آنقدر در پروراندن طنز مشکل پیدا کرده که باید به دیالوگهای سخیف و در پارهای موارد اشاره به مسائل جنسی دست بزند؟

۶) از همه این موارد که بگذریم می رسیم به اساسی ترین مسالهای که می تواند ذهن هر مخاطب تیز بینی را به خود مشغول کند. نگرش "دارا و ندار" به مساله دین است. در این مجموعه افراد دیندار ساده لوحانی هستند که هرقدر فقیرترند بیشتر از طریق آموزههای دینی فریب می خورند و این سوال پیش می آید که کارگردان قصد تبلیغ آموزههای دینی را دارد یا اینکه ضددین عمل می کند؟ افراد دیندار از دیدگاه مولای متقیان حضرت علی(ع) زیرکند و متاسفانه در این فیلم افراد ساده لوح نماینده دینداران جامعه ما شده اند که این نگاه قابل قبول نیست.

۷) اگر فضای فیلم رئال است چگونه بپذیریم فردی که یک عمر متحول نشده یک شبه و پس از اینکه با نام دین و تقدسات و مستجاب الدعوه بودنی دروغین همه را فریفته به ناگهان متحول می شود! اگر هم این مساله واقعی است چرا در جامعه ما اتفاق نمی افتد و افراد ثروتمند همیشه فقیران را می بینند و متحول نمی شوند؟

۸) بیان اینکه مردمان جنوب شهر فقیرند اما با مرام و از بالای شهری ها تصویری مثلا لوس جلوه دادن چه کمکی به حل مشکلات جامعه می کند؟ آیا غیر از این است که در این حالت می خواهیم ندار را گول بزنیم و به دارا بگوییم خب ما تو را لوس جلوه می دهیم برو به خوشی ات برس (!) و نتیجه بشود اینکه خب تو فقیر و با مرام هستی، تو هم که پولدار و لوس هستی پس در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی کنید، آیا قرار نیست دلایل این فاصله طبقاتی جست وجو شده و تغییری براین فضای را که مرداب وار ایجاد کنیم؟

نویسنده : زینب مرتضایی فرد