پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نظر اسلام درباره حقانیت ادیان یا پلورالیزم دینی چیست


نظر اسلام درباره حقانیت ادیان یا پلورالیزم دینی چیست

منظور از حقانیت ادیان این است كه اعتقادات آنها, صادق و پذیرش و تعبّد به آنها, جایز و موجب رستگاری پیروانشان می باشند

در رابطه با مسئله حقانیت ادیان یا پلورالیزم دینی)Religious Pluralism( ، باید چند موضوع زیر را مورد توجه قرار داد:

۱) چیستی حقانیت ادیان‏

با بررسی نظریه پلورالیزم دینی، می‏توان اصل ادعای حقانیت ادیان را مشتمل بر گزینه‏های زیر دانست:

الف) منظور از حقانیت ادیان این است كه اعتقادات آنها، صادق و پذیرش و تعبّد به آنها، جایز و موجب رستگاری پیروانشان می‏باشند.

ب) منظور از حقانیت ادیان، بر حق بودن عَرْضی است؛ نه در طول زمان و به عبارت دیگر، سخن بر سر این نیست كه آیین هر پیامبری، در زمان خود، حق بوده است؛ بلكه به این معناست كه همه یا تعدادی از ادیان، در همه زمان‏ها برحق می‏باشند.

ج) حقانیت ادیان به طور مساوی است؛ نه دارای مراتب تشكیكی و به عبارت دیگر، نمی‏توان «بر حق بودن» را درجه‏بندی كرد تا در پرتو آن، دینی بهره‏مندی بیشتری از حقیقت كسب كند و دین دیگر در رتبه فروتر از آن قرار گیرد. بر اساس این فرض، هیچ فرقی بین اسلام، یهودیت، مسیحیت و دیگر ادیان نیست.

د) منظور از حقانیت ادیان، جهات مشتركشان نیست؛ بلكه ادیان - با اختلافاتی كه دارند - همه برحقند؛ یعنی هم توحید اسلامی بر حق است، هم تثلیث مسیحی، هم ثنویت زرتشتی و هم بی‏خدایی بودایی‏گری.

۲) عقل و پلورالیزم دینی‏

ژرف‏كاوی‏های عقلی، بطلان پلورالیزم دینی را آشكار می‏سازد. این مسئله دلایل متعددی دارد كه برخی عبارتند از:

الف) استلزام تناقض )Contradiction(

ادیان موجود، دارای آموزه‏هایی است كه برخی از آنها با یكدیگر در تضاد و یا تناقض می‏باشد. بنابراین، حقانیت همه آنها، مستلزم جمع ضدین یا جمع نقیضین است و چنین چیزی، محال است؛ به عنوان مثال، آیین اسلام، بر یكتایی خداوند تأكید دارد؛ مسیحیت قائل به «تثلیث»؛ یعنی خدای پدر، خدای پسر و خدای روح‏القدس است و زرتشتی‏گری نیز به «ثنویت» و دوگانه پرستی گرایش دارد!

هر یك از این آموزه‏ها، نفی كننده دیگری است. بنابراین، اگر هر سه دین، بر حق باشند، باید هم یكتاپرستی صحیح باشد، هم دوگانه پرستی و هم سه‏گانه پرستی؛ كه چنین چیزی، به تناقض می‏انجامد و محال است؛ زیرا یگانگی خداوند، مساوی با نفی دو یا سه خدایی است؛ در حالی كه ثنویت و مسیحیت به بیش از یك خدا اقرار می‏كنند. بنابراین، حقانیت همه آنها، یعنی این كه خدا یكی است و بیش از یكی است و این، تناقض و محال است.

ب) استلزام خودستیزی )Self Contradiction(

حقانیت همه ادیان، موجب خود ستیزی است؛ زیرا هر دینی آموزه‏های مخالف در دین‏های دیگر را نفی كرده یا به طور كلی، دین دیگر را باطل می‏داند. بنابراین، هر یك از این ادیان - اگر بر حق باشند - باید ادعایشان نیز حق بوده، مورد قبول قرار گیرد. بنابراین، از حقانیت هر دین، بطلان دیگر ادیان به دست می‏آید و قیاس پلورالیزم دینی مبنی بر حق‏پنداری همه ادیان، بطلان همه ادیان را نتیجه می‏دهد. از این رو، گفته شده است كه پلورالیزم دینی، خود برانداز است و علیه خود حكم می‏كند.

ج) استلزام شكاكیت دینی‏

پندار پلورالیزم دینی، مبتنی بر نظریه «نسبیت معرفت» )Epistemic Relativism(و یا شكاكیت است و سرانجامی جز شكاكیت )Scepticism(دینی ندارد؛ زیرا این پندار از سویی به حقانیت همه ادیان حكم می‏كند و از دیگر سو، ادیان موجود یكدیگر را نفی می‏كنند!

نتیجه این تعارض، چیزی جز همان شكاكیت و سرگردانی نیست. به عبارت دیگر، پلورالیزم دینی، از سویی مبنی بر شكاكیت یا نسبیت معرفت است و از سوی دیگر، نتیجه آن، چیزی جز شكاكیت دینی نیست.

۳) عقل و دین حق‏

بیان شد كه همه ادیان نمی‏توانند از حقانیت مساوی برخوردار باشند؛ اكنون این سؤال پدید می‏آید كه از دیدگاه خرد، چه راهی برای تشخیص دین حق از دیگر ادیان وجود دارد و به عبارت دیگر، ملاك حقانیت یك دین و روش سنجش آن از دیدگاه عقلی چیست؟ در پاسخ می‏توان گفت دینی بر حق است كه دارای اوصاف زیر باشد:

▪ عقاید و آموزه‏های آن، نه تنها خردستیز نباشد، بلكه به وسیله عقل و برهان مورد تأیید قرار گیرد.

▪ دارای خاستگاه الهی باشد.

▪ آموزه‏های آن، تحریف نشده باشد.

▪ از سوی پیامبران الهی بعدی، نسخ نشده باشد.

▪ از دیگر ادیان موجود، جامع‏تر و كامل‏تر باشد.

بررسی تطبیقی ادیان براساس این موارد، تحقیقی گسترده و فراخ دامن می‏طلبد؛ در عین حال، به طور فشرده و كوتاه، به مقایسه چند دین بزرگ خواهیم پرداخت:

الف) مهم‏ترین ركن اساسی یك دین، «خداشناسی» آن است. آموزه خداشناسی و توحید در اسلام، خردپذیرترین آموزه است و دلایل استوار بسیاری، بر آن گواهی می‏دهد. اثبات توحید به خودی خود، ابطال كننده آموزه «تثلیث» و «ثنویت» است. بنابراین، همین مسئله به تنهایی برای اثبات عدم حقانیت ادیان غیرالهی، مانند بودایی‏گری و هر دین دیگر مشتمل بر شرك - مانند مسیحیت و زرتشتی‏گری - كافی است.

ب) بسیاری از ادیان با وجود دارا بودن پیشینه الهی، در طول تاریخ، دچار تحریفات چشمگیری شده، اصالت خود را از دست داده‏اند. این مسئله، باعث شده تا آموزه‏های خردستیز بسیاری در این ادیان رخ نماید.۱

توماس میشل، استاد الهیات مسیحی چنین می‏نویسد: به اعتقاد بیشتر متفكران كاتولیك، پروتستان و ارتدوكس، كتب مقدس، املای الهی نیست و دارای عصمت لفظی نمی‏باشد و گاهی نویسندگان بشری آن، نظریات غلط یا اطلاعات اشتباه‏آمیزی را در متن كتاب باقی گذاشته‏اند.۲

۴) قرآن و پلورالیزم دینی‏

قرآن علاوه بر دلالت بر انحصار دین حق در اسلام و نفی پلورالیسم و تكثّرگرایی دینی، به صراحت با برخی از اصول و مبانی پلورالیسم، مخالف است و آن را باطل می‏كند. آیات قرآن در این باره، به سه بخش زیر تقسیم می‏شوند:

الف) امكان رسیدن به حقیقت‏

برخی از آیات قرآن، با مبنای شكاكیت، نسبیت‏گرایی و عدم امكان دست‏یابی به حقیقت - كه از مبانی و پیش‏فرض‏های پلورالیزم دینی است - در تضاد و تقابل بوده، نشان می‏دهند كه از دیدگاه قرآن، به هیچ وجه شكاكیت و نسبیّت در دین، مورد پذیرش نیست و رسیدن به حقیقت، امكان‏پذیر است. این آیات عبارتند از:

▪ آیاتی كه شك‏ورزان را مورد سرزنش قرار می‏دهد.۳

▪ آیاتی كه ادله پیامبران را روشن و آشكار و تردید شكاكان را بی‏وجه معرفی می‏كند.۴

▪ آیاتی كه امر به تبعیت از علم و یقین و نهی از پیروی ظن و گمان دارد.۵

ب) عدم قبول غیر اسلام‏

این آیات، با صراحت، اسلام را تنها دین حق و صراط مستقیم معرفی می‏كند و عقاید پیروان سایر ادیان را باطل معرفی كرده، آنان را به پیروی از اسلام دعوت می‏كند. به آیات زیر، دقت كنید:

۱) «و هر كس جز اسلام، دینی [دیگر ]جوید، هرگز از وی پذیرفته نشود و وی در آخرت از زیانكاران است».۶ البته اسلام، همه پیامبران الهی را راهبر به سوی حقیقت دانسته، دین همه را اسلام می‏داند. بنابراین، پیروی از پیامبران خدا در عصر رسالتشان، همان اسلام است و مصداق آن در زمان رسالت حضرت ختمی مرتبت، پیروی از آیین حضرت محمد صلی‏الله‏علیه‏وآله است.

۲) «هرگز یهودیان و ترسایان از تو راضی نمی‏شوند؛ مگر آن كه از كیش آنان پیروی كنی؛ بگو: در حقیقت، تنها هدایت خداست كه هدایت [واقعی ]است و چنانچه پس از آن علمی كه تو را حاصل شد، از هوس‏های آنان پیروی كنی، در برابر خدا، سرور و یاوری نخواهی داشت».۷

۳) «و یهود گفتند: عُزَیر، پسر خداست و نصارا گفتند: مسیح، پسر خداست! این سخنی است [باطل ]كه به زبان می‏آورند و به گفتار كسانی كه پیش از این كافر شده‏اند، شباهت دارد. خدا آنان را بكشد؛ چگونه [از حق ]بازگردانده می‏شوند»!۸

ج) دین همه انسان‏ها

بسیاری از آیات قرآن، همه انسان‏ها را مخاطب قرار داده، به دین اسلام دعوت كرده و قرآن و پیامبر اسلام را هادی همه انسان‏ها معرفی كرده است. در قرآن چنین آمده است: «و ما تو را نفرستادیم؛ مگر برای همه مردم تا [آنها را به پاداش الهی ]بشارت دهی و [از عذاب او ]بترسانی».۹ در جای دیگر چنین آمده است: «بگو: ای مردم! من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم».۱۰ همچنین درباره همگانی بودن قرآن، چنین آمده است: «آن كتاب (قرآن)، نیست. مگر تذكری برای همه جهانیان».۱۱

د) فراخوانی اهل كتاب به اسلام‏

قرآن مجید، اهل كتاب را به اسلام فرا خوانده، روی‏گردانی از آن را كفر و حق‏پوشی تلقی می‏كند:

«ای اهل كتاب! پیامبر ما به سوی شما آمد؛ در حالی كه بسیاری از حقایق كتاب [آسمانی ]را كه شما مخفی داشتید، روشن می‏سازد و از بسیاری از آنها صرف نظر می‏كند. آری [او] از جانب خدا، به سوی شما نور و كتاب آشكاری آورد. خداوند به بركت آن، كسانی را كه خشنودی او را پیروی كنند، به راه‏های سلامت، هدایت می‏كند و به فرمان خود، از تاریكی‏ها به سوی روشنایی می‏برد و آنها را به راه راست هدایت می‏كند».۱۲

قرآن در جای دیگر می‏فرماید: «ای اهل كتاب! چرا به آیات خدا كافر می‏شوید؛ در حالی كه [بر درستی آن ]گواهید»؟۱۳

۵) تفكیك حقیقت و معذور بودن‏

هر چند دین حق و صراط مستقیم، واحد است، ولی حجت بودن، گوناگون است و مسئله حقانیت را باید از آن جدا كرد. پیروان سایر ادیان، خارج از شریعت حق و مطلوب الهی‏اند؛ اما در صورت وجود شرایطی، دارای حجت و دلیل خواهند بود. این شرایط عبارتند از: جهل غیرمقصرانه نسبت به اسلام، طالب بودن حقیقت در سویدای دل، جست‏وجوی حق در حد مقدور و پای‏بندی به احكام عقل و فطرت.

بر این اساس، انسان‏ها، هر چند راهشان «صراط مستقیم» و دین حق نیست، اما در روز قیامت، نزد خداوند، معذورند. قرآن از این گروه، با عنوان «مستضعفین» یاد كرده است. این گروه، ضمن معذور بودن، به تناسب صدق باطنی و نوع عقاید و رفتار و به عبارت دیگر، متناسب با میزان «حسن فاعلی» و «حسن فعلی»، بهره‏ای از سعادت برده، به درجه‏ای از سعادت نایل خواهند شد.

چكیده دیدگاه اسلام این گونه است:

الف) دین حق، تنها اسلام است و اسلام، همان آیین توحیدی به معنای كامل كلمه و در همه ابعاد آن است كه دین همه انبیای الهی بوده، آنان، همگان را به سوی آن دعوت كرده‏اند. بنابراین، آموزه‏هایی چون تثلیث، ثنویت و...، هرگز بنیاد و اساس درستی ندارند.

ب) از نظر اسلام، شریعت دارای كثرت طولی است؛ یعنی آن چه در طول تاریخ تغییر كرده، شریعت الهی بوده است و هر پیامبر صاحب شریعتی، شریعت پیشین را نسخ و شریعتی كامل‏تر و متناسب با رشد بشر و مقتضیات زمان، عرضه كرده است. بنابراین، تكثر طولی - نه عرضی - شریعت، وجود داشته است و با شریعت خاتم، همه شرایع پیشین، نقض شده و تنها شریعت مقبول، شریعت محمدی صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم است.

ج) نجات و رستگاری انسان، تابع حجت‏هایی است كه خداوند بر انسان تمام كرده و پاسخ انسان به آنهاست. هر كس در حد حجت‏های درونی (عقل، فطرت و...) و حجت‏های بیرونی (تعالیم پیامبران) كه به آنها دسترسی داشته است و یا می‏توانست به آنها دسترسی یابد، مسئول و ورای آن، معذور است‏

برای آشنایی بیشتر در این زمینه به كتاب‏های زیر مراجعه كنید:

مرتضی مطهری، عدل الهی.

سویه‏های پلورالیزم، محمد حسن قدردان قراملكی، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر.

۱. ر.ك: مصطفی زمانی، به سوی اسلام یا آیین كلیسا، پیام اسلام، قم ۱۳۴۶؛ محمد صادقی، بشارات عهدین؛ حقیقت مسیحیت، مؤسسه در راه حق.

۲. توماس میشل، كلام مسیحی، ترجمه حسین توفیقی، مركز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، صص ۲۷ - ۲۳.

۳. نحل، آیه ۶۶؛ جاثیه، آیه ۳۲.

۴. ابراهیم، آیه ۹ و ۱۰.

۵. اسراء، آیه ۳۶؛ یونس، آیه ۳۶؛ نجم، آیه ۲۸.

۶. آل‏عمران، آیه ۸۵.

۷. بقره، آیه ۱۲۰.

۸. توبه، آیه ۳۰.

۹. سبأ، آیه ۲۸.

۱۰. اعراف، آیه ۱۵۸.

۱۱. تكویر، آیه ۲۷.

۱۲. مائده، آیه ۱۵ - ۱۶.

۱۳. آل عمران، آیه ۷.