سه شنبه, ۲ مرداد, ۱۴۰۳ / 23 July, 2024
مجله ویستا

طلوع و فروغ رمانتیسم در اروپا


طلوع و فروغ رمانتیسم در اروپا

رمانتیک در لغت یعنی رؤیایی, عاشقانه, احساساتی, تخیلی و عاشق پیشه

رمانتیک در لغت یعنی رؤیایی، عاشقانه، احساساتی، تخیلی و عاشق پیشه. کلمه رمانتیک که از قرن هفدهم در انگلستان در مورد تعبیرات شاعرانه به کار می رفت از سال ۱۶۷۶م. وارد فرانسه شد و مدت زیادی مترادف با واژه خیال انگیز وافسانه ای مورداستفاده قرار گرفت.

رمانتیسم که از اواخر قرن هجدهم در انگلستان به وجود آمد به آلمان هم راه یافت و پس از مدتی در سال ۱۸۳۰م. وارد فرانسه و اسپانیا و روسیه شد و تا سال ۱۸۵۰ بر ادبیات اروپا حاکم بود. رمانتیسم فرانسه تحت تأثیر انگلیس و آلمان به وجود آمد یعنی برای اولین بار «شاتوبریان» آثار شاعران انگلیسی و مادام «دواستال» آثار شعرای آلمانی را به فرانسه ترجمه کردند. درحین تأسیس مکتب رمانتیک در فرانسه ازطرفی آثار «ریچارد سن و والتر اسکات» و از طرف دیگر آثار «گوته وشیللر» و کمدی الهی «دانته» و تورات و انجیل موردتوجه قرار گرفت و در عرصه ادبیات مؤثر واقع شد.

رمانتیسم فرانسه برای سرنگون ساختن کلاسیسیسم از تمام این ها استفاده کرد اما رمانتیسم فرانسه با آن که نخست تحت تأثیر ادبیات بیگانه بود، بلافاصله به صورت مکتبی متشکل و پرسرو صدا درآمد و تأثیر آن به قدری قوی بود که هنرمندانی از قبیل «لامارتین و آلفره دووینئی و الکساندر دومای پدر و ویکتور هوگو و آلفره دوموسه» را که اغلب از لحاظ روحیه و طرز تفکر خیلی با هم فرق داشتند در میان طوفانی از هیجان به دنبال خود کشید به طوری که در اواخر دوره رمانتیسم ادبیات انگلستان و آلمان نیز که دوره رونقشان به سر آمده بود تحت تأثیر ادبیات فرانسه قرار گرفتند.

ماقبل رمانتیسم: قرن ۱۸ تنها قرن فلاسفه و دانشمندان نبود و روش مطالعه و تجربه فقط در نیمه اول قرن به شدت رواج داشت. از سال ۱۷۵۰م. به بعد دامنه انتقاد بر فلاسفه وسیع تر شد و رفته رفته بر عده کسانی که بیشتر پابند احساسات بودند، افزوده شد. در نیمه اول قرن ۱۸، خوبی یا بدی هر اثری را با پرگار عقل می سنجیدند و قواعدی که خیلی بیشتر و متعددتر از قواعد کلاسیک بود برای ادبیات خلق می کردند و انتقاد را براساس آن بنا می نهادند؛ اما در نیمه دوم این قرن به جای این نوع انتقاد، انتقاد حسی رایج گشت و مخصوصاً معتقد شدند که فلسفه و هندسه شعر را به سوی عاقبت خطرناکی می کشاند.

در این دوره شاعران و نویسندگان مختلفی ظهور کردند که اغلب همان قالب های کلاسیک را برای آثارشان حفظ کردند اما محتوای نوشته هایشان خبر از تحول تازه ای می داد روش اخلاقی و ذوق ادبی و منابع الهام این هنرمندان نیز با کلاسیک ها تفاوت بسیاری داشت. گذشته از این که احساسات را بر عقل ترجیح می دادند به حزن و اندوهی که بعدها بر ادبیات رمانتیک حاکم شد متمایل بودند. عده ای از آن ها از اختلافات طبقاتی آزرده بودند و در جست و جوی آزادی و مساوات برآمدند و از طرف دیگر به یادگارها و سنت هایی که جنبه ملی داشت علاقه نشان داده و احترام می گذاشتند و از آن جایی که شعر هرچه ساده تر و رقیق تر و صمیمانه تر باشد بیشتر جلب توجه می کند پس به دنبال منابع تازه تری برآمدند تا جایگزین ادبیات یونان و روم کنند به همین دلیل به افسانه های اسکاندیناوی و منظومه های کهن این سرزمین روی آوردند.

اصول مکتب رمانتیسم: برخلاف کلاسیک، رمانتیک بسیار پیچیده است رمانتیک ها در مورد عقاید خود نظرات مغایری دارند و اصولی که آن ها را با هم متحد ساخته، اغلب متضاد است. «شلگل» پیشوای رمانتیسم آلمان معتقد است که ادبیات رمانتیک عبارت است از: جمع اضداد و آمیزش انواع مختلف ادبی.

مقایسه مکتب رمانتیسم و کلاسیسم:

۱) کلاسیک ها ایده آلیست هستند یعنی در هنر می خواهند فقط زیبایی و خوبی را بیان کنند در حالی که رمانتیسم ها می کوشند گذشته از زیبایی، زشتی و بدی را نشان دهند همان طوری که درام رمانتیک، اثری است که از ترکیب عظمت و نکبت، بزرگی و پستی و غم و شادی تشکیل شده است.

۲) کلاسیک ها عقل را اساس شعر کلاسیک قرار می دهند در حالی که رمانتیک ها پایبند احساس و خیال پردازی اند.

۳) کلاسیک ها از آثار یونان و روم قدیم الهام می گیرند در حالی که رمانتیک ها از ادبیات مسیحی قرون وسطی و رنسانس و افسانه های ملی کشورهای خویش الهام می گیرند.

۴) برنامه رمانتیک ها، برنامه مبارزه است و روش آن ها به کلی منفی است به عقیده آن ها دستورالعمل هایی که در ادبیات، رواج یافته مانع آزادی فکر و بیان شده است یعنی رمانتیک همان طوری است که ویکتور هوگو در مقدمه ارنانی می گوید: عبارت است از آزادی خواهی در هنر.

مکتب رمانتیسم دارای چندین برنامه است: آزادی- شخصیت- هیجان و احساسات- گریز و سیاست- کشف و شهود- افسون سخن

۱) آزادی: سال ۱۸۳۰ سال انقلاب ادبی است در این سال ویکتور هوگو و دوستانش رمانتیسم را به عنوان مکتب آزادی هنر و شخصیت معرفی کردند هنر رمانتیک برای خواهش و احتیاجات روح خود اهمیتی بسیار قائل است و می گوید که آن چه به هنرمند الهام می شود و معنی و مفهوم زندگی شمرده می شود عشق و علاقه است این علاقه باید آزاد باشد اگر هنرمند به علت فشار جامعه و قوانین اخلاق و یا بر اثر موهومات، عقب رانده می شود و نیروهای او پنهان بماند حق دارد که درباره جامعه و قوانین اخلاقی آن داوری کند و حکم بدهد و محیط اخلاقی که برای رشد او مساعد باشد فراهم شود. ادبیات نباید قاعده ای باشد که عشق و علاقه را محدود سازد ادبیات می تواند هر گوشه ای اززندگی را- چه زیبا و چه زشت- مورد بحث خود قرار دهد.

۲) شخصیت: هنرمند رمانتیک به دنبال آزادی از قید قواعد کلاسیک، فرمان روایی «من» را در هنر مستقر می سازد و به وسیله هنر خواهش های دل و رنج های روح خود را بیان می کند اما این روش هنرمند رمانتیک را نباید دلیل خودستایی او و فرار از بشریت دانست پیش از این، هنرمند کلاسیک برای توصیف انسان کلی، قهرمانی را از میان افسانه ها و اساطیر برمی گزید اما هنرمند رمانتیک، خویشتن را به جای این قهرمان افسانه ای می گذارد و نمونه ای برای هم نوعان خود قرار می دهد.

۳) هیجان و احساسات: باید دانست که در کنار عقل و طبیعت، دل و احساس نیز عالم دیگری دارد شک نیست که در روح آدمی احساس بیش از اندیشه نفوذ دارد و آرزو بیش از حقیقت مؤثر است؛ از این رو باید احساسات و هوس های روح را (البته در حد امکان و در قلمرو اخلاق) مورد بحث قرار داد. «آلفره دوموسه» در سال .۱۸۴۲م گفت: «باید هذیان گفت! آنچه باید بیان کرد هیجان شاعر است و آن چه به دست آورد هیجان مردم. دل باید بی قید و بند سخن بگوید و بی قید و شرط فرمان براند شاعر موهای آشفته را به دست باد سپرده، شنل سیاهی بر دوش، زیر سایه بیدی در روشنایی ماه و در کنار برجی ویران و با دلی که بی شک براثر عشق نافرجامی شکسته است با خویشتن خلوت کند و غرق رویا شود.» ادبیات رمانتیک چنین قیافه ای قراردادی را تعمیم داده و توده مردم را با آن آشنا ساخته است.

۴) گریز و سیاحت: یکی دیگر از مشخصات آثار رمانتیک، آزردگی از محیط و زمان موجود و فرار به سوی فضاها یا زمان های دیگر، دعوت به سفر تاریخی یا حغرافیایی و سفر با بال های خیال است. به جز این سفرها، سفرهای واقعی نیز در آثار رمانتیک مؤثر است؛ موسه به ایتالیا، مریمه به اسپانیا، الکساندر دوما به ایتالیا و اسپانیا، شوتوبریان، لامارتین و دیگران به شرق سفر کردند و خاطرات این سفرها در آثارشان منعکس شد. همه این سفرهای رویایی در آرزوی یافتن محیط زیبا و مجلل و رنگ های تازه و سرانجام زیبایی در حد کمال است که هنرمند رمانتیک آرزوی رسیدن به آن را دارد.

۵) کشف و شهود: هنرمند رمانتیک تخیل و امید و آرزو را جانشین حقیقت می سازد و بیش از تقلید، پابند تصور است، هنر خود را با مبالغه می آمیزد و باید گفت که رمانتیسم نوعی درون بینی و مبالغه نیز است. «کلمه» تنها بیان کننده یک منظور ساده نیست بلکه برای خودش ارزش خاصی دارد وباید متوجه مفهوم خیال انگیز و ارزش آهنگین آن بود باتوجه به ارزش کلمات مختلف، قاموس رمانتیک غنی تر شد و اکتفا به کلمات ساده و معینی که جزء اصول کار کلاسیک ها بود، متروک گردید.

▪ رمانتیک در تئاتر: میدان اصلی مبارزه کلاسیسیسم و رمانتیک، صحنه تئاتر است ویکتور هوگو در سال ۱۸۲۷ با مقدمه ای که بر درام کرمول نوشت این مبارزه را شروع کرد و به دنبال آن نبرد واقعی بر سر نمایش درام دیگر او به ارنانی درگرفت.

ویکتورهوگو در پایان مقدمه نمایش نامه «کرمول» چنین می گوید: تئاتر، جام جهان نمایی است که هرچه در دنیا، تاریخ و زندگی بشر وجود دارد باید در آن منعکس شود ولی با عصای سحرآمیز هنر.

▪ رمان رمانتیسم: در دوره کلاسیک رمان ازرش چندانی نداشت ولی در دوره رمانتیک، رمان نسبت به سایر انواع ادبی اهمیت خاصی کسب کرد نویسنده رمانتیک، خود را موضوع رمان قرار داد و حالات شخصی و روحی خود را تشریح کرد. رمانتیسم هوگو در نثر قوی تر است همه رمان هایش که با نثری غنایی و حماسی نوشته شده زاییده تخیل عجیب و فوق العاده است. زنده ترین رمان رمانتیسم را باید در آثار ژرژساند جست. او از شاخص ترین نمایندگان رمانتیسم است که آرزوهای بی پایان وتسکین ناپذیر روح رمانتیک و تخیلات خوشبختی و عشق و هیجان را در وجود خود گردآورده است.

▪ نقاشی در رمانتیسم: اساس نقاشی رمانتیسم بی اعتنایی به قیود کهنه عهد کلاسیک و اتکا به ذوق و غریزه فردی است نقاشان پیرو این مکتب در نمایش احساسات لطیف و آرزوهای طلایی به جایی رسیدند که برای بهتر نشان دادن آن ها به دامان تخیلات و آرزوهای شاعرانه دست زدند و از افسانه های وهمی و تصورات ذهنی مایه گرفتند به همین جهت در تابلوهای آنان موجوداتی به نام«دیو و پری» راه یافت و جلوه خاصی به این آثار داد «دلاکروا» بنیان گذار این مکتب در نقاشی است.

ـ ادبیات رمانتیسم در انگلستان: شاعران دریاچه یالیکیست ها دسته کوچکی از شاعران انگلیسی بودند که در اطراف دریاچه های شمال غربی انگلستان گرد آمده بودند و از سال ۱۷۸۹ تا ۱۸۱۵م. نخستین اشعار رمانتیک را به وجود آوردند در میان این عده از همه معروف تر «ویلیام وردز ورث» است که او را شاعر طبیعت می نامند. «لرد بایرون» یکی دیگر از شاعران رمانتیک است که طرفداران بی شماری داشت و تأثیر عمیقی در ادبیات رمانتیک اروپا داشت غرور هیجان آمیز او وعشق شدیدی که به آزادی داشت در همه آثارش دیده می شود. در انگلیس مؤثرتر از همه «والتر اسکات» است که با نوشتن «باب روی و آیوانهو» رمان تاریخی را وارد ادبیات کرد.

در آلمان: پایه گذاری مکتب رمانتیسم در آلمان برادران شلگل بودند این برادران قواعد ادبیات رمانتیک را تشریح کردند و تاریخچه آن را نوشتند؛ رمانتیسم آلمان پس از جنگ های استقلال و کنگره وین کاملاً تغییر ماهیت داد صبغه بدبینی گرفت.

ـ در روسیه: اولیه شاعر رمانتیک الکساندر پوشکین بود او در ابتدا مانند ولتر آثاری حماسی نوشت سپس با آثار شکسپیر و بایرون آشنا شد و از این دو شاعر انگلیسی الهام گرفت قدرت تخیل، زیبایی مناظر و آهنگ شعر در آثار او بی نظیر است.

ـ در ایتالیا: از سال ۱۸۱۶ تا ۱۸۲۰ دسته ای به نام دسته رمانتیک میلان تشکیل یافت اما هیچ شاعر قوی و ارزشمندی در میان این گردانندگان به جز مانزونی پیدا نشد او دارای احساسات عالی، رقیق و انسانی بود.

افول رمانتیسم در فرانسه: سال ۱۸۳۰م. که سال کمال رمانتیسم فرانسه است؛ در عین حال باید آغاز افول این مکتب شمرد زیرا بر اثر اغتشاشات سیاسی که در این سال در فرانسه رخ داد رشته هایی که گردانندگان این مکتب را به یکدیگر وابسته می ساخت از هم گسیخت؛ لامارتین به عنوان شخصیت برجسته رمانتیسم وارد سیاست شد و رابطه خود را با این مکتب قطع کرد و آلفره دووینئی در سال ۱۸۳۷ با ویکتورهوگو اختلاف پیدا کرد و تغییراتی در عقایدش پدید آمد در این میان فقط هوگوتا پایان زندگی اش یعنی ۱۸۸۵م. به نوشتن و سرودن ادامه داد حتی او همان ۱۸۴۳ تا ۱۸۵۴م. به سبب مرگ دخترش سکوت کرد اما همین که در ۱۸۵۵ دوباره به کار ادب پرداخت اطراف خود را خالی یافت و به همین سبب باید گفت که از سال ۱۸۴۰ به بعد دیوارهای کاخ رمانتیسم روبه ویرانی نهاد.

محمدرضا پاشایی

منابع:

مکتب های ادبی از رضا سیدحسینی/ نقد ادبی از عبدالحسین زرین کوب/فرهنگ ادبیات جهان از حسن خزائل/ فرهنگ لغت علامه دهخدا/ فاوست گوته/تاریخ ادبیات جهان از تراویک باکنر/ درآمدی بر ادبیات فرانسه قرن ۱۷ تا ۲۰ از پیربرونه، دنی اوئیس من ترجمه دکتر فاطمه عشقی/ تاریخ ادبیات انگلیس دکتر صورتگر/ فرهنگ اصطلاحات ادبی از سیما داد