پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

جان در برابر جان


جان در برابر جان

انسان جامعه گرا و فرهنگ ساز, از نخستین تمدنها شروع به کندوکاو درباره نظام های اجتماعی , خاستگاه جامعه و چگونگی اداره بهتر آن کرده است و از این جاست که اندیشه های اجتماعی آغاز شد, راهی که پایانش تنها پایان زندگی بشر می تواند باشد

از آن‌ زمان‌ که‌ انسان‌ خود را رویاروی‌ طبیعت‌ و عالم‌ خلقت‌ یافت‌ همواره‌ در پی‌ آن‌ بوده‌ که‌ آگاهی‌هایی‌ نسبت‌ به‌ پدیده‌های‌ اجتماعی‌ بیابد. زیرا شناخت‌ محیط‌ اجتماعی‌ و طبیعی‌ برایش‌ امری‌ حیاتی‌ بوده‌ است‌. انسان‌ برای‌ زیستن‌ و بهتر زیستن‌ همواره‌ در شناخت‌ محیط‌ طبیعی‌ و اجتماعی‌ خود بیشترین‌ تلاش‌ را کرده‌ است‌ تا بتواند به‌ خواست‌های‌ خود جامه‌ عمل‌ بپوشاند.

انسان‌ جامعه‌گرا و فرهنگ‌ساز، از نخستین‌ تمدنها شروع‌ به‌ کندوکاو درباره‌ نظام‌های‌ اجتماعی‌، خاستگاه‌ جامعه‌ و چگونگی‌ اداره‌ بهتر آن‌ کرده‌ است‌ و از این‌ جاست‌ که‌ اندیشه‌های‌ اجتماعی‌ آغاز شد، راهی‌ که‌ پایانش‌ تنها پایان‌ زندگی‌ بشر می‌تواند باشد. اندیشه‌های‌ اجتماعی‌ حاصل‌ تلاش‌ و کوشش‌های‌ تجربی‌ و فکری‌ انسان‌هایی‌ است‌ که‌ طی‌ سالیان‌ دراز پدید آمده‌، دگرگون‌ شده‌ و تکامل‌ یافته‌ است‌.

برای‌ اندیشه‌های‌ اجتماعی‌ نمی‌توان‌ آغاز و مکانی‌ را ذکر نمود بلکه‌ می‌توان‌ گفت‌ که‌ هرجا مردم‌ زندگی‌ گروهی‌ داشته‌اند، نوعی‌ اندیشه‌ اجتماعی‌ نیز وجود داشته‌ است‌. از این‌ رو پیدایی‌ اندیشه‌ اجتماعی‌ به‌ آغاز زندگی‌ اجتماعی‌ انسان‌ها برمی‌گردد. با گسترش‌ زندگی‌ اجتماعی‌، تشکیل‌ گروه‌ها و جامعه‌های‌ گوناگون‌، اندیشه‌های‌ اجتماعی‌ نیز وسعت‌ و تنوع‌ یافته‌ و برای‌ پاسخگویی‌ به‌ نیازها و خواست‌های‌ افراد جامعه‌ به‌ شکل‌های‌ گوناگون‌ درآمده‌ است‌. اندیشه‌ اجتماعی‌ از یک‌ سو تحت‌ تاثیر عوامل‌ فرهنگی‌، اقتصادی‌، سیاسی‌، روانی‌، جغرافیایی‌ قرار گرفته‌ و شکل‌ می‌گیرد و از سوی‌ دیگر بر پدیده‌های‌ مزبور غنا می‌بخشد و آنها را به‌ سوی‌ تحول‌ و تکامل‌ سوق‌ می‌دهد.

اینک‌ در بحث‌ از تاریخ‌ اندیشه‌ اجتماعی‌ به‌ توضیح‌ سه‌ مفهوم‌ تاریخ‌، اندیشه‌ و اندیشه‌ اجتماعی‌ می‌پردازیم‌ و سپس‌ به‌ بررسی‌ اندیشه‌های‌ اجتماعی‌ در بین‌ اقوام‌ ابتدایی‌، در تمدنهای‌ باستانی‌ بابل‌، مصر، هند، ایران‌ و چین‌، اندیشه‌ اجتماعی‌ در یونان‌ و در نهایت‌ به‌ بررسی‌ اندیشه‌ اجتماعی‌ در قرون‌ وسطی‌ می‌پردازیم‌.

● تاریخ‌

تاریخ‌ را علم‌ شناخت‌ واقعیت‌های‌ زندگی‌ اجتماعی‌ انسان‌ با تکیه‌ بر زمان‌ و مکان‌ می‌دانند. تاریخ‌ به‌ عبارت‌ دیگر شرح‌ وقایع‌ و سرگذشت‌ پیشینیان‌ است‌، سرگذشت‌ زندگی‌ انسان‌هایی‌ که‌ زندگی‌ کرده‌اند و حتی‌ در راه‌ آن‌ مرده‌اند، اما آنچه‌ برای‌ مورخ‌ اهمیت‌ دارد آن‌ نیست‌ که‌ این‌ انسانها چگونه‌ مرده‌اند بلکه‌ آن‌ است‌ که‌ اینها چگونه‌ زیسته‌اند. «لوی‌ اشتراوس‌» مردم‌شناس‌ بزرگ‌ می‌گوید: همه‌ چیز، تاریخ‌ است‌ و این‌ به‌ معنای‌ آن‌ است‌ که‌ آنچه‌ دیروز رخ‌ داده‌ با آنچه‌ دمی‌ پیش‌ به‌ بیان‌ درآمده‌ یا واقع‌ گردیده‌ نیز تاریخ‌ است‌. بنابراین‌ می‌توان‌ گفت‌ تاریخ‌ به‌ معنی‌ توالی‌ زندگی‌ انسان‌های‌ گذشته‌ و ارتباط‌ حوادث‌ و وقایع‌ آن‌ و به‌ معنی‌ دانش‌ گذشته‌ یا مطالعه‌ برهه‌یی‌ از زمان‌ است‌.

● اندیشه‌

اندیشه‌ بخشی‌ از فعالیت‌ مغز انسان‌ است‌ که‌ با بهره‌یابی‌ از کنش‌ و واکنش‌های‌ پیچیده‌ مغز، دستگاه‌ عصبی‌،حواس‌ انسان‌ و سایر ابزارهای‌ ساخت‌ بشر در ارتباط‌ با محیط‌ حاصل‌ می‌شود، در اثر چنین‌ جریان‌ پیچیده‌یی‌ است‌ که‌ انسان‌ روابط‌ بین‌ اشیا و پدیده‌های‌ مادی‌ و غیرمادی‌ را کشف‌ و تبیین‌ می‌کند.

● اندیشه‌ اجتماعی‌

بخشی‌ از اندیشه‌ انسان‌ که‌ در ارتباط‌ با محیط‌ اجتماعی‌ وی‌ پدید می‌آید را اندیشه‌ اجتماعی‌ می‌گویند. مانند بیان‌ و اظهار نظر درباره‌ منشا خانواده‌، ازدواج‌ و نحوه‌ آن‌، چگونگی‌ تشکیل‌ جامعه‌، توزیع‌ قدرت‌، تولیدات‌ اجتماعی‌ در جامعه‌، روابط‌ افراد با یکدیگر، برنامه‌ریزی‌ آموزشی‌ و غیره‌.

● اندیشه‌ اجتماعی‌ در بین‌ اقوام‌ ابتدایی‌

مطالعات‌ باستان‌شناسان‌ و انسان‌شناسان‌ نشان‌ می‌دهد که‌ انسانها همواره‌ به‌ صورت‌ گروهی‌ و جمعی‌ زندگی‌ می‌کرده‌اند. بررسی‌های‌ آنان‌ این‌ امر را تایید می‌کند که‌ انسان‌های‌ ابتدایی‌ در هنگام‌ مناسک‌ و شعایر و گردآوری‌ خوراک‌ به‌ صورت‌ گروهی‌ اقدام‌ و طی‌ مراسمی‌ خاص‌ با مردگان‌ خود وداع‌ می‌کرده‌اند. آثار باقی‌مانده‌ از پیشینیان‌ حاکی‌ است‌ که‌ عبادت‌، نیایش‌، شعر، موسیقی‌، پیکرنگاری‌، پیکرتراشی‌ و اکثر فعالیت‌های‌ انسان‌ جنبه‌ گروهی‌ و اجتماعی‌ داشته‌ است‌.

اقوام‌ ابتدایی‌، این‌ انسان‌های‌ دیروز تاریخ‌، کتاب‌ و کتابت‌ نداشتند، هر نسلی‌ از آنها سنت‌های‌ خود را شفاها و به‌ وساطت‌ افسانه‌ها، ترانه‌ها، مثل‌ها و دیگر عناصر فرهنگ‌ عوام‌ به‌ نسل‌ بعد منتقل‌ می‌کردند. «بکر و بازنز» اصطلاح‌ قوم‌ «نانویسا» یا خط‌ نایافته‌ را در معنایی‌ وسیع‌ به‌ کار می‌برند، چنانکه‌ نه‌ تنها اقوام‌ شکارگر، بلکه‌ اقوام‌ کشاورز را هم‌ در بر می‌گیرد و به‌ نظر آنها قوم‌ نانویسا قومی‌ است‌ که‌ در سیر فرهنگی‌ خود بر کتابت‌ دست‌ نیافته‌ است‌. «گولدن‌ وایزر» می‌نویسد: «در اجتماعات‌ ساده‌ که‌ فاقد خط‌ هستند، آموزش‌ شفاهی‌ اهمیت‌ فراوانی‌ پیدا می‌کند و آموزگاران‌ که‌ پیران‌ اجتماع‌ هستند، بر سایر مردم‌ مخصوصا نوباوگان‌ چیرگی‌ می‌ورزند. در جامعه‌های‌ ابتدایی‌ پیر به‌ منزله‌ روح‌ اجتماع‌ و رهبری‌ است‌ که‌ به‌ هنگام‌ خود راه‌ و رسم‌ زندگی‌ و سنن‌ اجتماعی‌ را از دیگران‌ فرا گرفته‌ و مراحل‌ گوناگون‌ عمر را با همه‌ دشواری‌ها و بحران‌های‌ آن‌ گذرانیده‌ و فراز و نشیب‌های‌ بسیار را دیده‌ است‌.

پیر به‌ منزله‌ قاموس‌، سالنامه‌ و تاریخ‌ اجتماع‌ است‌. پیر صنعتگر، سیاستمدار و سردار اجتماع‌ است‌. همه‌ او را می‌ستایند و حرمت‌ می‌گذارند و از او راهنمایی‌ می‌گیرند. در چنین‌ اجتماعات‌ ساده‌یی‌ برای‌ آنکه‌ جوانان‌ را متوجه‌ مقام‌ پیران‌ و اهمیت‌ سن‌ و تمایزات‌ سنی‌ و تبعیت‌ از رهبری‌ رهبران‌ فرهمند کنند، مراسم‌ گوناگونی‌ تحت‌ عنوان‌ مناسک‌ گذر یا تشریفات‌ پاگشایی‌ برپا می‌دارند.

مناسک‌ گذر اصطلاحی‌ است‌ که‌ در مردمشناسی‌ بکار می‌رود و منظور از آن‌ توصیف‌ آداب‌ و رسومی‌ است‌ که‌ در مقاطع‌ حساس‌ زندگی‌ نظیر تولد، بلوغ‌، ازدواج‌، آغاز بزرگسالی‌، مرگ‌ و نظایر آن‌ برگزار می‌شود. اجرای‌ چنین‌ تشریفاتی‌ که‌ ظاهرا از کهن‌ترین‌ نوع‌ خود است‌ به‌ منزله‌ مراسم‌ بلوغ‌ تلقی‌ می‌شده‌ و نشانه‌ گذر از مرحله‌ کودکی‌ به‌ بلوغ‌ است‌. می‌توان‌ گفت‌ تشریفات‌ امروزی‌، یادواره‌ تغییر شکل‌ یافته‌یی‌ از این‌ رسم‌ کهن‌ است‌. بدین‌ ترتیب‌ اقوام‌ نانویسا از دریچه‌ اوضاع‌ اجتماعی‌ خود که‌ لزوما بر مدار قدرت‌ پیران‌ و رهبران‌ فرهمند می‌گردد به‌ جهان‌ می‌نگرند و طبیعت‌ و جامعه‌ را تبیین‌ می‌کنند.

افسانه‌هایی‌ که‌ از این‌ اقوام‌ باقی‌ مانده‌ است‌ ما را از چگونگی‌ جهان‌بینی‌ آنها آگاه‌ می‌سازد. در برخی‌ از این‌ افسانه‌ها پیرمردی‌ را می‌بینیم‌ که‌ مردم‌ را گرد می‌ آورد و بر ضد دشمنان‌ خارجی‌ و داخلی‌ متحد می‌سازد و در برخی‌ دیگر افرادی‌ توانا و استثنایی‌ را مشاهده‌ می‌کنیم‌ که‌ به‌ نفع‌ مردم‌، مظاهر زندگی‌ اجتماعی‌ را می‌آفرینند و موجد تحولات‌ بزرگ‌ اجتماعی‌ می‌شوند. کوتاه‌ سخن‌ آنکه‌ اقوام‌ ابتدایی‌ چون‌ فاقد خط‌ بودند و فرهنگ‌ مدونی‌ نداشتند اندیشه‌ خود را به‌ روی‌ کاغذ نمی‌آوردند و گفته‌های‌ آنان‌ معمولا کوتاه‌ بوده‌ و از این‌ رو برای‌ دریافت‌ مفاهیم‌ اجتماعی‌ باید سخنان‌ و اعمال‌ آنان‌ را مورد تحلیل‌ قرار داد و باطن‌ را در ظاهر جست‌وجو کرد تا از این‌ راه‌ بتوان‌ بر اندیشه‌های‌ اجتماعی‌ آنها دست‌ یافت‌.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.