دوشنبه, ۳۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 May, 2024
مجله ویستا

آیا مخارج پایین‌تر غذا منجر به مخارج بهداشتی بالاتر می‌شود؟


آیا مخارج پایین‌تر غذا منجر به مخارج بهداشتی بالاتر می‌شود؟

من اخیرا به طور اتفاقی با یک سری از داده‌های مربوط به مخارج مواد غذایی در کشورهای گوناگون، به عنوان سهمی از مخارج کل زندگی افراد مواجه شدم و به نظرم جالب رسید.
درصدی که توسط آمریکایی‌ها …

من اخیرا به طور اتفاقی با یک سری از داده‌های مربوط به مخارج مواد غذایی در کشورهای گوناگون، به عنوان سهمی از مخارج کل زندگی افراد مواجه شدم و به نظرم جالب رسید.

درصدی که توسط آمریکایی‌ها خرج غذا می‌شد، مرا متعجب نکرد؛ اما درصدی که توسط افراد دیگر کشورها خرج می‌شد، مرا شگفت‌زده کرد. مثلا این مساله برای من بسیار جالب توجه بود که ژاپنی‌ها بیش از دو برابر نسبت به میزانی که ما آمریکایی‌ها برای خرید غذا صرف می‌کنیم، خرج می‌کنند.

من نتوانستم هیچ گونه توجیهی برای این موضوع که چرا این ارقام تا بدین حد با هم فرق دارند، پیدا کنم. بی‌شک سیاست‌های مالیاتی و تجاری بخشی از این اختلاف را توضیح می‌دهند؛ اما احتمالا بیشترین میزان این تفاوت اینگونه قابل توجیح است که: هرچه درآمد ملتی بیشتر باشد، درصد هزینه‌ای کمتری را صرف خرید غذا می‌کند.

سپس از روی کنجکاوی به دنبال داده‌های مربوط به مخارج سلامت گشتم. من تنها توانستم آمار مربوط به کشورهای OECD را پیدا کنم؛ اما همین آمار نیز- نسبت به حالت مربوط به مخارج غذایی. م- بیانگر رابطه معکوس موازنه‌ای بین این دو نوع از مخارج است و بنا برآن هرچه درآمد ملتی بیشتر باشد، درصد هزینه‌ای بیشتری را صرف هزینه‌های سلامت و مخارج بهداشتی(روی هم رفته) می‌کند. به این معنا که مثلا اگر در آمریکا هزینه مخارج غذایی پایین است، قاعدتا و طبق موازنه‌ای که در بالا ذکر کردیم، باید هزینه‌های بهداشتی درصد بالایی را به خود اختصاص دهند تا تجمیع این دو نوع از مخارج درصد نسبتا ثابتی را از کل مخارج این دو نوع از مخارج، نسبت به کل تولید تشکیل دهند.(با توجه به درجه توسعه کشور)من انتظار دارم که برای مخارج مسکن نیز حالت مشابهی صادق باشد.

اگر شما مجموع هزینه‌های غذا و بهداشت را محاسبه کنید، کمی از تورش ایالات متحده نسبت به حالتی که مخارج غذا و مخارج بهداشت را به طور جداگانه در نظر بگیریم، کم می‌شود. درست است که این ارقام خیلی جمع پذیر نیستند، اما افزودن آن‌ها به هر طریق به یکدیگر، شباهت قابل توجهی را در بین کشورهای پردرآمد نشان می‌دهد؛ تمام این کشورها رقمی در حدود ۲۰ الی ۲۲ درصد را صرف ترکیبی از مواد غذایی و بهداشتی می‌کنند که البته آلمان کمی بیش از این میانگین و آمریکا کمتر از آن مصرف می‌کند.

مسلما غذا و مسکن به ترتیب دو عامل از مهم‌ترین عوامل مورد نظر مردم هستند و بهداشت نیز در جایگاه سوم اهمیت قرار دارد. بنابراین درصد هزینه‌ای از خانوار صرف این سه خواهد شد. حال به این جهت منطقی است که اگر آنها میزان هزینه کمتری را صرف غذا یا مسکن می‌کنند، عملا مقدار بیشتری را صرف بهداشت بکنند. یا اگر مقدار کمتری را صرف بهداشت می‌کنند عملا در حال خرج کردن مقدار بیشتری بر روی غذا و مسکن هستند.

بنابراین، هرگونه تلاشی در زمینه کنترل هزینه‌های بهداشتی بیهوده است؛ مگر اینکه ما بهای غذا و مسکن را بسیار گران کنیم(تا این موازنه هنوز برقرار باشد)، که این نیز کاری بی‌معنی خواهد بود.

بروس بارتلت

مترجم: مریم کاظمی، بتول جعفری