پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
ماركوپولوی جهانگرد
ماركوپولو در سال ۱۳۲۴ م. درگذشت یعنی یك سال قبل از اینكه ابن بطوطه در ۲۴ سالگی سفر دریایی و دور و دراز خود را از زادگاه بومیاش تنگیر Tangier آغاز كند. اگرچه آن دو هرگز یكدیگر را ملاقات نكردند، اما ابن بطوطه تقریباً و با اطمینان و یقین در سفرهای خود به اقیانوس هند با مردمانی دیدار و برخورد داشت كه ماركوپولو و محیط پیرامون وی را دیده بودند زیرا ماركوپولو در سال ۱۲۹۲ م. از طریق دریای چین China Sea تنگه مالاكا Malaca Strait و اقیانوس هند، یك سفر دریایی به سوی زادگاه بومی خویش ونیز Venice را آغاز كرد. ماموریت او از طرف فرمانروای سلسله یوآن Yuan یعنی قوبیلای خان عبارت بود از حفاظت و تحویل یك عروس خانم برای ارغون سلطان ایلخانی مغول كه بعداً فرمانروای قلب سرزمینهای اسلامی گردید.
ماركوپولو شماره جزایر واقع در اقیانوس هند را ۱۲۷۰۰ ذكر كرده و خودش منبع این آمار را: «نقشهها و نوشتههای دریانوردان با تجربهای كه در این آبها رفت و آمد میكردند.» اعلام نموده است. او درباره كسانی كه منكر این آمار هستند میافزاید كه: «در سراسر دنیا هیچكس پیدا نمیشود كه بتواند نظر درستی درباره همه جزایر اقیانوس هند ارایه دهد.» گزارشات او درباره بنادر عمده، محصولات و راههای تجاری اقیانوس هند- با وجود برخی تناقضات جغرافیایی قابل درك و بعضی آمارهای غیر قابل اعتماد در خصوص مسافت بین شهرها- به طور قابل توجهی صحیح و دقیق است. با وجود همه اینها ماركوپولو وقتی در نوشتههای خود مكرراً این جمله را به كار میبرد كه: «همه چیز متفاوت و عجیب است» احساسی از حیرت و حرارت و هیجان نسبت به دنیا را به مخاطبانش انتقال میدهد. او به خاطر شرح انسانها- زبانها و جانوران مناطقی كه دیده و در كتابش آورده همیشه زنده و جاوید است و اینها همه افسون كتاب او را نشان میدهد.
همچنین او شاید نخستین نویسنده اروپایی از دوران باستان میباشد كه به بادهای موسمی اقیانوس هند توجه كرد، آنجا كه میگوید: «من بایستی به شما بگویم یك سفر دریایی تكمیلی یك سال تمام زمان میبرد به این ترتیب كه بایستی در زمستان آن را آغاز و در تابستان بازگشت كرد. اما در این دریاها فقط دو نوع باد میوزد، یكی بادی كه اشیاء روی آب را به سمت جلو شناور میسازد و دیگری بادی كه در جهت مخالف وزیده و آنها را به عقب برمیگرداند كه اولی در فصل زمستان و دیگری در فصل تابستان میوزد.»
سفر بزرگ او با دریانوردی از زایتون Zaitun (كوانژو Quanzhou) به سوی پادشاهی چامپا Champaدر جنوب ویتنام آغاز گردید و آنگونه كه ماركوپولو برآورد میكند فاصله و مساحت بین این دو منطقه حدود ۲۴۰۰ كیلومتر (یا ۱۵۰۰ مایل) بوده است. چامپا منبع اصلی تامین صمغ خوشبو (aloeswood) بود كه در زبان عربی «عود» Ud گفته میشود، چیزی كه از آن زمان تاكنون در سرتاسر سرزمینهای اسلامی به خاطر بوی خوش و معطری كه دارد همواره طرفداران و خواستاران زیادی داشته و دارد و نیز شهرت دیگر شهر چامپا به خاطر چوب آبنوس ebony بود كه در ساخت مهرههای شطرنج و قلمدانها به كار میرفت.
اگرچه ماركوپولو هیچگاه از جاوه دیدار نكرد اما یادآور میشود كه: «آن بزرگترین جزیره دنیاست جزیرهای بسیار ثروتمند و تولیدكننده عمده فلفل، جوز هندی Nutmegs، روغن معطر Spikenard، خولنجان galingale، كبابه چینی Cubebs و قرنفل یا میخك Clove و همه انواع ادویه گرانبها در این سرزمین گلههای بزرگ گوسفند و سوداگران زیادی وجود دارند كه حجم عظیمی از كالاهای تجاری را خریداری، منافع و عایدی فراوانی برداشت كرده و با ثروت بسیار بازمیگشتند از همین جزیره است كه عموم سوداگران زایتون و مانزی Manzi (در چین جنوبی) از آنجا سرچشمه گرفته و به داد و ستد بخش زیادی از ثروت خود پرداخته و اینجا منبع عمده و اصلی بیشترین ادویهای است كه به سوی بازارهای جهانی رهسپار میگردد.»
جاوه البته اینگونه نبود، اما تولیدكننده همه ادویههایی بود كه او ذكر میكند مانند میخك و جوز هندی كه از مولوكاس Moluccas وارد میشد و فلفل كه ممكن است از مالابار Malabar وارد شده باشد اما همه آنها در بازارهای جاوه یافت شده و در دسترس بودند.
ماركوپولو گفته كه قوبیلای خان هرگز قادر به فتح جاوه نخواهد شد. در حقیقت قوبیلای خان یك سال پس از دیدار ماركوپولو از جاوه به آنجا حمله كرد و در ادامه تلاشهایی در جهت تصرف برمه، چامپا و آنام Annam انجام داد. این فرمانروای سلسله یوآن در جستجوی این بود كه سیطره دریای خود را به همان خوبی سیطره خشكی بر این سرزمین ادامه دهد اما شكستهای دریایی سخت آنان با انهدام ناوگان جنگی بزرگی كه در سال ۱۲۷۴ م. به ژاپن فرستاده بودند، آغاز گردید. با این حال تلاشهای مصرانه و پر هزینه آنان برای سیطره دریایی نشان دهنده عزم راسخ آنان برای كنترل نه تنها راههای خشكی منتهی به چین بلكه به همان طریق راههای دریایی منتهی به آن منطقه بود. نوعی جاهطلبی كه در سلسله یوآن از طرف سوداگران مسلمان تشویق میشد، یعنی از سوی كسانی كه در انتظار حذف هرگونه رقابتهای تجاری غیر مسلمانان در ژاپن، جنوب و جنوب شرقی آسیا بودند.
ماركوپولو از جنوب ویتنام به طرف شبه جزیره مالایا دریانوردی كرد یعنی همان جایی كه به گفته خودش: «به قدری طلا در آنجا فراوان است كه هیچ كس تا نبیند نمیتواند آن را باور كند. فیلها و حیوانات وحشی زیادی به وفور در آنجا دیده میشود.» همچنین در آنجا گیاهی به نام دار پرنیان (چوب سرخ) brazilwood كشت میشد كه از آن رنگ سرخی تولید میشد كه در صنایع نساجی كاربرد داشت و ماركوپولو در تلاشی ناموفق سعی كرد آن را در ونیز نشاء كند.
او سپس از طریق تنگه مالاكا دریانوردی كرد همانجا كه وی برای اولین بار آن را به نام سوماترا یا به قول خودش «جاوه كوچكتر» نامگذاری كرد. او نوشت این منطقه به هشت پادشاهی تقسیم میشود كه هریك دارای زبان خاص خود میباشد. یكی از این پادشاهیها فرلك Ferlec نام دارد (احتمالاً منظور منطقه پریاك Periak در سوماترای شمالی است.) او میگوید كه مذهب عادی مردمان آنجا هندو بوده اما از طریق تماس و ارتباط با سوداگران مسلمان به سوی دین اسلام گرایش یافتهاند. او میافزاید كه این درست است كه فقط مردمان مناطق كوهپایهای شهر آدمخوارند. روند رو به رشد اسلامگرایی منطقه عیناً به دست سوداگرانی از هند و شمال شرق قاره آسیا و ترجیحاً از عربستان Arabia آغاز شده بود و این نخستین بازگشت به سوی سلطاننشینی اسلامی در منطقه مجمعالجزایر اندونزی بود. ماركوپولو ۵ ماه را در سوماترا سپری كرد چرا كه در انتظار وزش بادهای موسمی موافق بود تا بتواند مسیر خود را با سفری دریایی در جهت غرب به سمت سریلانكا Srilanka ادامه دهد.
او برآورد میكند كه مساحت (محیط) سریلانكا حدود ۲۴۰۰ مایل باشد و میافزاید: «آنگونه كه با نقشههای دریایی ملوانان قدیم نشان میدهد این رقم در گذشته بیشتر و حدود ۳۵۰۰ مایل بوده است.»
او توضیح میدهد كه: «شدت وزش بادهای شمالی در این منطقه به قدری است كه بخش بزرگی از این جزیره را به زیر آب برده است.» بهترین مدرك در جهت باور این قضیه وجود نقشههای دریایی است كه توسط ملوانان اقیانوس هند استفاده میشده و هیچ یك از آنها باقی نمانده است.
بعدها- همانگونه كه اكنون نیز چنین است- سریلانكا به خاطر سنگهای قیمتی به ویژه یاقوت سرخ ruby مشهور گردید. پادشاه دارای یاقوتی بود كه به درازای كف دست و به ضخامت بازوی یك مرد بود كه هیچ تركی نداشته و به گفته ماركوپولو: «به سرخی آتش سوزان میدرخشید.» در خصوص این یاقوت سلطنتی كه همچنین در هفتمین سفر دریایی سندباد Sindbad بدان اشاره شده، ماركوپولو میگوید كه قوبیلای خان سفیری را به دربار سریلانكا اعزام كرد تا آن را خریداری نماید، اما پادشاه سریلانكا حاضر نشد آن را از خود جدا كند.
مترجم: علی صفرنژاد- كارشناس ارشد تاریخ