دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا

فاقد جذابیت لازم ژانر وحشت


فاقد جذابیت لازم ژانر وحشت

نگاهی به نسخه جدید فیلم « بختکی در الم استریت»

«بختک الم استریت» سلسله فیلم‌هایی در ژانر وحشت است که اولین آنها در دهه ۸۰ میلادی توسط وس کریون خلق شد. شخصیت اصلی فیلم یک قاتل بی‌رحم به نام فردی است که توانایی قتل قربانیان خود را فقط در خواب دارد. اولین قهرمان سه قسمت اول فیلم دختری به نام نانسی است که در سومین قسمت کشته می‌شود و جای خود را به قهرمانان دیگری در قسمت‌های بعدی می‌دهد. کریون، با خلق این سلسله فیلم‌ها نقطه عطفی در ژانر وحشت به وجود ‌آورد که تا آن زمان بی‌سابقه است. استفاده از قهرمانان نوجوانان در فیلم آن را در فهرست فیلم‌های محبوب تین ایجری قرار می‌دهد، اتفاقی که سال‌ها بعد در سلسله فیلم‌های «جیغ»، ساخته همین کارگردان می‌افتد. موفقیت این فیلم‌ها در کنار فیلم‌های دیگر ژانر وحشت باعث می‌شود که در سال ۲۰۰۳، فیلمی با عنوان «فردی علیه جیسون» ساخته شود که شخصیت‌های اصلی آن همین قاتل فیلم‌های «بختک الم استریت» و نیز جیسون، قاتل سریالی سلسله فیلم‌های «هالووین» هستند. فیلم البته، اقبال چندانی پیدا نکرد چرا که از ضعف ساختاری و به‌ویژه فیلمنامه به شدت رنج می‌برد. کریون، ساخته‌های دیگری نیز دارد که از آن جمله می‌توان به سه گانه «ارباب آرزوها»‌اشاره کرد. در آن فیلم‌ها نیز شیطان که در یک جواهر، به دست زرتشت اسیر شده بود بر اثر یک آزمایش علمی بیرون می‌آید و دست به کشتار خونینی می‌زند که‌یادآور صحنه‌هایی از «بختک الم استریت» است. با این حال نسل قدیم، این کارگردان ژانر وحشت را با «بختک الم استریت» و نسل جدیدتر با «جیغ» می‌شناسند.

● یک نسخه تازه

کمپانی «نیولاین سینما»‌به تازگی نسخه تازه‌ای از «بختک الم استریت» را با عنوان «بختکی در الم استریت» ارائه کرده است.

داستان فیلم توسط «وزلی استریت» و براساس شخصیت‌های مخلوق کریون به نگارش درآمده است. ساموئل بایر کارگردانی این فیلم را برعهده داشته است.

کارگردان سعی زیادی کرده تا فضاهای مشابه فیلم‌های قبل را داشته باشد و استفاده از صحنه‌های داخلی شبانه، خانه‌های خالی هراس‌آور، تابلوهای نئون چشمک‌زن رنگی، شخصیت‌های نوجوان و عناصر دیگر فیلم‌های قبلی موید این ادعا هستند.

پیش درآمد فیلم با مرگ پسری به نام دین که از دوستان نانسی است آغاز می‌شود. پس از آن فردی به ساکنان «الم استریت» یعنی همان محله‌ای که در آن به قتل رسیده است، حمله می‌کند تا آنها را یکی یکی در خواب بکشد.

فیلم جذابیت بیشتری نسبت به اثر کریون ندارد. نماها تقلیدی از میزانسن‌‌های فیلم‌های قبلی را دارند و بدون آنکه هوشمندی کارهای کریون در استفاده از عناصر همگون در صحنه را برای نمایش کابوس‌ها داشته باشند، به تکراری خسته‌کننده می‌رسند.

برخی از نماها (به‌ویژه در فصل پایانی) طولانی، کشدار و فاقد کشش لازم هستند که این موضوع به فیلمی که در ژانر وحشت است ضربه زیادی می‌زند.

در مجموع «بختکی در الم استریت» فیلمی است که ساختاری کلاسیک ژانر وحشت دارد اما نمی‌تواند مخاطب امروز را با خود همراه کند، به‌ویژه اگر این مخاطب نسخه‌های قبلی این فیلم را نیز دیده باشد.

نیولاین فیلمی به کارگردانی ساموئل بایر تهیه کرده که وسلی استریت و اریک هیسرر آن را براساس کاراکترهای وس کریون نوشته‌اند. یک فیلم ۹۵ دقیقه‌ای با خشونت زیاد و صحنه‌های وحشتناک خونین.

طرح، بازیگری و کارگردانی را فراموش کنید. چرا که آنچه در ساختار نسخه جدید «بختکی در الم استریت» به کار رفته‌ است افکت‌های صوتی‌ای هستند که به سه دسته تقسیم می‌شوند:

▪ نخست؛ یک صدای بلند ضربه که با صدای یک ساز زهی مخلوط شده است.

▪ دوم؛ صدای درآمدن پنجه‌های فلزی فردی کروگر، هر وقت که در قاب دوربین قرار می‌گیرد.

▪ سوم؛ یک صدای عمیق‌تر، صدای فردی کروگر که به افتادن قطره‌ای بر یک سطح ناصاف می‌ماند.

علاوه بر این، موارد دیگری وجود دارند:‌ برش‌های ناگهانی، نورهایی که از زیر – شکاف‌ها و درها – به داخل می‌آیند، صدای تالاپ تالاپ گام‌هایی که دیده نمی‌شوند، سگی که توجهش به یک نقطه تاریک در شب جلب می‌شود، قهرمان نوجوانی – نانسی‌– که سگش را بیرون می‌بیند، تعجب می‌کند و سپس دیالوگ: «روفوس، روفوس، بیا تو پسر» را بر زبان می‌آورد.

راستی، بازیگران! مقداری نوجوان مرده که در آخرین لحظات زندگی‌شان دیده می‌شوند، درست زمانی که از زندگی لذت می‌برند و احساس می‌کنند که در کمال امنیت هستند. پیش از آنکه صداهای ناگهانی ضربات و پنجه‌های فردی شنیده و متعاقب آن دل و روده کاراکترها بیرون آورده شود. اصلا نگران آن نباشید. این تصاویر کسی را تکان نمی‌دهد... حتی یک ذره!

جای تاسف است که این نوجوانان می‌میرند. آنها بازیگران با استعداد و بلندپروازی هستند که نمونه‌های قبلی آنها در فیلم‌های قبلی، اکنون نزدیک به ۴۰ سال دارند و از ستاره‌های سینما به شمار می‌روند. برای مثال جانی دپ یکی از آنهاست که موفقیت‌هایش از دید هیچ‌کس پنهان نیست. یا رابرت انگلانه که شخصیت مشهور فردی را در نسخه‌های قبلی بازی می‌کرد. کسی که ناشناخته ماند چرا که همیشه ماسکی از چهره سوخته فردی داشت و صورت خودش هرگز دیده نشد. حالا نقش او را به جکی ارل هیلی بازی می‌کند. به چه منظور؟ وی ممکن است بتواند نقش بابانوئل را خوب بازی کند!

۲۶ سال قبل بود که برای اولین‌بار، فردی شروع به شکار بچه‌های محله الم استریت در اسپرینگ وود اوهایو کرد. حداقل ۱۳۷ قربانی به وسیله فردی در این سال‌ها برجای گذاشته شد. خیابان کوچک سایه‌داری که خانه‌های زیادی در مجاورت هم دارد با ردیف درختانی که در کنار یک حوضچه بزرگ قرار دارند. فرانچز را وس کریون پیدا کرد، کسی که فیلم «کابوس جدید وس کریون» را در سال ۱۹۹۴ به یک اثر درخشان وحشت تبدیل کرد. فیلمی که ماجرای آن درباره فردی است که دست به کشتار سازندگان مجموعه فیلم‌های «بختک خیابان الم» می‌زند.

فردی یک وجود خارج از جهان مادی دارد که ثابت کردنی نیست. او می‌تواند زندگی کند درون یک پس زمینه الصاقی به دیوار و ناپدید شود هر جا که بخواهد. حضور فیزیکی ندارد اما خسارات و جراحات واقعی ایجاد می‌کند. او با خنده‌های عمیقش هر چیزی را سوراخ می‌کند. اگر یک مرد در زندگی برای مذاکره جالب باشد، فردی است؛ این چیزی است که من می‌گویم.

تماشای «بختکی در الم استریت» خسته‌ام کرد. فیلم شامل تعدادی نوجوان وحشت‌زده است که توسط بختک شکار و پاره پاره می‌شوند. خب که چه؟ آیا ما را می‌ترساند؟ آیا صداهای موجود به تنهایی می‌توانند ما را وحشت‌زده کنند؟ شاید روفوس – سگ نانسی – را بتوانند، ولی مرا نه. بریم تو پسر!