دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
غوغا در غدیر
دشت غوغا بود، غوغا بود، غوغا در غدیر
موج میزد سیل مردم، مثل دریا در غدیر
تشنگیها بود و توفان بود و شن بود و غبار
محشری از هر چه با خود داشت صحرا، در غدیر
کاروان آرام و بی تشویش لنگر میگرفت
تا بگیرد کاروان سالارشان جا در غدیر
گردها خوابید کم کم، کاروان خاموش شد
تا پیمبر خود چه خواهد گفت آیا در غدیر!
تا افق انبوه مردان صحاری بود و دشت
و سکوتی، تا کند آن مرد لب وا در غدیر
مرد اما با نگاهی گرم در چشمان شوق
جستجو میکرد محبوبش علی را در غدیر
پس به مردان عرب فرمود: «بعد از من علی است
هر که من مولای اویم اوست مولا در غدیر»
گردها خوابیده بود و کاروان خاموش بود
خوانده میشد انتهای قصه ما در غدیر
در شکوه کاروان آن روز با آهنگ زنگ
بی گمان باری رقم میخورد فردا در غدیر
ای فراموشان باطل! سر به پایین افکنید!
چون پیمبر دست حق را برد بالا در غدیر
حیف! اما کاروان منزل به منزل میگذشت
کاروان میرفت و حق میماند تنها در غدیر!
"علیرضا سپاهی لائین"
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست