جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

بگو چقدر می گیـری


بگو چقدر می گیـری

نگاهی به مشکل زن وشوهرهایی که مسایل مالی شان را از هم پنهان می کنند

خانمی خانه‌دار هستم. شوهرم اصلا در مورد مسایل مالی و میزان درآمدش با من صحبت نمی‌کند و در پاسخ پرسش‌های من مدام جواب سربالا می‌دهد...

علت این رفتارش چیست؟ نمی‌دانم بهتر است اصلا دیگر چیزی در این باره از او نپرسم تا کار به جر و بحث نکشد یا بی‌خبری‌ام در مورد این موضوع ممکن است به ضررم باشد؟

این سوال را یکی از خوانندگان پرسیده‌اند ولی خیلی از خانم‌های ایرانی در این مورد سوال و مشکلاتی دارند. اصلا الگوی مالی در خانواده چگونه باید باشد؟ آیا این خانم و امثال او باید خود را از دخالت در مسائل اقتصادی کنار بکشند یا این کار به نفع شان نیست؟

آنچه در ادامه می‌خوانید تحلیل دکتر سامرند سلیمی، روان‌پزشک، عضو کمیته آموزش و رسانه انجمن روان‌پزشکان ایران در این باره است.

ازدواج چند پایه اساسی دارد؛ پایه‌های فکری، عاطفی، جنسی و مالی. در این میان پایه مادی بسیار مهم است و می‌تواند منشاء بروز مشکلات بسیاری شود زیرا زوج‌های ایرانی آموزشی در مورد نحوه مدیریت مالی ندیده‌اند و هرکس روش خود را پیاده می‌کند. داشتن پول و دانایی شامل تحصیلات، هوش اجتماعی، هوش هیجانی، معلومات عمومی، اطلاعات اقتصادی و قدرت تصمیم‌گیری و اجرای تصمیم‌ها، باعث می‌شود یک فرد در خانواده قدرت بیشتری پیدا کند. متاسفانه در جامعه ایران، خیلی از مردها طرف مقابل را به بهانه‌های مختلف از اطلاعات مربوط به گردش مالی خانواده محروم می‌کنند و این کار باعث می‌شود زن از هر دو مولفه قدرت (یعنی پول و دانایی) محروم شود. همسر چنین مردانی نمی‌دانند شوهرشان چقدر درآمد دارد و چقدر می‌توان روی آن حساب باز کرد بنابراین این روش، روشی ناجوانمردانه برای اعمال قدرت در خانواده است.

برخی مردها به همسرشان می‌گویند: «تو چه کار داری که من چقدر درآمد دارم، هر چی می‌خواهی، به من بگو» ولی انتهای حرف شان این را هم اضافه می‌کنند که: «فوقش اگر پول کافی برای تامین خواسته‌ات نداشتم، می‌روم قرض می‌گیرم!» آنها با این کار زن را در فضای ابهام و تعلیق قرار می‌دهند به طوری که هیچ‌وقت نمی‌داند چه چیز را می‌تواند بخواهد و چقدر حق دارد خواسته داشته باشد؛ مثلا نمی‌داند می‌تواند وسایل کهنه خانه را عوض کند یا در حال حاضر پول همسرش در حد خرید یک مانتو است بنابراین همیشه احساس گناه می‌کند و مدام می‌ترسد مبادا خواسته‌‌هایش باعث شود شوهرش تحت فشار قرار گیرد!

نکته دردناک‌ داستان این است که خیلی از مردهایی که چنین روشی را در پیش می‌گیرند، مدعی هستند علت رفتارشان این است که نمی‌خواهند همسرشان نگران مسایل مالی خانواده باشد در حالی که اتفاقا وضع اقتصادی‌شان خیلی هم خوب است و اگر همسرشان متوجه آن بشود، خیلی هم خوشحال خواهد شد.

توزیع قدرت مالی در خانواده‌های ایرانی، چند الگو دارد که لازم است به آنها هم اشاره‌ای داشته باشیم:

قدرت مطلق در دست مرد: این الگو قطعا شکست‌خورده است چون در آن مرد خود را از نظر و اطلاعات دیگر اعضای خانواده محروم می‌کند و امکان اشتباهش خیلی زیاد است.

قدرت مطلق در دست زن: این الگو خیلی نادر است ولی وجود دارد و به دلایل مشابه الگوی اول، شکست خورده است.

قدرت مطلق دست بچه: یعنی بچه تصمیم می‌گیرد پدر و مادر چه کنند و چطور برای او خرج کنند. این الگو معیوب‌ترین الگو و هم برای والدین و هم خود فرزند، بسیار مضر است و درست به مثابه تیغ دادن به کف زنگی مست، می‌تواند بسیار آسیب‌رسان باشد چون فرزند هنوز بسیاری از مهارت‌های لازم را در مورد مسایل مالی ندارد و نمی‌داند چه چیز برایش خوب یا بد است.

قدرت در چرخش: الگویی اصولی است که در دنیا توصیه می‌شود. در این الگو قدرت مانند توپ در طول روز چند بار بین زن و مرد می‌گردد، به‌طور مطلق دست یک نفر نیست و بنا بر موقعیت و شرایط، زن و مرد قدرت را به هم تفویض می‌کنند. مثلا در جلسه خواستگاری دختر خانواده، مرد قدرت را دو دستی تقدیم خانم خانه می‌کند ولی وقتی قصد خرید اتومبیل دارند، قدرت دست مرد است.

این الگوها در نواحی مختلف ایران بسیار متفاوت است؛ مثلا اگر خانواده‌ای که در آن مرد قدرت‌نمایی زیادی دارد و زن خیلی تسلیم و سر به زیر است، به شهرهای شمالی کشور مهاجرت کنند، خیلی از خانواده‌های شمالی حاضر نمی‌شوند با آنها رفت و آمد کنند چون در آن فرهنگ، چنین چیزی پذیرفته و موردپسند نیست ولی اگر در همین خانواده الگو برعکس باشد، یعنی زن قدرت‌نمایی کند و به شوهرش مجال صحبت ندهد، در جنوب، مرکز و جنوب‌غربی ایران کسی تمایل به ارتباط با آنها نخواهد داشت.

البته نوع دیگری الگو هم داریم که من نام آن را الگوی بازار تهران، تبریز، اصفهان و مشهد گذاشته‌ام که مخصوصا بین آذری‌ها خیلی شایع است. در این الگو، قدرت‌مطلق به ظاهر دست مرد است و ظاهرا تمام تصمیم‌ها را بدون مشورت با دیگران می‌گیرد. زن هم به همه القا می‌کند مهم‌ترین تصمیم‌گیرنده مرد است و هیچ‌کس نمی‌تواند روی حرف او حرف بزند ولی درواقع این‌طور نیست زیرا وقتی این دو با هم تنها می‌شوند، تمام تصمیم‌ها در مورد مسائل زندگی را زن به مرد دیکته می‌کند! این الگو سال‌هاست وجود دارد و اتفاقا این خانواده‌ها فرزندان با قدرت تطابق هم تحویل جامعه می‌دهند. البته ما آن را تایید یا رد نمی‌کنیم.

بهترین الگو

در ایران خانواده‌های خیلی متفاوتی وجود دارد؛ زن خانه‌دار- مرد شاغل، زن و مرد شاغل و الگوی کمتر شایع زن شاغل- مرد بیکار. در خانواده‌های نوع اول، تصور نادرستی در مورد زن خانه وجود دارد و او را عملا بدون درآمد می‌پندارند در حالی که این‌طور نیست چون درواقع یک زن خانه‌دار از خروج حدود ۲ میلیون تومان پول از خانه جلوگیری می‌کند و به همین میزان درآمدزاست چون اگر قرار باشد مرد آشپز، پرستار و معلم سرخانه استخدام کند، حداقل باید نفری ۶۰۰ هزار تومان به هر کدام از آنها حقوق بدهد. معمولا برخی مردها مبلغی بابت هزینه‌های خانه و مبلغی برای تامین نیازهای شخصی به همسر خانه‌دارشان می‌‌دهند که این روش ایرادی ندارد.

در خانواده‌هایی که هر دو نفر شاغل هستند، الگوی مطلوب این است که مرد و زن اول ماه هر دو پول‌ها و درآمدشان را یک کاسه کنند، اقساط و پول لازم برای پرداخت تعهدات مالی را جدا و بقیه آن را خرج کنند؛ حتی اگر یکی از طرفین ۵ میلیون و دیگری ۵۰۰ هزار تومان درآمد داشته باشد.

در این الگو، گاهی مرد برای اینکه قدرت خود را به رخ بکشد، می‌گوید من هیچ کاری به درآمد همسرم ندارم ولی در حقیقت چنین مردانی درواقع می‌خواهند زن را از قدرت خلع ید کنند. خیلی از زن‌ها هم در این دام می‌افتند و خیلی هم خوشحال هستند که شوهرشان کاری به پول‌ آنها ندارد در حالی که قبول چنین روندی یعنی واگذاری بخش مهمی از قدرت به مرد. خیلی از خانم‌های ایرانی با فرهنگ من‌درآوردی که معلوم نیست از کجا آمده، معتقدند درآمدشان مال خودشان است فقط باید خرج نیازهای خودشان شود و شوهرشان باید هزینه زندگی و بچه‌ها را تامین کند ولی کسی که می‌خواهد پولش را فقط برای خود خرج کند، اصلا برای چه ازدواج کرده؟ برخی خانم‌ها هم اصلا به دلایل مختلف ترجیح می‌دهند چیزی از همسرشان نپرسند ولی این ناشی از فقر فرهنگی است. آنها آگاهانه و ناآگاهانه خود را در فضای ناآگاهی قرار می‌دهند تا اضطرابی را تحمل نکنند. البته پیگیری مداوم در این زمینه هم لازم نیست ولی بی‌آگاهی مطلق جلوی رشد زن را می‌گیرد، قدرتش را در خانواده کاهش می‌دهد و شرایطی را هم فراهم می‌کند که دانایی‌اش در مورد اوضاع و احوال خانواده کاهش یابد.

دکتر سامرند سلیمی

روانپزشک

عضو کمیته رسانه و آموزش انجمن روانپزشکان ایران