چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

وقتی امام سازش کار می شود


وقتی امام سازش کار می شود

نقدی بر استحاله ی خط امام در وقایع اخیر

آنچه که در این ایام رخ داد به طور مشخص استحاله در آرمان ((استکبار ستیزی و حمایت از مستضعفان جهان)) بود که متاسفانه به نام ((خط امام)) نیز صورت گرفت. البته شکی نیست که به مرور زمان و روشن شدن بیشتر مواضع این جریان و نمایان شدن زاویه انحراف شدید آن، به صورت گسترده‌ای از حامیان این جریان کاسته شد و یقیناً اکنون که کار به حذف شعار ((مرگ بر آمریکا)) و ((مرگ بر اسرائیل)) و زیر سوال بردن آرمان ((فلسطین)) با شعارهایی نظیر ((نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران)) کشیده شد با قاطعیت و اطمینان می‌شود گفت که حامیان این تفکر کاملاً در این مرحله از توده‌ی مردم جدا شده اند.

معاندین یک تفکّر یا فرهنگ، جهت مقابله با آن همیشه از راه ((تقابل مستقیم)) یا روش ((حذف رقیب)) وارد کارزار نمی‌شوند. بسیاری از اوقات، جبهه‌ی مخالف نه از راه انکار رقیب؛ که از راه غیر مستقیم و نرم ((استحاله)) پیش می‌آید. انقلاب اسلامی ملت ایران در سال ۵۷ که از حیث مبانی و راهبردها به طرز عجیبی در جهت مصالح مستضعفان جهان و به تبع آن به خلاف مصالح ابرقدرتها انجام شد، (۱) به صورت خاص‌تر از این قاعده مستثنی نبوده است و هر کس که تصور کند دشمن و توطئه توهم است یا در خوابی عمیق فرو رفته و یا خود را به خواب زده است. این جریان استحاله گر در دوران پس از انقلاب را می توان در تغییر پارامترهایی مانند ساده زیستی، قناعت و مبارزه با فقر و یا در حوزه‌هایی چون زنان و خانواده و ده‌ها مورد دیگر، رصد و ردیابی کرد که در آن هجمه‌ی فرهنگی موجب شد تا به عنوان مثال تنها یک دهه پس از انقلاب مستضعفان احساس کنند که حمایتی که باید از آنان می‌شد کمرنگ شده است. در این نوشته به عنوان شاهد مثالی برای این ادعا، به مقوله‌ی ((استکبارستیزی)) و به صورت خاص‌تر مقابله با شیطان بزرگ یعنی ((آمریکا)) می‌پردازیم. در بررسی گفتمان انقلاب (که خط امام نیز به عنوان مهمترین شاخصه و مفسّر این گفتمان، باید مد نظر گیرد) به هیچ عنوان نمی‌توان شاخصه‌ی استکبارستیزی و تلاش برای حمایت از مستضعفان جهان را نادیده گرفت و یا حتی جزئی پنداشت. در گفتمان انقلاب حتی تضادی بین وجود مشکل در داخل کشور (در حالی که در جهت رفع این مشکلات تلاش شود) و حمایت از مستضعفان جهان وجود ندارد. اما جریانی که همواره به طور مستقیم یا غیر مستقیم، علنی و یا غیر علنی از حمایت استکبار جهانی نیز برخوردار بوده با استفاده از ترفند بالا، بدون اینکه این تفکّر را انکار کند یا بخواهد آن را از گفتمان انقلاب حذف کند سعی در استحاله‌ی این مفهوم داشته است. این جریان در برهه‌ای با طرح مسئله در حوزه‌های نظری و تئوریک (که بیشتر با هدف تاثیر روی نخبگان یا مدیران نظام صورت می‌گرفت) و گاه نیز با طرح احساسی مسئله (که هدفش بیشتر همراه کردن عامه‌ی مردم با خود بوده است) به این کار مبادرت ورزیده است. مباحثات مورد توجه در برخی محافل سطحی و کم عمق دانشجویی در سال‌های گذشته و اتفاقاتی که قبل و بعد انتخابات ریاست جمهوری در قالب ارائه‌ی برنامه انتخاباتی، طرح شعار، دیوار نوشته، وب نگاری و مانند آن پیش آمد مثالی از نوع دوم می‌باشد که در اینجا نگاهی به وقایع اخیر خواهیم داشت.

خواننده باید توجه داشته باشد هدف این نوشته به هیچ وجه بیان سخنان انتخاباتی نیست و نباید این ذهنیت ایجاد شود که نویسنده در پی حمایت از فرد خاصی است، چه اینکه نگارنده بر این عقیده است که همواره فضای انتخاباتی به غلط و با دلایلی که تا حد زیادی قابل کنترل است بیش از حد در دوران قبل و بعد انتخابات بر فضای فرهنگی، سیاسی و حتی علمی کشور احاطه می‌یابد. ولی این نیز قابل انکار نیست که این نوشته در هر صورت موافق و مخالفینی خواهد داشت (و جز این هم نمی‌توان انتظار داشت) که باید به صورت علمی و منطقی در فضایی آزادانه و در حکومت اخلاق مورد مباحثه و مناظره قرار گیرد. لذا انتظار نویسنده از خوانندگان این است که در مواجهه‌ی خود با این چند سطر، نکته‌ی مذکور را مد نظر داشته باشند.

آنچه که در این ایام رخ داد به طور مشخص استحاله در آرمان ((استکبار ستیزی و حمایت از مستضعفان جهان)) بود که متاسفانه به نام ((خط امام)) نیز صورت گرفت. البته شکی نیست که به مرور زمان و روشن شدن بیشتر مواضع این جریان و نمایان شدن زاویه انحراف شدید آن، به صورت گسترده‌ای از حامیان این جریان کاسته شد و یقیناً اکنون که کار به حذف شعار ((مرگ بر آمریکا)) و ((مرگ بر اسرائیل)) و زیر سوال بردن آرمان ((فلسطین)) با شعارهایی نظیر ((نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران)) کشیده شد با قاطعیت و اطمینان می‌شود گفت که حامیان این تفکر کاملاً در این مرحله از توده‌ی مردم جدا شده و به طبقه‌ای بسیار اندک از دانشجویان و افرادی انگشت شمار محدود گشته است. اما از آنجا که در این میان و در قشری که بعضاً تا میانه‌ی راه همراه این جریان بوده است تفسیری غیر واقع از ((خط امام)) صحیح‌تر نمود، لازم است تا با مراجعه به سخنان امام خمینی (ره)، دید که مواضع ((خط امام)) در قبال ((استکبارستیزی)) چه بوده است؛ شاید از این راه فرصت قضاوت بهتر عملکرد این جریان فراهم گردد. این موضوع از آن جهت مهمتر می‌نماید که جریان استحاله‌گر مدام سعی داشته وضع موجود کشور و رویکردهای رهبری را نیز حتی در خارج از مسیر ((خط امام)) جلوه دهد. البته خوشبختانه به قدری مواضع امام در این باب روشن و صریح است که به راحتی و با دیدن تنها یک جمله شاید بتوان لااقل این را فهمید که ادعاهای جریان استحاله‌گر چیزی جز دگرگونی و ((قلب)) خط امام نبوده و نیست. حتی با بازخوانی گفتمان امام، حتماً خواننده در خود احساس بازخواست از اهالی دولت برای اجرای کامل خط امام خواهد یافت.

۱) یکی از نکاتی که در این روزها و قبل از آن بسیار مطرح شد این بود که ((چرا ما غرب را تحریک می‌کنیم؟ اگر ما نگوییم مرگ بر اسرائیل، آنها نیز مزاحمتی برایمان ایجاد نخواهند کرد.)) در طرف مقابل امام خمینی (ره) می‌گویند: «ما طرفدار مظلوم هستیم، هر کسی در هر قطبی که مظلوم باشد ما طرفدار آنها هستیم.» (۲) و باز: «تکلیف اسلامی مسلمانان است که اگر کسی مظلوم واقع شد، باید به آنان کمک کرد.» (۳) و باز: «ما به پیروی از اسلام بزرگ، از جمیع مستضعفان حمایت می‌کنیم.)) (۳) به آسانی ملاحظه می‌گردد امام، مبارزه علیه اسرائیل را منوط به ایجاد مزاحمت از سوی آنان نمی‌داند بلکه مبارزه‌ی با اسرائیل به جهت مبارزه با ظالم برای مسلمانان و حکومت‌های مسلمین اصالت دارد.

۲) در برخی مباحث اتفاقات اخیر، جریان استحاله‌گر، سعی داشت ضمن وانمود کردن اعتقاد خود به مقوله‌ی استکبار ستیزی، بگوید که از نظر امام، وقتی که ما در داخل کشور مشکل داریم نمی‌توان و نمی‌بایست همچنان در فکر مشکل فلسطین و قدس و لبنان بود. این جریان در این زمینه از عبارت امام مبنی بر این که ((راه قدس از کربلا می‌گذرد)) استفاده کرده و سعی کرد تا از این عبارت این گونه درس بگیرد که چون زمان جنگ تحمیلی، امام با این جمله رزمندگان و فرماندهان را از توجه به فلسطین منع کرده و از آنجا که امروز کشور ما در لبه‌ی پرتگاه (!!) قرار گرفته پس کمک به مستضعفان جهان شایسته و روا نمی‌باشد. اما امام خمینی (ره) دقیقاً در جمله‌ای گویا خواسته‌اند جواب این جریان در امروز را بدهند. به فرموده‌ی ایشان ((‌آنچه که موجب تاسف بسیار است که ابر قدرت‌ها به ویژه آمریکا با فریب صدام با هجوم به کشور ما، دولت مقتدر ایران را سرگرم دفاع از کشور خود نمود تا مجال به اسرائیل غاصب تبهکار دهد تا به نقشه شوم خود که تشکیل اسرائیل بزرگ که از نیل تا فرات است اقدام نماید.))(۵) امام همان زمان حتی جنگ هشت ساله را عاملی برای تمرکز دادن توجه ایران به مناطق جنگی و در نتیجه غفلت از مساله‌ی قدس دانستند. یعنی در اوج جنگ نیز، قدس مساله‌ی اصلی بود نه جنگ تحمیلی. حال چگونه است که در حالی که نه جنگی است و نه بحرانی، این جریان خواهان کنارگذاشتن آرمان قدس می‌گردد؟

تأکید امام، بر این مسئله تا جایی است که معتقدند اگر کشوری در امر مبارزه با اسرائیل کوتاهی کرد باید سایر حکومت‌های مسلمین علیه آن به پا خیزند: ((اگر دولتی در این امر حیاتی که برای اسلام پیش آمده کوتاهی کرد بر دیگر دولت‌های اسلامی لازم است که با توبیخ و تهدید و قطع روابط او را وادار به همراهی کنند.))(۶)

۳ـ افترای دیگری که بر خط امام زده شد این بود که این جریان آرمان ((فلسطین)) از لحاظ اهمیت و ارزش به سطح مسائل مادی و معیشتی تنزل داد؛ به گونه ای که مشکلات اقتصادی یک حکومت بهانه‌ مناسبی جهت دوری از دشمنی با اسرائیل است. حال آنکه از منظر امام ((چون احتمال خطر متوجه به اساس اسلام است لازم است بر دول اسلامی بخصوص و بر سایر مسلمین عموما که رفع این ماده فساد را به هر نحو که امکان دارد بنمایند و از کمک به مدافعین کوتاهی نکنند و جایز است از محل زکوات و سایر صدقات در این امر مهم حیاتی صرف نمایند.)) (۷) به راحتی قابل فهم است که امام به مسأله‌ی قدس بسیار فراتر از این مسائل مادی می‌نگریستند و حتی در جایی دیگر در جلد سیزدهم صحیفه‌ی نور، بدون اکراه یا احساس حقارت، مقابله با آمریکا را برای کشورمان همراه هزینه و مشکلاتی دانستند: ((اگر ما با آمریکا و سایر ابرقدرت‌ها کنار آمده بودیم گرفتار این مصائب نبودیم ولی مردم ما دیگر به هیچ وجه حاضر نیستند تن به خواری و ذلت دهند.)) واضح است که بر مبنای این سخن، حتی انزوای ایران در بین کشورهای دیگر نمی‌تواند عامل حقارت ملت اسلامی تفسیر شود. (۸)

۴) برخی اوقات نیز عده‌ای از سر کج فهمی یا غرض ورزی، مدعی می‌شدند که هر چند باید با اسرائیل و آمریکا مقابله کرد اما بهتر است برخی جاهادست به سازش بزنیم و به نوعی تشنج زایی نکنیم. در پاسخ امام پیش از این فرموده‌اند: ((امروز روزی نیست که به سیره سلف صالح بتوان رفتار کرد، با سکوت و کناره گیری همه چیز را از دست خواهیم داد.)) (۸)

۵) تلاش دیگر این جریان این بود که آمریکا، نماینده‌ی اصلی استکبار جهانی نیست و از این طریق سعی داشتند تا هدف حملات و مواضع استکبارستیزانه‌ی مردم را از آمریکا به سمت روسیه و چین سوق دهند. صرفنظر از اینکه این آمریکاست که با طرح ((درد زایمان خاورمیانه)) قصد تشکیل ((خاورمیانه‌ی بزرگ)) را برای رسیدن به اهداف ضد اسلامی یا اقتصادی خود داشته و در قریب به اتفاق ناآرامی‌های امروز جهان پای آمریکا مشاهده می‌گردد، در این نوشتار به خط امامی می‌پردازیم که سردمداران این جریان ادعای آن را داشته و برایش احساس خطر نموده‌اند. امام (ره) اما صریحاً آمریکا را دشمن شماره ی یک محرومان جهان معرفی نموده اند: ((مسلمانان حاضر در مواقف کریمه در هر ملت و مذهب که هستند باید به خوبی بدانند که دشمن اصلی اسلام و قرآن کریم و پیامبر عظیم الشان صلی لله علیه و آله و سلم ، ابر قدرت‌ها خصوصا آمریکا و ولیده فاسدش اسرائیل است که چشم طمع به کشورهای اسلامی دوخته و برای چپاول مخازن عظیم زیر زمینی این کشورها از هیچ جنایت و توطئه‌ای دست بردار نیستند.)) (۹) ((مهمترین و دردآورترین مساله‌ای که ملت های اسلامی و غیر اسلامی کشورهای تحت سلطه با آن مواجه است موضوع آمریکاست. دولت آمریکا به عنوان قدرتمند ترین کشورهای جهان برای بیشتر بلعیدن ذخایر مادی کشورهای تحت سلطه از هیچ کوششی فروگذار نمی کند. آمریکا دشمن شماره یک مردم محروم و مستضعف جهان است.)) (۱۰)

۶) دسته‌ی دیگری از این ادعاها نیز سعی داشت تا وانمود کند امروز دیگر دوران مبارزه با آمریکا و استکبار جهانی به سر رسیده است و دیگر شعار مرگ آمریکا و اسرائیل کافیست. اما امام خمینی (ره) ضمن اینکه در یک جا جنگ با آمریکا را ابدی دانسته‌اند: ((ما تا آخر عمر علیه دولت آمریکا مبارزه می‌کنیم)) بلکه در واپسین سال عمر خود و در آخرین روز جنگ تحمیلی، در پیام پذیرش قطعنامه (که استراتژی نظام را در سال‌های آتی به صورت روشن در آن بیان نمود)، از شروع جنگ دیگر سخن گفتند: «امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پابرهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است.)) که در جای جای این قطعنامه، آمریکا دشمن اصلی مسلمین معرفی می‌شود و این استنباط طبیعی است که با اتمام جنگ تحمیلی، مرحله‌ی گسترده‌تر مقابله‌ی آمریکا با مسلمین شروع شده است.

با موضع امام خمینی (ره) در بخشی دیگر از این پیام، نه تنها به صراحت ادعای افرادی که ایستادگی یا اتخاذ مواضع مقتدرانه برابر غرب را ماجراجویی می‌نامند نفی می‌شود بلکه نشان می‌دهد ما باید به مواضع مقتدارنه با افتخار و خوشحالی بنگریم: ((و چه شیرینی بالاتر از این که ملت بزرگ ایران مثل یک صاعقه بر سر آمریکا فرود آمده است! ... و شیشه حیات آمریکا را در این کشور شکسته است! ))

مطمئنا باز هم امکان ردیف کردن سخنان اینچنینی به قدر بسیار زیاد وجود داشت اما همانگونه که خواننده نیز می‌بیند به هیچ حال ممکن، این اتهامات به خط امام نمی‌چسبد. اکنون ما هستیم و این سوال از مدعیا‌ن خط امام که شما چگونه حاضر شدید به این همه خون‌هایی که به پای این انقلاب ریخته شده پشت کرده و آرمان‌های آن را نه حذف، بلکه استحاله سازید؟ و با چه جرئتی حاضر شدید به خط امام ـ که یادگار ارزشمند این معمار انقلاب است ـ چنین بهتان‌هایی ناصواب را نسبت دهید؟

پاورقی:

۱- متاسفانه امروز به سبب تبلیغات شدید، بسیار یاز ما از اهمیت انقلاب اسلامی به جهت ایجاد روزنه های امید برای پابرهنگان جهان غافلیم. به عنوان مثال شهید چمران در خاطرات خود از غیر ایرانیانی در کشورهای مستضعف جهان سخن می گوید که بعد از شنیدن خبر پیروزی انقلاب اسلامی از شدت شوق و امیدواری جامه ی خود را می دریدند.

۲- کلمات قصار, امام خمینی (ره), موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ص ۷۷

۳- همان

۴- همان ـ ص ۲۱۹

۵- صحیفه نور ، ج ۱۸، ۳۱/۲/۶۲

۶- پیام امام به دول اسلامی ، صحیفه نور، ج۱،ص ۹.۲، ۱۶/۸/۵۲

۷- پاسخ امام خمینی به گروهی از فدائیان ، صحیفه نور ، ج ۱ ، ۴/۶/۴۷ ،صص ۴۵-۱۴۴

۸- همان مدرک ج ۱۳ ص ۲۱۳

۸- پاسخ به علمای یزد، صحیفه نور، ج ۱ ، ص ۲۴۴، اردیبهشت ۴۲

۹- صحیفه نور ، ج ۱۹، ص ۴۶

۱۰- همان. ج ۱۳، ص

منبع: جنبش عدالت خواه دانشجویی لینک منبع: http://www.edalatkhahi.ir/۰۰۵۵۶۴.shtml