یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

حماسه ای به نام خرمشهر


حماسه ای به نام خرمشهر

به یادآوری ایام تلخ حضور دشمن در خرمشهر و ظهور عزم ملی برای بازپس گیری آن از چنگال صدامیان در گفت وگو با سردار نیك خواه از جمله مدافعان سلحشور خرمشهردر تاریخ جنگ دو روز به نام خرمشهر به ثبت رسیده است

به یادآوری ایام تلخ حضور دشمن در خرمشهر و ظهور عزم ملی برای بازپس گیری آن از چنگال صدامیان در گفت وگو با سردار نیك خواه از جمله مدافعان سلحشور خرمشهردر تاریخ جنگ دو روز به نام خرمشهر به ثبت رسیده است.

یكی روزی كه شنی تانك اشغالگران بر شانه های ترد شهر ردی از خون كشید و نعره دشمن حریم شهر را درنوردید و دیگری روز حماسی حضور پیروزمندانه رزمندگان سلحشور اسلام و زدودن دلتنگی های خرمشهر و تبدیل خونین شهر به خرمشهر. این ایام یادآور اشغال خرمشهر به دست حرامیان صدامی است، روزهایی اگرچه تلخ اما سرشار از عزم ملی برای بازپس گیری آن.

● آن روزهااوضاع در خرمشهر چطور بود؟ وضعیت نیروهای دشمن و شیوه همكاری نیرو های كشورمان چگونه بود؟ مگر نیروهای متجاوز آرایشی تدافعی در شهر ایجادنكرده بودند؟

ماجرای خرمشهر به آغاز جنگ برمی گردد، به دوران مقاومت این شهر. در آن دوران حماسه های بزرگی در این شهر آفریده شد. مردم مقابل دشمن جانانه مقاومت كردند. علاوه بر مردم مختلف شهر، گروههایی از ارتش در شهر مانده بود، مانند دژ مرزی لشكر ۹۰زرهی كه در مقاومت نقش داشت. از هوانیروز تعدادی مقاومت كردند و به شهادت رسیدند، از دانشكده افسری ارتش (زمان شهید نامجو بود) نخستین افرادی كه پس از انقلاب برای دوره افسری آمده بودند، به گروه مقاومت پیوستند، تكاوران نیروی دریایی تا آخرین روز سقوط شهر آنجا بودند، حتی از راهنمایی و رانندگی در ورودی شهر بودند، خلاصه اینكه از همه اقشار در مقاومت حضور و نقش داشتند. همه با تعهد و انگیزه آمدند، در حالی كه هیچ گونه امكانات لازم مانند تانك ، توپ و ادوات مقابله نبود.

تمام این مدت جنگ و گریز بود. دشمن با هواپیما و توپخانه بمباران می كرد و با تیر مستقیم تانك شهر را مورد هدف قرار می داد و مردم با كمترین امكانات از شهر دفاع می كردند.

این مقاومت نزدیك ۴۰روز طول كشید و در تمام این مدت بنی صدر مدام وعده می داد. می گفت: «لشكر خراسان در راه است»، «لشكر تهران در راه است» تا اینكه سرانجام شهر سقوط كرد و هیچ كدام از وعده های بنی صدر عملی نشد. از آن لحظه كه خرمشهر سقوط كرد تمام فكر فرماندهان جنگ به آزادی خرمشهر معطوف شد. با سقوط این شهر احساسات مردم جریحه دار شد. عراق خیلی تبلیغ می كرد و مانور می داد كه یكی از شهرهای بزرگ ایران را گرفته است. لذا از آن لحظه كه خرمشهر سقوط كرد، تمام فكرفرماندهان جنگ و مردم به آزادی خرمشهر معطوف شد تا اینكه در اردیبهشت ماه سال،۶۱ بعد از حدود ۱۸ماه از زمانی كه عراقی ها خرمشهر را گرفته بودند، نخستین مرحله عملیات بیت المقدس شروع شد. عملیات آزادسازی خرمشهر در شرایطی انجام شد كه تمام اقشار مردم، از امام گرفته تا دانشگاهیان، علما،نظامیان و مردم عادی به فكر چاره جویی برای آزادی این شهر بودند. عملیاتی با این زمینه، اهمیت بسیاری نزد فرماندهان جنگ می توانست داشته باشد.

درباره منطقه ای كه دشمن گرفته بود، باید بگویم كه نیروهای آنها تنها در خود خرمشهر نبودند، بلكه سرازیر شده بودند از جاده خرمشهر به سمت اهواز تا ۱۲كیلومتری اهواز آمده بودند، یعنی در بیش از ۱۰۰كیلومتر از جادهkm ۱۲۵خرمشهر - اهواز نیروهای بعثی مستقر شده بودند، لذا می شود گفت؛ عملیات در وسعت بسیار زیادی انجام شد. غرب اهواز با ساحل غربی رودخانه كارون، از خرمشهر تا شلمچه و شمال طلائیه همه دست دشمن بود. دشمن بعد از تصرف خرمشهر تدابیر ویژه ای را طراحی و اجرا كرد تا آزادسازی این شهر دیگر امكان نداشته باشد.

نصف جاده آسفالته خرمشهر به اهواز را به ارتفاع ۲متر خاكریز زده بود، خیلی مرتب و مهندسی به فاصله ۵متر، داخل این خاكریزها سنگر ایجاد كرده بود. این سنگرها از سه طرف تیربار دوشكا داشت. یك سمت رودخانه كارون، یك سمت اهواز و دیگری به سمت مرز بود. بین هر سنگر هم تانك، تیربار و نفربر و تیر مستقیم به سمت مواضع ایران، در ضمن بین سنگرهای دیده بانی بافاصله ۱۰۰متر سنگر اجتماعی ساخته بود كه نیروهای جمعی داخل این سنگرها مستقر می شدند، به رغم همه این تدابیر تمام فواصل این موانع و مواضع رانیز مین گذاری كرده بود.

چندین ردیف سیم خاردار و كانال كنده بود و موانع خورشیدی مانند گذاشته بود و به جز مین ها از بشكه های انفجاری هم استفاده كرده بود. دشمن همچنین از ترس و اضطراب سنگرهای حفره روباهی كه از سه طرف دریچه فرار دارد، ساخته بود. در سمت رودخانه چندین ردیف خاكریز داشتندكه بین همه، نیرو چیده بود. در سراسر منطقه اشغالی، بیش از ۶۰درصد از توان زرهی و مكانیزه ویژه و تكاور ارتش عراق مستقر بود. دشمن آنچنان به خود مطمئن بود كه حتی اعلام كرد؛ اگر نیروهای ایران خرمشهر را پس بگیرند، كلید بصره را تقدیم می كند. من الآن آمار خیلی دقیق از نیروهای دشمن در خرمشهر ندارم، اما حدود ۱۵۰هزار نفر از نیروهای دشمن در خرمشهر و اطراف آن مستقر بودند.

آمار منتشر نشان می دهد كه پس از آزادسازی خرمشهر، نزدیك به ۲۰هزار از نیروهای دشمن به اسارت درآمدند و حدودهمین تعداد هم كشته شدند، معمولاً در عملیاتهای نظامی تعدادمجروحان بیش از كشته ها می شود.

خساراتی كه دشمن به شهر وارد كرده بود، به این خاطر مهم بود كه خرمشهر یكی از مهمترین مراكز اقتصادی ایران بود، شهری كه بیش از ۲۵۰هزار نفر جمعیت و حداقل ۳۵هزار واحد مسكونی و تجاری داشت.

بر اثر عملیات بیت المقدس، ۵۵۰ تانك و نفربر منهدم شد. ۵۳فروند هواپیما و ۳فروند هلیكوپتر دشمن ساقط شد و غنائم زیادی به جا ماند. ۱۱۰دستگاه تانك و نفربر، ۱۰۰دستگاه خودرو،هزاران سلاح سبك و دهها توپ صحرایی و ادوات سنگین به غنیمت ماند به طوری كه با این سلاحها سپاه كه تا آن موقع هیچ سلاح مهمی نداشت و همه از اسلحه سبك استفاده می كردند، به یگانهای زرهی و نفربر مجهز شد. این هنر سپاه بود. فرماندهان می گفتند؛ می روید، می گیرید و استفاده می كنید.

● برای اینكه استعداد نیروهای عراقی مستقر در خرمشهر بهتر مشخص شود، می توانید بفرمایید چند ارتش دشمن درآنجا استقرار داشت؟

كل ارتش عراق در آغاز جنگ ۱۲ لشكر زرهی و پیاده مكانیزه به جز نیروهای گارد مرزی داشت ولی به مرور توان ایران كه افزایش پیدا كرد آنها احساس خطر كرده و لشگرهای ویژه گارد ریاست جمهوری ایجاد كردند. حداقل ۳ تا ۵ لشكر گارد ویژه بودند كه قوی ترین نیروهای نظامی عراق به شمار می رفتند. در این گارد، بعثی ترین و مزدورترین افراد جمع بودند. به آنها خیلی می رسیدند و تجهیزات مدرن و به روزی در اختیار آنها بود. عراقی ها در سال ۶۱ بیش از ۲۰ لشكر بودند و تیپ های زیادی هم ایجاد كرده بودند.

● در مقابل این نیروها كه فرمودید، استعداد زرهی و پیاده نیروهای فاتح نبرد (ایران) چطور بود؟

در این عملیات ۱۱۲ گردان از سپاه حضور داشتند، بعضی گردان ها تا ۴۰۰ نفر نیرو داشتند. از ارتش هم ۴۵ گردان در عملیات حضور داشت، یعنی ما جمعاً ۱۶۰ گردان داشتیم در حالی كه گردان های ارتش دشمن به بیش از ۲۰۰ مورد می رسید.

گردان های آنها هم زرهی و مكانیزه بود درحالی كه نیروهای ما پیاده بودند.

نیروهای ما در مرحله ای از رودخانه كارون عبور كردند و از جاده خرمشهر به اهواز از كیلومتر ۶۸ تا ۱۰۳ را تصرف كردند، یعنی نتوانستند در همان شب اول به جاده برسند.

مرحله دوم عملیات كه غروب ۱۶ اردیبهشت ماه انجام شد به پادگان حمید و هویزه رسیدیم و آنجا هم آزاد شد.

در مرحله سوم كه ۱۹ اردیبهشت آغاز شد رزمندگان اسلام آنچنان كه باید نتوانستند به مرز برسند و پیشروی كم بود.

اما در مرحله چهارم عملیات كه غروب اول خرداد (۱۳۶۱) آغاز شد، پیروزی ها چشمگیر بود و سرانجام نیروهای ما پس از یك چرخش ۱۸۰ كیلومتری دور دشمن وارد خرمشهر شدند. دشمن از شلمچه تا خرمشهر نیرو چیده بود، ۱۲ كیلومتر از این خط دست دشمن بود. اینها رسیدند به سمت پاسگاه زیر و قبیان ولی نتوانستند بروند شلمچه را بگیرند با این حال عملیات غرورآفرین سرانجام به ثمر رسید و در ۳ خرداد خرمشهر آزاد شد. پس از آن صحنه های رقت باری برای عراقی ها به وجود آمد، دهها كیلومتر صف اسرای عراقی، مایه خفت عراقی ها شد.

● آزادی خرمشهر تأثیرات مثبتی داشت، این تأثیرات از عرصه های بین المللی گرفته تا بالابردن روحیه مردم و رزمندگان قابل مشاهده بود. برای شما به عنوان كسی كه در صحنه حضور داشتید، كدام بخش بیشتر جلب توجه می كند؟

آزادی خرمشهر در منطقه زلزله ایجاد كرد. برخی كشورهای عربی حوزه خلیج فارس، میلیاردها دلار به نفع عراق اسلحه خریدند. بعد از فتح خرمشهر اسرائیل احساس خطر كرد. چرا كه در لبنان حزب الله جان گرفت و به سرعت بیروت را آزاد كردند و اسرائیل را از این شهر به عقب راندند. آزادی خرمشهر موضع سیاسی ایران را تقویت كرد. در سازمان ملل متحد، سازمان كنفرانس اسلامی و مجامع مختلف ایران از موضع قدرت صحبت می كرد. این رویداد حتماً در تصمیم گیری هایی كه شورای امنیت درباره ایران داشت، مؤثر واقع شد چرا كه آزادی خرمشهر در امتداد چند عملیات موفقیت آمیز بود و مناطق زیادی آزاد شده بودند. بعد از آزادی خرمشهر عراق به وحشت افتاد و اعلام كرد به مرز عقب نشینی می كند و به سرعت در بسیاری از مناطق عقب نشینی كرد.

فروش نفت افزایش پیدا كرد و رونق اقتصادی ایجاد شد. این پیروزی در روحیه مردم ایران خیلی اثر داشت. تمام ایران از آن حزب اللهی خالص گرفته تا صرف ملی با هر انگیزه ای، احساس غرور كردند.

روز آزادی خرمشهر من تهران بودم. در منطقه مجروح شده بودم و در بیمارستان بستری بودم. از ناحیه سر و دست و پا مجروح بودم و ضمناً موج هم گرفته بودم. همین كه ساعت ۱۰ صبح اعلام كردند، خرمشهر شهر خون و قیام آزاد شد فریادهای تكبیر بلند شد و با وجود اینكه من در رختخواب بودم، نفهمیدم چگونه خودم را به خیابان رساندم و شاهد شادی مردم شدم.

● از بستری شدن در بیمارستان صحبت كردید، یك مختصری توضیح می فرمایید كه چگونه جانباز شدید؟

من ده روز دركما بودم. ۱۹ اردیبهشت از كما بیرون آمدم. یادم هست كه در جاده خرمشهر سجده شكر گذاشتیم یك تانك عراقی از شمال جاده خرمشهر به سمت مرز می سوخت.

دود ضعیفی از آن بیرون می آمد و ما از پشت خاكریز دیدیم كه ۲ یا ۳ نفر عراقی در زیر تانك دراز كشیدند.

با شخصی كه می گفت راننده تراكتور بود و با یكی از برادران سپاهی رفتیم تا تانك را بیاوریم. آنها تیراندازی كرده و درگیری شد ولی سرانجام آنها را اسیر كردیم. سوار تانك شدیم به سمت نیروهای خودی حركت می كردیم كه یكی گفت؛ آتیش. عراقی ها تانك خودشان را زده بودند. از آنجا به بعد چیزی خاطرم نمی آید. بعد كه از كما بیرون آمدم متوجه شدم كه بر اثر همین اتفاق مجروح شدم.

● برای آخرین سؤال تمایل داریم درباره اقدامات تبلیغاتی كه قبل از عملیات انجام می دادید، بیشتر بدانیم؟

چون كار ما تبلیغات بود، همیشه فعالیت های روحیه بخش زیادی انجام می دادیم. در وهله اول برای تمامی لشكرهای عمل كننده سپاه و بعد ارتش و جهاد، گروه های هنری و تئاتر می بردیم و آنها با اجرای نمایش ها و سرودهای حماسی فعالیت می كردند. شب شعر برگزار می كردیم كه خیلی جالب و روحیه بخش بود.

شعرا شعرمی خواندند حتی گروه های موزیك و سرود، سرودهای حماسی اجرا می كردند، حتی حسام الدین سراج و خیلی های دیگر برنامه اجرا می كردند. ما در محل سپاه خرمشهر كه ۲هزار متر با مقر عراق فاصله داشت در هتل پرشین كه الآن هتل آزادی شده و بین آبادان و خرمشهر است، آنجا شب شعری اجرا كردیم كه خانم سپیده كاشانی شعر معروف خرمشهر را خوانده بود. یا حسام الدین سراج سرود معروف «گلبرگ سرخ سالها بوی شهادت می دهد» را اجرا كرد.

خانم سیمیندخت وحیدی ، زنده یاد اوستا، صفا لاهوتی و خیلی های دیگر بودند.

مداحان می آمدند. بعد شخصیت ها یی مثل ائمه جمعه استان ها، نماینده های مجلس، وزرا و شخصیت های مورد احترام مردم، مانند شهید بهشتی، شهیدمدنی، شهید محمد منتظری، خیلی ها حتی تا خط مقدم رفتند. حتی از بیت امام می آمدند، خیلی از فیلمسازهای الآن مثل آقای حاتمی كیا، درویش در سپاه بودندو رزمنده بودند. گروه های ۴۰ شاهد را فعال می كردیم كه با دوربین های سوپر۸ به منطقه می رفتند.

این نیروهای پیاده در حالی كه یك دست تفنگ و یك دست دوربین در دست داشتند، مستند سازی می كردند و چه صحنه های نابی گرفتند.

۴۰ شاهد، ۴۰ نفر آدم فیلمبردار بودند كه شاهد تمام این ایثارها و مقاومت ها بودند از خرمشهر تا آخر جنگ بودند. در كنارشان هم شاهدان ایثار بودند.

به فیلمبردارهای صدا و سیما، ارشاد و مراكز استان ها برگ تردد می دادیم كه وارد منطقه بشوند و این حوادث را ثبت كنند.

همه هنرها را بسیج می كردیم. چند میلیون فریم عكس هست. سعید جان بزرگی دراین مناطق شهید شد. نقاشانی مثل شریفی، حبیبی، همه نقش داشتند. حتی مرتضی ممیز دهها پوستر جنگ را طراحی كردند، در و دیوار منطقه پر بودند. تابلو، دیوار نوشته، سنگر نوشته توی جبهه راه می رفتید پر بود از اعلان های تبلیغاتی. حتی در قوطی مهمات هم ما بعضاً كارهای تبلیغی تعبیه می كردیم.



همچنین مشاهده کنید