چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

تابع تولید و تولید تابع


تابع تولید و تولید تابع

عوامل مولد در کشور ما از عوامل مولد جهانی فاصله دارند برای عقب نماندن از غافله جهانی باید این شکاف را پر کرد

سازمان بین‌المللی کار، عوامل تولید را در چهار گروه زمین، سرمایه، نیروی کار و سازماندهی یا مدیریت خلاصه می‌کند. رابطه بازدهی سه عامل اول در ترکیب با عامل چهارم مشخص کننده میزان بهره‌وری خواهد بود. در برخی دیگر از منابع انرژی، بهره‌وری و تکنولوژی نیز جزو عوامل تولید در نظر گرفته شده‌اند. اما به راستی، تولید در ایران تابع چه عواملی است؟

● کار و سرمایه

با توجه به موجودی فراوان سرمایه (شامل منابع طبیعی) در کشور و متأثر از برخی سیاست‌های دولتی، تولیدات ما بیشتر به سمت محصولات سرمایه‌بر و یا به استفاده از شیوه‌های تولیدی سرمایه‌بر متمایل شده‌اند. سهم منابع فیزیکی و منابع طبیعی در کل ثروت کشورمان که به ترتیب ۱۴ و ۵۹ درصد است، مؤید این مطلب بوده و این سهم برای منابع انسانی بیش از ۲۷ درصد نیست. این در حالی است که منشأ منابع انسانی در تولید ثروت جهان ۷۸ درصد و برای منابع فیزیکی و طبیعی جهان به ترتیب ۱۸ و ۴ درصد است و این یعنی ما از منابع انسانی خویش به درستی بهره نمی‌بریم.

سهم نیروی کار از کل درآمد ناخالص داخلی در حدود ۲۵ درصد است و همین رقم در آمریکا به حدود ۵۵ درصد می‌رسد. نکته جالب اینجا است که هنوز بسیاری از بخش‌های ما به تولید سنتی و کاربر خود ادامه می‌دهند. این تناقض از اینجا نشأت می‌گیرد که تولید امروزه جهان، دانش محور است و اندیشه انسانی بسیار بیشتر از نیروهای یدی به کار گرفته می‌شود. این حلقه مفقوده در اقتصاد ایران، سهم منابع انسانی در تولید را به شدت کاهش داده است. اگر می‌خواهیم محصولات تولیدی کشورمان از غافله اقتصاد جهانی عقب نمانند، ناچاریم به تحقیق و توسعه، چه در سطح خرد و چه در سطح کلان بیشتر بها دهیم.

از سوی دیگر با نگاهی به سهم بالای منابع طبیعی در مقابل سهم ناچیز منابع انسانی و فیزیکی در تولید ثروت به نکته دیگری پی خواهیم برد: بهره‌وری پایین کار و سرمایه. به عبارت بهتر در اقتصادی که نفت ثروت بیکرانی را به آن هدیه کرده، با توزیع این ثروت دیگر نیازی به پیمودن راه‌های پرپیچ و خم افزایش بهره‌وری احساس نمی‌گردد.

● بهره‌وری

بهره‌وری از مهمترین متغیرهای تابع تولید جهانی است. امروزه کشورهای پیشرفته درصد قابل توجهی از رشد اقتصادی خود را (حدود ۵۰ درصد) با افزایش بهره‌وری به دست می‌آورند؛ روشی که در آن به افزایش سرمایه و یا نیروی کار احتیاجی نیست. طبق برآورد «اقتصاد ایران» ۱۶ درصد از رشد اقتصادی ایران در سال ۹۰ مرهون رشد بهره‌وری بوده است. اما پیش‌بینی‌ها از سیر نزولی این روند حکایت دارند، به طوری که در سال ۹۱، حدود ۱۴ درصد و در سال ۹۲ تنها ۲ درصد از رشد اقتصادی توسط رشد بهره‌وری پوشش داده خواهد شد. به عبارت بهتر وقتی اقتصاد ما می‌تواند با رشد بهره‌وری ۶/۰ درصد، به رشد اقتصادی ۳/۴ درصد (طبق پیش‌بینی «اقتصاد ایران» برای سال ۹۱) دست یابد، اصلاً دور از دسترس نیست که با رشد بهره‌وری ۸/۱ درصدی (مانند بسیاری از کشورهای جهان)، رشد اقتصادی خود را به ۵/۵ درصد برساند و این یعنی حمایت از تولید ملی.

● تکنولوژی

بهره‌وری مفهومی است که رابطه بسیار نزدیکی با تکنولوژی دارد. در واقع می‌توان گفت یکی از عوامل افزایش بهره‌وری، تکنولوژی است. بنابراین یکی از عوامل تولید در تابع تولید کشورمان تکنولوژی قلمداد می‌گردد. ماشین آلات قدیمی و فرسوده‌ای که بنگاه‌ها در اختیار دارند با مصرف بیش از حد انرژی و کارایی پایین، ظرفیت تولید ما را به شدت پایین آورده‌اند. فراموش نکنیم یکی از بهترین راه‌های انتقال تکنولوژی به کشور، جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی است؛ مقوله‌ای که در آن به شدت ضعیف عمل کرده‌ایم. ضمن این که باید توجه داشت واردات تکنولوژی و بومی نکردن آن همیشه به ما لطمه زده است.

● زمین، منابع طبیعی و انرژی

گستره جغرافیایی و منابع طبیعی فراوان، منابع انرژی غنی و یارانه‌های آشکار و پنهان پرداخت شده در این بخش، منابع طبیعی را به اصلی‌ترین و نه کاراترین عوامل تولیدی ما بدل کرده‌اند. مصرف انرژی در کشورمان حدوداً چهار برابر متوسط مصرف جهانی است و این خود گویای وابستگی تولید ما به این منابع است. ضمن این که بالا بودن سهم منابع طبیعی در تولید می‌تواند نشانه‌ای از خام فروشی کشور ما تلقی گردد. اتفاقی که ما را از مزایای ارزش افزوده محروم کرده و نابودی منابع را در بلند مدت به همراه خواهد داشت.

● مدیریت و سازماندهی

در نهایت، مدیریت و سازماندهی است که کاروان همه این عوامل تولید را به مقصد می‌رساند؛ متغیری که شاید بیشترین نقش را در این میان داشته ولی کمتر به آن توجه شده است. به راستی چند درصد از مدیران بنگاه‌های تولیدی ما مدیرند؟ دانش مدیریت تا چه حد در اقتصاد ما نهادینه شده است؟ مدیران چند درصد از بنگاه‌ها از سطح بهینه خود در تولید، نیروی کار و سرمایه آگاه‌اند؟ کدام کارخانجات مطابق با طرح توجیهی-اقتصادی خود به فعالیت مشغول‌اند؟ پاسخ تمام این سؤال‌ها ما را به یک نقطه می‌رساند: برای حمایت از تولید ملی باید از دانش مدیریت حمایت کرد. در نهایت باید توجه داشت که نقش مدیران بنگاه‌های خرد و متوسط در زمینه کارآفرینی غیر قابل انکار است. شاید محیط کسب و کار و مشکلاتی که بر سر راه ایجاد کسب و کار جدید قرار دارند، در این زمینه بازدارنده باشند، اما کارآفرین بودن در قالب مدیریت یک بنگاه تولیدی، فرهنگی است که باید نهادینه گردد.