پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ایران و آمریكا در ورای تاریخ


ایران و آمریكا در ورای تاریخ

شاید نامه «جیمی كارتر» رییس جمهوری دمكرات آمریكا كه در ششم فروردین سال ۱۳۵۹ ۲۶مارس ۱۹۸۰ برای امام خمینی ره نوشت را بتوان اولین و مهمترین تماس سیاسی دولت فدرال آن كشور با ایران, پس از قطع روابط دو طرف در فروردین همان سال بشمار آورد

شاید نامه «جیمی كارتر» رییس جمهوری دمكرات آمریكا كه در ششم فروردین سال ۱۳۵۹( ۲۶مارس ۱۹۸۰ )برای امام خمینی(ره) نوشت را بتوان اولین و مهمترین تماس سیاسی دولت فدرال آن كشور با ایران، پس از قطع روابط دو طرف در فروردین همان سال بشمار آورد.

پس از آنكه روابط سیاسی ایران و آمریكا در نوزدهم فروردین سال ۱۳۵۹ (هشتم آوریل ۱۹۸۰)قطع شد، بسیاری از تحلیلگران، از روابط فی مابین تهران و واشنگتن، تنها به «سردی» و نه «قطع كامل روابط» یاد كردند.

این نامه نه اولین و نه آخرین نامه دولت فدرال آمریكا به ایران بود كه به صراحت به بیان برخی از سیاستها و مواضع واشنگتن در قبال انقلاب ایران می پرداخت.

جیمی كارتر در نامه خود، ضمن تشریح اوضاع بین الملل و نیز پذیرش انقلاب نوظهور ایران اسلامی تلویحا از ایران خواسته بود كه در قبال به رسمیت شناختن انقلاب ایران توسط واشنگتن، ایران نیز دانشجویانی را كه سفارت آمریكا را اشغال كردند و برخی از اعمال جاسوسی و دخالتهای دولت آمریكا را افشا كرده بودند، محاكمه كند.

حمایت شجاعانه امام خمینی (ره ) از اقدام دانشجویان و تعبیر آن به انقلاب دوم، هرگونه اظهارنظر دیگری در این خصوص را منتفی كرد.

به دنبال ارسال نامه جیمی كارتر به ایران، كنگره آن كشور نیز تا مرداد ماه همان سال دو نامه جداگانه به ایران فرستاد كه در آنها خواسته شده بود تا نسبت به برخورد با دانشجویانی كه اقدام به تصرف سفارتخانه آمریكا در ایران كرده بودند، اقدامی عملی توسط دولت ایران صورت پذیرد.

كارتر در بخشی از نامه خود، حكومت خود را «وارث یك وضع بین المللی خیلی حساس كه نتیجه سیاست و اوضاع و احوال دیگری است» ، توصیف كرد و نوشته بود: این وضعیت همه ما را به ارتكاب اشتباهاتی در گذشته وادار كرده است.

رییس جمهوری وقت ایالات متحده آمریكا در خاتمه نامه خود به امام خمینی (ره ) و با اذعان به قابلیتهای بسیار بالای ایشان، می نویسد: تمنا دارم مرا در حل بحران فی مابین بر اساس ضوابط منصفانه و شرافتمندانه جدا یاری نمایید و از این بابت نهایت حق شناسی را خواهم داشت و ملت ما نیز از شما حق شناسی خواهد كرد.

هر چند مقامات كاخ سفید در بسیاری از موارد وجود این نامه را منكر شدند اما به دلیل مستند بودن این نامه امروز و با گذشت بیش از ۲۶سال از انتشار آن، نمی توان منكر واقعیتی تاریخی در این زمینه شد.

فعالیتهای صلح آمیز هسته ای جمهوری اسلامی ایران هم كه در بستری آرام و مبتنی بر تلاشهای علمی دانشمندان جوان كشور شكل گرفته است نیز با وسواس بیش از اندازه و بزرگنمایی معنادار كاخ سفید و برخی متحدان غربی اش به یك بحران عمومی تبدیل شده است.

قصدی برای مقایسه نامه جیمی كارتر با نامه رییس جمهوری ایران نیست اما نكاتی پیرامون این نامه نگاری ها و زبانی كه در آنها بكار رفته است، جلب نظر می كند كه به اختصار مورد اشاره قرار می گیرد.

پیش تر، برخی از كارشناسان و یا صاحبنظران داخلی و خارجی به كرات ادعا می كردند كه نمی توانند سیاستهای جاری در ایران اسلامی را بشناسند و اساسا رفتار سیاسی دولتمردان ایران را پیش بینی كنند.

این كارشناسان كه بسیاری از آنان در داخل نیز به ارایه دیدگاههای خود می پردازند، همواره از این موضوع گله مند هستند كه رفتار سیاستمداران ایرانی قابل پیش بینی نیست و حتی گاه آنان را متهم به بی برنامگی و یا بی تدبیری در امور سیاسی می كنند.

نامه احمدی نژاد به عنوان رییس جمهوری یك كشور اسلامی، به رییس جمهوری آمریكا نه تنها بیان یك سری مسایل مذهبی نیست بلكه برعكس به نظر می رسد بیان دیدگاههایی سیاسی است كه در قالب عناوین مذهبی مطرح شده است.

همانگونه كه كارتر در بخشی از نامه خود به بنیانگذار جمهوری اسلامی «دموكراسی آمریكایی» را كه جزیی از اعتقادات مذهبی «پیوریتن» های مسیحی و منتسب به پروتستان های قرن ۱۷ میلادی است، مورد تمجید قرار داد و از آن حمایت كرد و بدین لحاظ نمی توان از نامه وی خرده گرفت، نمی توان مواضع آقای احمدی نژاد را نیز كه بر اساس تعالیم مذهبی اسلامی و منبعث از آیین تشیع، برای بوش تشریح شد، تنها یك نامه مذهبی توصیف كرد.

آنچه كه مهم است «نفس عمل» است كه می تواند برای ملت ایران عزت و سربلندی به همراه داشته باشد.

به هر حال «جورج بوش» فردی مذهبی است. او یك مسیحی است كه بر اساس آموزه های پدرانش اعتقادات پروتستان را مورد پذیرش قرار داده است.

وی دارای مسلك «متدیسم» است كه به همین علت برخی سیاستهایش بیش از آنكه رنگ سیاسی داشته باشد ناشی از تعالیم و اعتقادات مذهبی وی است.

بوش در بدو ورود به كاخ سفیددر ژانویه سال ۲۰۰۰ میلادی دفتر «شناخت مذاهب» را تاسیس و حتی در خصوص اسلام نیز كارشناسانی را در این دفتر بكار گمارد.

احمدی نژاد نیز با شناخت همین نكته و بر اساس تعالیم مذهبی خود كه بستر اعمال سیاست در ایران بشمار می رود، با زبانی مشترك با بوش به گفت و گو پرداخته است.

دومین نكته نیز به شرایط و ضرورت شناخت دقیق این شرایط باز می گردد، وجود عوامل بازدارنده و موانع سرسختانه در هر دو طرف بیان ساده تر برخی مواضع را به مراتب سخت و مشكل می گرداند.

تردیدی نیست كه ایالات متحده آمریكا برای انقلاب اسلامی مشكلات زیادی را آفرید و با اتخاذ شیوه های خصمانه مانع پیشرفت ملت ایران در مقاطع مختلف زمانی شده است.

از طرف دیگر نمی توان گفت كه مقامات این كشور بدون انگیزه و بی توجه به اعتقادات خود این سیاستها را پیشه كرده اند.

حتی نظام سرمایه داری كه ملهم از تعالیم «لیبرال دموكرات» های قرون ۱۸ و۱۹ است و عرصه را اینگونه بر كشورهای ضعیف تنگ كرده، دارای نكات و ویژگیهایی است كه می بایست برای شناخت و كنترل رفتار شاگردان ناخلفش همچون سران دولت آمریكا، روزی بر سر یك میز نشست و اشتباهات تاریخی آنان را گوشزد كرد.

بدون تردید اسلام یك دین منزوی و محدود نیست و برای شناساندن تعالیمش، همواره می بایست آن را به جهانیان اعم از دوست و دشمن تبیین كرد و برای همزیستی مسالمت آمیز همه انسانها، باید روزی بر سر یك میز نشست و ناگفته ها را گفت.

ایرنا- علیرضاجباری