پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

تاثیر سن تماشاگران در انجام رفتارهای خشونت آمیز


تاثیر سن تماشاگران در انجام رفتارهای خشونت آمیز

سن افراد, اختلافات و خشونت های خانوادگی به عنوان مهم ترین عوامل تأثیرگذار در انجام رفتارهای خشونت آمیز تماشاگران در ورزشگاه ها است

سن افراد، اختلافات و خشونت های خانوادگی به عنوان مهم ترین عوامل تأثیرگذار در انجام رفتارهای خشونت آمیز تماشاگران در ورزشگاه ها است. بر اساس تحقیقات انجام شده،در سنین ۱۴ تا ۲۵ سالگی، بیشترین رفتارهایخشونت آمیز و تخریبی اتفاق می افتد. ناکامی زمانی به پرخاشگری منجر می شود که با احساس اجحاف توأم باشد.

در زمین های ورزشی اگر تماشاگری باخت تیم خود را در شرایطی ببیند که احساس کند به ناحق در مورد آن صورت گرفته، علاوه بر احساس ناکامی، حس اجحاف نیز خواهد داشت و این امر باعث می شود خشم او دو چندان شود.

بر اساس نظریه های مربوط به یادگیری اجتماعی، رفتارهای تخریبی و خشونت آمیز نیز مانند سایر رفتارها محصول یادگیری اجتماعی هستند. تئوری بی هنجاری یا آنومی رابرت مرتون، به عنوان یکی از نظریات بسیار مهم در این زمینه، به آرزوها و اهداف عالیه موجود در هر جامعه و راه ها و اسباب نیل به این اهداف اشاره دارد. اگر بین این وسایل و اهداف، تناسب لازم وجود نداشته باشد ، چهار دسته رفتار نابهنجار به وجود می آید. یکی از این رفتارها پشت کردن فرد به ارزش ها و هنجارهای اجتماعی، اعتیاد یا حتی عصیان و سرکشی است.

بر اساس نظریه انبوه خلق یا واگیری اجتماعی فرد وقتی در جماعت انبوهی قرار می گیرد ، رفتارهایی را نشان می دهد که به هیچ وجه در حالت فردی بروز نمی داده است. به عبارت دیگر ، روح جمعی خصوصیتی دارد که بر فرد غلبه می کند و او را به الگوبرداری از کارهای دیگران وا می دارد.

هرگاه گروهی به صورت فیزیکی در دوراهی انتخاب میان راه های منطقی و محافظه کارانه و راه های گستاخانه و خطرناک قرار گیرد، معمولا به راه گستاخانه و تخریب روی می آورد. به همین دلیل در ورزشگاه ها مشاهده می شود که گاه تماشاگران در یک لحظه، به واسطه این تصمیم های نادرست، دست به کارهای بسیار خطرناکی می زنند.

آخرین نظریه، نظریه برچسب اجتماعی است که در آن، انگ و برچسبی که مقامات رسمی و حتی جامعه بر پیشانی فرد می زنند را در گرایش او به آن رفتار بسیار تأثیرگذار می داند.

تحقیقات متعدد نشان داد که در کل دنیا، در سنین ۱۴ تا ۲۵ سالگی، بیشترین رفتارهای خشونت آمیز و تخریبی اتفاق می افتد.

در نخستین فرضیه این پژوهش، سن عاملی تأثیرگذار در انجام رفتارهای خشونت آمیز در باشگاه های ورزشی ایران در نظر گرفته شد که بر اساس یافته های به دست آمده این فرضیه تأیید شده است.

فرضیه دوم نیز بر این بوده که اختلافات و خشونت های خانوادگی احتمال انجام خشونت های تخریبی توسط فرد را افزایش می دهد. نتیجه حاصل از آزمون، این فرضیه را نیز تأیید کرد.

ورزشگاه ها فضای تخلیه خشم تبلور شده ای هستند که طی چندین سال، در نسل جوان ما جمع شده است.

در این پژوهش، به این نتیجه نیز رسیدیم که احساس ناکامی و سرخوردگی در صورتی که بر اثر عدم دسترسی به اهداف و مقاصد فردی باشد، می تواند در انجام رفتارهای تخریبی مؤثر باشد.

همان طور که تئوری ها نیز تأیید می کنند، شکست و ناکامی باشگاه تیم مورد نظر فرد، اگر با احساس اجحاف همراه باشد، احتمال انجام رفتار خشونت آمیز تخریبی تماشاچیان را افزایش می دهد.

تمایل افراد به تضعیف قواعد و هنجارهای اجتماعی، احتمال دست زدن به خشونت و رفتارهای تخریب آمیز را افزایش می دهد.

به طور مثال معتادان یا کسانی که در زمینه های دیگر هنجارهای اجتماعی را زیر پا گذاشتند تمایل بیشتری به رفتارهای خشونت آمیز و تخریبی دارند.

رفتارهای خشونت آمیز و تخریبی در جمع تشدید شده و در انبوه تماشاگران افزایش می یابد، زیرا همان طور که تئوری ها نشان می دهند فرد در انبوه خلق، بدون تفکر و استدلال و با تقلید کورکورانه و احساس قدرت کاذب ممکن است دست به هرکاری بزند.

جامعه ما جامعه جوانی است که طی سی سال گذشته، با سه حادثه انقلاب اجتماعی، جنگ تحمیلی و عوارض و تبعات آن و بحران گذار از سنت به مدرنیته مواجه بوده است.

از سوی دیگر، با وجود آنکه مقصر یابی در این زمینه مد نظر نیست اما باید در نظر داشت که مشکلات بیکاری و ادامه تحصیل، بحران هویت و مسائل مربوط به ازدواج و برخی تنگناها باعث می شود میزان خشم تجمیع شده در جوانان جامعه ما نسبت به بسیاری از جوامع، خیلی بالاتر باشد و در چنین شرایطی، نهادهای مسؤول باید اقدامات مؤثرتری را در این زمینه انجام دهند.

باید برای عقلانی کردن فضای ورزشگاه ها، کانون های هواداری را به شیوه مردمی تری تشکیل داده و در آنها، علاوه بر مسائل درون گروهی حمایت تیم، نوعی جامعه پذیری و هنجار پذیری را با برقراری فضای گفت و گو ایجاد کرد.

همچنین باید زمینه هایی فراهم شود که علاوه بر کانون های هواداری، کانون هایی نیز برای مربیان و بازیکنان ایجاد شوند، همان طور که هابر ماس می گوید از طریق گفت و گو می توان بسیاری از خشونت ها را تعدیل کرد.

موارد دیگری مانند آموزش مهارت های زندگی و مدیریت خشم در مدارس، در نظر گرفتن فضاهای بیشتری در جامعه برای تخلیه خشم و هیجان، تلاش برای خصوصی شدن باشگاه های ورزشی و کمک به آنها برای برخورداری از امکانات لازم، بیمه اتوبوس ها، تأسیسات ورزشگاه ها، بانک ها و مغازه های اطراف از طریق هزینه بلیت ورزشگاه ها و همچنین اجتناب از شایعه سازی، تخریب و برچسب زدن به بازیکنان و تماشاچیان در رسانه های ورزشی و حتی فرهنگ سازی از طریق این رسانه ها با تهیه مجموعه های تلویزیونی انیمیشن را به عنوان دیگر پیشنهادات عملی در این زمینه مطرح کرد.

جامعه ما در مرحله گذار از ورزش سنتی به ورزش حرفه ای به سر می برد و لازم است که در این شرایط، تمامی ارکان جامعه با آگاهی نسبت به این موضوع جهت رفع مشکلات و دستیابی به اهداف مورد نظر گام بردارند.

محسن صفابخش

جامعه شناس ورزشی