پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
مجله ویستا

نگاهی به سریال قهوه تلخ


نگاهی به سریال قهوه تلخ

رودربایستی را کنار بگذاریم و برای مهران مدیری و یارانش که موفق ‌شده‌اند در این شرایط، سریالی استثنایی تولید کنند و از راهی غیرمتعارف پا به خانه میلیون‌ها ایرانی بگذارند، …

رودربایستی را کنار بگذاریم و برای مهران مدیری و یارانش که موفق ‌شده‌اند در این شرایط، سریالی استثنایی تولید کنند و از راهی غیرمتعارف پا به خانه میلیون‌ها ایرانی بگذارند، کلاه از سر برداریم. خوشبختانه یا متاسفانه من تاکنون با مدیری حتی در حد یک سلام و علیک ساده هم آشنایی نداشته‌ام، بنابراین خواهش می‌کنم این ستایشنامه را بر حسب نان قرض دادن نگذارید. «قهوه تلخ» به عنوان یک اتفاق فرهنگی و هنری در این شرایط آنقدر قابلیت دارد که یک صاحب قلم به دفاع از آن برخیزد. به جرات می‌گویم پس از سریال جاودانه «دایی‌جان‌ ناپلئون»، این مجموعه جزء معدود آثاری است که پیر و جوان به ستایش آن برخاسته‌اند. متنی تحقیق‌شده، زیبا، پرنکته و پر از اشاره به اوضاع زمانه، طراحی صحنه و فضاسازی خوب- گیرم که لوکیشن کاخ احمدشاه و ابزار و وسایل آن نقش عمده‌ای در جذابیت بصری کار دارند - و از همه مهم‌تر بازی درخشان برخی بازیگران از جمله سیامک انصاری، هرچند تیپ او شباهت فراوان به تیپ پیشین‌اش در سریال شب‌های برره دارد، خود مدیری، بازیگر نقش همسر شاه، برزو ارجمند و دیگر بازیگران، به اضافه کارگردانی فهیمانه مدیری، این مجموعه را به اثری دلپذیر، زیبا، سرگرم‌کننده و هشداردهنده تبدیل کرده است. فیلمنامه که نمی‌دانم چقدرش کار خشایار الوند است و چقدرش سهم امیرمهدی ژوله، ممتازترین وجه این اثر است. لحظه‌های نابی در فیلمنامه دیده می‌شود که نشان از دقت، سواد و تحقیق در تاریخ اجتماعی ایران طی دو قرن گذشته دارد. به عنوان نمونه، بخش اول سریال یعنی معرفی شخصیت اصلی (با بازی سیامک انصاری) و بحث درباره قطعه گمشده‌ای از تاریخ سیاسی ایران، اگر حتی زاییده تخیل هم باشد، بهانه خوبی است برای پرتاب شدن این شخصیت به درون مراکز قدرت سیاسی در ادوار گذشته، یعنی جاهایی که مشتی آدم پرت و پلا، سرنوشت یک ملت تاریخمند را به دست داشته‌اند. از جمله به فصل قرارداد لایروبی زمین و آب‌های جنوب ایران اشاره کنم که همان قرارداد ابلهانه‌‌‌ای است که انگلیسی‌ها برای استخراج نفت با دربار قاجار بستند. و نمونه‌هایی از این دست که بیانگر دقت و ذکاوت نویسندگان این فیلمنامه استثنایی است. پیش از این تصور می‌شد مهران مدیری بدون پیمان قاسم‌خانی یعنی هیچ، اما این مجموعه نشان می‌دهد حالا دیگر چند رقیب جدی برای پیمان سر برآورده‌اند که الوند و ژوله از آن جمله‌اند.

نقد تحلیلی این مجموعه بماند برای بعد اما باید به پافشاری تولیدکنندگانش بر کناره‌گیری از تلویزیون و یافتن روشی دیگر برای پخش آن اشاره کرد که کاری است کارستان. این اقدام، هم انحصاری بودن رسانه تلویزیون را به چالش می‌کشد و هم باعث پیدایش ساز و کاری دیگر در زمینه رسانه‌ها در ایران می‌شود. در نظر داشته باشیم که پخش هفتگی این سریال در سراسر ایران، عملاً چه ساز و کاری را طلب می‌کرده که خوشبختانه شکل گرفته و این می‌تواند گام موثری در جهت استقلال رسانه‌ای باشد. بگذریم که عده زیادی هم در این شرایط بیکاری، از این راه امورات‌شان را می‌گذرانند. امیدوارم این روش از سوی دیگران هم ادامه یابد. گرچه پیشتر سریال قلب یخی هم به همین شیوه توزیع شده که چون ندیده‌ام، طبعاً قضاوتی هم درباره‌اش ندارم. اما «قهوه تلخ» را- دست‌کم تا اینجا که دیده‌ام- دوست دارم و دیدنش را به همه آنهایی که مثل من دچار افسردگی‌اند، توصیه می‌کنم.

احمد طالبی‌نژاد