جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
سیاست شوروی در ایران در پایان جنگ جهانی دوم
از آنجا كه ملت كثیرالاقوام ما در تاریخ معاصر خود شاهد فرازونشیبهای بسیار بوده است، بر آن شدیم تا مقاله تحقیقی و مبتنی بر اسناد آقای دكترانور خامهای را در این شماره درج كنیم؛ باشد كه دوست را از دشمن شناخته و بین حقوق مصرح خود در قانوناساسی و مطامع امریكایِ معتاد به نفت مرزبندی نماییم.
سالهای پایانی جنگ جهانی دوم (۱۳۲۴ و ۱۳۲۵) از تاریكترین و سوالبرانگیزترین سالهای تاریخ كشورمان است. در این سالها سه دولت استعمارگری كه ایران را به زور اشغال كرده بودند نهتنها از تخلیه آن طبق قراردادی كه امضا و تعهد كرده بودند خودداری كردند، افزون بر آن دشواریهای فراوانی برای ملت ما فراهم آوردند و حتی استقلال و تمامیت ارضی كشورمان را مورد تهدید قرار دادند و یكی از آنها یعنی دولت شوروی آشوبهایی در شمال و غرب كشورمان برپا كرد كه اگر با مقاومت دلیرانه ملت ایران روبه رو نشده بود به جدایی بخش مهمی از كشورمان و احتمالاً تجزیه ایران میانجامید.
از نظر پژوهش تاریخی این آشوبها یعنی برپایی "فرقه دموكرات آذربایجان" و "فرقه دموكرات كردستان" و مسائل دیگری در شمال ایران دو پرسش عمده مطرح است: ۱ـ چرا دولت شوروی این آشوبها را به راه انداخت و هدفش از این كار چه بود؟ ۲ـ چرا هنگامیكه همه ناظران و بسیاری از دستاندركاران گمان میكردند زمان پیروزی این توطئه فرارسیده است، دولت شوروی ناگهان از اتمام آن خودداری كرد و با صدوهشتاد درجه عقبگرد در سیاست خود تمام آنچه هواداران او در ایران رشته بودند، پنبه كرد؟
تاریخنگاران و پژوهشگران تاریخ به این دو پرسش در گذشته، پاسخهای گوناگونی دادهاند. اما اینك كه پس از فروپاشی شوروی اسناد محرمانه آن دولت افشا شده است واقعبینانهتر و دقیقتر به آنها میتوان پاسخ گفت. هدف من از نگارش این مقاله همین است. در ضمن آن به اسناد مزبور استناد خواهم كرد و از نظر اهمیتی كه این اسناد دارند، متن آنها را درپایان مقاله خواهم افزود.
سابقاً پاسخ بسیاری از تاریخنگاران و پژوهشگران به پرسش نخست این بوده است كه دولت شوروی میخواسته است استان آذربایجان و كردستان را نخست از ایران جدا كند و به صورت جمهوری مستقلی درآورد و سپس آن را ضمیمه جمهوری آذربایجان شوروی كند و به اصطلاح خودش "آذربایجان شمالی و جنوبی" را به هم پیوند دهد. اكنون اگر به این اسناد مراجعه كنیم موارد فراوانی خواهیم یافت كه میتواند موید این نظر باشد. در سند شماره(۲) دفتر سیاسی حزب كمونیست اتحاد شوروی (پولیت بورو) در تاریخ۶ ژوئیه ۱۹۴۵ (۱۵ تیر ۱۳۲۴ شمسی) به "رفیق باقروف" (میرجعفر باقروف رئیسجمهور آذربایجان شوروی) فرمان میدهد كه: "یك حزب دموكراتیك در آذربایجان جنوبی بهنام "فرقه دموكرات آذربایجان" با هدف رهبری جنبش جداییطلب در آذربایجان جنوبی تأسیس كنید... در میان كردهای ساكن شمال ایران برای جذب آنها در یك جنبش جداییطلب كه یك ناحیه خودمختار ملی كرد را تشكیل دهد اقدامات مناسب صورت دهید. یك گروه از فعالان مسئول را در تبریز كه به هماهنگی فعالیتهایشان با سركنسولگری اتحاد جماهیر شوروی در تبریز موظف باشند، برای هدایت جنبش جداییطلب تشكیل دهید."
در همین سند "پولیت بورو" فرمان "تأسیس گروههای رزمی مسلح (یعنی ارتش جمهوری خودمختار جداییطلب آذربایجان) به سلاحهای ساخت خارج (یعنی شوروی) جهت حوایج دفاعی اهالی هوادار شوروی و فعالان تشكیلات دموكراتیك و حزبی جنبش جداییطلب" را صادر میكند و مسئولیت انجام آن را به عهده ژنرال بولگانین و باقروف میگذارد. افزون بر این در چند جای دیگر این سند واژههای "جنبش خودمختار جداییطلب" و "آذربایجان جنوبی" تكرار شده است.
آیا دولت شوروی آنگونه كه بیشتر تاریخنگاران پیشین میپنداشتند فقط خواهان جداكردن استانهای آذربایجان و كردستان از ایران و الحاق آنها به اتحاد شوروی بود؟ سندهای افشاشده اخیر نشان میدهد كه توسعهطلبی دولت شوروی بسیار فراتر از این دو استان میرفت و شامل سراسر شمال ایران میشد.
در عنوان همان سند شماره(۲) گرچه مواد آن فقط مربوط به جدایی آذربایجان و كردستان است، میخوانیم: "فرمان دفتر سیاسی كمیته مركزی حزب كمونیست اتحاد شوروی به میرجعفر باقروف صدر كمیته مركزی حزب كمونیست آذربایجان در مورد اقداماتی جهت سازماندهی یك جنبش جداییطلب در آذربایجان جنوبی و دیگر ایالات شمالی ایران." بنابراین در همان زمان صدور این فرمان هدف سیاست شوروی محدود به آذربایجان و كردستان نبوده و شامل سراسر شمال ایران میشده است. اما در فرمان بعدی "دفتر سیاسی" كه به تاریخ ۱۴ ژوئیه ۱۹۴۵ (۲۳ تیر ۱۳۲۴) صادر شده است این مسئله كاملاً صریح و با ذكر جزییات بیان شده است. در بند "ت" این فرمان آمده است: "در ایالات گرگان، گیلان، مازندران و خراسان براساس مسائل محلی و بویژه موارد ذیل، جنبشهای جداییطلب ایجاد شود. سپس شعارهایی را كه در هریك از استانهای بالا میتوان در پیرامون آن جنبش جداییطلبی ایجاد كرد آورده است، ازجمله "در ایالت گرگان آموزش زبان بومی تركمنی در مدارس" و "جایگزینی تركمنها در موسسات محلی و ژاندارمری و پلیس" و غیره را ذكر كرده است. نكته جالب در این فرمان این است كه جنبش جداییطلب در این استانها باید همگام با جداییطلبان آذربایجان و كردستان پیش روند یعنی هم خودمختاری و جدایی استان خود را بخواهند و هم از جداییطلبی آذربایجان و كردستان پشتیبانی نمایند. بدینمنظور در بند ۴ سند شماره(۳) توصیه شده است كه "پس از استقرار كمیتههای موسس فرقه دموكرات آذربایجان در تبریز كمیتههای محلی فرقه دموكرات آذربایجان" افزون بر شهرهای دیگر این استان در شهرهای "قزوین، رشت، پهلوی(انزلی)، ساری، شاهی، گرگان و مشهد" نیز تأسیس شوند. وظیفه این كمیتهها ظاهراً میبایست سازماندهی پشتیبانی متقابل "جنبشهای جداییطلب" این استانها از فرقه دموكرات آذربایجان و این فرقه از آن جنبشها باشد.
نكته جالب دیگر در این سند كه نشانه سراسری بودن توطئه دولت شوروی در شمال ایران است مسئولیت مشتركی است كه برای اجرای آن بهعهده حزبتوده ایران و فرقه دموكرات آذربایجان میگذارد. در بند(۱) این سند میخوانیم؛ "وسایل سفر پیشهوری و كامبخش به باكو برای مذاكره فوراً سازماندهی شود. با توجه به نتایج این مذاكرات تأمین وسایل سفر پادگان صدر كمیته ایالتی حزبتوده در آذربایجان به باكو در نظر گرفته شود.
میدانیم كه حزبتوده یك حزب سراسری بود و در همه استانها بویژه در استانهای شمالی، سازمان گستردهای داشت. بنابراین آیا احضار كامبخش مسئول تشكیلات این حزب به باكو و شركتش در تصمیمگیریهای جداییطلبانه نشانه گستردگی این توطئه نیست؟! رهبران حزبتوده ازجمله مرحوم ایرج اسكندری در خاطراتشان از جریان تأسیس فرقه دموكرات آذربایجان اظهار بیاطلاعی كرده و پیوستن "كمیته ایالتی آذربایجان" را به "فرقه" عملی خودسرانه دانستهاند. درحالیكه مسئول تشكیلات این حزب از آن آگاه و آن را تصویب كرده بوده است، آیا كامبخش مأموریت خود را از كمیته مركزی پنهان داشته بوده است؟! یا اینكه اسكندری و دیگر رهبران حزبتوده حقیقت را كتمان میكردهاند؟!
سند شماره(۱) كه فرمان استالین صدر شورای وزیران اتحاد جماهیـر شـوروی به تاریخ ۲۱ ژوئن ۱۹۴۵ (۳۱ خرداد ۱۳۲۴) درباره عملیات اكتشاف نفت در سراسر شمال ایران است، نیز میتواند موید نیات سوء دولت شوروی نسبت به استقلال و تمامیت ارضی كشور ما تلقی شود. در آن تاریخ دولت شوروی هیچگونه مجوزی برای عملیات اكتشافی در ایران نداشت و مجلس شورایملی ایران نیز طبق قانونی هرگونه مذاكرهای درباره اعطای امتیاز به كشورهای خارجی را ممنوع كرده بود. بنابراین عملیات اكتشاف توسط ارتش اشغالگر شوروی در شمال ایران ناقض حقوق بینالمللی و جرم شناخته میشد. این سند كه علاقه وافر و بیتابانه دولت شوروی را به بهرهبرداری از منابع نفت شمال ایران نشان میدهد میتواند علت عمده توطئه بعدی دولت شوروی برای جداساختن شمال ایران باشد.
اكنون به بررسی پرسش دوم و یافتن پاسخ آن بپردازیم. آنچه پیش از هرچیز به نظر میرسد تفاوت زمانی میان این دو پرسش و درنتیجه اختلاف شرایط سیاسی و اجتماعی میان آنهاست، پرسش اول كه مورد بررسی قرار دادیم مربوط به سال ۱۹۴۵ (۱۳۲۴) و هنگامی است كه جنگ جهانی دوم تازه در اروپا به پایان رسیده و ارتش شوروی پیش از متفقین وارد برلین شده و قهرمان آزادی اروپا از شر نازیسم بهشمار میرفت، جنگ در اقیانوس آرام دوام داشت و نخستین بمب اتمی در اواخر این سال روی هیروشیما افكنده شد. در ایران دولت شوروی شمال كشور را اشغال كرده و قصد تخلیه آن را نداشت. حكومت صدرالاشراف برای سركوب حزبتوده و شورای متحده احزاب و روزنامههای آزادیخواه مستقر گردیده و به رأی و نظر مجلس نیز توجهی نداشت. اما عقبنشینی شوروی یكسال پس از آن صورت گرفت. در آن زمان جنگ سرد هنوز آغاز نشده بود، اما امریكا با فتح و اشغال ژاپن و داشتن سلاح اتمی بزرگترین قدرت در جهان بهشمار میرفت، درحالیكه آسیبی هم از جنگ ندیده بود. انگلیس و بویژه شوروی كه بیشترین آسیب را از جنگ دیده بودند چشم كمك و یاری بهسوی او دوخته بودند. شمال ایران از نیروهای شوروی تخلیه شده بود. حكومت قوامالسلطنه كه خود را دوست شوروی نشان میداد روی كار آمده و قراردادی برای بهرهبرداری مشترك نفت شمال ایران با دولت شوروی امضا كرده بود، اما باید به تصویب مجلس شورایملی میرسید كه لازمه انتخابات آن آرامش سیاسی و امنیت در سراسر كشور میبود. اما ظاهراً دولت انگلیس و شاید امریكا و اكثریت هئیت حاكمه ایران صلاح خود را در چنین آرامشی نمیدیدند و به ناامنی و آشوب در جنوب ایران كمك میكردند. "اتحادیه اعراب" در خوزستان و "اتحادیه عشایر جنوب" در فارس علم طغیان برافراشته و ادعای خودمختاری این دو استان را میكردند و تهدید به جداشدن مینمودند.
ازسوی دیگر دولت ایران علیه مداخلات دولت شوروی در شمال ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد شكایت كرده و شورا، رسیدگی به آن را پذیرفته بود. در چنین شرایطی دولت شوروی ناگزیر بود از حداكثر توقعات خود در ایران چشم بپوشد و به آنچه مهمتر و حیاتیتر از همه است یعنی بهرهبرداری از نفت اكتفا كند. بهرهبرداری از منابع نفت شمال ایران برای شوروی حیاتی بود و اولویت داشت. در سند شماره(۱) میبینیم كه استالین شخصاً با چه دقتی و موشكافی دستور تهیه مقدمات آن را صادر كرده است. درحقیقت شوروی برای ترمیم خسارات و ویرانیهایی كه هنگام جنگ بر آن وارد آمده بود نیاز مبرم به ۶۰۰ هزار بشكه نفت داشت، درحالیكه كل تولید نفت باكو فقط ۶هزار بشكه بود و منابع نفت اورال و جاهای دیگر روسیه هنوز كشف نشده یا به مرحله بهرهبرداری نرسیده بودند. از این گذشته، استالین و رهبران دیگر شوروی مطابق عقاید ماركسیستی خود اقتصاد را مادر سیاست میدانستند و معتقد بودند اگر بهرهبرداری از نفت شمال ایران را به چنگ آورند و "شركت مختلط نفت ایران و شوروی" تشكیل و در سراسر شمال ایران مستقر گردد عملاً شمال ایران به منطقه نفوذ آنها مبدل خواهد شد و نیازی به توطئه و آشوب نخواهد بود. ازسوی دیگر تشكیل شركت مختلط و آغاز بهرهبرداری نیاز به تصویب قرارداد قوام ـ سادچیكف و اساسنامه این شركت در مجلس ایران داشت و برای تشكیل مجلس پانزدهم باید انتخابات انجام میگرفت. دولت شوروی بیم آن داشت كه اكثریت این مجلس قرارداد مزبور را تصویب نكند یا در اساسنامه شركت مختلط تغییرات بنیادی دهد. از اینرو در سند شماره(۳) میبینیم كه بند "ب" آن باعنوان "تضمین انتخاب نمایندگان انتخابات دوره پانزدهم مجلس" كلاً مربوط به اطمینانیافتن از داشتن اكثریت وابسته به سیاست شوروی در آن است و "دفتر سیاسی كمیته مركزی حزب كمونیست شوروی" در توصیههای خود تا جایی پیش میرود كه فرمان "حذف و اخراج" نامزدهای احزاب و سازمانهایی را كه موافق سیاست شوروی نیستند، صادر میكند!!
انور خامهای
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست