جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

تداوم سیاست های بوش در آمریکای اوباما


تداوم سیاست های بوش در آمریکای اوباما

پیروزی «باراک اوباما» در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا, چه پیامدهای متفاوتی را در مقایسه با دوران «جرج بوش» می تواند داشته باشد احتمالا خود رئیس جمهور آمریکا و هوادارانش می گویند معنی این پیروزی, ایجاد «تغییرات» در سیاست خارجی و داخلی آمریکا است

پیروزی «باراک اوباما» در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، چه پیامدهای متفاوتی را در مقایسه با دوران «جرج بوش» می تواند داشته باشد؟ احتمالا خود رئیس جمهور آمریکا و هوادارانش می گویند معنی این پیروزی، ایجاد «تغییرات» در سیاست خارجی و داخلی آمریکا است. اما سؤال این است که چه تغییراتی قرار است صورت گیرد واین تغییرات در کجا و چگونه خواهد بود؟ قابل تصور نیست که در پی بحران اقتصادی کنونی آمریکا که برخی ازکشورهای غربی را هم فراگرفته و بر مناطق مختلف دنیا هم تأثیر گذاشته است، یک انتخاب و جابجایی رئیس جمهور بتواند تغییرات ریشه ای و اساسی در جامعه آمریکا ایجاد کند. ضرورتی که اجازه ورود انسانی کنیایی با مغزی آمریکایی به کاخ سفید را داده، نیاز مبرم به همان اصل «تغییرات» بوده است. سیستمی که ایالات متحده را هدایت می کند، لزوم این تغییر را عمیقا حس و لمس می کند و به همین دلیل، فضای جدیدی را پیش روی شهروند آمریکایی باز کرده است. اوباما، فضای تنفس تازه ای است که آمریکایی ها به آن نیاز داشتند؛ جمهوریخواهان بیش از حد، دل مردم را زده بودند و سیمای آمریکا در جهان، تیره تر از آن شده بود که حضور مجدد جمهوریخواهان در کاخ سفید، بتواند آن را تمیز کند. ایالات متحده می بایست به دنیا بقبولاند که تغییراتی خوب در راه است و این موضوع را از هسته مرکزی خود، یعنی جامعه آمریکا آغاز کرده چرا که آنها می خواستند شهروندان مالیات ده آمریکا را، که در پیشبرد سیاست های غلط دولت ناخرسند شده بودند، التیام دهند و این کمک بسیار بزرگی می تواند به بقای نظام بکند. ایالات متحده به شرایط کنونی که نوعی شارژ روانی مردم این کشور است، نیاز داشت. باید نشان داده می شد که از مسائل نژادی، فاصله گرفته شده است و اوضاع به سود سیاهان، حتی تا کاخ سفید، پیش رفته است.

آمریکایی ها، به «امیدواری» نیاز دارند ولی اگر «کالین پاول» وزیر خارجه سابق بوش، توانست در سیاست خارجی ایالات متحده تغییراتی ایجاد کند، اوباما هم قادر خواهد بود. اکنون منافع آمریکا ایجاب می کند که بعضی تغییرات، با هدف کاستن از فشارهای داخلی و خارجی بر روی این کشور صورت گیرد. آمریکای اوباما، تجربه جدیدی پس از دوران طولانی مدیریت جمهوریخواهان بر این کشور خواهد بود، اما سیاست آمریکا در اروپا و نفوذ در شرق اروپا، هیچ تغییری نخواهد کرد چرا که شیوه رفتار متقابل اروپا و آمریکا نسبت به هم، رویه ای سنتی و کاملا جاافتاده است و هر دو طرف به یکدیگر، نیاز دارند. مناسبات با آفریقا، توسعه پیدا می کند ولی در آمریکای مرکزی و لاتین، تنش ها ی کنترل شده تر ادامه پیدا خواهند کرد. بدترین تنش آمریکا در این حوزه در دوران «جان اف. کندی» دموکرات و «خروشچف» روی داده است. باید توجه داشت که آمریکا در مواجهه با چین، حوزه جنوب شرقی آسیا، اعراب، خاورمیانه و به خصوص در قبال ایران، دارای یک سیاست اصولی و ثابتی است که حرکت در چارچوب منافع ملی (و درواقع، منافع شرکت ها) کشور تعریف می شود و این یک سیاست جامع و همیشگی است. آمریکای اوباما، ادامه تمام دولت هایی است که در تاریخ سیاسی ایالات متحده ظهور کرده اند. اوباما، به اندازه کافی آمریکایی نیست. حتی خود شخص وی هم باور ندارد ریاست جمهوری این کشور را تصاحب کرده باشد. سیستم آمریکا، تلاش می کند با وارد کردن اوباما به صحنه، به بخش عمده ای از تحولات و تغییرات کنترل شده در جهت تأمین هرچه بیشتر منافع کشور دست یابد.

این تغییرات در دوره بوش اگر روی می داد به مفهوم اعتراف ایالات متحده به ضعف جهانی خود بود، ولی در دوره دموکرات ها، می توان آن را در نزد افکار عمومی ایالات متحده و دنیا، به معنای مخالفت با سیاست های بوش نشان داد، بدون اینکه به جایگاه اقتدارگرایانه آمریکا خدشه ای وارد شود. درحقیقت، دموکرات ها و جمهوریخواهان، در دوره های متفاوتی برای نجات کشور و ترمیم ضایعات آن، به میدان می آیند و در اصول از پیش تعیین شده، هیچ تغییری به وجود نمی آورند و در این میان، تنها شیوه ها و رنگ ها عوض می شوند. آمریکای اوباما، در مواجهه با روسیه، ادامه دهنده مباحث چالش برانگیز بین دو کشور خواهد بود. نتیجه اینکه، تغییرات در آمریکا کامل نخواهد بود و تحولی در بنیان های اساسی ایالات متحده به وجود نخواهد آمد. سران کاخ سفید و واشنگتن تحولات و تغییرات را فقط در جهت مصالح و منافع آمریکا و البته در چارچوب استراتژی غیرقابل تغییر این کشور، ایجاد خواهند کرد.

سعید داور