شنبه, ۳۰ تیر, ۱۴۰۳ / 20 July, 2024
آیا شفاعت, به گناهكاران جرئت نمی بخشد
![آیا شفاعت, به گناهكاران جرئت نمی بخشد](/web/imgs/16/152/y6v3k1.jpeg)
وعده شفاعت در صورتی موجب جرئت بر گناه میگردد كه بدون هیچ گونه ابهام و تردیدی نوید داده شود؛ در صورتی كه قرآن، شفاعت را به صورت مشروط، همراه با یك رشته ابهامهایی القا كرده است...
●شفاعت، با واسطهگریهای دنیوی چه تفاوتی دارد؟
شفاعت اولیای الهی در روز بازپسین، با وساطتهای دنیوی یا تبعیض در قانون متفاوت است.
در شفاعتهای اخروی كار در دست خداست و از امر او سرچشمه میگیرد. اوست كه شفاعتگر را برمیانگیزد و بر اثر كمال و جایگاهی كه دارد، به او حق شفاعت میبخشد و رحمت و بخشش خود را از مجرای او شامل حال بندگان میسازد؛ ولی در شفاعتهای دنیوی، كار كاملاً دیگرگونه است؛ زیرا مجرم، شفاعتگری را برای شفاعت خود برمیانگیزد و اگر تحریك او نبود، این شفاعتگر، هرگز به فكر شفاعت نمیافتاد. قرآن مجید، به مسلمانان دستور میدهد كه در همین دنیا، به حضور پیامبر برسند و از او بخواهند برای آنان دعا كند و از خداوند آمرزششان را بخواهد.[۱][۱]
در شفاعتهای اخروی، نجاتبخش و شفاعتگر، تحت تأثیر مقام ربوبی قرار میگیرند؛ ولی در شفاعتهای دنیوی، صاحب قدرت، از سخنان شفاعتگر متأثّر میگردد، و حتی خود شفاعتگر نیز، تحت تأثیر سخنان و پافشاری و اصرار مجرم قرار میگیرد. شفاعتهای دنیوی، تنها تبعیض در قانون و یا دور زدن آن است و نفوذ شفاعتگر، بر اراده قانونگذار و یا مجریان قانون چیره گشته و سرانجام صاحب قدرت، تنها قدرت خود را در ضعیفان و ناتوانان به كار میگیرد؛ در حالی كه در شفاعتهای اخروی، هیچ كس قدرت خود را بر خداوند تحمیل نمیكند؛ بلكه شفاعت، رحمت گسترده و بخشش بیكران خدای مهربان است كه از او سرچشمه گرفته و میخواهد به وسیله آن، كسانی را كه شایسته پاكیاند، پاك سازد. از آن سو نیز، كسانی كه شایستگی بخشش و رحمت گسترده الهی را ندارند، باید به همان حال باقی بمانند.رحمت خداوند، بسان موجودیِ صندوق یك بازرگان و یا بانك نیست كه پایان یابد؛ بلكه باید در طرف قابلیت و شایستگی باشد تا رحمت خدا به او برسد. اگر در قرآن آمده است كه: خداوند كافران را نمیآمرزد،[۲][۲] از آن رو است كه دل مشركان بسان ظرف در بستهای است كه اگر در ژرفای اقیانوسها نیز فرو رود، هیچ گاه آب به درون آن راه نمییابد، و یا بسان شورهزاری است كه هر چه باران بر آن ببارد، جز خس و خار چیزی در آن نمیروید. شفاعت اولیای خدا، از آنِ كسانی است كه رضایت پروردگار را به دست آورده باشند؛[۳][۳] چرا كه خداوند میداند چه كسی شایستگی فیض معنوی و رحمت گسترده او را دارد و چه كسی ندارد و به قول سعدی:
گر خواجه شفاعت نكند روز قیامت باید كه ز مشاطه نرنجیم كه زشتیم.
نه تنها مشركان از رحمت گسترده خدا و شفاعت اولیای او محروماند، بلكه گروهی كه بر اثر ناپاكیهای بسیار، شایستگی بخشش و رحمت خدا را از دست دادهاند، لطف الهی شفاعتِ شافعان را دریافت نخواهند كرد.[۴][۴]
آیا فرق نهادن بین مجرمان و جرمها تبعیض ناروا و ناسازگار با عدالت پروردگار نیست؟
درست است كه همه مجرمان و جرمها، از نظر به هم زدن مرز بندگی، یكسان و یكنواختاند و نافرمانی خداوند به شمار میآیند، اما خود جرم دارای مراتب گوناگونی است كه به دلیل همین گوناگونی مراتب، كیفرهای گوناگون را در پی دارد. مجرمان نیز از نظر روحیه، دنائت و پستی و شرارت و هرزگی، درجات گوناگونی دارند. با توجه به این تفاوت درجات، تبعیض میان مجرمان و جرمها، تبعیض ناروا و غیر منطقی نخواهد بود. برای توضیح مطلب، به نمونه زیر توجه كنید: تمام نورهای جهان، از این نظر كه پیرامون خود را روشن میكنند، یكساناند، اما از لحاظ شدت و ضعف روشنایی با هم متفاوتاند. لامپ كوچك، تنها پیرامون خویش را نور میبخشد، اما نورافكن ممكن است شعاع صد متری را نورباران كند. این دو، نه تنها از نظر درجه نور و اثر، با هم اختلاف دارند، بلكه از نظر دستگاه مولد برق نیز با هم مختلفاند. دستگاهی كه بتواند شعاع صد متری را روشن سازد، حتماً باید قویتر از دستگاهی باشد كه ده متری را روشن میكند. روحیه جوانی كه تنها به زن نامحرم مینگرد و بس، و هرگز حاضر نیست گام از آن فراتر نهد، قطعاً با روحیهٔ جوانی كه به شنیعترین اعمال منافی عفت دست میزند، و چیزی را در انجام مقاصد كثیف و پلید خود مانع نمیبیند، تفاوت بسیاری خواهد داشت. این دو، افزون بر اختلاف در روحیه و عوامل گناه، از نظر خود جرم نیز متفاوتاند؛ جرم یكی نگاه و تجاوز سطحی به ناموس مردم است، در حالی كه جرم دیگری تجاوز عنفی به ناموس مردم است. هرگز مفسده تجاوز به ناموس مردم، با مفسده نگاه به دختر مردم یكسان نیست.
بنابراین اگر برخی از مجرمها و بعضی از جرمها مشمول شفاعت شوند و بعضی دیگر از آن بیبهره گردند، تبعیض ناروا و كار غیر منطقی نخواهد بود. اگر كسانی كه از شفاعت بهره میگیرند، هیچ گونه شایستگی و برتری بر دیگران نداشته باشند و در این شرایط به آنها یاری شود، و بر دیگران مقدم گردند، به یقین، این كار گونهای تبعیض ناروا خواهد بود؛ ولی اگر برخی از گناهكاران به دلیل پیوندهای معنوی كه با خدا داشتند و به سبب ارتباط ایمانی كه با اولیای خدا برقرار ساخته بودند، یاری شفیعان روز رستاخیز را از آن خود سازند، در این صورت، شفاعت، عین عدل و دادگری، و نوید به آن در این جهان، وسیله تربیت و بازگشت گنهكاران از نیمه راه خواهد بود. آنان كه بر پیوند خود با خدا پایبند مانده و با اولیای خدا نیز ارتباط معنوی دارند، مشمول شفاعت اولیای او قرار میگیرند؛ ولی كسانی كه این دو شرط را ندارند، بر اثر دوری از مقام ربوبی و نداشتن چنین ارتباطی با اولیای حق، شایسته آن نیستند و این كار، تفاوت ناروا و تبعیض نادرست نخواهد بود.
روشنگر این بیان، تفاوتهایی است كه قرآن میان مشرك و غیر مشرك قائل شده است. آنجا كه میفرماید:إِنَّ اللّهَ لاَ یَغْفِرُ أَن یُشْرَكَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذلِكَ[۵][۵]
مسلّماً خدا، این را كه به او شرك ورزیده شود، نمیبخشاید و غیر آن را برای هر كه بخواهد میبخشاید.
در این آیه، خداوند میان مشرك و غیرمشرك فرق میگذارد و این مربوط به پس از توبه نیست؛ زیرا خداوند توبهپذیر، توبه هر دو گروه را میپذیرد. جای این پرسش است كه چرا رحمت گسترده حق، شامل حال مشركان نمیگردد؟ پاسخ آن است كه مشركان به اندازهای از خدا دورند كه از تمام پیوندهای خود با خدا بریده و از پوشش رحمت او بیرون رفتهاند؛ در حالی كه غیر مشركان، بخشی از پیوندهای خود را با خدا حفظ كردهاند. قرآن مجید، پرهیز از گناهان بزرگ را كفاره گناهان كوچك میداند و میفرماید:إِن تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَیِّئَاتِكُم[۶][۶]
اگر از گناهان بزرگی كه از آنها نهی شدهاید دوری گزینید، بدیهای شما را از شما میزداییم.
با توجه به بیان یاد شده، حقیقت مطلب روشن میگردد؛ زیرا كسی كه از گناهان كبیره پرهیز كند، بر بخش بزرگی از پیوندهای خویش با خدا پایبند بوده و تنها لحظاتی از خدا غافل گردیده است و هرگز چنین كسی را نمیتوان با گنهكاری كه غرق در فساد و آلودگی است، مقایسه كرد و هر دو را یكسان دانست.
آیا بخشیدن برخی از مجرمان و یا نادیده گرفتن برخی از جرمها، نوعی تبدیل و تغییر در سنن الهی به شمار نمیآید، در حالی كه سنن الهی ثابت و یكنواختاند؟
شبههپردازان میگویند: سنت و روش خدا آن است كه كارهای خود را یكنواخت و بدون استثنا اجرا كند و در جهان اسباب نیز سنت خداوند همین است. او شیطان را خطاب كرده، میفرماید:
هَذا صِرَاطٌ عَلَیَّ مُسْتَقِیمٌ. إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَكَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِینَ[۷][۷]
این راهی است راست ]كه[ به سوی من ]منتهی میشود[. در حقیقت تو را بر بندگان من تسلطی نیست، مگر كسانی از گمراهان كه تو را پیروی كنند.
از نخستین جملهٔ آیه دریافته میشود كه سنت خداوند پیوسته یكنواخت و یكسان است. و نیز میفرماید:فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلاً وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلاً[۸][۸]
آیت الله جعفر سبحانی
[۱][۱] . سوره نساء، آیه ۶۴
[۲][۲] . سوره نساء، آیه ۴۸ و ۱۱۶.
[۳][۳] . سوره انبیاء، آیه ۲۸.
[۴][۴] . تفصیل این بحث در پاسخ به پرسش «چه كسانی از شفاعت بهره نمیگیرند؟» آمده است
[۵][۵] . سوره نساء، آیه ۴۸ و ۱۱۶.
[۶][۶] . سوره نساء، آیه ۳۱.
[۷][۷] . سوره حجر، آیه ۴۱ و ۴۲.
[۸][۸] . سوره فاطر، آیه ۴۳.
[۹][۹] . سوره حجر، آیه ۴۱
[۱۰][۱۰] . سوره انعام، آیه ۱۵۳.
[۱۱][۱۱] . سوره نساء، آیه ۴۸ و ۱۱۶.
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
ویدیوهای آموزشی هفتم
مسعود پزشکیان ایران دولت چهاردهم پزشکیان دولت محمدجواد ظریف رئیس جمهور انتخابات انتخابات ریاست جمهوری ظریف مجلس شورای اسلامی برجام
تهران پشه آئدس هواشناسی سازمان هواشناسی شهرداری تهران قتل وزارت بهداشت گرمای هوا پلیس گرما سلامت شهر تهران
واردات خودرو خودرو برق دولت سیزدهم قیمت خودرو قیمت دلار مایکروسافت حقوق بازنشستگان قیمت طلا بازنشستگان بازار خودرو مسکن
تلویزیون فضای مجازی سریال محرم عاشورا سینمای ایران کربلا امام حسین (ع) امام حسین سینما موسیقی فیلم
فناوری اختلال جهانی
رژیم صهیونیستی یمن اسرائیل فلسطین غزه دونالد ترامپ آمریکا روسیه تل آویو جو بایدن ترامپ چین
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ برتر ایران نقل و انتقالات باشگاه پرسپولیس نقل و انتقالات لیگ برتر لیگ برتر باشگاه استقلال تراکتور علی علیپور علیرضا بیرانوند
فیلترینگ ناسا فیلترشکن هوش مصنوعی سیاره زهره امنیت سایبری ویندوز سامسونگ گوگل تبلیغات موبایل عیسی زارع پور
افسردگی کاهش وزن بارداری سلامت روان