دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا
کنار پنجره
داشت آرام، آرام برف می بارید. کنار پنجره با لذت به برف ها نگاه می کردم. دلم برای هم تختی ام می سوخت، چون نمی توانست کنار پنجره باشد. هم تختی ام پرسید: «ببخشید می شه بگویید بیرون چه خبر است؟»
به او گفتم: «برف می بارد. دو بچه کوچولو دارند برف بازی می کنند. روی درختان و روی نیمکت ها همه و همه از برف پوشیده شده است.» او با شنیدن این حرف ها خوش حال شد و از من بسیار تشکر کرد .روزی من از بیمارستان مرخص شدم.
هم تختی ام تنها بود و به پرستار گفت: «اگر می شود تخت من را کنار پنجره ببرید.»
پرستار این کار را کرد. وقتی چشم هم تختی ام به پنجره افتاد، تعجب کرد چون فقط دیواری بزرگ روبه روی پنجره بود.
فاطمه جعفری راد
عضو انجمن شاعران و نویسندگان
کانون شهید فهمیده منطقه ۱۳ تهران
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رهبر انقلاب رافائل گروسی حج انتخابات مجلس شورای اسلامی دولت شورای نگهبان حجاب دولت سیزدهم حسین امیرعبداللهیان رسانه
تهران شهرداری تهران هواشناسی قوه قضاییه فضای مجازی وزارت بهداشت قتل آموزش و پرورش شهرداری سازمان هواشناسی باران پلیس
ایران خودرو قیمت دلار قیمت طلا خودرو بانک مرکزی قیمت خودرو بازار خودرو دلار قیمت مسکن حقوق بازنشستگان بورس
تئاتر محمدعلی علومی نمایشگاه کتاب سریال موسیقی نمایشگاه کتاب تهران تلویزیون دفاع مقدس سینمای ایران صدا و سیما صداوسیما سینما
مغز دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس روسیه اوکراین طوفان الاقصی رفح نوار غزه
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر نساجی لیگ برتر ایران رئال مادرید بازی بارسلونا سپاهان جواد نکونام لیگ برتر فوتبال ایران
هوش مصنوعی اپل سامسونگ آیفون گوگل باتری مایکروسافت اندروید اینستاگرام تلفن همراه ناسا
رژیم غذایی بیمه زیبایی ویتامین چای کاهش وزن آلرژی دندانپزشکی