چهارشنبه, ۸ اسفند, ۱۴۰۳ / 26 February, 2025
تکامل انسان,هدف بعثت انبیا

یک سؤال اساسی در بحث از رسالت پیامبران، پرسش از هدف اصلی آنان است. آیا پیامبران برای آبادی دنیای مردم آمدند یا سعادت اخروی ایشان؟!
در این گفتار ما به تجزیه و تحلیل شبهاتی میپردازیم که از سوی مرحوم مهندس مهدی بازرگان و دکتر سروش در این باب مطرح شده است.
مهندس بازرگان، در آخرین سالهای حیات خود، مطرح کرد که هدف بعثت انبیأ، جز دعوت به خدا و آخرت نبوده است و پیامبران آمدند تا بشر را تنها با توحید و حیات اخروی آشنا سازند. پیامبران در فکر اداره جامعه بشری نبودهاند، برای اصلاح بشر نیامدند و از فرامین آنها نباید انتظار اصلاح دنیا را داشت. پیامبران آمدند تا ما انسانها را از خودمحوری نجات بخشیده و حیات جاوید را به اطلاع ما برسانند و این دو محور فکری انبیأ، از جمله اموری است که بشر نمیتواند با عقل خویش به دست آورد. اما اموری نظیر اصلاح جامعه که بشر، خود از عهده آن برمیآید، جزء تعالیم پیامبران نمیباشد.
«شایسته خدای خالق و فرستادگان و پیامآوران او، حقاً و منطقاً میبایست در همین مقیاسها و اطلاعات و تعلیماتی باشد که دید و دانش انسانها ذاتاً و فطرتاً از درک آن عاجز و قاصر است و دنیای حاضر با همه ابعاد و احوال آن، اجازة ورود و تشخیص آنها را به ما نمیدهد، والا گفتن و آموختن چیزهائی که بشر دارای امکان کافی یا استعداد لازم برای رسیدن و دریافت آن هست، چه تناسب و ضرورت میتواند داشته باشد.»۱
دکتر سروش نیز مینویسد:
«خداوند اولاً و بالذات دین را برای کارهای این جهانی و سامان دادن به معیشت درمانده ما در این جهان فرونفرستاده است تعلیمات دینی علیالاصول برای حیات اخروی جهتگیری شدهاند، یعنی برای تنظیم معیشت و سعادت اخروی هستند.»۲
از نظر ایشان، دین از عهدة اداره زندگی دنیوی مردم برنمیآید و اگر از دین، انتظار داشته باشیم که دنیای ما را آباد سازد، دینی خواهد شد دنیوی.
«دینی که در واقع، دنیا مطبوع و مخدوم او است و او خادم آن است.»۳
برای بررسی و نقد دیدگاههای فوق باید دو موضوع را مورد بررسی قرار داد.
۱) آیا پیامبران برای دنیا آمدهاند یا آخرت؟
۲) آیا دین، توانایی اداره جامعه را دارد یا نه؟
در این گفتار به بررسی موضوع اول میپردازیم و موضوع دوم را در مقالهای جداگانه مورد بحث و بررسی قرار میدهیم.
برای پاسخگویی به سؤال اول، میتوان نگاه درون دینی محض داشت و نیز، نگاهی که مبانی آن، بیشتر برون دینی است. یعنی توجه به آیات قرآنی، عمدتاً جنبه استشهادی دارد نه استدلالی. ابتدا هدف بعثت انبیأ را از این منظر مورد مطالعه قرار داده و سپس با مراجعه به وحی و متون دینی به موضوع خواهیم پرداخت.
● تبیین مسئله از منظر برون دینی
برای تبیین مسئله از منظر برون دینی باید به چند اصل توجه کرد:
▪ اصل اول: هدف دین، کمال انسان است. پیامبران آمدهاند تا انسانها را به کمال وجودی خود برسانند.این اصل، خود مبتنی بر مقدمات زیر است:
الف) جهان آفرینش دارای هدف است و بیهوده خلق نشده است. موجودات برای نیل به مقصد خاصی در حرکتند و آفرینش آنها، از سر تدبیر و حکمت بوده است.
«وَ ما خَلَقنا السَّمأَ وَ الاَرضَ وَ مابَینَهُما باطلاً»
«ما آسمان و زمین و آنچه را در آن دو است، بیهوده و باطل نیافریدیم». (ص ۲۷)
«َافَحَسِبتُم اَنَّما خَلَقناکُم عَبَثاً وَ اَنَّکُم الَینا لاتُرجَعونَ»
«آیا گمان کردهاید که شما را بیهوده آفریدهایم و شما به سوی ما بازگشت نمیکنید؟» (مؤمنون ۱۱۵)
ب) هدف از آفرینش موجودات، میل به کمالات است. هر موجودی، خلق شده تا به کمال وجودی خود برسد. موجودات جهان، در اثر برخوداری از یک نیروی درونی به سوی مقصد خاصی درحرکتند. به بیان دیگر، اگر هر یک از موجودات در شرایط مشابه قرار گیرند و موانعی بر سر راه نباشد، میتوانند قوهها و استعدادهای وجودی خود را به فعلیت برسانند. به طور مثال، دانة گندم یا هستة میوهای که در دل خاک نهفتهاند، مراحلی طی میکنند تا به کمال خود که بوته گندم یا میوهای مطلوب است، دست یابند.
همچنین نطفهای که در رحم مادر بسته میشود از آغاز پیدایش، به سوی هدف غایی خود که نوزاد انسانی است، رهسپار است. موجودات با هدایت تکمیلی به سوی کمال نوعی خود در حرکت میباشند و خداوند متعال که ربالعالمین است به هر یک از موجودات، جهاز وجودی لازم را داده و آنها را به سوی هدف نهایی خویش سوق میدهد.
«قالَ رَبُّناالَّذی اَعطی کُلَّ شَیءٍ خَلقَهُ ثُمَّ هَدی»
«گفت: پروردگار من کسی است که به هر موجودی، خلقت لازمهاش را داد و سپس هدایت کرد.» (طه ۵۰)
ج) انسان به عنوان موجودی دارای اختیار، باید با اراده خود، مسیر کمال را طی کند. او در هر دو بعد مادی و معنوی، میتواند کمال یابد و کمال وی، اختیاری است.
«وَلَو شِئنا َلاَّتینا کُلَّ نَفسٍ هُدیها»
«اگر میخواستیم به هر انسانی (از روی اجبار) هدایتش را میدادیم.» (سجده۱۳)
د) انسان به خاطر محدودیت و خطای عقل، نمیتواند کمال نهایی خود و راه و روشهای آن را دریابد. و اگر خداوند، آگاهی از هدف خلقت و راه نیل به کمال را در اختیار انسان نمیگذاشت، آفرینش لغو و بیهوده میشد. خداوند، پیامبران را مبعوث نمود تا راه رشد و کمال را به انسانها نشان دهد. با این بیان میتوان گفت که خداوند پیامبران را برای کمال انسان مبعوث کرده است.
▪ اصل دوم: کمال انسان، مربوط به روح وی است. انسان برخلاف سایر موجودات، هم کمال جسمانی دارد و هم کمال روحانی. هدایت تکوینی، در کمال جسمانی انسان نقش اساسی دارد و انسان، در کمال روحانی خود، نیاز شدید به پیامبران دارد.
▪ اصل سوم: روح انسان، یک وجود متصل است که دو نشئه را پشتسر میگذارد. یکی نشئة دنیوی است و دیگری نشئه اخروی که مربوط به عالم برزخ و قیامت میباشد. به بیان دیگر، روح انسان از آغاز حیات دنیوی خود تا قیامت، مراحل و نشآتی را پشتسر میگذارد.
▪ اصل چهارم: کمال روح، به معنای فعلیت استعدادها و قوای مثبت درونی است. انسان، دارای مجموعهای از استعدادها و صفات و گرایشهای بالقوهای است که با فعلیت آنها میتواند به کمال وجودی خود برسد.
▪ اصل پنجم: تکامل انسان، در ظرف جامعه میسر است. بسیاری از صفات انسانی در خلال زندگی اجتماعی فعلیت مییابند. تکامل انسان، تنها فردی نیست. بلکه بُعد اجتماعی نیز دارد. برخی از مکاتب نظیر آیینهای هندی و تصوف، فقط بر روی تکامل فردی انسان تأکید دارند و از ضرورت مسایل اجتماعی غافل ماندهاند. این مکاتب تصور کردهاند که بدون یک جامعة سالم، میتوان انسانها را به رشد و کمال رساند. در یک جامعة ناسالم، فقط برخی از افراد میتوانند به کمال وجودی خود برسند نه اکثریت انسانها، در حالی که در یک جامعة سالم، زمینههای رشد و کمال برای عموم انسانها فراهم میشود.
▪ اصل ششم: جامعة سالم، جامعهای نیست که در آن، فقط افراد سالم باشند. بلکه جامعهای است که همه نهادهای آن سالم باشد. اگر غایت جامعهای، تحقق فلسفة خلقت نباشد؛ اگر ارزشهای الهی بر همه اجزأ و نهادهای جامعه حاکم نباشد؛ آن جامعه، دینی تلقی نخواهد شد. اگر قوانین موجود در جامعه، دینی نباشد؛ روابط اجتماعی مبتنی بر دین نباشد؛ سیاست داخلی و خارجی آن بر اساس مبانی دینی نباشد و ارزشهای الهی در تار و پود جامعه، ریشه ندوانده باشد، آن جامعه، دینی تلقی نخواهد شد. با این بیان، سخن آقای سروش نیز که جامعة دینی را "جامعة دینداران" تلقی میکنند، به نقد کشیده میشود.
در یک جامعة طاغوتی نیز دینداران میتوانند حضور داشته باشند، اما چهرة آن جامعه، دینی نخواهد بود. این همه اصول اجتماعی که در اسلام وجود دارد، از اصل "امر به معروف" گرفته تا "جهاد" و اجرای "حدود" و "حاکمیت صالحان بر جامعه" و ... نشانگر آن است که جامعهای، دینی است که نهادهای آن نیز دینی باشند.
▪ اصل هفتم: رابطة دنیا و آخرت، رابطة عمل و عکسالعمل است. حیات دنیوی، سازندة حیات اخروی است. انسان، در ظرف دنیا، حیات اخروی خود را میسازد. حدیث «اَلُّدنیا مَزرَعَةُالاَّخرَة» اشاره به همین معنا دارد. نمیتوان بدون برخورداری از یک زندگی متعالی در دنیا، حیات اخروی مثبت داشت. برای آنکه حیات اخروی، آباد باشد، باید حیات دنیوی را نیز آباد ساخت. اگر آبادانی حیات دنیا اهمیت نمیداشت، قرآن کریم نمیفرمود:
«وَلاتَنسِ نَصیبکَ مِنَالُّدنیا»
«بهرهات را از دنیا فراموش نکن.» (قصص ۷۷)
اینکه تفکر دینی از سویی رهبانیت را، و از سوی دیگر، هوسبارگی و به فراموشی سپردن ارزشهای الهی را نهی میکند، به خاطر آن است که حیات دنیوی و حیات اخروی، هر دو طیبه باشد. از آنجا که حیات اخروی، نتیجة حیات دنیوی است و انسان در دنیا به هر کمالی برسد، در آخرت، نتیجة آن را خواهد دید، میتوان گفت به یک معنا، حیات دنیوی، مهمتر از حیات اخروی است.
▪ اصل هشتم: از دیدگاه قرآن، حیات اخروی بر حیات دنیوی برتری دارد و در مقایسه با آن، زندگی دنیوی، ناچیز و بیمقدار به حساب آمده است.
«وَ ما هذهالحَیوةُالدُّنیا الا لَهوٌ وَ لَعِبٌ وَ اَنَّ الدارِ الاَّخرةَ لَهِیَ الحَیَوان لَو کانُوا یَعلَمون»
«این زندگانی دنیا جز بازیچه و سرگرمی چیزی نیست، در حالی که زندگانی آخرت جاویدان و همیشگی است، اگر آنها دریابند.» (عنکبوت ۶۴)
«یا قَوم اِنَّما هذهالحَیوةُالدُّنیا مَتاعٌ وَ اَنَّ الاَّخرَةَ هِیَ دارُالقَرارِ»
«ای قوم زندگانی دنیا متاعی بیش نیست، ولی زندگانی آخرت منزلگاه ابدی است.» (مؤمن ۳۹)
در این قبیل آیات، حیات اخروی با حیات دنیوی مقایسه گشته و برتر دانسته شده است. این آیات به انسان گوشزد میکند که مبادا زندگانی دنیوی را هدف اعلای خود تلقی کند، چرا که اگر انسان زندگی دنیوی را آرمان خود بداند، هیچگاه حیات از محدودة اشباع خودخواهیها، خارج نخواهد شد. اما اگر زندگی اخروی را ایدهآل تلقی کند، دیگر اسیر هوسهای نفسانی نخواهد شد.
حیات اخروی، باطن حیات دنیا و حیات حقیقی است، چرا که در آنجا آدمی با حقایق سر و کار دارد نه با امور اعتباری. آن حیات، جاودانه است و در آن، اثری از شر و فساد نیست. برتری حیات اخروی به خاطر ویژگیهای آن است اما از برتری کیفی آن، نمیتوان به نفی حیات دنیوی رسید.
▪ نتیجهگیری: با توجه به اصول هشتگانه فوق:
ـ اولاً: پیامبران برای تکامل روح انسان آمدهاند، نه برای دنیا یا آخرت انسانها.
ـ ثانیاً: دنیا و آخرت، ظروف تکامل روح انسان میباشند. در دنیا انسانها به تکامل میرسند و یا سقوط میکنند و در آخرت نتایج تکامل یا سقوط خود را مشاهده میکنند. پس دنیا ظرف تکامل و یا سقوط روح است و آخرت، ظرف برخورداری از نتایج عملکردهای دنیوی.
ـ ثالثاً: حیات اخروی نتیجه حیات دنیوی است، لذا برای آمادهسازی آخرت انسانها باید دنیای آنها را نیز بر اساس ارزشهای الهی آباد ساخت.
● بحث دروندینی یا قرآنی
برای بحث پیرامون اهداف بعثت انبیأ و اینکه جهتگیری آنها اخروی بوده است یا دنیوی، اینک به برخی از آیاتی میپردازیم که در آنها از اهداف رسالت انبیأ سخن به میان آمده است.
۱) دعوت به توحید:
مهمترین هدف پیامبران، توحید بوده است. همه پیامبران مردم را دعوت به توحید و دوری از شرک میکردند.
«وَ لَقَد بَعثنا فی کُلٍّ اُمَّةٍ رَسولاً اَن اعبدُواللهَ وَ اجتَنِبواالطاغوتَ»
«ما در هر امتی پیامبری را برانگیختیم تا مردم خدا را بپرستند و از طاغوت دوری جویند.» (نحل ۲۶)
عمومیت دعوت انبیأ به توحید را میتوان از خطاب به حضرت رسول(ص) دریافت. طبق این آیه همه انبیای قبل از پیامبر اسلام نیز مردم را به سوی توحید و دوری از شرک فرامیخواندند.
«وَ ما اَرسَلنا مِن قَبلِکَ مِن رَسولٍ اِلا نُوحی اَلَیه اَنَّه لا الهَ اِلا اَنَا فَاعبُدونِ»
«ما پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر اینکه به او وحی نمودیم که جز من معبودی نیست و تنها مرا پرستش کنید.» (انبیأ ۲۵)
نکته مهمی که از آیه ۲۶ سوره نحل به دست میآید، این است که لازمة توحید، نفی طاغوتهاست. در کنار طاغوتها، توحید باقی نمیماند. جامعهای که میخواهد به سوی "توحیدی شدن" گام بردارد، باید همه طاغوتها را نفی کند.
۲) دعوت به معاد:
دعوت به حیات اخروی نیز از اهداف مهم پیامبران بوده است. هدف پیامبران، این بود که به مردم بفهمانند پس از این حیات دنیوی، حیات دیگری وجود دارد که در آن به تمام اعمال و رفتار انسانها رسیدگی میشود و همه باید مراقب اعمال خود باشند تا در آن حیات، دچار عذاب و گرفتاری نشوند.
در آیة زیر، از زبان نوح(ع) نقل میکند که مردم را چگونه به سوی توحید و معاد فرا میخواند:
«لَقَد اَرسَلنا نُوحاً الی قَومهِ فَقالَ یا قَوم اعبدُواللهَ ما لَکُم مِن اِلهٍ غَیره اِنی اَخافُ عَلَیکُم عَذابَ یَومٍ عَظیمٍ.»
«ما نوح را به سوی قومش فرستادیم، او گفت: ای قوم خدا را پرستش کنید که جز او معبودی نیست. من از عذاب روز عظیم بر شما بیمناکم.» (اعراف ۵۹)
موسی(ع) نیز قوم خود را به حیات اخروی فرا میخواند. چنانکه در نخستین نزول وحی، مسئله معاد بر وی مطرح میشود.
«اِنَّ الساعَةَ اَّتِیةٌ اَکادُ اَخفیها لِتُجزی کُلُّ نَفسٍ بِما تَسعی»
«حتماً قیامت فرا خواهد رسید، ما آن را مخفی میداریم تا هر فردی به پاداش اعمالش برساند.»
در آیه، زیر طرح حیات اخروی به عنوان یکی از اهداف کلیة پیامبران آمده است، نه پیامبری خاص.
«یا مَعشرَالجِنَّ وَ الانِسِ اَلَم یَاتِکُم رُسلٌ مِنکُم یَقُّصونَ عَلَیکُم آیاتی وَ یُنذرِونَکُم لِقاَّءَ یَومِکُم»
«ای گروه جن و انس، آیا برای (هدایت) شما از جنس خودتان پیامبرانی نیامدند تا آیات مرا بر شما بخوانند و شما را به دیدار این روز هشدار دهند؟» (انعام۱۳۰)
۳) تعلیم کتاب:
دیگر از اهداف انبیأ، تعلیم بشریت بوده است. پیامبران مبعوث شدند تا به مردم علم و آگاهی دهند و واقعیات مربوط به انسان و جهان را به آنان تعلیم دهند.
«رَبَّنا وَ ابعَث فیهِم رَسولاً مِنهُم یَتلُوا عَلَیهِم آیاتَکَ وَ یُعَلٍّمُهم الکِتابَ وَ الحِکمَةَ وَ ُیزَکیهِم.»
«پروردگارا در میان آنها از جنس خودشان پیامبری را برانگیز تا آیات تو را بر آنها بخواند و کتاب و حکمت را به آنها تعلیم دهد و آنها را تزکیه نماید.» (بقره ۱۲۹)
۴) تعلیم حکمت:
همچنین یکی از اهداف بعثت انبیأ، تعلیم حکمت بشمار آمده است.
«لَقَد مَنَّاللهُ عَلَی المؤمنینَ اِذ بَعَثَ فیهم رَسولاً مِن اَنفُسِهم یَتلُوا عَلَیهِم آیاته وَ یُزَکیهم وَ یُعَلمِهُمالکِتابَ وَ الحِکمَةَ»
«خداوند بر مؤمنان منت گذارد. هنگامی که در میان آنها پیامبری از جنس خود آنها برانگیخت تا آیاتش را بر آنها بخواند و آنها را تزکیه نماید و به آنها کتاب و حکمت را تعلیم دهد.» (آل عمران ۱۶۴)
در باب حکمت، مفسران اقوال بسیاری نقل کردهاند که ما در کتاب «مبانی رسالت انبیأ در قرآن» به آنها اشاره کردهایم. به طور اجمال، حکمت، عبارت از مجموعه معارفی است که موجب روشنبینی میشود. اگر در علم، سخن از "دانستن" است، در حکمت، سخن از "یافتن" است. فراگیری "حکمت"، موجب رشد و کمال میشود و انسان برخوردار از آن، میتواند حق و باطل را از یکدیگر تمیز دهد. حکمت، نوری است که هدف را به انسان نشان میدهد، در حالی که "علم"، فقط راه را نشان میدهد. علم، ممکن است موجب کمال انسان نشود، اما حکمت، بیتردید موجب تعالی انسان میشود. از همینجاست که قرآن برخورداری از حکمت را موجب "خیرکثیر" تلقی کرد:
«یُؤتِی الحِکمَةَ مَن یَشأ وَ مَن یُؤتَ الحِکمَةَ فَقَد اُوتیَ خَیراً کَثیراً»
(خداوند) حکمت را به هر که بخواهد میدهد و به هر کس نیز حکمت داده شود، خیر بسیار داده شده است.» (بقره ۲۶۹)
اما هر فردی نمیتواند از حکمت، برخوردار شود. لازمة برخورداری از حکمت، رها کردن هوا و هوس است. چنانکه علی(علیهالسلام) میفرماید:
«حَرامٌ عَلی کُلٍّ عَقلٍ مَغلولٍ بِالشَّهوَةِ اَن یَنتَفِعَ بِالحِکمَةِ»
«بر عقلی که گرفتار هوا و هوس است حرام است که از حکمت سودی ببرد.»
۵) دعوت به تزکیه و تقوا:
دیگر از اهداف انبیأ، تزکیه و تقوا بوده است. پیامبران، مردم را به رهاساختن پلیدیهای نفسانی، فرامیخواندند، چرا که تا انسانها از درون، ساخته نشوند و قلب آنها از خودخواهیها آزاد نشود، نمیتوانند به کمال برسند.
در آیات بسیاری از زبان پیامبرانی چون نوح، هود، صالح، لوط، شعیب، الیاس و عیسی (علیهم السلام) نقل شده که مردم را به تزکیه و تقوا فرامیخواندند.
«اِذ قالَ لَهُم اَخوُهم نُوحٌ اَلا تَتَقُّونَ»
«هنگامی که برادرشان نوح به آنها گفت: آیا تقوا پیشه نمیکنید؟» (شعرا ۱۰۶)
«اِذ قالَ لَهُم اَخوُهم هُودٌ اَلا تَتَقُّونَ»
«هنگامی که برادرشان هود به آنها گفت: آیا تقوا پیشه نمیکنید؟» (شعرا ۱۲۴)
«اِذ قالَ لَهُم اَخوُهم لُوط اَلا تَتَقُّونَ»
«هنگامی که برادرشان لوط به آنها گفت: آیا تقوا نمیورزید؟» (شعرا ۱۶۰)
۶) آزادسازی انسانها از غل و زنجیرها:
یکی دیگر از اهداف انبیأ، آزادسازی انسانها از غل و زنجیرها است. پیامبران با همه ارزشهای دروغینی که بر جوامع انسانی حاکم بود، مبارزه کردند. انبیأ آمدند تا تکالیف غیرمنطقی و بیهودهای را که جوامع مختلف به آنها پایبند بودند، نابود سازند.
«... وَ یَضَع عَنهُم اِصرَهُم وَ الاَ غلالَ الَّتی کانَت عَلَیهِم»
«و بارهای سنگین و غل و زنجیرهایی (که بر گردنشان بود) از (دوش آنها) برمیدارد.» (اعراف ۱۵۷)
انبیأ با دو گونه غل و زنجیر روبرو بودند. یکی درونی و دیگری غل و زنجیرهای بیرونی. زنجیرهای درونی، عبارت است از هوا و هوسها و تمایلات سرکش و منفی انسانها که بزرگترین سد راه تکامل آنها به شمار میرود. زنجیرهای برونی نیز عبارت است از ارزشها و قوانین ضدالهی حاکم بر جوامع گوناگون نظیر خرافات، آداب و رسوم بیهوده و قوانین غلط.
۷) اجرأ عدالت اجتماعی:
یکی دیگر از اهداف پیامبران، برپایی عدل و داد بوده است. پیامبران، مأموریت داشتند تا با مفاسد اجتماعی مبارزه کرده، عدل و قسط را در جامعه حاکم نمایند.
«لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیٍّناتِ وَ اَنزَلنا مَعَهُم الکِتابَ وَ المیزانَ لِیَقومَالناسُ بِالقِسطِ»
«ما رسولان خود را با معجزاتی آشکار فرستادیم و بر آنها کتاب و میزان را نازل کردیم تا مردم برای برپایی عدالت قیام کنند.» (حدید ۲۵)
مبارزه با مفاسد اجتماعی و اصلاح جامعه، از اهداف مهم انبیأ بوده است. پیامبران نیامده بودند تا مردم را فقط به سوی توحید و معاد فراخوانند و با کتاب و حکمت آشنا سازند و درس تزکیه و تقوا بدهند، چرا که در یک جامعة فاسد، دعوت مردم به توحید و معاد و تزکیه و تقوا، چندان کارساز نیست.
تا در جامعهای، اصلاحات صورتنگیرد و عدالت تحقق نپذیرد، عموم مردم توحیدی نخواهند شد. چگونه میتوان در جامعه آکنده از مفاسد فردی و اجتماعی، مردم را تزکیه داد؟ از همین جاست که شعیب(ع) هدف از بعثت خود را اصلاح جامعه میداند.
«اِن اُریدُ اِلا الاصِلاحَ مَا اسَتَطعتُ»
«من جز اصلاح تا آنجا که توانایی دارم چیزی نمیخواهم.» (هود ۸۸)
موسی(ع) نیز همراه با برادرش هارون(ع) در مسیر اصلاح افراد گام برمیداشت.
«وَ قالَ موسی ِلاَخیه هارونَ اخلُفنی فی قَومی وَ اَصلِح وَ لاتَتَّبِع سَبیلَالمُفسدِینَ»
«موسی به برادرش هارون گفت: جانشین من در میان قومم باش و (آنها را) اصلاح کن و از راه مفسدان پیروی مکن.» (اعراف ۱۴۲)
هر یک از پیامبران با مهمترین مفاسد جامعه خود به مبارزه برمیخاستند. به طور مثال در زمان صالح(ع) چون اسراف و تبذیر رواج بسیار داشت، وی با این مفاسد به مبارزه برخاست. او نه تنها خود، به مبارزه با مسرفان میپرداخت، بلکه افراد جامعه را نیز بر آن میداشت تا مبارزه کنند.
«وَ لاتُطیعوا اَمرَ المُسرِفینَ الذَّینَ یُفسدِونَ فِیالارَضِ وَ لایُصلِحونَ»
«از مسرفان اطاعت نکنید، آنهایی که در زمین فساد میکنند و اصلاح نمینمایند.» (شعرا ۲ - ۱۵۱)
در زمان لوط نیز که مفاسد جنسی نظیر همجنسبازی رواج بسیار داشت و مهمترین مشکل جامعه، بود، پیامبر با این نوع انحراف جنسی مبارزه میکرد.
«َاتأتوُنَ الذُّکرانَ مِنَالعالَمیَن و َتَذَرونَ ما خَلَق لَکُم رَبُّکُم ِمن اَزواجِکُم بَل اَنتُم قَومٌ عادونَ.»
«آیا در میان مردم جهان سراغ مردها میروید و همسرانی را که خدا برای شما آفریده رها میکنید؟ شما قوم تجاوزگری هستید.» (شعرأ ۶ - ۱۶۵)
شعیب(ع) نیز با مفاسد اجتماعی که بر جامعة آن دوران، حاکم بود، مبارزه میکرد، کم فروشی و استثمار اقتصادی، از مفاسد رایج عصر شعیب بود.
«اَوفُوا الکَیلَ وَ لاتَکونوُا مِنَالُمخسرینَ وَ زِنوُا بِالقِسطاس المُستَقیِم وَ لاتَبخَسوُا الناسَ اَشیاَّءَهُم وَ لاتعَثُوا ِفیالاَرضِ مُفسدینَ»
«حق پیمانه را ادا کنید. (کمفروشی نکنید) و به مردم خسارت وارد نسازید. با ترازوی صحیح وزن کنید و حق مردم را ضایع نکنید و در زمین فساد ننمایید.» (شعرأ ۳ - ۱۸۱)
آیات فوق، نشانگر آن است که پیامبران برای برپایی قسط و عدل با همه انحرافات جامعه خود، مبارزه کردند. آنها تلاش میکردند تا همه مفاسد اجتماعی را از میان ببرند نه آنکه فقط به یک نوع از مفاسد اجتماعی توجه داشته باشند. قرآن مصادیق بسیاری از حیات اجتماعی پیامبران نقل میکند تا نشان دهد که انبیأ، نابودی کلیة مفاسد اجتماعی را نشانه گرفته بودند.
● کمال انسان، هدف نهایی انبیأ
براساس آیات فوق، هفت هدف برای پیامبران ذکر گردید. آنچه در اینجا مورد بحث قرار میگیرد، این است که آیا پیامبران، دارای چند هدف بودهاند یا آنکه یک هدف آنان، اساسی و سایر اهداف، تبعی بودهاند؟!
به بیان دیگر آیا آن اهداف، از یکدیگر جدا بوده و رابطه عَرضی با یکدیگر داشتهاند یا در ارتباط با یکدیگر بوده و رابطة طولی داشتهاند. چند فرض را میتوان تصور کرد:
۱) پیامبران، اهداف گوناگون داشتهاند و هر هدفی، ناظر به بُعدی خاص بوده است. برخی موجب سعادت دنیوی انسانها و برخی موجب سعادت اخروی آنها بوده است.
۲) پیامبران تنها یک هدف داشتهاند و آن عدالت اجتماعی بوده است. آنها میخواستند تا جامعهای عادلانه تشکیل دهند و برای تحقق عدالت در جامعه نیز ناگزیر
بودهاند تا مردم را به توحید و تقوا و حکمت فراخوانند. به بیان دیگر، پیامبران تنها برای آبادساختن حیات دنیوی انسانها آمدهاند و اگر از آخرت نیز سخن به میان آوردند، به خاطر بهبود حیات دنیوی انسانها بوده است، چرا که اگر انسانها به خدا و معاد، ایمان داشته باشند و علم و حکمت پیشه کنند، زندگی سعادتمندانه در دنیا خواهند داشت.
۳) هدف حقیقی، همان توحید و کمال انسان است. شناخت خدا و قرب به حضرت حق، هدف نهایی همه پیامبران بوده است. طبق این نظریه، سایر اهداف در حکم مقدمه برای این ذیالمقدمه بودهاند. پیامبران از این جهت، عدالت اجتماعی را مطرح کردند تا زمینههای رشد و کمال انسانها فراهم آید.
در میان سه نظریة فوق، نظریة اخیر صحیح است، زیرا هدف از خلقت انسانها، عبودیت است و پیامبران آمده بودند تا مردم را به هدف نهایی خلقتشان برسانند.
«وَ ما خَلَقتُ الِجَّن وَ الانِس اِلا لِیَعُبدونِ»
«جن و انس را نیافریدم، مگر اینکه مرا عبادت کنند.» (ذاریات ۵۶)
پیامبران از این جهت مردم را به پرستش خدا و قرب به او دعوت میکردند تا آنها را به سوی هدف آفرینش، رهسپار سازند.
آنان آمدند تا انسانها را با هدف نهایی حیات، آشنا سازند و با ایجاد زمینههای مناسب اجتماعی - که با عدالت اجتماعی تحقق پذیر است - و ارائه برنامههای تکاملی که بر مبنای کتاب و حکمت است، بشریت را به غایت و هدفشان برسانند. خلاصه آنکه هدف خلقت، چیزی جز عبودیت و کمال انسان نیست، پس هدف انبیأ نیز عبودیت و کمال انسان بوده است.
اگر پیامبران، فقط به توحید فرامیخواندند، در امر توحیدی سازی مردم، مفید واقع نمیشدند، چرا که اندیشههای توحیدی در سرزمینی رشد میکند که در آن عدل، و قسط حکمفرما باشد، نه ظلم و جور.
به همین علت است که وقتی شعیب(ع)، مردم را به سوی توحید فرامیخواند، به دنبال آن، از مفاسد اجتماعی زمان خود یاد میکند و با آن مفاسد، با کمفروشی و نپرداختن حقوق مردم، به مبارزه برخاست.
«وَ اِلی مَدیَن اَخاهُم شُعَیباً قالَ یا َقوم اعُبدُوا اللهَ ما لَکُم مِن ِالهٍ غَیره وَ لاتَنقُصوا المِکیال وَ المیزاَن انی اَریکم بِخَیرٍ وَ انیِ اَخافُ عَلَیُکم عَذابَ یَومٍ مُحیطٍ»
«به سوی مدین برادرشان شعیب (را فرستادیم) که گفت: ای قوم خدا را پرستش کنید که برای شما معبودی جز او نیست و پیمانه و وزن را کم نکنید. من خیر خواه شما هستم و از عذاب روز فراگیر بر شما میترسم.» (هود ۸۴)
● نقد نظر مهندس بازرگان
مرحوم بازرگان، هدف رسالت پیامبران را در دو چیز خلاصه کرده است:
۱) انقلاب عظیم و فراگیر علیه خود محوری انسانها برای سوق دادن آنها به سوی آفریدگار جهانها.
۲) اعلام دنیای آینده جاودان بینهایت بزرگتر از دنیای فعلی۴ از میان این دو هدف نیز، هدف نهایی را ایشان، نیل به حیات اخروی دانسته است. یعنی انقلاب عظیم پیامبران برای نابودی خود محوریها نیز در جهت برخورداری از حیات اخروی ایدهآل بوده است.
ایشان به مسئله عدالت اجتماعی و اصلاح مفاسد اجتماعی که اینهمه قرآن کریم بر روی آن تأکید دارد، توجه نکرده و "اصلاح جامعه" را دور از شأن خدا و پیامبران دانسته است:
«ابلاغ پیامها و انجام کارهای اصلاحی و تکمیل دنیا در سطح مردم، دور از شأن خدای انسان و جهان است و تنزل دادن مقام پیامبران به حدود مارکسها، پاستورها و گاندیها یا جمشید و بزرگمهر و همورابی.»۵
مگر بناست هر کس که کار اصلاحی میکند، مارکس و پاستور و گاندی تلقی شود؟ اینگونه نیست که اصلاحات اجتماعی ضرورت دارد؛ خواه آن را پیامبران انجام دهند یا مارکس و پاستور و گاندی!
بعلاوه چه کسی ادعا کرده است که اصلاحات پیامبران در حد اصلاحات متفکران بشری بوده است تا در مقام مقایسه، آنان را در حد مصلحان بشری تنزل دهیم؟ پیامبران، اهداف و وظایف گوناگونی داشتهاند که مهمترین آنها تکامل روح انسانهاست که همان عبودیت تلقی میشود و سایر هدفها مقدمهای برای این ذیالمقدمه میباشند.
اگر گفته میشود که هدف نهایی آنها عبودیت است، به این معنا نیست که اصلاحات اجتماعی و تحقق عدالت نادیده گرفته شود، چرا که تا در جامعه، عدالت تحقق پیدا نکند زمینههای رشد و کمال انسانها فراهم نخواهد شد.
دکتر عبدالله نصری
پینوشتها:
.۱ مجله کیان شماره ۲۸ ص ۴۸
.۲ همان
.۳ همان
.۴ کیان شماره ۲۸ ص ۴۸.
.۵ همان، ص ۹ - ۴۸.
.۶ کیان شماره ۲۸ ص ۵۴.
.۷ کیان شماره ۲۸ ص ۶.
.۸ کیان شماره ۲۸ ص ۵۲.
.۹ کیان شماره ۲۸ ص ۵۷.
.۱۰ مجله کیان شماره ۳۱ ص ۵.
.۱۱ همان ص ۴.
.۱۲ همان
.۱۳ مجله کیان شماره ۲۸ ص ۵۷.
.۱۴ مجله کیان شماره ۳۱ ص ۵.
.۱۵ در مقالهای دیگر از «نسبت دین با ایدئولوژی» سخن خواهیم گفت.
.۱۶ همان
.۱۷ مجله کیان شماره ۳۱ ص ۸.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست