پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
اندوهی که با لبخند معنی میشود
![اندوهی که با لبخند معنی میشود](/web/imgs/16/96/yowq51.jpeg)
در نمایش «متولد ۱۳۶۱» به نویسندگی نغمه ثمینی و کارگردانی پیام دهکردی، یک زن در دوران بارداری با فرزند درون زهدانش گفتوگو میکند؛ کودکی که بزرگ شده و ما در ادامه با مراحل گوناگون زندگیاش روبهرو میشویم.
هفت بخش زندگی این زن توسط ۷ بازیگر واگویه میشود که هر قسمت فرآیند زبانی و بیانی خاص خود را دارد. این طفل در زهدان مادر، شاعرانه سخن میگوید که برگرفته از انتزاعی قابل لمس است. در عالم واقع، نوزاد درون زهدان سخن نمیگوید و در اینجا قابلیت دراماتیک این لحظه است که به ما میقبولاند طفل آنگونه سخن بگوید که در عالم واقع اصلا قادر به سخن گفتن نیست.
بعد کودکی این نوزاد را میبینیم که واگویههای خود را به عروسک القا میکند. دختری که پدرش برای کار به ژاپن رفته و با دو پای بریده از آنجا برمیگردد. حالا مادرش او و پدرش را برای همیشه تنها میگذارد و فقط با خود یک چمدان میبرد. بعد نوجوانی، جوانی، عروسی و عاقبت حاملگی او را میبینیم که در آن مرحله چون مادرش با کودک درون وجودش صحبت میکند. هرچند این بارداری عاقبت خوشی ندارد و با سقط بچه همراه شده و تلخی نمایشنامه را کامل میکند.
نغمه ثمینی یک تکگویی ششپاره را به قسمت هفتم که بیشباهت به فضای سیال ذهن نیست، الصاق میکند. در پاره هفتم صداهایی را میشنویم و آوازی برای این دختر تنها و دربهدر خوانده میشود که حزن و بغضی ناترکیده را به همراه دارد. شاید همین خود اوج واگویه شاعرانهای باشد که تماشاگر را به بیرون میراند، بیآنکه بخواهد نسخهای برای او بپیچد.
همه بازیگران نمایش نقش خود را بخوبی ایفا میکنند. خاطره حاتمی، نوجوانی دختر و ترس و هراسهای او را در روابط اجتماعی به شکل برجستهای نشان میدهد، با آنکه در این مقطع ماجرای غمانگیز مرگ پسر نوجوانی را میشنویم، اما همه چیز جلوه طنز گزندهای به خود میگیرد. پگاه آهنگرانی هم خیلی دردانگیز روایت خود را واگویه میکند، اما این حس با رو شدن دروغپردازیهای این دختر جلوه طنز به خود میگیرد و بازی در این وهم و واقعیت ناشی از زندگی دیدنیتر میشود. سارا بهرامی رابطه یک مادر با فرزند درون خود را به نحو شایستهای به نمایش در میآورد. واگویه او تراژیک است اما مرگ فرزند این فضا را بیشتر در حزن و اندوه فرو خواهد کرد، چراکه تنهایی زن بیشتر از پیش خواهد شد.
بازی در نمایش تکنفره (مونودرام) خیلی سخت است. برای آنکه همه اتکای متن به نحوه روایت و بازی در بازی است و هیچکس جز خود بازیگر نمیتواند بیانگر همه اتفاقات ممکن در صحنه باشد. دشوار از آن رو که امکانات بیانی محدودی دارد. با کوچکترین لغزش در اجرا، تمامی جذابیتهای نمایش از دست رفته و نمایش به ورطه بازگویی خاطره، گلهگذاری، شعارزدگی، کسالت و... میافتد.
اما در عین حال نمایش تکنفره یکی از جذابترین شکلهای نمایش نیز هست، چرا که به دلیل همان محدودیتها راه را برای ایجاد خلاقیت، فرمهای جدید روایتی و استفاده متنوع از بدن میگشاید. این خود باعث شده تا کارگردانی و نحوه اجرای پیام دهکردی نمود بیشتری بیابد با آن که او بیشتر از کارگردانی دغدغهاش بازیگری است.
البته در اینجا کاربرد نور و موسیقی و نحوه طراحی لباس مهرنوش شاهحسینی و کاربرد مختصر و موجز صحنهآرایی منوچهر شجاع نیز مزید بر علت شده تا نمایشی درخور تامل دیده شود. موسیقی کریستف رضایی هم ضمن ایجاد حزن و اندوه بر شاعرانگی فضا میافزاید تا انقباضات ذهنی کمتر و تماشاگر با انبساط خاطر به یک جمعبندی لازم از موقعیت برسد؛ موقعیتی که کاملا تراژیک مینماید و البته با لبخند و طنز معنا میشود.
رضا آشفته
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان ایران پزشکیان دولت سیزدهم دولت چهاردهم محمدجواد ظریف دولت علی باقری رهبر انقلاب رئیس جمهور ترور انتخابات
عزاداری تهران قتل هواشناسی شهرداری تهران تب دنگی زلزله پشه آئدس عزاداری محرم تیراندازی سلامت تعطیلی ادارات
واردات خودرو بانک مرکزی اقتصاد خودرو قیمت دلار قیمت خودرو قیمت طلا حقوق بازنشستگان بازار خودرو اربعین بازنشستگان سایپا
عاشورا امام حسین تلویزیون سینمای ایران فیلم دفاع مقدس سینما لیلی رشیدی وزارت ارشاد صداوسیما
محصولات کشاورزی آزمون سراسری ماه فناوری
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه دونالد ترامپ ترامپ آمریکا فلسطین جنگ غزه روسیه ترور ترامپ چین جو بایدن
فوتبال پرسپولیس استقلال تراکتور علیرضا بیرانوند باشگاه پرسپولیس رئال مادرید نقل و انتقالات مهدی طارمی نقل و انتقالات لیگ برتر رامین رضاییان باشگاه استقلال
هوش مصنوعی اینترنت سرعت اینترنت ناسا گرمایش جهانی گوگل اپل شیائومی ربات
گرما گرمازدگی نان کاهش وزن صبحانه نوشابه تخم مرغ افسردگی