پنجشنبه, ۱۴ تیر, ۱۴۰۳ / 4 July, 2024
مجله ویستا

مروری بر رمان «ماهی طلا»


مروری بر رمان «ماهی طلا»

● دردسرها و ماجراهای لیلا
«ماهی طلا» هم یکی از رمان های مطرح لوکلزیو است که بن مایه آن سرگردانی و تنهایی انسان است. داستان از زبان شخصیت اصلی یعنی لیلا روایت می شود و لیلا دختری …

دردسرها و ماجراهای لیلا

«ماهی طلا» هم یکی از رمان های مطرح لوکلزیو است که بن مایه آن سرگردانی و تنهایی انسان است. داستان از زبان شخصیت اصلی یعنی لیلا روایت می شود و لیلا دختری است تنها که نه وطنش را می شناسد و نه هویتش را می داند. او را درون کیسه سیاهی از خانه و وطن اش می ربایند و بعد سایه تنهایی، سیاهی و تاریکی آن کیسه به همه زندگی اش تسری می یابد و بدتر از آن این است که لیلا بارها و بارها به وسیله یکی از آن کیسه های سیاه ربوده می شود، آنقدر که آن کیسه های سیاه نمادی می شوند از اجبار و تقدیری که زندگی او را با سرگردانی و بی ریشگی رقم زده است و این سرگردانی همواره با او همراه می شود. اگرچه داستان با فراز و نشیب و ماجراجویی هایی همراه است و با این تعلیق و سوال بزرگ که لیلا واقعاً کیست اما به نظر می رسد همه آن ماجراها و اتفاقات نشان از تصادفی بودن زندگی و قدرت بیش از حد تقدیر بر سرنوشت آد م ها دارند؛ آدم هایی که هرچه بیشتر دست و پا می زنند، بیشتر غرق می شوند و هرچه با قدرت بیشتری به جنگ می روند، بیشتر جسارت شان را در برابر تلخی های زندگی از کف می دهند. لیلا همواره از چیزی می گریزد که مثل سایه به دنبال اوست؛ گریزی که اگرچه به ظاهر از عروس و پسر پیرزن است که بی دلیل او را می آزارند، اما در واقع از سر تقدیری است که در نهایت او را به سوی خود می کشاند. با این همه لیلای سرگردان و تنها آنقدرها هم کم اقبال نیست، چراکه دست کم این فرصت و شانس را دارد که به دنبال خواسته های خود برود؛ فلسفه، شعر، موسیقی و دوستانی که از جنس او هستند یا نیستند، ولی باعث می شوند زندگی را همچون معادله یی بسیار پیچیده با راه حلی ساده و دم دست بیابد و نقطه اوج این ارتباط ها آشنایی لیلا با الحاج پدربزرگ حکیم است. الحاج پیرمرد نابینای مسلمانی است که جهان در پیش نظرش چنان که می نماید، نیست؛ او در وجود هرچیزی فلسفه یی می بیند مستور و محفوظ، که گاه برگرفته از کتاب آسمانی که به آن معتقد است و زمانی برخاسته از نگاهش به هستی است و میراث الحاج پس از مرگ، برای لیلا شناسنامه یی است که هویت از دست رفته او را به نوعی به او بازمی گرداند یا هدیه می کند. درباره این رمان باید گفت هرچه متن پیش می رود تنیدگی عناصر داستانی آن بیشتر می شود، و حوادث و آدم ها در رابطه با هم معنای عمیق تری می یابند، تا آنجا که بخش پایانی رمان یکی از برجسته ترین بخش های آن می شود. رمان ماهی طلا، رمانی خوش خوان و پرکشش است با طرحی ساده و خطی نوشته شده و ویژگی قابل تامل آن در پرداخت طبیعی و عمیق به شخصیت ها و در نثر روان و اندیشه جاری در آن.

فرشته نوبخت

گوستاو لوکلزیو/ فرزانه شهفر/ نشر افق