جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

روانکاوی گفتار طبقاتی


روانکاوی گفتار طبقاتی

روانکاوی در وین, در دوره و در جامعه ای پدیدار شد که خانواده بورژوایی پدرسالار به سختی روبه انحطاط بود و «تابوی جنسی» با بحران اخلاق جنسی درآمیخته بود بنابراین, از همان آغاز, فروید موضوع آزادی جنسی را طرح کرد و در واقع از انگاره های مهم بورژوازی وقت بود بنابراین پدیداری روانکاوی به طور مشخص با نیازهای بورژوازی سازگار بود

این نوشتار، بخشی از بیانیه ۸روانپزشک چپ‌گرای فرانسوی (بونافیه/ فولین/جی. کستمبرگ/ای. کستمبرگ/ لبوویچی/ لاگولاند/ منوروت/شنتوب) در پایان دهه ۵۰ میلادی است که در آن به نقد طبقاتی و مارکسیستی اوضاع‌ و احوال حاکم بر روانکاوی پرداخته‌اند، آنها در این بیانیه کوشیده‌اند که از منظر گروهی از روانپز‌شکان فرانسوی نزدیک به حزب کمونیست، به سنت درمانی و تحلیلی توجه کنند که در آن روزگار حر‌ف ‌و حدیث‌های فراوانی را دامن زده بود. نقد آنها بیش ‌از آنکه نقدی ماهوی علیه روانکاوی باشد، نگاهی است بر تاثیرات و تاثراتِ ساختارهای سیاسی و اجتماعی وقت و حوزه روانکاوی. همزمان با توجه روزافزون مجدد به این حوزه و کاربست نظریه روانکاوی در بسیاری از حوزه‌های نظری دیگر، بخشی از نشریات چپ‌گرای اروپایی به انتشار دوباره آن اقدام کردند. برخی از ما، همراه تعداد زیادی از روانپزشکان و روان‌شناسان که مارکسیست نیز هم نیستند، پیش از هرچیز به این نتیجه رسیدیم که نقد روانکاوانه باید از برخی داده‌های معتبر روانکاوی و آن چیزی که معمولا «رساله جامع روان‌شناسی» در همین مبحث روانکاوی می‌نامند تفکیک کنیم یا به عبارت دیگر به گفته رولان دالبیز، بین روش روانکاوی و دکترین فروید تفاوت قائل شویم. به‌رغم آنچه برخی وانکاوان فکر می‌کنند و با وجود صداقت بی‌طرفانه‌شان نسبت به آنچه علمی می‌پندارند، نمی‌توان روانکاوی را از بهره‌برداری‌های سیاسی‌ای جدا کرد که از آن می‌شود و خصوصا که هیچ ‌یکی‌شان هم حاضر نیست به نفی چنین جعلیاتی دست بزند. دراین‌باره نظریات فروید باید به‌دقت مورد بررسی قرار گیرد: «روان‌شناسی اعماق، دکترین ناخودآگاه عالم باطنی، برای علومی که به شناخت تمدن بشری، نهادها و موسسات بزرگ آن نظیر هنر، مذهب، نظم اجتماعی می‌پردازند، می‌تواند همچون ابزاری اجتناب‌ناپذیر مطرح باشد» (روانکاوی و طب/صفحه ۲٣۵). در واقع تداوم روانکاوی تا نهایت دکترین و فن‌‌اش، چنان با تاریخ مبارزات اجتماعی رابطه تنگاتنگی دارد که نمی‌توان از نظریات و آموزه‌های آن صرف‌نظر کرد.

۱) روانکاوی در وین، در دوره و در جامعه‌ای پدیدار شد که خانواده بورژوایی پدرسالار به‌‌سختی روبه انحطاط بود و «تابوی جنسی» با بحران اخلاق جنسی درآمیخته بود. بنابراین، از همان آغاز، فروید موضوع آزادی جنسی را طرح ‌کرد و در واقع از انگاره‌های مهم بورژوازی وقت بود. بنابراین پدیداری روانکاوی به‌طور مشخص با نیازهای بورژوازی سازگار بود.

۲) گسترش و تاریخ جنبش روانکاوی چنین پیوندهایی را بیش ‌از ‌پیش استوار ساخت. براین‌اساس، در حال حاضر منطقه گسترش فزاینده آن، کشورهای آنگلوساکسون است.

۳) سیر تکامل مفاهیم مرکزی ایدئولوژی روانکاوی نیز خصلت خاصی دارد. ظاهر انقلابی «آزادی جنسی» که در آغاز مطرح شد، اندک‌اندک جای‌اش را به «احساس گناه» داد، که با اهمیت فزاینده «فراخود» ربط دارد. چنین مفاهیمی در پیوند با خود نظام تحلیلی، تعریف‌شدنی است وگرنه با ارجاع به«کمال مطلوب اجتماعی» که جزء «انعکاس ساختار کنونی اجتماعی» نیست، به ‌‌جای هنجار جا می‌شود. به این ترتیب، ایدئولوژی مذهبی می‌تواند بر [مدل] روانکاوی منطبق باشد، کشیش‌ها خود را روانکاو معرفی می‌کنند، روانکاوها با نشریات مذهبی «دگماتیک» همکاری دارند؛ و خلاصه محافظه‌کاران در حیطه اجتماعی از سلاح ایدئولوژیک استفاده می‌کنند. با حادشدن مبارزات اجتماعی، خشونت به موضوع اصلی تبدیل شد. در این مرحله، این همان موضوعی است که نزد دیگران نیز مرکزیت پیدا کرده است. رفع خشونت یا استفاده از آن برای حفظ نظم اجتماعی، به اقتضای موقعیت؛ این همان اکسیری است که امروز برای تنش‌های تمدنی پیشنهاد می‌کنند و حتی [برای] صلح و به بهای مداخلات پلیس یا جنگ علیه آنهایی که نمی‌خواهند دست از خشونت بکشند. به‌این‌ترتیب، خشونت در سطح ایدئولوژیک و در سطح سیاست به‌عنوان ناهنجاری و عامل مخرب معرفی می‌شود و زمانی که نظم موجود را به مخاطره می‌اندازد «خشونت» به‌عنوان ابزار برای تحکیم آن به‌کار برده می‌شود. بنابراین سوگیری کنونی روانکاوی در واقع در سطح فردی، شامل به‌ کار بستن شیوه‌ای است برای سازگار ساختن [فرد] با جامعه بورژوایی و در سطح اجتماع، نیز سلاحی است برای تدارک ایدئولوژیک جنگی تازه علیه نیروهای دموکراتیک و صلح‌طلب. در نتیجه، گسترش مردمی روانکاوی، در حال حاضر همانا رخ‌نمودن یک بحران، مبین پوسیدگی رژیمی است که از آن برآمده است.

۴) با این وجود روشن است، تحولی که توده‌ها وسیع‌ترین ‌شکل خواستار آن هستند؛ چنین سلاح ایدئولوژیکی اگر خود را انقلابی نشان نمی‌داد و اگر مدعی آینده‌ای دموکراتیک و حتی سوسیالیستی نمی‌شد، کارایی‌اش را از دست می‌داد و فرو می‌پاشید. هانری دومن می‌نویسد: «ما با دو مفهوم از آزادی برای انسان سروکار داریم: مارکسیسم یا روانکاوی»، در سال ۱۹۴۹ اهمیت نقش سوسیال‌دموکرات‌ها، به‌ویژه برخی از عناصر حزب کار انگلیس، در تهاجم سیاسی- تئوریک، تمام مفهوم چنین تقابلی را آشکار می‌سازد.

۵) پرسش اینجاست که در سال ۱۹۴۹ روانکاوی چه وضعیتی داشت؟ اقلیتی کوچک از بیماران می‌توانستند از درمانی بهره گیرند که از نظر فنی با جدیت انجام می‌شد. چنین اقلیتی با شاخص امکان مالی برگزیده می‌شدند. پول، پیوسته به‌عنوان محرک ضروری درمانی معرفی می‌شد و خصوصیت طبقاتی این شیوه فنّی درمان را وخیم‌تر و جدی‌تر می‌کرد. این موضوع در مقایسه با موقعیت عینی و شرایط درمانی اسفناک و [اکثریت] بیماران روانی که به پرولتاریا تعلق دارند، واقعا مفتضح است.

۶) این پدیده که پیوندی تنگاتنگ با بحران کاپیتالیسم دارد، حتی تا استخدام روانکاوان ادامه می‌یابد. فردی که قرار است در آینده به حرفه روانپزشکی بپردازد در مقابل تشدید پیکارهای طبقاتی، در کلاس‌ها و برای انتخاب دچار سرگردانی و تشویش می‌شود. او با نگرانی، از خود درباره مشکل - بودن- در جهان امروز می‌پرسد. او با مجموعه دکترینی آگاه می‌شود که روانپزشکی کلاسیک در اختیارش گذاشته است و پی می‌برد که این دکترین کلاسیک روانپزشکی از هر طرف ترک برداشته و پاسخگوی واقعیات شناخته‌شده امروز نیست و سرانجام، او خود را با مشکلات مادی متعددی روبه‌رو می‌بیند، او کارگزاری است که در یکی از آسایشگاه‌های شهرستان به‌حال خودش رها شده و با دستمزدی روزگار می‌گذراند که با تحصیلات عالیه‌اش قرابتی ندارد. از این‌ روست‌ که تئوری و پراتیک «روانکاوی» [رخ می‌نماید]، برای او شخصی آرامش خاطر تازه‌ای فراهم می‌آورد و برای نگرانی‌های‌اش راه خاصی پیشنهاد می‌کند: یک جهان‌بینی، یک تئوری عمومی از عوامل بیماری‌زا و شرایط ویژه رضایت‌بخش برای انجام ماموریت حرفه‌ای. بر این‌ اساس شیفتگی کنونی روانپزشکان جوان به روانکاوی، ترجمان مشکلات وجوه سیاسی، ایدئولوژیک و اقتصادی بحران عمومی طبقات متوسط‌الحال است. با این وصف چنین به‌نظر می‌رسد که پدیداری، رشد و گسترش روانکاوی در ارتباطی تنگاتنگ با افزایش پیکار طبقاتی است. روانکاوی هر آنجایی توسعه می‌یابد که طبقه حاکم به فلج ‌ساختن طبقه بالنده نیازمند باشد؛ چرا که تنش‌ها و تشویش‌های اقشار اجتماعی از هم‌ گسیخته، به‌خاطر موقعیتی خارج از اراده آنهاست. این مساله که سیر تکامل مفاهیم اساسی ایدئولوژی روانکاوی به سر منشأ آن، به سیر تحولی اجتماعی، گره خورده، این پرسش را پیش می‌کشد که چگونه این محتوای طبقاتی به درون این تئوری رخنه کرده و شکل گرفته است؟

ترجمه: روزبه کریمی

منبع: نسخه انگلیسی مجله left struggle/ شماره ۴۱.

رمانی فلسفی از دیدرو

کارگزاران: دنی دیدرو از فیلسوفان قرن هجدهم فرانسه است که در کنار مونتسکیو، ولتر و روسو از جایگاه رفیعی برخوردار است. دیدرو، رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس، نظریه‌پرداز، زیبایی‌شناس و زبان‌شناس و منتقد هنری بود و آثار متعددی نوشت که رمان «ژاک قضا و قدری و اربابش» را در کنار رمان‌های دن‌کیشوت و تام جونز و اولیس جای داده‌اند. این رمان به تازگی به همت مینو مشیری ترجمه شده و آن را انتشارات فرهنگ نشر نو منتشر کرده است. نشست هفتگی شهرکتاب در روز سه‌شنبه ۳/۲/۸۶ ساعت ۱۷ به نقد و بررسی این اثر اختصاص دارد که با حضور احمد سمیعی‌گیلانی، ناصر فکوهی، حسین شیخ‌رضایی و مینو مشیری برگزار می‌شود. همچنین پنجمین مجموعه درس‌گفتارهایی درباره فردوسی به بررسی داستان رستم و سهراب اختصاص دارد که میرجلال‌الدین کزازی در چهار جلسه در روزهای ۴، ۱۱، ۱۸ و ۲۵ اردیبهشت ماه ساعت ۱۷ درباره این داستان در شهرکتاب مرکزی واقع در خیابان حافظ شمالی، نبش زرتشت، سخن می‌گوید.