ساختن خانه: دوراهی انتخاب (2)

الیزابت شاو برگردان الهام نظری

تصویر: نقاشی  All works chronologically اثر Carl Larsson سال 1894   

موضوعات جدید زمانی ظهور کردند که ما به جای توجه به خانه سازی به کالبد خانه پرداختیم و به تصمیم گیری های جزییِ دخیل در ساخت و انتخاب محیط های خانگی توجه کردیم. این جهت گیری مجدد در پژوهش حاکی از آن است که ما باید دو خط اتصال اختصاصا مهم را بازتاب دهیم، اول میان تهیه کننده و مصرف کننده، دوم بین کالبد خانه و محتویات آن. آنچه تا به امروز مفقود بوده است هرگونه تلاش سیستماتیک برای مقایسه ی ساختار انتخاب در این فضاهای بسیار متفاوت اما هنوز مرتبطِ خانگی و تجاری است.

روش های درهم آمیخته

موضوعات جدید زمانی ظهور کردند که ما به جای توجه به خانه سازی به کالبد خانه پرداختیم و به تصمیم گیری های جزییِ دخیل در ساخت و انتخاب محیط های خانگی توجه کردیم. این جهت گیری مجدد در پژوهش حاکی از آن است که ما باید دو خط اتصال اختصاصا مهم را بازتاب دهیم، اول میان تهیه کننده و مصرف کننده، دوم بین کالبد خانه و محتویات آن. آنچه تا به امروز مفقود بوده است هرگونه تلاش سیستماتیک برای مقایسه ی ساختار انتخاب در این فضاهای بسیار متفاوت اما هنوز مرتبطِ خانگی و تجاری است. چطور ساختمان سازان و طراحانِ مبلمانِ خانه، بازارهایشان را مجسم می کنند و چطور خریداران خانه و خانه داران مصرف را، برای بخش هایشان، سازماندهی و مدیریت می کنند؟   

گام بعدی در نظر گرفتن تعاملی پویا میان بازیگران خانگی و تجاری و بین کالاهایی است که آن ها بدست می آوردند و  تولید می کنند. به خاطر فقدان هر گونه پژوهش منجسم که به طور همزمان ادراکات و الویت های تولیدکنندگان و مصرف کنندگان خانه ها و محتویات آن ها را بررسی کند، این فصل به جای سه مطالعه کاملا جداگانه، [یکجا] آن را ترسیم می کند. این سه مطالعه، محروم مانده از تاریخ و اهداف واقعی شان و به طور گزینشی هجوم برده بر مثال های توضیحی، به توسعه و بهبود سوالات لیست شده در بالا کمک می کند.

مطالعه اول، مسائلی از منافع و چشم اندازهای شرکت های درگیر در طراحی و تولید خانه های جدید را آشکار می سازد. این تحقیقاتِ مصاحبه محور که به عنوان بخشی از قرارداد پروژه ی پژوهشی برای تاسیس مطالعات خانه سازیِ واحد حمایت از حفظ انرژی در واتفورد[1] (Shove and Connaughton 1990) انجام شده، بر ده کسب و کار خانه سازی و باورهای پیمانکاران درباره ی نیازها و اولویت های مشتریان متمرکز است.

دومین قسمت پژوهش، در سال 1986 در یورک انجام شده که شمال مصاحبه های عمیق با نمونه ای از 67 زن متاهل می شود. نمونه ها که شامل زنانی از سنین مختلف، با فرزند و بدون فرزند، بود، همچنین از نظر شرایط ساختمان سازی و چگونگی مواد و مصالح آن، ساختار یافته است.  با تمرکز بر تصمیم گیری خانگی، مطالعه یورک داده ی کیفی با ارزشی درباره ی راه هایی که پاسخ دهندگان هم در مورد خانه هایشان و هم در خصوص مبلمان و دکور آن تصمیم می گیرند، تولید کرد.    

منبع سوم، یک پروژه ی تحقیقی جدیدتر است که توسط شورای مطالعات اجتماعی و اقتصادی[2] تامین شده است (Shove 1995). این مطالعه ی تطبیقی از "تقسیم بندی و یکپارچه سازی کارهای حرفه ای ساختمان سازی " در فرانسه و بریتانیا شامل همکاری نزدیک با IKEA و شرکت های سویدی مبلمان می شد[3]. اگرچه تاکید واقعی بر طراحی و توسعه ی فروشگاه های جدید بود، اما این پروژه فرصتی فراهم کرد تا زمینه ی تجاری دکراسیون داخلی و مبلمان را بررسی کند و به علایق و اولویت های سازمانی که در طراحی درگیر شده، بپردازد.   

مهم است درباره ی وضعیت روشن کننده ی این مجموعه ی گلچین شده از اصول تجربی شفاف سازی شود که این مطالعات سه قسمتی، کمبودهای خاص خود را دارد. به طور انتقادی، خانه سازی جدید، سهم کوچکی از کل ساختمان را تشکیل می دهد. از این رو بیشتر تصمیم گیری ها درباره ی خرید خانه، تصمیم در مورد خرید خانه های دست دوم هستند. IKEA با اهمیت یکسان، توسعه ی فقط یک قسمت از کل بازار برای طراحی داخلی، دکوراسیون و مبلمان را به کار می اندازد و جستجو می کند. انتخاب های فردی درباره ی دکور خانه به طیف گسترده تری از تولیدات، سبک ها و سلیقه ها مرتبط است. اما به عنوان وسیله ای برای باز کردن بحث و ایجاد مسیر جدیدی از پژوهش، این کنار هم گذاری کنجکاوانه مزایای واقعی دارد.        

 

 

 

[1] Building Research Establishment's Energy Conservation Support Unit at Watford

[2] Economic and Social Research Council

[3]  IKEA در سال 1958 به عنوان یک شرکت پستی مبلمان در سوئد آغاز به کار کرد. از طریق فروش مبلمان مجزا از هم توانست هزینه های حمل نقل و نصب را از بین ببرد. این فلسفه در بازار به خوبی کار کرد و در حال حاضر IKEA یک  شرکت چند ملیتی با 130 فروشگاه در اروپا، استرالیا، آسیا و شمال آمریکا است.