یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

درباره لیلا ابولقود (همراه با پاور پوینت)



      درباره لیلا ابولقود (همراه با پاور پوینت)
مریم صالحی

لیلا ابولقود، انسان شناس آمریکایی، در سال 1925 در ایالات متحده متولد شد. پدر او ابراهیم ابولقود، محقق سرشناس فلسطینی و مادرش جانت ال ابولقود جامعه شناس شهری آمریکایی یهودی الاصل است. در سال 1974 از کالج کارلتون و در سال 1984 از دانشگاه هاروارد با اخذ مدرک دکترا فارغ التحصیل شد...

ابولقود سابقه ی تدریس در کالج ویلیامز، دانشگاه پرینستون و دانشگاه نیویورک را دارد و هم اکنون نیز استاد انسان-شناسی و مطالعات جنسیت و زنان در دانشگاه کلمبیای نیویورک است. او نخست برای مطالعاتی که بر روی قبیله ی اولاد علی از بدوی (بادیه نشینان و ایلات عرب در عربستان، سوریه و بیابان های شمال آفریقا) در مصر انجام داد، شناخته شد.

در سال 2001 او سخنرانی در لوییس هنری مورگان لکچر در دانشگاه راچستر دریافت کرد که بسیاری آن را مهم ترین سری از لکچرهای سالانه در زمینه ی انسان شناسی تلقی می کنند. در سال 2007 برای پژوهشش درباره ی این که: "آیا زنان مسلمان حقوقی دارند؟ اخلاقیات و سیاست های حقوق زنان مسلمان در میدان بین المللی" به عنوان یک کارنگی اسکولار شناخته شد.

اگر بخواهیم درباره ی ویژگی های کلی کارهای ابولقود صحبت کنیم، می توانیم در یک دسته بندی اجمالی سویه های روش-شناختی و موضوعی آنها را مورد بررسی قرار دهیم. ابولقود به چه می پردازد و چگونه به آن می پردازد؟

کار ابولقود به شدت اتنوگرافیک است و بر سه مسئله گسترده تمرکز دارد:

•           رابطه ی بین فرم های فرهنگی و قدرت

•           سیاست های بازنمایی و دانش

•           پویایی جنسیت و مسئله ی حقوق زنان در خاورمیانه

 

ابولقود از روایات و مجادلات و زندگی های روزمره ی افراد و خانواده ها استفاده می کند تا گفتمان عمومی غرب درباره ی زنان را به چالش بکشد و در مقابل شیوه ای که به تیپ بندی کردن گروه های فرهنگی گرایش دارد بایستد. همچنین او بدین طریق به فمینیست ها نشان می دهد که مرد سالاری آن طور که به نظر می آید مسئله ی ساده ای نیست و باید به پیچیدگی های آن توجه داشت. ابولقود در سال های گذشته برای بررسی الگوهای تغییر پروبلماتیک ها و معیارهای پژوهش و نوشتار را به کار برده است.

پرابلماتیک: نوشتن علیه فرهنگ

در واقع "فرهنگ" در گفتمان انسان شناسی برای تحمیل جدایی ها (separations) به کار می آید که بی گمان گونه ای از سلسله-مراتب را به همراه دارند. پس انسان شناسان باید بدون باور به امید های واهی درباره ی قدرت متونشان برای تغییر جهان، استراتژی های گوناگونی را برای نوشتن علیه فرهنگ به کار ببرند. او سپس "اتنوگرافی های موارد خاص" را برای علاقمندان استراتژی های متنی ابزار علوم انسانی (humanism) معرفی می کند.

نباید فراموش کرد که این دیسیپلین به لحاظ تاریخی برساخته ی شکاف میان غرب و غیر-غرب است. یعنی نخست خود غربی این علم را برای مطالعه  ی دیگری غیرغربی ساخته است. این چهره ی جدید انسان شناسی است که به وضوح می خواهد به دیگری اجازه ی صحبت بدهد و یا بین خود و دیگری دیالوگی شکل دهد. همچنین باید دانست سلطه ی غرب بوده که –حداقل از زمان شکل گیری انسان شناسی- رابطه ی غرب و غیر-غرب را شکل داده است. این ها فرآیند هایی است که از دو سوی متفاوت شکاف قدرت آغاز می شوند.

ابولقود بر آن است که پنداره ی فرهنگ (به ویژه برای تمایز قائل شدن میان  "فرهنگ ها") زمانی کارا بوده است اما هم اکنون بسیاری از انسان شناسان ممکن است بخواهند در نظریه پردازی ها و اتنو گرافی هایشان، ضد آن کار کنند. این مسئله برای فهم این که چرا جنبه های مشترک فمینیسم و انسان شناسی دورگه می تواند تمایز خود/دیگری را که در مرکزیت پارادایم انسان شناسی قرار گرفته را روشن کند. او به لزوم بازاندیشی در ارزش مفهوم فرهنگ باور دارد. این مفهوم را لیلا ابولقود "نوشتن علیه فرهنگ" می نامد.

 

چه کسانی در شکل گیری اندیشه ی ابولقود مهم ترین تاثیرات را داشته اند؟

ابراهیم ابولقود: احتمالا یکی از تاثیرگذارترین افراد در شکل گیری جهان بینی  لیلا ابولقود پدرش ابراهیم است. روشنفکر فلسطینی که روزگاری در فلسطین می زیست و روز نکبت را خود تجربه کرده بود. می توان این تاثیر را به وضوح در مقاله ی مهمش "نوشتن علیه فرهنگ" دید. در این مقاله او مفاهیمی همچون دورگه (halfie) بودن و فمینیسم را در کنار انسان شناسی می سنجد و در واقع مسائل پیش روی انسان شناسان را، در عصر حاضر بررسی می کند. او این مسئله را بیان می کند که انسان شناسان باید با داشتن گوشه ی چشمی به تجربه ی فمینیسم، از عواقب پیش فرض گرفتن "خود" و "دیگری" آگاه باشند (ابولقود، 1991: 467). او تاکید می کند که انسان شناسان دورگه، خود مورد مناقشه ای دارند و از نادیده گرفتن موقعیت مندی ناتوانند. چرا که آن ها در موقعیت هایی کاملا متفاوت قرار می گیرند و نیک می دانند که هر دیدگاه و هر سخن، از موقعیتی مشخص دیده یا بیان می شود (ابولقود، 1991: 468). به نظر می رسد لیلا ابولقود به واسطه ی پدر فلسطینی تبار، به عنوان یک انسان شناس تجارب خاصی را زیسته است.

کلیفورد گیرتز: لیلا ابولقود از گیرتز الهام روش شناختی می گیرد. در بخش نخست کتاب درام های ملت بودگی که در اواخر سال 1989 اقدام به نوشتن آن را آغاز کرد، بخشی با عنوان تفسیر فرهنگ(ها) پس از تلویزیون آمده است که درباره ی روش است. در این مقاله او متذکر می شود که "علی رغم تفاوت  جهان هایی است که مردم هم اکنون در آن زندگی می-کنند(بیش تر به هم پیوسته) و نیز انواع موضوعاتی که انسان شناسان آن ها را برای مطالعه قابل می دانند (رسانه های جمعی)، می خواهم استدلال کنم که جذبه ی گیرتز برای توصیف فربه همچنان به مثابه روش اتنوگرافی، مجاب کننده است اما به انعطافی خلاقانه نیاز دارد تا برای بررسی زندگی های رسانه ای شده مناسب باشد" (ابولقود، 2005: 30).

و در جایی دیگر بیان می کند که بخشی از چاره  ی مجمل بودن مطالعات پرطرفدار فرهنگ در بازگشت به بینش گیرتز از "توصیف فربه" است، اما نه با هدف که ما ضرورتا مانند گیرتز ساختن یک تئوری تفسیری از فرهنگ و یا ترجمه ی فرهنگ ها به دست بدهیم (ابولقود، 2005: 33).

به نظر می رسد ابولقود در آن چه که روش نامیده تا حد زیادی وام دار گیرتز است. ابولقود به دفعات از مفهوم توصیف فربهِ گیرتز یاد کرده، مفهومی که گیرتز این طور بیانش می کند: " توصیف فربه باز نظم دادن به سلسله مراتب لایه لایه از ساختارهای معنایی اجتماعی بنانهاده شده است که در آنها حرکت عصبی چشم، چشمک زدن، حرکت تقلیدی و تمرین کردن بازیگر؛ ساخته درک و تأویل می شوند" (گیرتز، 1973: 7). گیرتز این مفهوم را از رایل وام می گیرد و بدین ترتیب توصیف فربه را از توصیف مجمل متمایز می کند.

 

میدان

میدان اصلی لیلا ابولقود، قبیله ای از بدوی ها به نام اولاد علی است. بدوی ها گروهی از عربها هستند که اکثرشان بیابان را برای اسکان و زندگی انتخاب کرده‌اند و به طور سنتی به قبایل و طوایف تقسیم شده‌اند. امروزه جمعیت بادیه نشینان ۸-۱۰ میلیون بوده و در کشورهایی چون (به ترتیب جمعیت) عربستان سعودی، عراق ، اردن، لیبی، مصر ، اسرائیل و ... حضور دارند. بدوی های اولاد علی در شمال آفریقا (مصر) زندگی می کنند.

 

 

 

آثار

•           عواطف پوشیده: نجابت و شعر در جامعه ا ی بدوی (Abu-Lughod, Lila (1986), Veiled Sentiments: Honor and Poetry in a Bedouin Society, Berkley: University of California Press.)

کتاب نخست او عواطف پوشیده درباره ی سیاست های عاطفه و ابراز احساسات در یک اجتماع بدوی در مصر است. این اثر بیش تر با بحثی که درباره ی پیچیدگی فرهنگ ایجاد کرد شناخته شده است. یکی از مقالات این کتاب جایزه ی استرلینگ را برای کمک به انسان شناسی روان شناختی دریافت کرده است.  این اثر حاصل دو سال کارمیدانی در غرب صحرای مصر بر روی بدون های اولاد علی است که از زندگی شان از شبه کوچ نشینی شبانی به زندگی در روستاها تغییر یافته و از راه تولید بافته ، پرورش گوسفند، کشت غلات و نیز قاچاق گذران روزگار می گذرانند.

"به جای آن که قرار دادن یک ایدئولوژی فرهنگی یکپارچه که تجربه  را تعیین می کند، احتمالا این که بگوییم حداقل دو ایدئولوژی در فرهنگ بدون وجود دارد که هر کدام مدل های از و نیز برای گونه های تجربه فراهم می کند، منصفانه است" (فردریش، 1988).

 

•           نوشتن دنیای زنان: قصه های بدوی (Abu-Lughod, Lila, (ed.), (1998), Remaking Women: Feminism and Modernity in the Middle East, New Jersey: Princeton University Press.)

 

برنده ی جایزه ی متن مردم نگارانه ی ویکتور ترنر.

کتاب دوم او بر پایه کار میدانی در همان اجتماع بدوی به مثابه یک اتنوگرافی فمینیستی طرح ریزی شده است. او داستان ها اشخاص را به کار می گیرد و درباره ی "نوشتن علیه فرهنگ" مجادله ای برپا می کند. نوشتن علیه تیپ بندی اجتماعی

کتاب گفتگوها، داستان ها، نغمه ها، شعر ها و خاطره گویی های چند تن از زنان و دخترانی اکه در آبادی کوچکی در ساحل شمال غربی مصر زندگی می کنند را در خود جای داده است. کار میدانی آن از اواخر دهه ی 1970 تا 1980 در موقعیت های متفاوتی انجام شده است. در این اثرتجربی که به عنوان یک "مردم نگاری انتقادی" شناخته می شود، مولف انسان شناسان، فمینیست ها و دانشجویان خاورمیانه ی مسلمان را مخاطب قرار می دهد. ابولقود چند گونه ی روایی را پیرامون پنج تم رایج در مردم نگاری های خاورمیانه شامل پدرتباری، چندهمسری مردان، بازتولید، ازدواج  بین خویشان همتای پدری (دختر عمو، پسر عمو)، نجابت و حیا، سازماندهی می کند و امید دارد با این شیوه بتواند مفاهیم موجود را مورد چالش قرار دهد. (بک، 1997) بدوی ها

 

•           از نو ساختن زنان: فمینیسم و مدرنیته در خاور میانه (Abu-Lughod, Lila, (ed.), (1998), Remaking Women: Feminism and Modernity in the Middle East, New Jersey: Princeton University Press.)

 

•           درام های ملیتی: سیاست های تلویزیون در مصر (Abu-Lughod, Lila, and Ahmad H. Sa`di, (eds.), (2007), Nakba: Palestine, 1948 and the Claims of Memory, NY: Colombia University Press.)

برنده ی جایزه ی کتاب انجمن قوم شناسی آمریکا AES))

این اثر واقعا اتنوگرافیکِ ابولقود، از خلال بررسی دانش های فرهنگی رایج درون و پیرامون پخش سریال های درام در حوزه های تحت تسلط تلویزیون در طول ماه مبارک مسلمانان، رمضان،  ما را با مجادلات مصریان درباره ی هویت مردم به مثابه عضوی از یک دولت-ملت پسا استعمارگرایی در اواخر قرن بیستم آشنا می کند. وقتی از بررسی تلویزیون و سیاست های آن سخن به میان می آید، شاید نخستین چیزی که به ذهن خطور می کند این باشد که چنین موضوعی چطور می تواند بسیار اتنوگرافیک باشد. ابولقود به واسطه ی یک روش شناسی چندمکانی بدیع میدانش را به مثابه یک انسان شناس در دست می گیرد. در پیشگفتار کتاب ذکر شده که او در سه جا اتنوگرافی انجام داده است: 1. شبکه های چفت شده ی تولیدکنندگان سریال ها شامل سازندگان، منتقدان و مامورین دولت 2. روستای حومه شهر لوکسوردر شمال مصر که در صنعت توریسم مصر مشارکت زیادی داشته است 3. گفتگوهایی که با عده ای از زنان خدمتکار در قاهره صورت گرفته که مخاطب اصلی این سریال-ها به حساب می آیند، زنانی که در اجتماعات روستایی که از آن ها آمده اند و نیز شهری که در آن مشغول کارند جایگاهی حاشیه ای دارند (ابولقود، 2005: x)

 

•           نکبت: فلسطین، 1948 و دعوی خاطرات (Abu-Lughod, Lila (2013), Do Muslim Women Need Saving?, Cambridge: Harvard University Press.)

آثاری که به خاطرات می پردازند در هر فرم که باشند، چه مقالات تاریخی یا خاطره گویی های شخصی، چه گواهی های قانونی و چه بازآفرینی خیال انگیز نه تنها بغرنج که حتی ذاتا متناقض اند. خاطره "چیزی واقعی را بیرون از سوبژکتیویته ی (فاعلیت) فرد برای باز فراخوانده شدن" قرار می دهد و در عین حال این نوع اثر مستلزم داشتن یک راوی مجهز به فیلتر های جنس، سن، نسل، گرایش های سیاسی و مانند آن است، که به واسطه ی او به "واقعیت" (facticity) عینی و برون زاد دست بیابیم. سپس این آثار باید خود را به عنوان پرسش هایی درباره ی این که ما چگونه آن ها را دانسته ایم و صدای چه کسانی را شنیده ایم و سکوت ها کجا قرار گرفته اند نشان دهند، نه فقط پرسش هایی درباره ی این که چه اتفاقی رخ داد.

کتاب می خواهد بر فراگرد روایت  تمرکز کند برای مثال از نکبا (یوم النکبه) استفاده می کند. مسلما کتاب از روایت های نسل های مختلف، جنس های متفاوت و رسانه های متنوع (تاریخ شفاهی، فیلم، سرگذشت و مانند این-ها) سرشار است. همچنین این اثر کتاب شناسی بسیار خوبی درباره ی نکبا ارائه می دهد. با همه ی این ها نقطه ی قوت کتاب بیش  ازآن که بر نتیجه گیری هایی که درباره ی پیچیدگی ها و اعتبار روایت های بررسی شده استوار باشد، بر قدرت مثال ها تکیه دارد (عبدل الجواد، 2008).

 

•           آیا زنان مسلمان باید نجات داده شوند؟ (Abu-Lughod, Lila (2013), Do Muslim Women Need Saving?, Cambridge: Harvard University Press.)

به اخلاقیات "جنگ علیه تروریسم می پردازد، و اگر که انسان شناسی دیسیپلینی است که به فهم و داد و ستد با تفاوت فرهنگی اختصاص دارد، آیا می تواند برای ما تکیه گاهی انتقادی در برابر توجیه هایی که آمریکایی ها برای مداخله در افغانستان با عنوان آزادی بخشی یا نجات زنان افغان می کنند ایجاد کند یا خیر" (ابولقود، 2013: 1).

منابع

-           Abdel Jawad, Saleh (2008), "Review of Nakba: Palestine, 1948, and the Claims of Memory", in Journal of Palestine Studies, 37(4):82-3.

-           Abu Lughod, Lila (2005), Dramas of Nationhood: Politics of Television in Egypt, Rochester: The University of Chicago Press.

-           Abu Lughod, Lila (2002), "Do Muslim Women Really Need Saving?", in Anthropological Reflections on Cultural Relativism and Its Others, American Anthropologist, Vol. 104, No. 3, pp. 783-790

-           Abu-Lughod, Lila (1991), "Writing Against Culture", in Recapturing Anthropology: Working in the Present, Fox, Richard, (ed.), New Mexico: School of American Research Press.

-           Beck, Lois (1997), "Review of Writing Women’s World: Bedouin Stories", in Journal of Near Eastern Studies, 56(3):215-18

-           Friedrich, Paul (1988), "Review of Veiled Sentiments: Honor and Poetry in a Bedouin Society", in Culture Theory and Cultural Criticism in Boasian Anthropology, 61(4):41-3

-           Geertz, Clifford (1973) The Interpretation of Cultures, New York: Basic Books Inc.

 

 

مفاهیم و واژگان

نوشتن علیه فرهنگ:

شاید بتوان به عنوان یکی از مفاهیم بسیاری اساسی ابولقود به "نوشتن علیه فرهنگ" اشاره کرد. در واقع "فرهنگ" در گفتمان انسان شناسی برای تحمیل جدایی ها (separations) به کار می آید که بی گمان گونه ای از سلسله مراتب را به همراه دارند. پس انسان شناسان باید بدون باور به امید های واهی درباره ی قدرت متونشان برای تغییر جهان، استراتژی های گوناگونی را برای نوشتن علیه فرهنگ به کار ببرند. او سپس "اتنوگرافی های موارد خاص" را برای علاقمندان استراتژی های متنی ابزار علوم انسانی (humanism) معرفی می کند.

نباید فراموش کرد که این دیسیپلین به لحاظ تاریخی برساخته ی شکاف میان غرب و غیر-غرب است. یعنی نخست خود غربی این علم را برای مطالعه  ی دیگری غیرغربی ساخته است. این چهره ی جدید انسان شناسی است که به وضوح می خواهد به دیگری اجازه ی صحبت بدهد و یا بین خود و دیگری دیالوگی شکل دهد. همچنین باید دانست سلطه ی غرب بوده که –حداقل از زمان شکل گیری انسان شناسی- رابطه ی غرب و غیر-غرب را شکل داده است. این ها فرآیند هایی است که از دو سوی متفاوت شکاف قدرت آغاز می شوند.

ابولقود بر آن است که پنداره ی فرهنگ (به ویژه برای تمایز قائل شدن میان  "فرهنگ ها") زمانی کارا بوده است اما هم اکنون بسیاری از انسان شناسان ممکن است بخواهند در نظریه پردازی ها و اتنو گرافی هایشان، ضد آن کار کنند. این مسئله برای فهم این که چرا جنبه های مشترک فمینیسم و انسان شناسی دورگه می تواند تمایز خود/دیگری را که در مرکزیت پارادایم انسان شناسی قرار گرفته را روشن کند. او به لزوم بازاندیشی در ارزش مفهوم فرهنگ باور دارد. این مفهوم را لیلا ابولقود "نوشتن علیه فرهنگ" می نامد.

حریم قابل حمل:

هنگامی که مسئله ی حجاب زنان افغان مطرح می شود، این پرسش مطرح است که چرا زنان افغان پس از رهایی از طالبان و دست یابی به "آزادی" برقع می پوشند. ابولقود این طور پاسخ می دهد که برقع ساخته ی طالبان نیست و پیش از طالبان نیز وجود داشته و زنان افغان از آن استفاده می کرده اند. برقع نیز مانند انواع دیگر پوشش، نمادی از جدایی حوزه های زنان و مردان است. ابولقود برای تشریح این مفهوم از اصطلاح "حریم قابل حمل" استفاده می کند. می توان به برقع به عنوان میانجی نگریست که به واسطه ی آن حضور زنان در اجتماع ممکن می شود و استفاده از آن راحتی و آزادی بیش تری به آن ها می دهد. آن ها به واسطه ی برقع به راحتی می توانند در عین جدا بودن از محیط بیرون، در آن محیط حضور پیدا کرده و رفت و آمد کنند.

 

 

 

 

 

 

ماخذ شناسی

 

 

 

کتاب ها:

Abu-Lughod, Lila (1986), Veiled Sentiments: Honor and Poetry in a Bedouin Society, Berkley: University of California Press.

عواطف پوشیده: شعر و نجابت در جامعه ای بدوی

Abu-Lughod, Lila, and Catherine A. Lutz, (eds.), (1990), Language and the Politics of Emotion, NY: Cambridge University Press.

زبان و سیاست احساس

Abu-Lughod, Lila (1993), Writing Women's Worlds: Bedouin Stories, Berkley: University of California Press.

نوشتن دنیای زنان: قصه های بدوی

Abu-Lughod, Lila, (ed.), (1998), Remaking Women: Feminism and Modernity in the Middle East, New Jersey: Princeton University Press.

از نو ساختن زنان: فمینیسم و مدرنیته در خاورمیانه

Abu-Lughod, Lila, with Faye Ginsburg and Brian Larkin, (eds.), (2002), Media Worlds: Anthropology on New Terrain, Berkley: University of California Press.

جهان های رسانه: انسان شناسی در عرصه ای نو

Abu-Lughod, Lila (2005), Dramas of Nationhood: The Politics of Television in Egypt, Chicago: University of Chicago Press.

درام های ملت بودگی: سیاست تلویزیون در مصر

Abu-Lughod, Lila, and Ahmad H. Sa`di, (eds.), (2007), Nakba: Palestine, 1948 and the Claims of Memory, NY: Colombia University Press.

نکبت، فلسطین، 1948 و دعاوی خاطرات

Abu-Lughod, Lila (2013), Do Muslim Women Need Saving?, Cambridge: Harvard University Press.

آیا زنان مسلمان باید نجات داده شوند؟

 

مقالات مهم:

Abu-Lughod, Lila (1985a), "A Community of Secrets: The Separate World of Bedouin Women", in Journal of Women in Culture and Society 10(4):637-57.

Abu-Lughod, Lila (1985a), "Honor and the Sentiments of Loss in a Bedouin Society", in American Ethnologist 12(2):245-61.

Abu-Lughod, Lila (1988), "Fieldwork of a Dutiful Daughter", in Arab Women in the Field: Studying Your Own Society, Altorki, Soraya, and Camillia El Solh, (eds.), Syracuse: Syracuse University Press.

Abu-Lughod, Lila (1989b), "Zones of Theory in the Anthropology of the Arab World", in Annual Review of Anthropology 18:267-306.

Abu-Lughod, Lila (1989a), "Bedouins, Cassettes, and Technologies of Public Culture", in Middle East Report 19(4):7-11.

Abu-Lughod, Lila (1990e), "The Romance of Resistance: Tracing Transformations of Power through Bedouin Women", in American Ethnologist 17:41-55.

Abu-Lughod, Lila (1990d), "Shifting Politics in Bedouin Love Poetry", in Language and the Politics of Emotion, Abu Lughod, Lila, and Catherine A. Lutz, (eds.), Berkley: University of California Press.

Abu-Lughod, Lila (1991), "Writing Against Culture", in Recapturing Anthropology: Working in the Present, Fox, Richard, (ed.), New Mexico: School of American Research Press.

Abu-Lughod, Lila (1993d), "Migdim: Egyptian Bedouin Matriarch", in Struggle and Survival in the Modern Middle East, Burke III, Edmund, (ed.), Berkeley: University of California Press.

Abu-Lughod, Lila (1993c), "Islam and the Gendered Discourses of Death", in International Journal of Middle East Studies 25(2):187-205.

Abu-Lughod, Lila (1993b), "Islam and Public Culture: The Politics of Egyptian Television Serials", in Middle East Report 23(1):25-30.

Abu-Lughod, Lila (1993a), "Finding a Place for Islam: Egyptian Television Serials and the National Interest", in Public Culture 5(3):493-513.

Abu-Lughod, Lila (1995d), "A Tale of Two Pregnancies", in Women Writing Culture, Behar, Ruth, and Deborah Gordon, (eds.), Berkeley: University of California Press.

Abu-Lughod, Lila (1995c), "The Objects of Soap Opera: Egyptian Television and the Cultural Politics of Modernity", in Worlds Apart: Modernity Through the Prism of the Local, Miller, Daniel, (ed.), London: Routledge.

Abu-Lughod, Lila (1997b), "Is there a Muslim Sexuality?: Changing Constructions of Sexuality in Egyptian Bedouin Weddings", in Gender in Cross Cultural Perspective, Brettell, Caroline, and Carolyn Sargent, (eds.), Englewood Cliffs, N.J.: Prentice Hall.

Abu-Lughod, Lila (1998e), "Television and the Virtues of Education: Upper Egyptian Encounters with State Culture", in Directions of Change in Rural Egypt, Hopkins, Nicholas, and Kirsten Westergaard, (eds.), Cairo: American University in Cairo Press.

Abu-Lughod, Lila (2000c), "Women on Women: Television Feminism and Village Lives", in Women and Power in the Middle East, Slyomovics, Susan and Suad Joseph, (eds.), Philadelphia: University of Pennsylvania Press.

Abu-Lughod, Lila (2002), "Egyptian Melodrama—Technology of the Modern Subject?", in Media Worlds, Ginsburg, Faye with Lila Abu-Lughod and Brian Larkin, (eds.), Berkeley: University of California Press.

Abu-Lughod, Lila (2002), "Do Muslim Women Really Need Saving?: Anthropological Reflections on Cultural Relativism and Its Others", in American Anthropologist 104(3):783-79.

Abu-Lughod, Lila (2003), "Asserting the Local as National in the Face of the Global: The Ambivalence of Authenticity in Egyptian Soap Opera", in Localizing Knowledge in a Globalizing World: Recasting the Area Studies Debate, Mirsepassi, Ali with Amrita Basu and Frederick Weaver, (eds.), Syracuse: Syracuse University Press.

Abu-Lughod, Lila (2005), "Women, Gender and Modesty Discourses: Overview", in Encyclopedia of Women and Islamic Cultures, Leiden: Brill.

Abu-Lughod, Lila (2005), "On- and Off-Camera in Egyptian Soap Operas: Women, Television, and the Public Sphere", in Shifting Ground:  Muslim Women in the Global Era, Nouraie-Simone, Fereshteh, (ed.), New York: The Feminist Press.

Abu-Lughod, Lila (2005), "About Politics, Palestine, and Friendship: A Letter to Edward from Egypt", in Critical Inquiry, 31(2):381-88.  Reprinted in Edward Said: Continuing the Conversation, Bhabha, Homi and W. J. T. Mitchell, (eds.), Chicago: University of Chicago Press.

Abu-Lughod, Lila (2006), "Local Contexts of Islamism", in Popular Media, Amsterdam University Press, ISIM Papers. Reprinted in Islamism and Arab Cultural Expression, Hamdar, Abir and Lindsey Moore, London: Routledge.

Abu-Lughod, Lila (2006), "The Debate about Gender, Religion, and Rights: Thoughts of a Middle East Anthropologist", in Publications of the Modern Language Association 121(5):1621-30.

Abu-Lughod, Lila (2009), "Dialects of Women’s Empowerment: The International Circuitry of the Arab Human Development Report", in International Journal of Middle East Studies 41(1):83-103.

Abu-Lughod, Lila (2010), "The Active Social Life of “Muslim Women’s Rights”: A Plea for Ethnography", in Journal of Middle East Women’s Studies, 6(1):1-45. Abridged and reprinted in Gender and Culture at the Limit of Rights, Hodgson, Dorothy, Philadelphia: University of Pennsylvania Press.

Abu-Lughod, Lila (2010), "Against Universals: Dialects of (Women’s) Human Rights and Human Capabilities", in Rethinking the Human, Molina, J. Michelle with Don Swearer and Susan Lloyd McGarry, (eds.), Cambridge: Center for the Study of World Religions, Harvard Divinity School, Harvard University Press.

Abu-Lughod, Lila (2010), "Anthropology in the Territory of Rights, Human, Islamic, and Otherwise", in Radcliffe-Brown Lecture in Social Anthropology, Proceedings of the British Academy Vol. 167:225-62.

Abu-Lughod, Lila (2011b), "Seductions of the “Honor Crime.”", in Differences: A Journal of Feminist Cultural Studies 22(1):17-63.

Abu-Lughod, Lila (2011a), "A Kind of Kinship", in Being There: Learning to Live Cross-Culturally, Davis, Sarah, and Melvin Konner, (eds.), Cambridge: Harvard University Press.

Abu-Lughod, Lila (2012c), "Forced Entry: My Father’s Education into Politics", in The Engaged Intellectual, Khalil, Asem, and Roger Heacock ,( eds.), Ibrahim Abu-Lughod Institute for International Studies, Birzeit University Press.

Abu-Lughod, Lila (2012b), "Pushing at the Door: My Father’s Political Education, and Mine", in Seeking Palestine: New Palestinian Writing on Exile and Home, Johnson, Penny, and Reja Shehadeh, (eds.), Delhi: Women Unlimited.

Abu-Lughod, Lila (2012a), "Living the "Revolution" in an Egyptian Village: Moral Action in a National Space", in American Ethnologist 39(1):16-20.

 Abu-Lughod, Lila (2013), "Authorizing Moral Crusades to Save Muslim Women", The Farhat J. Ziadeh Lecture in Arab and Islamic Studies, University of Washington, Seattle, Washington.

Abu-Lughod, Lila (2014), "The Moral Basis of Hierarchy", in Moral Anthropology: A Critical Reader, Fassin, Didier, and Samuel Lézé, London: Routledge.

Abu-Lughod, Lila (2014), "Taking Back the Village: Rural Youth in a Moral Revolution", in Middle East Report 272:12-17.

 

 

آثار

 

 

•           عواطف پوشیده: نجابت و شعر در جامعه ا ی بدوی (Abu-Lughod, Lila (1986), Veiled Sentiments: Honor and Poetry in a Bedouin Society, Berkley: University of California Press.)

کتاب نخست او عواطف پوشیده درباره ی سیاست های عاطفه و ابراز احساسات در یک اجتماع بدوی در مصر است. این اثر بیش تر با بحثی که درباره ی پیچیدگی فرهنگ ایجاد کرد شناخته شده است. یکی از مقالات این کتاب جایزه ی استرلینگ را برای کمک به انسان شناسی روان شناختی دریافت کرده است.  این اثر حاصل دو سال کارمیدانی در غرب صحرای مصر بر روی بدوی های اولاد علی است که از زندگی شان از شبه کوچ نشینی شبانی به زندگی در روستاها تغییر یافته و از راه تولید بافته ، پرورش گوسفند، کشت غلات و نیز قاچاق گذران روزگار می گذرانند.

"به جای آن که قرار دادن یک ایدئولوژی فرهنگی یکپارچه که تجربه  را تعیین می کند، احتمالا این که بگوییم حداقل دو ایدئولوژی در فرهنگ بدوی وجود دارد که هر کدام مدل های از و نیز برای گونه های تجربه فراهم می کند، منصفانه است" (فردریش، 1988).

 

•           نوشتن دنیای زنان: قصه های بدوی (Abu-Lughod, Lila, (ed.), (1998), Remaking Women: Feminism and Modernity in the Middle East, New Jersey: Princeton University Press.)

 

برنده ی جایزه ی متن مردم نگارانه ی ویکتور ترنر.

کتاب دوم او بر پایه کار میدانی در همان اجتماع بدوی به مثابه یک اتنوگرافی فمینیستی طرح ریزی شده است. او داستان ها اشخاص را به کار می گیرد و درباره ی "نوشتن علیه فرهنگ" مجادله ای برپا می کند. نوشتن علیه تیپ بندی اجتماعی

کتاب گفتگوها، داستان ها، نغمه ها، شعر ها و خاطره گویی های چند تن از زنان و دخترانی اکه در آبادی کوچکی در ساحل شمال غربی مصر زندگی می کنند را در خود جای داده است. کار میدانی آن از اواخر دهه ی 1970 تا 1980 در موقعیت های متفاوتی انجام شده است. در این اثرتجربی که به عنوان یک "مردم نگاری انتقادی" شناخته می شود، مولف انسان شناسان، فمینیست ها و دانشجویان خاورمیانه ی مسلمان را مخاطب قرار می دهد. ابولقود چند گونه ی روایی را پیرامون پنج تم رایج در مردم نگاری های خاورمیانه شامل پدرتباری، چندهمسری مردان، بازتولید، ازدواج  بین خویشان همتای پدری (دختر عمو، پسر عمو)، نجابت و حیا، سازماندهی می کند و امید دارد با این شیوه بتواند مفاهیم موجود را مورد چالش قرار دهد. (بک، 1997) بدوی ها

 

•           از نو ساختن زنان: فمینیسم و مدرنیته در خاور میانه (Abu-Lughod, Lila, (ed.), (1998), Remaking Women: Feminism and Modernity in the Middle East, New Jersey: Princeton University Press.)

این مجموعه مقالات رابطه ی چالش برانگیز مدرنیسم و فمینیسم را بررسی می کند. با پنداشت هایی چالش برانگیز نقش مدرنیته را در ایجاد الهامات و جنبش های فمینیست در چندی از کشورهای خاورمیانه زمینه هایی را برای زنانی زیستن زنان در فضا هایی گسترده تر ممکن کرده است.

 

•           درام های ملیتی: سیاست های تلویزیون در مصر (Abu-Lughod, Lila, and Ahmad H. Sa`di, (eds.), (2007), Nakba: Palestine, 1948 and the Claims of Memory, NY: Colombia University Press.)

برنده ی جایزه ی کتاب انجمن قوم شناسی آمریکا AES))

این اثر واقعا اتنوگرافیکِ ابولقود، از خلال بررسی دانش های فرهنگی رایج درون و پیرامون پخش سریال های درام در حوزه های تحت تسلط تلویزیون در طول ماه مبارک مسلمانان، رمضان،  ما را با مجادلات مصریان درباره ی هویت مردم به مثابه عضوی از یک دولت-ملت پسا استعمارگرایی در اواخر قرن بیستم آشنا می کند. وقتی از بررسی تلویزیون و سیاست های آن سخن به میان می آید، شاید نخستین چیزی که به ذهن خطور می کند این باشد که چنین موضوعی چطور می تواند بسیار اتنوگرافیک باشد. ابولقود به واسطه ی یک روش شناسی چندمکانی بدیع میدانش را به مثابه یک انسان شناس در دست می گیرد. در پیشگفتار کتاب ذکر شده که او در سه جا اتنوگرافی انجام داده است: 1. شبکه های چفت شده ی تولیدکنندگان سریال ها شامل سازندگان، منتقدان و مامورین دولت 2. روستای حومه شهر لوکسوردر شمال مصر که در صنعت توریسم مصر مشارکت زیادی داشته است 3. گفتگوهایی که با عده ای از زنان خدمتکار در قاهره صورت گرفته که مخاطب اصلی این سریال-ها به حساب می آیند، زنانی که در اجتماعات روستایی که از آن ها آمده اند و نیز شهری که در آن مشغول کارند جایگاهی حاشیه ای دارند (ابولقود، 2005: x)

 

•           نکبت: فلسطین، 1948 و دعوی خاطرات (Abu-Lughod, Lila (2013), Do Muslim Women Need Saving?, Cambridge: Harvard University Press.)

آثاری که به خاطرات می پردازند در هر فرم که باشند، چه مقالات تاریخی یا خاطره گویی های شخصی، چه گواهی های قانونی و چه بازآفرینی خیال انگیز نه تنها بغرنج که حتی ذاتا متناقض اند. خاطره "چیزی واقعی را بیرون از سوبژکتیویته ی (فاعلیت) فرد برای باز فراخوانده شدن" قرار می دهد و در عین حال این نوع اثر مستلزم داشتن یک راوی مجهز به فیلتر های جنس، سن، نسل، گرایش های سیاسی و مانند آن است، که به واسطه ی او به "واقعیت" (facticity) عینی و برون زاد دست بیابیم. سپس این آثار باید خود را به عنوان پرسش هایی درباره ی این که ما چگونه آن ها را دانسته ایم و صدای چه کسانی را شنیده ایم و سکوت ها کجا قرار گرفته اند نشان دهند، نه فقط پرسش هایی درباره ی این که چه اتفاقی رخ داد.

کتاب می خواهد بر فراگرد روایت  تمرکز کند برای مثال از نکبا (یوم النکبه) استفاده می کند. مسلما کتاب از روایت های نسل های مختلف، جنس های متفاوت و رسانه های متنوع (تاریخ شفاهی، فیلم، سرگذشت و مانند این-ها) سرشار است. همچنین این اثر کتاب شناسی بسیار خوبی درباره ی نکبا ارائه می دهد. با همه ی این ها نقطه ی قوت کتاب بیش  ازآن که بر نتیجه گیری هایی که درباره ی پیچیدگی ها و اعتبار روایت های بررسی شده استوار باشد، بر قدرت مثال ها تکیه دارد (عبدل الجواد، 2008).

 

•           آیا زنان مسلمان باید نجات داده شوند؟ (Abu-Lughod, Lila (2013), Do Muslim Women Need Saving?, Cambridge: Harvard University Press.)

به اخلاقیات "جنگ علیه تروریسم می پردازد، و اگر که انسان شناسی دیسیپلینی است که به فهم و داد و ستد با تفاوت فرهنگی اختصاص دارد، آیا می تواند برای ما تکیه گاهی انتقادی در برابر توجیه هایی که آمریکایی ها برای مداخله در افغانستان با عنوان آزادی بخشی یا نجات زنان افغان می کنند ایجاد کند یا خیر" (ابولقود، 2013: 1).

 

 

پرونده ی اینترنتی

 

 

" بیش از این که این سوال مطرح باشد که آیا جنگ افغانستان برای نجات زنان افغانی بود و یا آیا اکنون زنان افغانی نجات یافته اند این پرسش مطرح است که چرا موضوعی مانند "زنان مسلمان" تبدیل به موضوعی مورد بحث و داغ در طی این دوره شده است. همه جا صحبت از زنان مسلمان است. چه در دانشگاه ها و چه در اخبار. و این سوال مطرح می شود که چرا برای فهمیدن 11 سپتامبر موضوع زنان و فرهنگ و حجاب مطرح می شود؟ آیا عین این سوالاتی که مطرح می شود در رابطه با زنان گوانتانامو،ایرلند و یا فلسطین نیز مطرح می شود یا خیر؟ از طرف دیگر این مهم است که برای پیدا کردن ریشه های تروریسم در تاریخ سلطه ی استعماری امریکا جستجو کنیم. چرا اکنون صحبت از فرهنگ و مذهب در منطقه ی خاورمیانه مهم تر از این تاریخ شده است؟ این سوالات تفاوت های میان مردم امریکا با مردم خاورمیانه را پررنگ تر می کند. همان طور که خانم بوش می گوید که زنان را باید از برقع نجات داد. جا دارد سوال دیگری مطرح شود که چرا زنان افغان به سمبل جنگ علیه تروریسم تبدیل شده اند؟ و چرا مسئله ی حجاب زنان افغان با مسئله ی مدرسه نرفتن، بهداشت و فقر یکی شده است؟"

لیلا ابولقود، از انسان شناسانی است که آخرین موج فمینیسم شناخته می شوند، همان موجی که به نقل از خود او، برخی آن را پسافمینیسم و برخی بحران فمینیسم می خوانند. او توجیهات دولت آمریکا و متفکران پشتیبانشان را درباره ی ایده ی دخالت در امور کشورهایی مانند افغانستان نقد می کند و بیان می کند که دولت ها از تصویر زنان و کودکان این کشورها سو استفاده می-کنند. همچنین او به سبب این که فرزند ابراهیم ابولقود فلسطینی است تا اندازه ی زیادی با کشورهای مسلمان و زبان عربی آشناست. در آثار ابولقود می توان دید که تاثیر پدرش و مسلط بودن او به زبان عربی تا چه حد در میدان کارش، یعنی قبیله ی اولاد علیِ بدوی راهگشا است. در این پرونده ی اینترنتی تلاش شده منابع اینترنتی معتبر فارسی درباره ی لیلا ابولقود گنجانده شود. هیچ یک از آثار او شامل مقالات و کتاب ها به فارسی ترجمه نشده و تقریبا هیچ متن دقیق و پرجزئیاتی درباره ی آثار او به زبان فارسی نوشته نشده است.

 

فهرست

درباره :

لیلا ابولقود/ ویکیپدیا

یادداشت آقای دکتر فکوهی/ راسخون

مصاحبه  با لیلا ابولقود/ انسان شناسی و فرهنگ

بدوی ها/ ویکیپدیا

کتاب شناسی/ دانشگاه کلمبیا

 

 

 

 

درباره:

لیلا ابولقود/ ویکیپدیا

لیلا ابولقود استاد امریکایی- فلسطینی انسان شناسی و مطالعات زنان و جنسیت دانشگاه کلمبیا و نیویورک موضوع کار تحقیقی پیش روست.او دختر ابراهیم و جانت ابولقود است. او در سال ۱۹۸۴ دکترای انسان شناسی خود را از دانشگاه هاروارد دریافت کرد. کارهای تحقیقاتی او بر روی بدوی از طایفه ی اولاد علی در مصر معروف است. او با استاد دانشگاه کلمبیا در مطالعات خاورمیانه تیموتی میشل ازدواج کرده است. پدر لیلا، ابراهیم یکی از فلسطینی های دانشگاهی در امریکا است که به خاطر کارهای دانشگاهی و حمایت از فلسطین و نیز این که ادوارد سعید کتاب شرق شناسی را به وی تقدیم کرده است معروف است.

لینک: http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%DB%8C%D9%84%D8%A7_%D8%A7%D8%A8%D9%88%D9%84%D9%82%D9%88%D8%AF

 

یادداشت آقای دکتر فکوهی/ راسخون

ابولقود دختر ابراهیم ابولقود، روشنفکر فلسطینی، فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد و استاد دانشگاه نیویورک است و از جمله انسان شناسان نسبتاً جوانی است که توانسته با بهره برداری از فرهنگ ریشه ای خود، دست به مطالعات گسترده ای درباره ی موقعیت زنان در شرایط مدرنیته به ویژه در کشورهای در حال توسعه و خاورمیانه ی مسلمان بزند. معروف ترین کتاب ابولقود، بازآفرینی زنان: فمینیسم و مدرنیته در خاورمیانه(...) است که وی ویراستاری آن را برعهده داشته و از خلال مقالات متعددی در آن موقعیت زنان در کشورهایی چون ترکیه، مصر و ایران بررسی شده است. وی تاکنون کارهای میدانی مهمی در مصر به انجام رسانده است.

ابولقود با اشاره به تقابل پذیرفته شده ی کار درون خانه در برابر کار بیرون خانه، معتقد است در شرایط ویژه ی کشورهای در حال توسعه و به خصوص خاورمیانه باید موضوع را با انعطاف بیشتری مورد توجه قرار داد. ابولقود بر آن است که باید پنداره ی پیشرفت، توسعه و مدرنیته را، که روشنگری آغازگرش بود، مورد بازنگری و نقد قرار داد تا بتوان نسبت به پیچیدگی ها و مشکلاتی که ورود مدرنیته در کشورهای در حال توسعه به وجود آورده است آگاه شد. به عقیده ی او فمینیسم در یک زمینه ی استعماری و پسااستعماری، که مسائل بسیار پیچیده ای را در حوزه ی جنسیت به وجود می آورند، نمی تواند همان استراتژی و همان نقشی را داشته باشد که در کشورهای اروپایی و امریکایی دارد.

لینک: http://rasekhoon.net/article/show/906975/%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86%20%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C%20%D9%81%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C/

 

مصاحبه  با لیلا ابولقود/ انسان شناسی و فرهنگ

لیلا ابولقود استاد انسان شناسی و مطالعات زنان دانشگاه کلمبیا است او شهرت خود را از پدر معروف (ابراهیم ابولقود) یا همسر سرشناسش (تیموتی میچل) کسب نکرده است، بلکه کارهای بی شمار و ارزنده او در خلال 30 سال گذشته در حوزه زنان مسلمان و خاورمیانه اعتبار کم نظیری برایش فراهم آورده است مخصوصا سه مردم نگاری او از زنان مصر(احساسات پوشیده، نوشتن از دنیای زنان و نمایش های ملیت) که به آثار پراهمیتی در این حوزه بدل شده اند. آخرین کتاب او به نام "آیا زنان مسلمان به نجات دهنده نیاز دارند؟" در اکتبر سال جاری به بازار خواهد آمد . تابستان امسال را در انگلستان بود که  از طرف « انسان شناسی و فرهنگ» با او گفتگویی اینترنتی انجام دادیم و از وی تقاضا کردیم  با توجه به اینکه یکی از اهداف ما، آوردن  انسان شناسی ایران از خارج مرزها به درون کشور است، دیدگاهها و نقطه نظرات خود را در مورد مراکز مطالعات خاورمیانه و انسان شناسی و ... با ما در میان بگذارد. خانم ابولقود نیز ، پاسخ های تفصیلی خود را همراه عکسی را ضمیمه کرد که به گفته خودش در آن شال مخصوصی را پوشیده و این شال آبی رنگ ایران را به یاد او می آورد.  گفتگوی ما را در زیر می خوانید:

 

احسان لرافشار: در مورد مراکز مطالعات خاورمیانه در ایالات متحده چه فکر می کنید؟ منافع و مضار احتمالی آنها را در چه می بینید؟ آیا شما آنها را موفق ارزیابی می کنید؟ آیا همتایان محلی آنها را در کشورهای خاور میانه می شناسید؟ فکر می کنید عمده ترین نقاط ضعف این مراکز در کشورهای خاورمیانه چیست؟ کدام مرکز می تواند یک الگوی مناسبی باشد؟

 

لیلا ابولقود: مراکز مطالعات خاورمیانه در ایالات متحده بیرون از حوزه مطالعات منطقه ای که بوسیله دولت در خلال جنگ سرد ایجاد و حمایت مالی می شدند بوجود آمدند، چرا که دانشگاهها مدعی بودند که متخصصانی نیاز دارند که به سیاست های ایالات متحده منتقد باشند. اما این مراکز از زمان تاسیسشان در دهه 1960 به سرعت تغییر کردند. به عنوان یک تحلیل خوب، من همه را به بررسی جامعی که تیموتی میچل انجام داده ارجاع می دهم.

 

http://escholarship.org/uc/item/59n2d2n1#page-50

 

امروزه این مراکز به نسبت تاریخ موسسه و دانشگاهی که این موسسه در آن قرار گرفته و نیز همچنین ترکیب اعضای هیات علمی متخصص خاور میانه درآن دانشگاه با هم متفاوتند. بسیاری از آنها را می توان عالی توصیف کرد. آنها یک مکان پژوهشی جدی برای مطالعات منطقه ای فراهم می کنند تا اینکه صرفا به سخنرانیهای سطحی در باب مسایل جهانی بپردازند. همچنین آنها می کوشند تا از ارزش دانش تاریخی و فرهنگی، و مطالعات زبانی،  در بافتی که در آن رشته هایی مثل اقتصاد و علوم سیاسی با ارائه مدلهای ذهنی و تئوریهایی با مختصات هژمونیک غالبند، دفاع کنند.

 

بجز یک سری استثنائات، این مراکز واحدهای پژوهشی ومستقلی هستند ونسبت به آنچه که قبلا بودند از نظر سیاسی، منتقد تر. آنها سنگرهایی هستند در برابر موج عظیم نادیده گرفته شدن و پیش داوری در مورد خاورمیانه که توسط جریان رسانه ای ایجاد شده، چرا که آنها پژوهش جدی را با اتکاء برمتخصصان منطقه ای در زبان و تاریخ تشویق می کنند. آنها همچنین بدلیل منابع مالی که دریافت می کنند، برخی حمایت ها برای استادان و دانشجویان فراهم می کنند. از این منظر آنها یک صدای منحصر بفرد دربرابر هژمونی هستند.

 

دو خاطره می تواند به شما یک تصویر از اینکه چگونه مراکز مطالعات خاورمیانه اززمانی که من وارد این حوزه شدم -از حدود بیش از 30 سال قبل- تغییر کرده اند، ارائه بدهد. بخاطر می آورم که بعنوان یک دانشجوی تحصیلات تکمیلی در کمبریج (شهری که در آن دانشگاه هاروارد در ایالت بوستون واقع شده) در جلسات متعددی که بوسیله جمعی که خودرا آلترناتیو اانتقادی گروه های مطالعات خاورمیانه می دانستند و بعدا

 

MERIP   را  بنیانگذاری کردند و اکنون به عنوان Middle East Report شناخته می شوند  شرکت می کردم. آنها درک کرده بودند که این فیلد بوسیله افرادی که تمایلات شرق گرایانه دارند و نیز صهیونیست ها کنترل شده  و انها  عموما نگاه همدلانه ای به منطقه و مردم آن حداقل نسبت به نیروهای پیش رو نداشته اند. من همچنین بخاطر می آورم که پدرم که استاد علوم سیاسی بود، به بنیانگذاری سازمانی که ان هم بعنوان یک آلترناتیو دیگر گروههای مطالعات خاورمیانه عمل می کرد و بعدا به عنوان سازمان فارغ التحصیلان عربی- آمریکایی نامیده شد کمک کرد. این دقیقا بعد از جنگ  1967 و زمانی بود که او و دیگران فضای خصومت عمیق در ایالات متحده و تبانی دانشگاهیان در این خصومت فراگیر نسبت به اعراب را دریافته بودند. بعدها وقتی که دوستش، ادوارد سعید، شرق شناسی رامنتشر کرد ما نهایتا نامی برای این ارتباط تنگاتنگ بین قدرت و دانش یافتیم.

 

اما بنا به برخی دلایل، در واقع در طی 25 سال گذشته ، انجمن مطالعات خاورمیانه آمریکای شمالی، کل مجموعه مطالعات خاورمیانه در ایالات متحده، کمتر با دولت و صهیونیست هایی که این حوزه را در دهه های 50، 60 و 70 در کنترل داشتند، در یک جبهه قرار گرفته است. یک شاخص نماینگر این وضعیت اینست که می بینیم چگونه بسیاری از آنها یی که در گروههای آلترناتیو حضور داشتند به عنوان روسای انجمن ها و دپارتمانهای مطالعات خاورمیانه برگزیده شدند. من همچنین فکر می کنم که این حوزه هر چه بیشتر بروی پژوهشگرانی از خاورمیانه گشوده شده است، که با خودشان دانش ها و تجربیات جدیدی می آورند.

 

شاخص دیگر برای موفقیت این تحول مساله "واکنش متقابل" می باشد: چند سال پیش یک سازمان جدید مرموزی به نام انجمن مطالعات خاورمیانه و آفریقا  (Association for the study of the Middle East and Africa)ناگهان ظهورکرد که بروشور خوش و آب ورنگی داشت و بنظر می رسید که از منلبع مالی خوبی برخوردار است (انها کمک های مالی برای حضور دانشجویان ارایه کرده بودند). بنظر می رسید که تلاش دارند تا با انجمن مطالعات خاورمیانه رقابت کنند. یک نگاه سرسری بر شورای علمی تمایلات سیاسی آنها را نمایان می کرد: در بین آنها سالخوردگانی بودند که به حمایت غلیظ از اسرائیل ، ارتباط تنگاتنگ با واشنگتن و داشتن نگرش منفی نسبت به اسلام و اعراب و سایر ملل خاورمیانه شناخته شده بودند. در بین آنها نامهایی همچون برنارد لوئیس، فوآد عجمی و یک پژوهشگر اسرائیلی که ادعا کرده بود مشاور مناخیم بگین بوده است وجود داشت. اظهار نظر آنها در باره آزدای آکادمیک در صفحه اول وب سایتشان به طنزی می ماند که نشان می دهد چگونه صهیونیست ها به روش کریهی می خواهند مباحث آکادمیک و صدای اندیشمندان فلسطینی را خاموش کنند. برای یک تحلیل بی نظیر درباره چالشهای واقعی پیش روی "آزادی آکادمیک" در مطالعات خاورمیانه این رساله را که اخیرا گروهی از انسان شناسان جوان و باهوش تهیه کرده اند توصیه می کنم:

 

 Academic Freedom and Professional Responsibility: 
A Handbook for Scholars and Teachers of the Middle East
(http://www.meanthro.org/handbook.htm)

 

 بدلیل آنکه زمینه های سیاسی در کشورهای خاورمیانه بسیار متفاوتند، من تصور نمی کنم که کارکرد مراکز و انجمنهای مطالعات خاورمیانه در همه جا می نواند احتمالا به همان شکلی باشد که در ایالات متحده یا اروپا بوده است. شما نه در برابر نادیده انگاشته شدن عمیق بپا خاسته اید و نه دربرابر خود پیش داوریهای غربی ها را نسبت به ایرانیها، اعراب یا ترکها می بینید. بنظرم شما بیشتر به این نیاز دارید که در مورد اینکه چرا یا چگونه مطالعات خاورمیانه را در ایران توسعه بدهید؟ بیندیشید. به چه اشخاصی نیاز دارید دست پیدا کنید؟ و چه امیدی را می خواهید برای خودتان بعنوان پژوهشگر یا برای آحاد جامعه محقق کنید؟

 

من گمان می کنم این مراکزمی توانند سه کارویژه متفاوت داشته باشند. اول اینکه اینها می تواند مکان هایی برای فکر و تحقیق مستقل فراهم کنند. نه تنها متصل به حکومت ها و دستگاههای سیاسی نباشند که حتی در پاره ای موارد مشی انتقادی هم داشته باشند یا حداقل اینکه بستری برای بحث، مطالعه و گفتگو ایجاد کنند. ثانیا، مراکز مطالعات خاورمینه می توانند از نظر محلی مفید باشند، البته اگر پژوهش جدی را تشویق کنند (نه از طریق عقد قرارداد تحقیقاتی با سازمانهای بین المللی، ملی و یا غیردولتی) و مطالعه بین رشته ای تاریخ، فرهنگ و جامعه را در برابر موج عظیم ارزش زدایی از دانش علمی اجتماعی و انسانی که دانشگاههای محدوده خاورمیانه را به نفع تخصص گرایی و رشته های فنی در برگرفته، ارتقا ببخشند. و نهایتا من فکر می کنم اینها می توانند بعنوان پلی برای تبادل نظر بین ایران شناسان بومی و خارجی در جهت منتفع ساختن هر دو از طریق تبادل دانش و روش و نظریه پردازی به کمک یکدیگر عمل کنند.

 

من فکر نمی کنم که مدلهایی که در حال حاضر در خاورمیانه وجوددارند آنهایی اند که می توانند در هر جایی مورد الگوبرداری قرار بگیرند. تنها مراکزی را که من می شناسم آنهایی اند که در دانشگاه آمریکایی قاهره ودانشگاه آمریکایی بیروت واقع اند.  آنها بیشتر به دانشجویان خارجی که می خواهند منطقه را مطالعه کنند سرویس می دهند. این دانشجویان آموزش خوبی پیدا می کنند و آن مراکز از کادر علمی خوبی برخوردارند. اما من فکر نمی کنم اینها بتوانند الگوهایی برای بیشتر موقعیت ها یا دانشگاههای ملی با حوزه عمل ملی باشند.

 

 لرافشار: در مورد چشم نداز انسان شناسی در خاورمیانه چه فکر می کنید؟ کدام بخش از انسان شناسی باید تقویت شده و بیشتر مورد توجه قرارگیرد؟ اگر بخواهید یک دستورکار پژوهشی برای انسان شناسان بومی تعیین کنید آن چه می تواند باشد؟ چگونه انسان شناسی می تواند با مشکلات بنیادین منطقه برخورد کند؟

 

ابولقود: نه  در صلاحیت من است که دستورکار برای کسی تعیین کنم و نه من فکر می کنم که برای انسان شناسی نقشی در مواجهه با "مشکلات بنیادین" تعریف شده است. انسان شناسی  محصول پژوهش و یک رشته ای است که راه خاص خود را برای فهم جهان داراست. البته این علوم انسانی است که تاریخ به غایت طوفانی در رابطه با جهان  غیرغربی داشته است. با استعمار غربی همرا بوده و مسئله سنتی اش تفاوت فرهنگی است که خود غربی را به عنوان هنجار در نظر می گیرد. این یک چالش برای انسان شناسان برخاسته از جهان غیر غربی است. حتی چالشی است که در روش شناسی ما و در رابطه با تئوری های انعکاسی و التزام مداوم به گسترش تصور کارمیدانی هم شناسایی شده است. در کشورهای سوسیالیستی قوم شناسی ابزاری در دست دولت بود برای راهبری اقلیت های قومی، که معمولا به عنوان کودن و غیرمدرن به آنها نگریسته شده بود. این نمی تواند به عنوان یک مدل برای انسان شناسی معاصر در خاورمیانه که دربرگیرنده سنت های غنی ملی است، قرار بگیرد.

 

بنظر من پرسش مناسب برای شما در ایران اینست که چطور می توان مردم نگاری – انسان شناسی خوب و مبتنی بر کار میدانی طولانی مدت در باره جایی که شما مزیت دسترسی آسان به آن و دانش عمیق زبانی و فرهنگی از آن دارید انجام داد که در عین حالیکه برای مخاطب بومی جامعه ایران فرهنگ و سیاست را کنار گذاشته ، بتواند در نظریه سازی بین المللی درون و برون انسان شناسی مشارکت داشته باشد.

 

  ایران یک کشور فوق العاده پیچیده با طیف وسیعی از طبقات، زیست جهان ها و مناطق است. پیکربندی خاصی از قدرت و اخیرا درهم تنیدگی بنیادین سیاست و مذهب در آنجا وجود دارد. مطالعات ارزشمند خوبی مبتنی بر کار میدانی دقیق انجام شده است. ملی گرایی و ناخرسندی ها از آن، تقابل ها درباره مدرنیته، سیطره اخلاق گرایی اسلامی، انقلابی که اقتصاد سیاسی مناطق شهری و روستایی، صور فرهنگی، اشکال خشونت سیاسی و سیستم قضایی و همه و همه را متحول کرد، سنت های شعری و آیین های یادواره ای که زندگی را مشحون می سازند، همه این ها موضوعاتی غنی برای روش های خاص انسان شناسی جهت فهم معنا و پویایی حیات اجتماعی است. چگونه قدرت اجتماعی و فرهنگی کار می کند؟ چگونه میدان های فرهنگی همپوشانی می کنند؟ چگونه نهادهای دولت، بهداشت و مسجد انواع خاص سوژه و سوبژکتیویتی را بازتولید می کنند؟ آیا خط فاصل بین سکولار و مذهبی معنی داراست؟ این ها سئوالات بزرگی است که انسان شناسان ایرانی می توانند مورد مداقه قرار دهند و در حقیقت دارند به آنها می پردازند. آنچه که من فکر می کنم انسان شناسان در آن برتری دارند اینست که دربرابر کسانی که تجارب و دیدگاههایشان را به اشتراک نمی گذارند گشودگی دارند.مطمئنا این خیلی ضروری و شایدهم در ایران نادر باشد. در تجربه شخصی من در مصر بویژه زمانیکه داشتم در مورد رسانه و سریال های تلویزیونی کار می کردم. احساس کردم که من وظیفه دارم تا با پیش فرض های طبقاتی تحصیل کرده های شهری مقابله کنم. شاید به همین دلیل است که انسان شناسان کارهای بهتری در جوامع طبقاتی شده ، چند فرهنگی و بعضا "چند قطبی از لحاظ سیاسی" انجام می دهند.

 

 لرافشار:  در صورت امکان آخرین کتابتان درباره زنان مسلمان را برای مخاطب ایرانی تان تشریح کنید؟ آیا از اطلاعاتی که توسط محققان ایرانی داخل کشورتولید شده، در کتابتان استفاده کرده اید؟

 

لیلا ابولقود: در تازه ترین کتابم – آیا زنان مسلمان به نجات دهنده نیازدارند؟- من بر روی جهان عرب تمرکز می کنم، به ویژه مصر و فلسطین. این بدین دلیل است که من کار میدانیم را آنجا انجام دادم و طبعا احساس می کنم که دانش صمیمانه و نزدیکی از زندگی زنان آنجا دارم. بدلیل آنکه هیچگاه در ایران نبوده ام نمی تونم با همان اطمینان در مورد زنان ایرانی حرف بزنم. با اینهمه من همیشه کارهای پژوهشگران ایرانی که در مورد زنان، جنسیت و فمینیسم می نویسند را دنبال کرده و از آنها آموخته ام.

 

شما بسیار خوشبختید که برخی از بهترین تارخ نگاران و انسان شناسان خاورمیانه ای  را دارید که در مورد ایران کار می کنند. در کار آموزشی و فکری ام من بر کار محققان فمینیست ایرانی زیادی تکیه  دارم. به عنوان مثال در درس "زنان و سیاست های جنسی در جهان اسلام" ما کار درخشان افسانه نجم آبادی درباره تاریخ جنسیت و ملی گرایی و حذف سکولاریسم در ایران را می خوانیم. در برخی دیگر از درس هام کار دیگر الهام بخش او در باره ترانس سکسوال ها را برای مطالعه تعیین می کنم. من کار آرزو اوصانلو درباره توسعه آگاهی حقوقی تحت سیستم حقوقی دوگانه مدنی-اسلامی را بسیار مهیج یافتم. من به دانشجویانم خاطرات  شهلا طالبی  را معرفی می کنم که به آنها بینش عمیقی می دهد. من معمولا در کلاس یک بحث دو طرفه درباره اسلام و فمینیسم برگزار می کنم که در یک طرف کارهای اولیه زیبا میرحسینی خوانده می شود و در طرف دیگر کارهای هایده مقیسی. این مربوط به قبل از پاگرفتن فمینیسم اسلامی، به همراه " مساوات"، سازمان بین المللی که در بنیانگذاری آن زیبا میر حسینی کمک کرد و در مورد آن من در کتاب جدیدم نوشته ام می باشد. من هم چنین کتاب علی شریعتی "فاطمه فاطمه است" را نیز در لیست تکالیف دانشجویان قرار می دهم بدلیل اینکه من فکر می کنم این کتاب یک تصویر شگفت انگیز از زنان - بعنوان الگوهای ستیزه گر که بوسیله مسئولیت فردی تعریف شده اند- ارئه می دهد، که دانشجویان را وامی دارد که با ایده آنکه ایمان باید برتر از مصرف گرایی باشد  و زن می تواند در رشته های خویشاوندی تعریف شود و با اینهمه "فرد" باقی بماند، مواجه شوند. من  هم چنین آنچه را که یکی از بهترین مستندهای تا کنون ساخته شده می دانم یعنی طلاق به سبک ایرانی زیبا میرحسینی را در کلاس هایم نمایش می دهم. در واقع زمان کافی وجود ندارد که همه کارهای بی نظیری که توسط انسان شناسان و تاریخ نگاران ایرانی یا ایرانی تبار انجام شده را در کلاس بحث کنیم.

 

 کتاب جدیدم –آیا زنان مسلمان به نجات دهنده نیاز دارند؟ -آنچیزی است که من در خلال دهه گذشته بر آن کار کرده ام و خوشحالم که در اکتبر توسط انتشارات دانشگاه هاروارد منتشر خواهد شد. این اثریک نقطه عزیمت برای من به عنوان یک انسان شناس بوده است. این کتاب پرسش هایی که بعد از 11 سپتامبر 2001 درذهن من خطور کرده است را پی گیری می کند. به عنوان انسان شناسی که که دهه هایی را درجوامعی در خاورمیانه زندگی و پژوهش کرده از فاصله عظیم بین زندگی و تجارب زنانی که من می شناختم و وتصویری که رسانه های همگانی از آنها به من ارایه می دادند شگفت زده شدم. در فضای عمومی غربی، زنان مسلمان به عنوان ستم دیدگانی که توسط فرهنگ و مذهب شان تحت ستم قرار گرفته اند نمایش داده می شوند. من بویژه از توجیهاتی که برای مداخله نظامی در افغانستان تحت عنوان خشونت ضروری برای آزادسازی یا استیفای حقوق زنان مسلمان مطرح می شد برآشفته می شدم. به این ترتیب من شروع به مطالعه بازنمایی زنان مسلمان در پیرامون خودم کردم و حتی پروژه های فمینیستی و انسان دوستانه که ادعای کمک به زنان در سطح جهانی را دارند، مورد پرسش قرار دادم.

 

در این کتاب، من می پرسم که  اثرات جهانی این نگرانی های غربی بر زنان متفاوت چه هستند؟ من میخواهم که مخاطبان آمریکایی یا غربی از خودشان سئوال کنند که چگونه می توانند برای خود مسئولیت در قبال شرایط و امکانات زنان در مکان های دور قائل شوند چرا که ما در جهان به غایت متصل زندگی می کنیم. این یک اسطوره خطرناک و خودبسنده است که تصور کنیم که مشکلات زنان مسلمان ناشی از فرهنگ یا مذهب شان بوده و منفصل از نیروهای ژئو پلتیک می باشد ویا اینکه این مشکلات بی زمان هستند. و انگار که  هیچ پروژه فمینیستی بوسیله مردان و زنان مسلمان وجود نداشته است.

 

مبتنی بر تجارب شخصی و حرفه ای ام بعنوان یک انسان شناس که برای 30 سال در جوامع مختلف در مصر کار کرده است، تلاش می کنم تا نشان دهم که چگونه آشنایی نزدیک با زندگی افراد، پذیرش تعمیم ها در باره فرهنگ ها، مذاهب و مناطق را دشوار می کند. یا قبول این نکته که مشکلات زنان در همه جای دنیا دلایل و راه حل های ساده دارد. مهم ترین بحث من در کتاب اینست که اصططلاحات کلیدی حقوق لیبرال – گفتگو، انتخاب، ازادی و حقوق- ابزارهای ناکارآمدی برای دستیابی به عدالت در زندگی زنان در همه جا هستند.

 

من در بین نقد اسطوره های اساسی پشت سر این مدعا که ما باید برای زنان بجنگیم از یک طرف و داستانهای زندگی فردی زنان از طرف دیگر و مردم نگاری از صنایع و سازمانهایی که درگیر با "زنان مسلمان" هستند در رفت و آمد هسنم. به عنوان مثال، من نشان می دهم که چگونه دو صنعت: رژیم بین الملل حقوق بشر وحقوق زنان و نیز بازار عمومی انتشارات، نگرش ها درباره زنان مسلمان را تعریف کرده و طبیعی جلوه می دهند. که این دومی بویژه یک ژانر فرومایه ازخاطرات مربوط به زنان مسلمان تحت ستم به ما ارائه می دهد. من نشان می دهم که چگونه "جنایت افتخار آمیز" به عنوان یک مقوله فرهنکی حقوقی برساخته می شود و چگونه در زمین سیاست رشد می کند و چه وسوسه هایی آنرا تشدید می کنند.

 

برای تحلیل عملکرد یک مجموعه گسترده از سازمانهای مدافع حقوق زنان در مصر و فلسطین، من از یک چشم انداز انسان شناسانه بحث می کنم که ما نباید بپرسیم که آیا زنان مسلمان ( بهر صورت یک چنین مقوله همگنی مصطلح است) از حقوق بهره مندند یا حقوق کافی دارند یا حقوق مدنظر ما را دارا هستند. به جای آن ما باید حیات اجتماعی مفهوم "حقوق زنان مسلمان" را مورد بررسی قرار دهیم. "حقوق زنان مسلمان" در چه نهادها و بحث هایی مطرح است؟ چه کاری، فعالیت های سازمان یافته برای این منظوربرای گروههای مختلف زنان شامل زنانی که برای دفاع از خودشان فعالند،انجام می دهند؟

 

در پایان من می پرسم که آیا انسان شناسی چیز خاصی برای مشارکت در تحلیل هژمونی فزاینده "حقوق" به عنوان ابزاری برای نشان دادن رنج و ستم اجتماعی دارد. در آمدو شد بین ابتکارات فرا ملی برای حقوق زنان مسامان و زندگی روزمره برخی از زنان روستایی مصر من محدودیت های گفتمان جهانی درباره حقوق زنان حتی گفتمان درحال ظهور فمینیسم اسلامی را نشان می دهم.

 

 لرافشار: پیشنهادات خاص شما برای  ما ( «انسان شناسی و فرهنگ» ) چیست؟

 

من خوشحالم که در مورد فعالیت های شما، مطلع شدم وبرای شما بهترین ها را در جهت توسعه انسان شناسی ایران در ایران آرزومندم. اگر این نهاد بتواند به جای حمایت از مطالعات انفرادی و مردم نگارانه ، همانطور که ادموند لیچ آنرا "کلکسیون پروانه" نامیده است، تبادل جدی درحوزه پژوهش و نظریه پردازی را رقم بزند، کسی جه می داند، شاید شما توانستید یک مکتب فکری مثل گروه مطالعاتی سوبالترن در جنوب آسیا که کل میدان تحقیق را باز تعریف کرده ایجاد کنید. کاماروف اخیرا درباره " تئوری برخاسته ازجنوب" نوشته است. "نظریه برآمده از شرق" چه شکلی می توند باشد؟

 

بدوی ها/ ویکیپدیا

صحرا نشین یا بادیه نشینان یا بدوی‌ها ( منسوب به بادیه در زبان عربی به معنی صحرا)، گروهی از عربها هستند که اکثرشان بیابان را برای اسکان و زندگی انتخاب کرده‌اند و به طور سنتی به قبایل و طوایف تقسیم شده‌اند. امروزه جمعیت بادیه نشینان ۸-۱۰ میلیون بوده و در کشورهایی چون (به ترتیب جمعیت) عربستان سعودی، عراق ، اردن،لیبی ، مصر ، اسرائیل و ... حضور دارند.

 

تاریخچه

در اواخر قرن ۱۹ بسیاری از بادیه نشینان تحت قانون بریتانیا زندگی نیمه عشایری شروع کردند. در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰عده ی کثیری از بادیه نشینان در سراسر میانه ی غربی آسیا زندگی سنتی و عشایری خود را رها کردند تا در شهرها ی آن منطقه ساکن شوند مخصوصا به خاطر اینکه نواحی گرم کوچک و جمعتشان زیاد شده‌است. برای مثال نوع زندگی بدوی در سوریه در طول قحطی ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۱ از بین رفت و این باعث شد سیاری از صحرا نشینان شغل شبانی را رها کنند و شغل‌های استاندارد پیدا کنند، مشابهً، سیاستهای دولتی در مصر و اسرائیل وتولید نفت خام در خلیج فارس و همچنین میل به داشتن امکانات رفاهی و مناسب برای زندگیباعث شد که بیشتر بادیه نشینان ساکن و شهروند ملت‌های مختلف شوند به جای اینکه زندگی شبانی و عشایری داشته باشند. سیاستهای دولتی و فشارها روی صحرانشینان در برخی مدارد برای فراهم کردن امکانات بوده (مدرسه،بهداشت،اجرای قانون و ...) اما در بقیه ی موارد این سیاستها به منظور تسخیر سرزمین‌هایی بوده که قبلاً توسط آنها کنترل می شده. در سال‌های اخیر بادیه نشینان به عنوان سرگرمی بزرگ کردن و پرورش قمری و فاخته را اتخاذ کرده‌اند.

جامعه

یک نقل قول معروف از بدوی‌ها می‌گوید " من علیه برادرم، من وبرادرم علیه پسر عمویم، و بعد من و پسر عمویم علیه غریبه ها". این گفنه‌شان نشانگر سلسله مراتب وفاداری بر پایه ی نزدیکی خویشاوندی است که از خانواده ی هسته‌ای (درجه اول) شروع می‌شود تا اجداد و بعد قبیله و حتی ،در موارد کلی، تا گروه‌های نژادی و زبانی (که پایه‌ی آن بر اساس خویشاوندی است) پیش می‌رود. بر اساس آیین مک به خود و مسئولیت جمعی، اختلافات حل شده و علایق دنبال می‌شوند و عدالت و فرمان‌ها در این چهارچوب باقی‌مانده‌اند. واحد خانواده ( که خیمه یا بیت نیز گفته می‌شود) معمولاً از سه یا چهار بزرگسال (یک زوج مزدوج به علاوه ی خواهر و برادر یا والدین) و تعدادی بچه تشکیل می‌شود.

وقتی منابع طبیعی زیاد باشد، چند خیمه باهم به عنوان قوم صفر می‌کنند. ای گروه‌ها گاهی از نظر اجدادی و گاهی با ازدواج متصل اند( زنانی که تازه عروس شده‌اند در بسیاری از موارد مردان فامیل نزدیک را همراه خود دارند)، یا گاهی فقط آشنا هستند با روابطی که به طور دقیق مشخص نیست و صرفاً اعضای یک قبیله ی مشترک اند.

درجه ی بعدی روابط در گروه "ابن ام" (پسر عمو یا دایی) یا نسب و گروه نژادی مشترک، معمولاً سه تا پنج نسل، است. این معمولاً به قوم‌ها منسوب است ولی وقتی قوم از گروهی مردم با نسب یکسان تشکیل شود، این معمولاً به چند فعالیت اقتصادی تقسیم می‌شوند ، پس این امر با آنها مدیریت ریسک می‌دهد، به طوری که وقتی یک عضو از این گروه دچار مشکل اقتصادی می‌شود هم نسبانش از او حمایت می‌کنند. "گروه نژادی" نشان دهنده ی اصل و نسب آنهاست و در واقیت آنها روابط و شجره ی خود را طوری تنظیم کرده‌اند که عضو جدید بپذیرند.

بزرگترین درجه ی روابط قبیله‌ای کل قبیله ‌است که به وسیله ی "شیخ" رهبری می‌شود. قبیله معمولاً (ادعا می‌کند) ریشه‌اش یک جد معروف است. این امر به نظر ارثی می‌آید اما در واقعیت گروه‌های جدید شاید شجره نامه‌ای داشته باشند که ساختگی باشد تا آنها را به یک جد مربوط کند. این سطح قبیله‌ای سطحیست واسطه بین بادیه نشینان و سازمان‌ها و حکومت‌های بیرون.

صحرا نشینان به طور سنتی دارای قوانین و مرام‌ها و سیستم‌های عدالتی محکمی دارند. "بیشا" (bisha'a) یا "فرمان آتش" یکی از اعمال معروف بادیه نشینان به منظور دروغ سنجی است.

لینک: http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D9%87%E2%80%8C%D9%86%D8%B4%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%86_%D8%B9%D8%B1%D8%A8

 

 

کتاب شناسی/ دانشگاه کلمبیا

 

عواطف پوشیده: شعر و نجابت در جامعه ای بدوی

(Abu-Lughod, Lila (1986), Veiled Sentiments: Honor and Poetry in a Bedouin Society, Berkley: University of California Press.)

 

زبان و سیاست احساس

(Abu-Lughod, Lila, and Catherine A. Lutz, (eds.), (1990), Language and the Politics of Emotion, NY: Cambridge University Press.)

 

نوشتن دنیای زنان: قصه های بدوی

(Abu-Lughod, Lila (1993), Writing Women's Worlds: Bedouin Stories, Berkley: University of California Press.)

 

از نو ساختن زنان: فمینیسم و مدرنیته در خاورمیانه

(Abu-Lughod, Lila, (ed.), (1998), Remaking Women: Feminism and Modernity in the Middle East, New Jersey: Princeton University Press.)

 

جهان های رسانه: انسان شناسی در عرصه ای نو

(Abu-Lughod, Lila, with Faye Ginsburg and Brian Larkin, (eds.), (2002), Media Worlds: Anthropology on New Terrain, Berkley: University of California Press.)

 

درام های ملت بودگی: سیاست تلویزیون در مصر

(Abu-Lughod, Lila (2005), Dramas of Nationhood: The Politics of Television in Egypt, Chicago: University of Chicago Press.)

 

نکبت، فلسطین، 1948 و دعاوی خاطرات

(Abu-Lughod, Lila, and Ahmad H. Sa`di, (eds.), (2007), Nakba: Palestine, 1948 and the Claims of Memory, NY: Colombia University Press.)

 

آیا زنان مسلمان باید نجات داده شوند؟

(Abu-Lughod, Lila (2013), Do Muslim Women Need Saving?, Cambridge: Harvard University Press.)

 

http://anthropology.columbia.edu/people/profile/347 لینک:

پیوستاندازه
29351.pptx1.05 MB