سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

درگذشت بهمن جلالی



      درگذشت بهمن جلالی
...

دیروز جمعه 25 دی 1388 (15 ژانویه 2010) بهمن جلالی ، عکاس برجسته ایرانی در سن 65 سالگی (متولد 1323)درگذشت. جلالی  ده ها سال از پایه های استواری عکاسی ایرانی به ویژه در حوزه عکس مستند بود و اخیرا نمایشگاهی را درباره  تاریخ عکاسی ایران در  پاریس برگزار کرده بود. او در همین حال یکی از هنرمندانی بود که از پروژه عکاسی دختران افغانی حمایتی جدی کرده بود. «انسان شناسی و فرهنگ» درگذشت این هنرمند بزرگ را به هانواده محترم او و به عموم فرهنگ دوستان ایران  تسلیت می گوید. مراسم تشیع پیکر آ« مرحوم روز یکشنبه از مقابل خانه هنرمندان به طرف بهشت زهرا برگزار خواهد شد. در زیر خبرهایی مربوط به درگذشت این هنرمند ارزشمند را به نقل از سایت های خبری می آوریم و در آینده ای نزدیک امیدواریم بتوانیم  یادبودی را به وی اختصاص دهیم.

خبرگزاری دانشجویان ایران - تهران
سرویس: فرهنگ و هنر - هنرهای تجسمی

بهمن جلالی هنرمند عکاس عصر امروز جمعه ـ 25 دی ماه ـ در تهران از دنیا رفت.
به گزارش خبرنگار تجسمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این هنرمند برجسته‌ی عکاسی ایران که متولد سال 1323 تهران است در سن 65 سالگی درگذشت.
بهمن جلالی فارغ‌التحصیل رشته‌ی علوم سیاسی و اقتصاد است و عکاسی را به‌شکل تجربی آموخته است.
وی مدت کوتاهی پس از پایان جنگ ایران و عراق با آژانس خبری سیپا همکاری کرد، ولی خیلی زود به‌خاطر آنچه خود او علاقه به عکاسی مستند می‌نامید این همکاری را قطع کرد.
جلالی همواره علاقه داشت، کار خود را به سبک عکاسی آماتور نزدیک کرده و از سبک‌ها و قواعد عکاسی حرفه‌یی دوری کند.
تدریس و تحقیق در دانشگاه‌های تهران، هنر و دانشگاه آزاد اسلامی و مرکز تحقیقات و مطالعات ارشاد از سال 1359 تاکنون، برگزاری بیش از 50 نمایشگاه عکس در ایران، فرانسه، آلمان، مجارستان، چک‌، فنلاند و...، تاسیس عکس‌خانه‌ی ایران و سردبیری فصل‌نامه "عکسنامه" ازجمله فعالیت‌های حرفه‌یی وی به‌شمار می‌روند.
"روزهای خون، روزهای آتش"، با همکاری کریم امامی، "خرمشهر"، با همکاری کریم و گلی امامی و "گنج پیدا" عکس هایی از دوران قاجار از جمله مجموعه‌های منتشر شده‌ی اوست.
قرار بود در بهار سال 2011 جایزه معتبر «سپکتروم» از سوی بنیاد فرهنگی ایالت «نیدرزاکسن» آلمان به این هنرمند عکاس اهدا ‌شود.
به گزارش ایسنا، زمان مراسم تشییع بهمن جلالی تاکنون اعلام نشده است.

همشهری آنلاین
بهمن جلالی متولد سال ۱۳۲۳ در تهران است او لیسانس اقتصاد خود را از دانشگاه ملی (شهید بهشتی) گرفته ولی یکی از بهترین عکاسان ایران شده است.
برخی از آثار او که به صورت کتاب در‌آمده‌اند عبارت است از: روزهای خون، روزهای آتش (با همکاری کریم امامی)، خرمشهر، کتاب عکاسی سیاه و سفید (با همکاری کریم و گلی امامی)، گنج پیدا( عکس‌هایی از دوران قاجار) و …
وی از فارغ‌التحصیلی از دانشکده اقتصاد دانشگاه ملی (دانشگاه شهید بهشتی) همکاری خود را با “قباد شیوا” در نشریه‌ای به نام “تماشا” متعلق به صدا و سیما شروع کرد.
بهمن جلالی پس از پایان دوران خدمتش عازم انگلستان شده و در استودیوی «جان ویکرز» عکاس سرشناس آن دوران شروع به کار می‌کند. همکاری او با استودیوی جان ویکرز منجر به عضویت او در انجمن سلطنتی عکاسان انگلستان شد.
در سال ۱۳۵۵ و با ورود مرحوم “اسد بهروزان” ایرانشناس سرشناس و در برابر اصرار او برای بازگشت جلالی به ایران بالاخره جلالی به ایران باز می‌گردد و در پروژه‌ای با او همکار می‌شود.
در همین سال او در مسابقه‌ای تحت عنوان “نمایشگاه هنر آفریقای سیاه در ایران” شرکت کرده و پس از آن که به عنوان عکاس برتر ایران انتخاب می‌شود از هفت کشور مهم این قاره شامل کشورهایی چون نیجریه ، غنا ، سنگال ، ساحل عاج ، سیرالئون و … عکاسی می‌کند. این عکس‌ها در مجموعه‌ای تحت عنوان «کتاب هنر آفریقای سیاه» به چاپ می‌رسد.
جلالی اولین نمایشگاه انفرادی خود را در سال ۱۳۵۰ برپا کرده است. اما برپایی نمایشگاهی در سال ۱۳۵۶ در نگارخانه شهر به عنوان نقطه عطفی در زندگی هنری جلالی قلمداد می‌شود.
سال ۱۳۵۷ سال بهمن جلالی و عکاسان مشهوری چون مرحوم گلستان بود . آنها با به تصویر کشیدن روزهای انقلاب نایاب‌ترین لحظات تاریخ معاصر ایران را به ثبت رسانده بودند.
جلالی بعدها درباره آن روزها می گوید: « اتفاقی جلوی چشمان می افتاد که فقط در کتاب‌ها در مورد آن خوانده بودیم؛ چیزهایی مثل انقلاب اکتبر (انقلاب روسیه) یا انقلاب کوبا. انقلاب به قدری عجیب و جذاب بود که می‌خواستیم هر تکه آن را بخوریم. برای ما که در دوره خود هیچ اتفاقی را ندیده بودیم خیلی تازه بود. عکاسی از این اتفاقات هم لذت داشت.
حتی از خطری هم که وجود داشت لذت می‌بردیم. دوست داشتیم جلوتر از همه باشیم و همیشه فکر می‌کردیم که ممکن است همه افراد تیر بخورند ولی چون ما عکاسی می‌کردیم تیر نمی‌خوریم. همه عکاس‌ها این جوری فکر می‌کردند.”
سال ۵۸ دولت ایران او را به نیکاراگوئه فرستاد تا از انقلاب تازه به پیروزی رسیده این کشور عکاسی کند ولی کمتر کسی عکس‌های جلالی و روایتش را از اوضاع و احوال این کشور و انقلاب آن دیده است.
با آغاز جنگ تحمیلی جلالی راهی خرمشهر می‌شود ما حصل این عکس‌ها کتاب “خرمشهر” بود که فقط دو بار تجدید چاپ شد. البته اخیرا بهمن جلالی توانست  ۱۲۵ اسلاید و عکسهایی از اشغال خرمشهر و هشت سال دفاع مقدس را در برلین به نمایش بگذارد و فیلمی ۱۲ دقیقه‌ای را نیز در فستیوال فیلم و عکس مستند برلین عرضه کند. او در این «اسلایدشو» که نام «روایت شهری که بود» را انتخاب کرده است چگونگی اشغال این شهر را نشان داد.
بهمن جلالی طی این سال‌ها گردآوری و اصلاح نگاتیوهای شیشه‌ای گنجینه کاخ گلستان را برعهده گرفت. جلالی با نگاهی متفاوت این عکس‌های قاجاری را تغییر داده و در نمایشگاه‌هایی در خارج و داخل کشور به نمایش درآورده است.
بهمن جلالی در پیشگفتار کتاب «گنج پیدا» (که در واقع کتاب چاپ شده از همان نگاتیوهای مکشوفه و نگاتیوهای آلبوم خانه است) دوره عکاسی که از حدود سال های ۱۲۶۰ هجری قمری در ایام سلطنت ناصرالدین شاه شروع و تا دوران کوتاه سلطنت احمدشاه ادامه داشت را «دوران طلایی» عکاسی ایران می‌نامد.
 دوره‌ای که مردانی با علاقه‌مندی، کوشش و زحمت بسیار، با دوربین‌های بزرگ و سنگین، به وسیله شیشه‌های حساس، شکننده و بسیار کند از هر چه توانستند عکس گرفتند و مراحل ظهور و چاپ عکس را که استادکاری ظرافت، مهارت و دقت بسیار طلب می‌کرد طی کردند. آنها دوربین و وسایل خود را در مراسم رسمی، شکار ییلاق و روبه روی ابنیه تاریخی و مردم عادی قرار دارند و هزاران سند مهم و معتبر را از دوره خود ثبت کردند که بی‌شک می‌توان آن را مهم‌ترین اسناد تصویری دوره‌ای معین از تاریخ ایران دانست.
عکس‌های آن دوران اطلاعات بسیار مهمی را در خود حفظ کرده‌اند: لباس ها، معماری، مراسم، چهره‌ها، نوع خانه‌ها، شوخی‌ها و بسیاری اطلاعات دیگر. جدا از ارزش‌های مستند، عکس‌های دوره قاجار دیدی ناب، خلاق و هنرمندانه را نشان می‌دهند که بدون هیچ “پشتوانه تصویری” از قبل به وجود آمده‌اند. برش‌های کناره عکس‌ها، ترکیب‌بندی تصویرها، حالت‌ها و استفاده از وسایل زندگی مثل صندلی، میز و گلدان‌های شمعدانی و همچنین پس زمینه‌هایی را که زاییده خلاقیت عکاسان آن دوره بوده است می‌توان در این زمره به شمار آورد.
برگزاری بیش از ۵۰ نمایشگاه عکس در ایران، فرانسه، آلمان، مجارستان، چکسلواکی سابق، فنلاند، اسپانیا و سایر کشورها، تدریس و تحقیق در دانشگاه‌های تهران ، هنر و دانشگاه آزاد و مرکز تحقیقات و مطالعات ارشاد از سال ۱۳۵۹ تا کنون، همکاری با پروژه چاپ کتاب عکسی درباره ایران که در آلمان به چاپ رسیده ، تحت عنوان “ایران”، تأسیس عکسخانه ایران، سردبیر فصلنامه “عکسنامه” از دیگر فعالیت‌های این استاد عکاسی است.

عکس آنلاین
فیلم مستند«عکس ناتمام : بهمن جلالی» برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم مستند بلند از بیست‌و هفتمین جشنواره فیلم فجردر سینماتک موزه هنرهای معاصر تهران به نمایش در می‌آید.
به گزارش ایسنا، فیلم مستند «عکس ناتمام: بهمن جلالی» ساخته مشترک عمید راشدی و تورج ربانی چهارشنبه ۱۱ آذرماه ۱۳۸۸ ساعت ۱۶ در سینماتک موزه هنرهای معاصر تهران به نمایش درمی‌آید. این فیلم به زندگی وآثار بهمن جلالی عکاس شناخته شده ایرانی می‌پردازد و زوایایی از تاریخ عکاسی ایران را نیز جستجو می‌کند.
فیلم حاصل سه سال فعالیت مداوم سازندگان آن است که در اولین حضور جشنواره ای در بهمن ماه ۸۷ موفق به کسب سیمرغ بلورین بهترین فیلم مستند بلند از بیست‌و هفتمین جشنواره فیلم فجر گردید.
فیلم را تورج ربانی تهیه کرده است و عمید راشدی و تورج ربانی کارگردانی آن را بر عهده داشته‌اند. تدوین این فیلم را نیز بیژن میرباقری کارگردان سینما انجام داده است.
این فیلم به مدت ۶۲ دقیقه تهیه شده است و عواملی که در ساخت آن همکاری داشتند،عبارتند از:کارگردان :عمید راشدی و تورج ربانی، تدوین: بیژن میرباقری،تصویر برداران:عمید راشدی- تورج ربانی – مهدی قاسمی،موسیقی:علی منتظری، صداگذاری و میکس: حسین مافی،عنوان بندی و دستیار تدوین:ایمان کارجو،دستیار کارگردان: امیرراشدی،مدیرتدارکات:عزت اله ربانی،تحقیق و پژوهش: عمید راشدی- تورج ربانی،عکس :مریم تخت‌کشیان و تهیه‌کننده:تورج ربانی


تحلیل بهمن جلالی از نمایشگاه «چشم درون» موزه هنرهای معاصر
آفتاب نیوز .

آفتاب: بهمن جلالی معتقد است: «موزه‌ هنرهای معاصر تهران هیچ راه دیگری ندارد جز اینکه به انتخاب خودش چند کوریتور یا مشاور در بخش‌های مختلف هنرهای تجسمی، انتخاب کند. هنرمندان هم بپذیرند که کسی به‌عنوان کوریتور حق دارد انتخاب خودش را داشته باشد و نظمی را ارایه کند که خودش فکر می‌کند درست است. در همه‌ دنیا این اتفاق می‌افتد».

به گزارش سرویس هنری آفتاب، به نقل از ایسنا، این هنرمند عکاس در گفت‌وگویی درباره‌ نمایشگاه "چشم درون" گفت: «نمی‌دانم علت دعوت از ریکاردو زیپولی چه بوده و چه زمانی انجام گرفته است، ولی می‌دانم از او دعوت شده که نمایشگاهی از عکس‌های ونیزش برگزار شود. اما نخستین پرسشی که پیش می‌آید این است که آیا میان موزه‌ هنرهای معاصر تهران و یک گالری، فرقی در مدیریت هنرهای معاصر وجود دارد یا خیر»؟

وی افزود: «موزه‌ هنرهای معاصر تهران معمولا نمایشگاه‌هایی را باید برگزار ‌کند که دست کم شش ماه تا یک‌سال کار پژوهشی متمرکز بر یک موضوع مشخص کرده باشد، تا بتواند این فضای
” متاسفم که فرهنگستان هنر در حال تبدیل‌شدن به برگزارکننده دوسالانه‌هاست؛ در حالی که وظیفه‌اش پژوهش در هنرهای تجسمی است، نه برگزاری دوسالانه “
نسبتا بزرگ را پوشش دهد. حال چگونه موزه فکر کرده است با ۴۰ عکس نمایشگاه را شروع کند، منبایش روشن نیست و تنها می‌توان یک دلیل ارتباطی پیدا کرد».

این مدرس دانشگاه چنین استدلال کرد که موزه برنامه ندارد و نتیجه اینست که نمایشگاه قرار می‌شود در فلان تاریخ به ایران برسد، خب بقیه موزه را با چه چیزی پر کنیم؟ آیا وقت داریم چیزی را درست کنیم؟ به‌سمتی می‌رویم که نمایشگاه قبلی را یک ماه تمدید کنیم، تا وقتی پیدا کنیم موزه را پر کنیم. این اتفاقی است که افتاده است. حالا تنها ناجی که می‌توانیم پیدا کنیم سیف‌الله صمدیان است که اتفاقا ناجی بسیار فوق‌العاده‌ای است و توانست بقیه‌ موزه را در کنار نمایشگاهی از عکس‌های زیپولی که به‌ زعم من ارزش نمایش دادن در موزه هنرهای معاصر را نداشت، با نمایشگاهی جامع پر کند.

به‌باور جلالی، عکس‌های زیپولی قشنگ‌اند و زیبا، همین و بس، اکنون دوره‌ عکاسی شکل‌گرایانه نیست و اساسا در دنیا مطرح نیست. بلکه نوعی از عکاسی در این جهان عجیب غریب که در آن زندگی می‌کنیم مطرح است که حرفی داشته باشد. حال می‌خواهیم برچسب شعرگونه به عکس‌های زیپولی بزنیم و اینکه نشات گرفته از عرفان شرق است، خیلی متوجه نمی‌شوم و بحثی جداگانه دارد.

او درباره‌ی کوریتوری در عموم نمایشگاه‌های هنرهای تجسمی و نمایشگاه‌های عکس به‌طور خاص، با اشاره به کوریتور نمایشگاه "چشم درون"، گفت: «کوریتور این نمایشگاه تنها فردی است که در زمان کوتاه قادر به انجام هر کاری است. این انرژی، قابلیت و نیروی او برای من فوق‌العاده است».

وی افزود: «عکاس‌ها به او اعتماد داشته و قبولش دارند. شما در کدام نمایشگاه مثل تصویر سال می‌بینید ۳۰۰
” تا وقتی می‌خواهیم همه چیز را آسان و سهل به‌دست آوریم، سرنوشت‌مان هم همین دوسالانه‌هاست “
عکاس عکسشان را ارایه دهند. عکاس‌ها برای هیچ کس این کار را نمی‌کنند. این قابلیت صمدیان است. او اول فکرهای دیگری برای چشم درون داشت، حال به اینجا رسید. کار او برای من قابل احترام است».

او اضافه کرد: «برگزارکننده گنجینه‌ عکس‌هایی را که در دوران گذشته خریداری شده بود و یک‌بار سال‌ها پیش در نمایشگاهی با عنوان عکاسی ابداعی نمایش داده شده، از گنجینه بیرون کشید و عرضه کرد. حال اگر دانشجویان، بیننده‌ها متوجه می‌شوند که چه گنجینه‌ی با ارزشی را مشاهده می‌کنند و اگر اسامی این عکاس‌ها را ببینید که در دنیا چقدر ارزشمند است و دیدن این عکس‌ها بر کاغذ‌هایی که خودشان چاپ کردند، فرصت بسیار مغتنمی برای هر عکاسی بود که از نزدیک لمس کند و ببیند؛ اگر متوجه نشوند که دیگر هیچ»!

نکته دیگر مورد اشاره‌ جلالی نمایش تعدادی عکس از تاریخ عکاسی ایران بود. وی گفت: «خدا خیرش دهد که تاریخ عکاسی ایران را در موزه نمایش داد. یادم هست ۲۰ سال پیش نمایشگاهی را در یکی از گالری‌های کوچک موزه برپا کردم با ۳۰ - ۴۰ عکس؛ دیگر چنین چیزی در موزه ندیده بودم، صمدیان این کار را کرد و اتفاقا انتخاب خوبی هم داشت. با خود من تماس گرفت و گفت می‌خواهد چنین کاری را انجام دهد. پرسید که عکس را خودت می‌دهی یا خودم انتخاب کنم، گفتم که قبولت دارم هر انتخابی که بکنی درست است؛ این همان نقش کوریتور است. باید به نقش این آدم‌ها احترام بگذاریم. خودم انتخابش را قبول می‌کنم چون
” آرام آرام باید به این سمت حرکت کنیم که به افرادی که قابلیت کوریتور شدن دارند بها دهیم و این که آن‌ها را در انتخاب کاری که از هر کس می‌خواهد ارایه کند، محق بشناسیم “
در سال چند هزار عکس در ایران و دنیا می‌بیند. به عکاسی ایران و جهان اشراف دارد».

بهمن جلالی با برشمردن این مسائل، نتیجه گرفت: «این نوع نمایشگاه برپا کردن، نمایشگاه گذاشتن بی‌برنامه است ما در دنیای بی‌برنامه زندگی نمی‌کنیم. با این شکل مقطعی کار کردن جز اتلاف پول و وقت هیچ خاصیت دیگری ندارد».

وی در بخش دیگری از این گفت‌و‌گو همچنین عنوان کرد: «شاید عده‌ای بگویند برخی عکس‌هایی که در نمایشگاه چشم درون بوده، تکراری بودند، بله که تکراری‌اند. تکراری‌اند چون در نمایشگاه‌های دیگر هم عرضه شده‌اند، قبول؛ اما کوریتور چه کار دیگری می‌توانست بکند. او آرشیو بزرگی از عکاسی معاصر ایران را دارد و می‌شناسد و از آن استفاده کرده است و وقتی می‌توانیم ادعا و طلب کنیم که آثار تکراری نباشند که به او به‌عنوان یک کوریتور وقت داده باشیم و بگوییم که هشت ماه تا یک سال وقت داری به‌عنوان یک کوریتور این کار را انجام دهی. آیا این وقت به او داده شده است؟ در عرض یک ماه خواستیم این کار را بکند. به‌نظر من موزه است که باید تکلیف خود را روشن کند».

او افزود: «آرام آرام باید به این سمت حرکت کنیم که به افرادی که قابلیت کوریتور شدن دارند بها دهیم و این که آن‌ها را در انتخاب کاری که از هر کس می‌خواهد ارایه کند، محق بشناسیم».

جلالی در عین حال گفت: «اینکه اگر فلانی نبود هیچ کس دیگری هم این‌کار را نمی‌کرد، اصلا امتیاز بالایی ندارد، نشان می‌دهد که ۳۰ سال است کار نکرده‌ایم. باید به صراحت قبول کنیم اگر چنین فردی وجود دارد، خودش به وجود آورده است. او یک نفر است که با دست خالی نمایشگاه برپا می‌کند و این عجیب است».

وی در عین حال اذعان داشت، حالا یا تغییر مدیریت‌های پی در پی در امور فرهنگی باعث این کار می‌شود یا ارتباط‌های
” عکس‌های زیپولی قشنگ‌اند و زیبا، همین و بس، اکنون دوره‌ی عکاسی شکل‌گرایانه نیست و اساسا در دنیا مطرح نیست “
جدای از حرفه‌، امکان ندادن به افراد دیگری که قابلیت‌هایی برای دخالت در این امور دارند، دخیل می‌شود و یا مهمتر از همه این‌ها بی‌برنامگی دخیل است.

این هنرمند عکاس و مدرس دانشگاه تصریح کرد: «متاسفانه آنچه که اکنون به‌عنوان کوریتور به صمدیان اطلاق می‌شود با آنچه که در دنیا متداول است فرق دارد. کوریتورها ایده و دیدگاهشان را به یک مرکز فرهنگی ارایه می‌دهند و اگر آن مرکز قبول کرد باید در پی همه آن چیزی باشد که می‌خواهد عرضه کند و معمولا یک سال تا یک سال و نیم طول می‌کشد. منابع، هنرمندان، طراحی صحنه، طراحی مکان و... زیر نظر کوریتور انجام می‌شود، کوریتور حق دارد انتخاب خود را با مشورت با خود هنرمند داشته باشد و حتا در برخی موارد به هنرمند می‌گوید که چه کار کند. اگر قبول می‌کنیم باید بپذیریم. انتخاب، راهنمایی و طراحی تمام نمایشگاه‌ها هم بپذیریم. ما در ایران چنین آدمی را نداریم. به کدام کوریتوری در دنیا گفته می‌شود یک ماهه با نمایشگاهی موزه‌ی هنرهای معاصر را پر کن».

او اضافه کرد: «اکنون تنها راه نجاتی که پیدا کردیم که بسیار ساده و آسان هم هست، برگزاری دوسالانه است. به خدا این کار جدی نیست. کاری در حد فرهنگستان هنر و موزه هنرهای معاصر نیست. متاسفم که فرهنگستان هنر در حال تبدیل‌شدن به برگزارکننده دوسالانه‌هاست؛ در حالی که وظیفه‌اش پژوهش در هنرهای تجسمی است، نه برگزاری دوسالانه. دوسالانه را هر جایی می‌تواند برگزار کند».

بهمن جلالی در پایان گفت: «تا وقتی می‌خواهیم همه چیز را آسان و سهل به‌دست آوریم، سرنوشت‌مان هم همین دوسالانه‌هاست».